انشا زمستان برای پایه های مختلف (11 انشا زیبای زمستان)

زمستان، فصلی است که با خود زیبایی های خاصی را به ارمغان می آورد. در این فصل، زمین به پوششی از برف سفید و درخشان می نشیند و هوای سرد و تازه، حس تازگی و آرامش را به ما منتقل می کند. درختان با شاخه های برفی خود، منظره ای جادویی خلق می کنند و صدای خنک باد، نوای خاصی را به گوش می رساند. زمستان، زمان مناسبی برای دور هم جمع شدن با خانواده و دوستان، نوشیدن چای داغ و لذت بردن از گرمای آتش است. این فصل همچنین یادآور شادی های خاصی مانند جشن های سال نو و شب یلداست که با خود لحظات خوشی را به ارمغان می آورد.

در ادامه مجموعه ای از انشاهایی زیبا درمورد پرندگان در زمستان، انشا ناب درباره زمستان در روستا، انشا درمورد زمستان کوتاه و خاص، انشا درباره زمستان در کوهستان، انشا تخیلی درباره زمستان، انشا درباره زمستان برای دانش آموزان همه پایه ها و انشا درمورد زمستان یلدا، آدم برفی حیاط، سرما و . . . را برای شما عزیزان گردآوری کرده ایم با ما همراه باشید.

انشا زمستان برای پایه های مختلف (11 انشا زیبای زمستان)

انشا زیبا درمورد پرندگان در زمستان

فصل زمستان همواره برای موجودات زنده چالش‌برانگیز بوده‌است. سرمای طاقت‌فرسا و کمبود غذا، بقا را برای حیوانات و پرندگان دشوار می‌سازد. اما نکته‌ی جالب این است که پرندگان کوچک با چه زیرکی و هوشمندی راه‌هایی برای ادامه حیات در این شرایط سخت به دست می‌آورند. در این نوشته، قصد دارم با جزئیات بیشتری به بررسی زندگی پرندگان در زمستان بپردازم.

یکی از راه‌های اصلی پرندگان برای مقابله با سختی‌های زمستان، مهاجرت به نقاط گرمسیر است. پرندگان مهاجر معمولاً از اوایل پاییز آماده سفرهای طولانی خود به سمت جنوب و نقاط گرم‌تر می‌شوند. پرستوها پرندگانی مهاجر هستند که هر ساله مسافت‌های طولانی را از شمال به سمت آفریقا و جنوب اروپا طی می‌کنند. مهاجرت برای آن‌ها پرخطر است، اما چاره‌ای جز این ندارند تا در برابر سرما محافظت شوند.

سایر پرندگان مهاجر مانند بلبل، مرغابی، لک لک و پرستوی دریایی نیز راهی مسیرهای طولانی به سوی جنوب می‌شوند. برخی از این پرندگان هزاران کیلومتر را طی می‌کنند تا به مقصد برسند. البته متاسفانه تعداد زیادی از آن‌ها در این مسیر طولانی جان خود را از دست می‌دهند. اما تمام پرندگان به مهاجرت روی نمی‌آورند. برخی از آن‌ها در فصل سرما در مناطق خود باقی می‌مانند. مانند گنجشک، زاغ، جغد، کلاغ و عقاب که در محل زنگیشان می‌مانند. آن‌ها نیز باید راه‌حل‌هایی برای تأمین غذا و حفظ گرما پیدا کنند. گنجشک‌ها و سایر پرندگان کوچک دانه‌ها و غلات ریخته شده در مزارع و پارک‌ها را جمع‌آوری می‌کنند. زاغ‌ها و کلاغ‌ها در شهرها غذاهای باقی‌مانده را می‌خورند. پرندگان شکاری مثل عقاب و شاهین نیز با شکار موش‌ها و سایر جانوران کوچک زندگی می‌کنند.

علاوه بر تهیه غذا، پرندگان در فصل زمستان باید راه‌هایی برای مقابله با سرما بیابند. آن‌ها لانه‌های گرم و خوبی درون درختان، غارها یا ساختمان‌ها می‌سازند. همچنین با پر و پشم ضخیم‌تر، خود را در برابر سرما محافظت می‌کنند. برخی پرندگان هم به صورت گروهی زندگی و آشیانه می‌سازند تا تا با گرمای بدن یک‌دیگر، گرم بمانند. مانند گنجشک‌ها که به صورت دسته‌جمعی درون درختان و ساختمان‌ها آشیانه دارند و گرمای بدنشان را به اشتراک می‌گذارند.

علاوه بر این‌ها، برخی از پرندگان در طول روز به دنبال غذا می‌گردند و شب‌ها به لانه‌های گرم خود می‌روند تا انرژی حفظ کنند. آن‌ها با این روش‌ها تلاش می‌کنند تا از آسیب سرما و گرسنگی در امان بمانند. البته با وجود همه تلاش‌ها، برخی از پرندگان ضعیف و مسن توان مقابله با سختی‌های زمستان را ندارند و جان خود را از دست می‌دهند. اما به طور کلی می‌توان گفت پرندگان با استفاده از غریزه و هوش طبیعی خود تا حد امکان سعی می‌کنند زنده بمانند و در فصل زمستان آسیبی نبینند.

در مجموع دیدیم که پرندگان با استفاده از هوش طبیعی و غریزه‌ی خود، راه‌کارهای مختلفی برای ادامه حیات در زمستان به کار می‌گیرند. مهاجرت‌های طولانی، ذخیره‌سازی غذا، ساخت لانه‌های گرم و محافظت از بدن در برابر سرما، از جمله این راه‌حل‌ها هستند. توجه و حمایت ما از پرندگان در این فصل سخت می‌تواند به بقای آن‌ها کمک کند.

**

مطلب مشابه: انشا آزاد مقاطع مختلف تحصیلی (20 انشا با موضوعات آزاد)

انشا ناب درباره زمستان در روستا

روستای ما از آن روستاهایی است که هر چهار فصل را تجربه می‌کنند. از میان فصل‌ها، زمستان فصل سختی به حساب می‌آید.

اوایل زمستان هنوز برگ‌ها کامل از شاخه‌ها نریخته بود، نور خورشید مایل می‌تابید و هوا سرد شده بود. به اواسط دی که رسیدیم هوا خیلی خیلی سرد شد. یک روز صبح که از خواب بیدار شدم، سوز سرما را بیشتر از همیشه احساس کردم. از لای درها با وجود اینکه آنها را پوشانده بودیم، باد سرد می‌آمد. در را باز کردم که یهو برف از پشت در توی خانه ریخت. پارو را برداشتم و به پشت بام رفتم. توی کوچه بچه‌های همسایه‌ها شاد و خندان مشغول بازی کردن بودند. می‌خواستند آدم برفی بسازند. اما من؟ من که چند سالی بزرگ‌تر بودم باید روی پشت بام می‌رفتم و برف‌ها را پارو می‌کردم. چون سقف خانه ما کاهگلی است، اگر برف‌ها روی پشت‌بام بماند، با گرم شدن هوا آب می‌شود و سقف نم می‌خورد و روی سرمان خراب می‌شود.

زمستان را به خاطر همین دوست ندارم. به خاطر پای خواهرم هم خاطره خوبی از زمستان ندارم. پارسال من و خواهرم با چکمه‌های پلاستیکی رفتیم باغ. خواهرم جلوتر می‌رفت که یک‌دفعه یک چاله که زیر برف پنهان بود را ندید و توی آن افتاد. پایش شکست و مجبور شد تمام طول زمستان از بازی و شیطنت محروم شود.

زمستان مشکل گرم کردن خانه را هم داریم. بخاری نفتی بوی بدی می‌دهد و تازه گاهی وقت‌ها نفت هم نداریم. زمستان‌ها رودخانه‌ای که از کنار روستا رد می‌شود، یخ می‌بندد. حتی آب توی لوله‌ها هم یخ می‌بندد و تهیه آب بسیار مشکل می‌شود. گاهی وقت‌ها آرزو می‌کنم هرگز زمستان به روستای ما نیاید.

پدرم می‌گوید اگرچه زمستان سرد و سخت است اما بارش‌های فراوان باعث می‌شود که ریشه درختان آب بخورند و برای بیدار شدن در فصل بهار آماده شوند. یعنی اگر زمستان و سختی‌هایش نباشند، بهار و زیبایی‌هایش هم نیستند. در نتیجه من زمستان را هم دوست دارم.

**

انشا زمستان برای پایه های مختلف (11 انشا زیبای زمستان)

انشا در مورد زمستان کوتاه و خاص

مقدمه درباره فصل زمستان
انشای خود را با نام خدا مهربان،خدای آفریننده زمستان زیبا اغاز می کنم.زمستان یکی از چهار فصل زیبای خدا است. زمستان فرصتی برای تماشای شاهکار زیبای او است.

بدنه درباره فصل زمستان
زمستان با آمدن بلند ترین شب سال یعنی یلدا می آید و سوز و سرما را برای ما هدیه می آورد.اما ما با دورهمی های گرم شب یلدا و خواندن حافظ و خوردن انار به استقبال او می رویم.زمستان با بارش دانه های سفید و زیبایش بیشتر اعلام حضور می کند و کم کم همه شهرها و خیابان ها را سفیدپوش می کند.با آمدن فصل زمستان،رودخانه ها یخ می بندند و درختان به خوابی زمستانی می روند تا در بهار دوباره شکوفه دهند و سبز شوند.وقتی زمستان از راه می رسد شب ها طولانی تر می شوند. آسمان زمستانم رنگی دیگر پیدا می کند ستاره های زیبا در آسمان خودنمایی می کنند.زمستان سرد و بی رنگ است اما زیبایی و موهبت های خودش را هم دارد.همه جا پر می شود از آدم برفی ها و برف بازی های کودکان.زمستان در برخی نقاط جهان برای مردم امکان ورزش کردن را ایجاد می کند تا مردم علاوه بر انجام ورزش کمی هم به شادی و تفریح بپردازنند.

گیاهان و جانوران هم به طرق مختلف به زمستان واکنش نشان می دهند. برخی از حیوانات مانند پرندگان زمانی که فصل زمستان نزدیک می شود مهاجرت می کنند.اما با امدن فصل زمستان برخی پرنده ها و حیوانات کوچک بی جا و غذا می مانند.در این ایام مهربانی ادم های خوش قلب بازهم به کمک انها می آید و انها را فراموش نمی کند.هرفصل نشانه ای از قدرت و عظمت خداوند است و زمستان هم یکی از شاهکارهای خلقت اوست تا به ما نشان دهد بعد از مردن دوباره همه چیز سبز و زنده خواهد شد.

نتیجه درباره فصل زمستان
زمستان علاوه بر برف و یخبندان،زیبایی های بیشماری دارد، لذت دیدن برف این نعمت زیبای خدا یک بار دیگر قدرت و عظمت خداوند را به ما نشان می دهد.

**

مطلب مشابه: انشا درمورد شانس؛ 7 انشا جدید درباره شانس و اقبال

مطلب مشابه: انشا درباره دریا (10 انشا جدید موضوع دریا برای پایه های مختلف)

انشا درباره زمستان در کوهستان

کوهستان‌های پوشیده از برف در فصل زمستان، منظره‌ای بسیار زیبا و دیدنی دارند. سپیدی برف‌ها در شیب‌های تند کوه و زلالی جویبارهای یخ‌زده، طبیعت کوهستان را به بهشتی زمینی تبدیل می‌کند. زیبایی‌های این فصل در کوهستان جلوه‌ی دیدنی‌تری دارد. چهره‌ی واقعی زمستان را در کوهستان‌ها و کوهپایه‌ها بهتر می‌توان دید.

فصل زمستان، مناظر طبیعی کوهستان را به‌طور کامل دگرگون می‌کند و زیبایی‌های بکر و باشکوهی را به نمایش می‌گذارد. هوای کوهستان در فصل سرد و خشک زمستان به شدت سرد می‌شود و دما به زیر صفر درجه می‌رسد. بادهای طوفانی و وزش‌های شدید باد و بارش برف گاهی اوقات در ارتفاعات شدت می‌گیرد و باعث ایجاد کولاک و به هم ریختن تردد مسیرهای کوهستان می‌شود. بارش‌های سنگین و مداوم برف در کوهستان‌ها در طول زمستان ادامه دارد و گاهی چندین متر برف در مسیرها و قله‌های کوهستان جمع می‌شود. درختان کهنسال کوهستان در برابر وزن سنگین انبوه برف خم می‌شوند و مناظر بسیار زیبایی را پدید می‌آورند.

آبشارهای زلال کوهستانی در سرمای شدید زمستان به‌طور کامل یخ می‌زنند و آبشارهای یخی شگفت‌انگیز و باشکوهی را ایجاد می‌کنند که چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند. غارها و صخره‌ها نیز در اثر یخ‌بندان ظاهری بسیار زیبا و جذاب پیدا می‌کنند. حیات وحش کوهستان نیز در زمستان با چالش‌های زیادی روبروست. خرس‌های قهوه‌ای کوهستان‌نشین در زمستان به خواب عمیق و طولانی‌مدتی فرو می‌روند. آن‌ها غارها را برای خوابیدن انتخاب می‌کنند تا از سرما و برف در امان باشند. این خرس‌ها قبل از شروع خواب زمستانی، مواد غذایی فراوانی مانند ماهی‌های رودخانه، حشرات، انواع میوه‌های جنگلی و عسل را ذخیره می‌کنند تا انرژی بدنشان به میزان کافی افزایش یابد.

سنجاب‌های قهوه‌ای و سنجاب‌های زمینی نیز لانه‌های گرم و امنی در تنه درختان تو خالی و در زیر برف می‌سازند و با ذخیره‌سازی دانه‌ها، مغزها و میوه‌های خشک، خود را برای یک خواب طولانی آماده می‌کنند. جوندگانی مانند موش صحرایی، سمج و موش خرما نیز در طول پاییز با حمل مواد غذایی به درون لانه‌های زیرزمینی خود در دل کوهستان، برای خواب زمستانی آماده می‌شوند. آن‌ها معمولاً تا بهار در این لانه‌ها به خواب می‌روند. حیواناتی مانند گرگ و روباه نیز با رشد پوست و موهای بسیار ضخیم و چرب در زمستان، خود را در برابر سرما محافظت می‌کنند. آن‌ها همچنان به شکار طعمه‌های کوچک مانند خرگوش می‌پردازند تا گرسنه نمانند. سگ‌های کوهستانی و سایر گرگ‌ها نیز با پوشش بسیار ضخیم و لایه‌های چربی فراوان، قادر به مقاومت در برابر سرمای شدید هستند. آن‌ها در طول زمستان به دنبال طعمه و غذا می‌گردند.

پرندگانی مانند کبک و سینه‌سرخ از پرندگان ساکن کوهستان‌ها در زمستان هستند که با یافتن دانه‌ها و غلات زیر برف، از گرسنگی در امان می‌مانند. همچنین پرندگان شکاری مثل عقاب‌ها و شاهین‌ها برای شکار موش و سایر طعمه‌ها در کوهستان باقی می‌مانند. حیوانات کوچکی همچون موش صحرایی، موش کور و خرگوش نیز با حفر سوراخ‌ها و لانه‌های گرم در زیر برف‌های ضخیم، خود را از یخبندان در امان نگه می‌دارند. آن‌ها مواد غذایی مانند دانه‌ها و میوه‌های خشک را در لانه‌شان ذخیره کرده‌اند تا در طول زمستان از گرسنگی در امان بمانند.

در مجموع، زمستان در کوهستان‌ها با وجود سرما و طوفان‌های شدید، زیباترین مناظر طبیعی را به نمایش می‌گذارد. پوشش برف ضخیم، آبشارها و رودخانه‌های یخ‌زده و حیات وحش منحصربه‌فرد، از جاذبه‌های کوهستان در فصل سرد است. حیوانات و انسان‌ها با سازگاری‌های خاص خود توانسته‌اند در این محیط سخت زندگی کنند. زمستان در کوهستان فرصتی فراهم می‌کند تا عظمت طبیعت را از نزدیک مشاهده کنیم و لذت تماشای مناظر بکر و زیبا را ببریم.

**

انشا درباره توصیف فصل زمستان

هر سال چهار فصل دارد. هرکدام از این فصل‌ها خصوصیات خاص خود را دارند. بهار، تابستان، پاییز و زمستان اسامی فصل‌های سال هستند و زمستان یکی از فصل‌های زیبای سال است.

زمستان چهارمین و آخرین فصل سال است و سه ماه دی، بهمن و اسفند دارد. زمستان با اولین روز دی‌ماه که کوتاه‌ترین روز سال است، آغاز می‌شود. شب قبل از آن شب یلدا طولانی‌ترین شب سال است. در انتها نیز پس از آخرین روز اسفند اعتدال بهاری شروع شده و فصل زمستان پایان می‌پذیرد.

زمستان را با سرمای هوا می‌شناسند. دما در فصل زمستان افت پیدا می‌کند و تا منفی بیست درجه در کوهستان‌ها عادی است حتی در برخی نقاط روسیه دما تا منفی پنجاه درجه هم کم می‌شود. البته برعکس تصور بعضی‌ها دلیل سرمای هوا در زمستان دور شدن زمین از خورشید نیست. دلیل سرمای هوا در زمستان به دلیل زاویه چرخش زمین است، طوری که اشعه های خورشید به صورت مایل به زمین می‌تابند و نور و گرمای کمتری به زمین می‌رسد.

برف یکی دیگر از شاخصه‌های زمستان است. اکثر مردم انتظار دارند که در فصل زمستان برف بیاید. برف بارش بخار آب است که در شرایط خاص و با سرد شدن هوا در لایه‌های بالایی جو صورت می‌گیرد. برخی وقایع از جمله خشکسالی و آلودگی هوا از بارش برف کاسته‌اند.

یکی دیگر از خصوصیات زمستان کوتاه بودن روزها و طولانی بودن شب‌ها است. این هم به علت زاویه‌ای است که مدار زمین با خورشید پیدا می‌کند. بلند بودن شب‌ها طوری است که بیشتر دانش‌آموزان باید قبل از طلوع خورشید از خواب برخیزند و برای رفتن به مدرسه حاضر شوند.

در سال‌های اخیر پدیده وارونگی دمایی و شدت گرفتن آلودگی هوا در صبح‌های روزهای سرد که باعث تعطیلی مدرسه‌ها در شهرهای بزرگ می‌شود، از خصوصیات روزهای زمستان شده است. در این روزها بیرون آمدن از خانه و قرار گرفتن در آلودگی‌ها برای سلامتی ضرر دارد.

زمستان با همه ویژگی‌های متنوعی که دارد، فصلی است که حضورش در چرخه زندگی طبیعت ضروری است.

**

مطلب مشابه: انشا درباره معلم { 10 انشا پایه های مختلف برای معلم و قدردانی از او }

مطلب مشابه: انشا در مورد بهار؛ 10 انشای جدید با موضوع بهار برای پایه های مختلف

انشا زمستان برای پایه های مختلف (11 انشا زیبای زمستان)

انشا تخیلی درباره زمستان

دوباره آمده است. هر سال همین روزها می‌آید. در نمی‌زند. همه درها برای او باز است. همه منتظر او هستند. او و اولین شبش. بله! این زمستان است که آمده است.

ننه سرما کوله‌بار پر از برف و باران را روی دوشش می‌گذارد و از نمی‌دانم کجا؟ شاید از پشت کوه‌ها یا شاید هم از بال هوا یک‌دفعه خودش را وسط می‌اندازد. طبیعت که رنگارنگی پاییز را به چشم دیده است، از این همه سرما به خود می‌لرزد. درختان از ترس تک و توک برگ نارنجی و زرد خورد را روی زمین می‌ریزند.

رودخانه که تا چند روز پیش جاری بود و برای خودش خوش خوشان آواز می‌خواند، یک‌دفعه از جنبش می‌ایستد و حرکتش کند و خیلی آهسته می‌شود. گاهی روی آب و گاهی تا عمق چند سانتیمتری یخ می‌زند.

آسمان آبی چه بگوید؟ زمستان آنقدر ابرهای سفید و سیاه دارد و آنها را این‌طرف و آن طرف پخششان می‌کند که آسمان نمی‌تواند زیبایی آبی خودش را به چشم آدم‌ها برساند. آدم‌ها هم از این ندیدن آبی آسمان دلگیر می‌شوند.

بعضی گیاهان علفی که سن و سال کمتری دارند، خشک می‌شوند. در این میان ایستادگی درخت‌های چند ساله زیباست. محکم و راست می‌ایستند. اجازه می‌دهند زمستان برف ببارد و باد بوزد اما آنها همچنان محکم برجای هستند.

زمستان خسیس نیست آیا؟ حیوانات زمستان که می‌شود برای سیر کردن خودشان چقدر باید سختی بکشند. مورچه‌ها هم که اصلاً خودشان را از دید زمستان مخفی می‌کنند.

به نظر من این‌هایی که از زمستان می‌ترسند یا از زمستان متنفر هستند، هیچ‌کدام زمستان را خوب نشناخته‌اند. به ظاهر سرد و خشن است اما او در گوش درختان و طبیعت لالایی می‌خواند تا به خواب روند و بهاران با انرژی از خواب بیدار شوند. مگر بدون یک خواب حسابی می‌توان به جنب و جوش بهاری رسید؟

اینکه زمستان چگونه باشد، به نگاه ما بستگی دارد. به زمستان زیبا نگاه کنیم.

**

انشا درباره زمستان برای دانش آموزان همه پایه ها

مقدمه انشا در مورد زمستان
به نام خالق زیبایی ها،زیبایی که با تغییر هر فصل در پیش روی ما قرار می دهد،زیبایی هایی مانند سفیدی و پاکی برف های زمستان.بدنه انشا در مورد زمستان
وقتی دانه های ظریف برف رقصان روی زمین می نشینند.وقتی درختان تن عریان خود را بغل می گیرند و اخرین برگ های خود را در کف خیابان پهن می کنند.تمامی خیابان پر می شود از صدای پرندگان که از سرمای زمستان بی جا و غذا مانده اند.و زمستان آرام آرام شهر را در بر می گیرد.اما دل های ما با عشق و محبت یکدیگر گرم است.آسمان شهر پر می شود از ابرهای تیره و تار که به جنگ هم می روند و صدای غرش انها گوش ها را می خراشد.

اما زمستان فصل زیبای خدا، پر است از شگفتی،بارش دانه های معصوم برف شهر و درختان را سفید پوش می کند.دوبار شهر پر می شود از فریاد کودکان که با شوق آدم برفی می سازند و شال گردن خود را به مهربانی دور گردن انها می اندازند.کوچه ها پر می شود از صدای دورگردی که لبو و باقالی داغ می فروشد،و خوردنش که در هوای سرد عجیب می چسید. زمستان فصل زیبای خداست.

خاک تشنه از برف و باران سیرآب می شود تا دوباره در بهار سرسبزی را نشان ما بدهد.کولاک، رودخانه های یخی، بادهای طوفانی این چهره واقعی زمستان سخت است که مردم را به وحشت می اندازد. حال و هوای غم انگیز و خواب آلود آن با شب های تاریک طولانی و فضای سرد همراه است اما برخلاف این واقعیت، زمستان سال ها منبع الهام ادبی بوده و هنوز هم باقی مانده است.زمستان فصل خوبی برای تماشای این زیبایی ها است تا چشم برهم بزنی فصل بهار از راه می رسد پس باید از این زیبایی ها لذت ببریم.

نتیجه گیری انشا در مورد زمستان
زمستان یکی از زیباترین فصل های خداست،گرمای دل ما می تواند سردی زمستان را با خود ببرد.هوای هم را داشته باشیم.

**

مطلب مشابه: انشا درباره مادر / 12 انشا جدید موضوع مادر پایه های مختلف

انشا درمورد زمستان با نثر ادبی

ای زمستان! ای فصل سپید و خفته، سلام و درود بر تو که نسیم خنکت صفحه زندگی را ورق می‌زند و فصلی نو را آغاز می‌کند. تو فصل آرامش و سکوتی که پیش از فصل بهاران فرا می‌رسی. من با شوق فراوان منتظر تماشای زیبایی‌های پنهان تو هستم که در ادامه به توصیفشان خواهم پرداخت.

زمستان، فصلی سرد و طولانی در میان چهار فصل سال است که با خزان برگ‌ها و شروع دوره‌ای از خواب و آرامش برای طبیعت رخ می‌نماید. وزیدن بادهای تند و سردی که گاه گردوغبار را برمی‌انگیزد، کوتاه شدن روزها و بلندتر شدن شب‌ها، افزایش ابرناکی و کاهش دما از نشانه‌های آغاز این فصل هستند. طبیعت در زمستان منظره‌ای بکر و زیبا به خود می‌گیرد. درختان که در پاییز برگ‌های رنگارنگ خود را از دست داده‌اند، اکنون عریان و خفته‌اند و شاخ و برگشان زیر بار سنگین برف خمیده شده‌است.

آسمان زمستانی، خاکستری و نم‌نم باران است و ابرهای سنگین و تیره آن را پوشانده‌اند. گاه بارش برف‌های پنبه‌ای و درشت، منظره‌ای سپید و بی‌نظیر را به وجود می‌آورد که هر بیننده‌ای را مجذوب خود می‌کند. سپیدی برف‌ها که روی شاخه‌های عریان درختان می‌نشیند و کوهستان‌ها را می‌پوشاند، دل هر بیننده‌ای را تسخیر می‌کند. رودخانه‌ها و جویبارها در زمستان یخ می‌زنند و سکوت و آرامش بر آن‌ها حاکم می‌شود. زمین‌های کشاورزی نیز در خواب و استراحتند تا بهار را برای رویش مجدد محصولات انتظار بکشند. حیوانات و پرندگان نیز برای گذران زمستان به نواحی گرمسیر مهاجرت می‌کنند یا به خواب زمستانی فرو می‌روند.

خرس‌ها در این فصل به غارها پناه می‌برند و به خواب عمیقی فرو می‌روند. پلنگ‌های زیبا نیز در لانه‌های خود مخفی می‌شوند. موش صحراها و سنجاب‌ها مواد غذایی اندوخته و زمستان را در خانه‌های خود سپری می‌کنند. پرستوها و قناری‌ها به سوی جنوب و نواحی گرمسیر مهاجرت می‌کنند. ماهی‌ها به اعماق آب‌ها پناه می‌برند. زنبورها در لانه‌های گرم خود دور هم جمع می‌شوند و بقیه حشرات نیز راه‌هایی برای بقا و مقاومت در برابر سرما می‌یابند.

اما زندگی انسان‌ها در زمستان هرگز متوقف نمی‌شود. مردم با پوشیدن لباس‌های گرم و ضخیم و استفاده از وسایل گرمایشی، در برابر سرما مقاومت می‌کنند. کودکان با شور و شوق بیرون می‌آیند تا بازی‌های برفی کنند و بزرگسالان نیز با وجود سختی‌های سرما به کار و زندگی ادامه می‌دهند. در فصل سرد زمستان مصرف میوه‌ها و سبزیجاتی مانند پرتقال، نارنگی، کیوی، سیب و هویج برای تأمین ویتامین مورد نیاز بدن افزایش می‌یابد. همچنین غذاهای گرم و پرانرژی مانند حلیم، آش و سوپ در این فصل بیشتر مصرف می‌شود. شیرینی‌های خوشمزه‌ای مانند باقلوای داغ و نان شیرین نیز از خوراکی‌های محبوب زمستان هستند که موجب حفظ انرژی بدن در سرما می‌شوند.

مردم در شب‌های سرد زمستان دور هم جمع می‌شوند و با خوردن شیرینی، چای و قهوه لحظاتی گرم و صمیمی را به اشتراک می‌گذارند. داستان‌خوانی و شعرخوانی از سرگرمی‌های محبوب این شب‌هاست. کودکان همراه با خانواده به پارک‌ها و بوستان‌های پوشیده از برف می‌روند تا از هوای تازه استفاده کنند و از بازی‌هایی مانند غلتک زدن در برف و ساختن آدم‌ برفی لذت ببرند. فصل زمستان با جشن‌هایی مانند یلدا آغاز می‌شود که در آن شب مردم با تزیین خانه‌ها و هدیه‌دادن، شور و نشاط خاصی را تجربه می‌کنند.

در مجموع، فصل زمستان با وجود سردی هوا و کمبود نور خورشید، فصلی زیبا با طبیعتی بکر است که مناظر دیدنی بسیاری را به نمایش می‌گذارد. اگرچه زندگی در این فصل سختی‌های خاص خود را دارد، اما زیبایی‌های پنهان آن قابل توجه است. زمستان فرصتی را فراهم می‌کند تا با طبیعت ارتباط عمیق‌تری برقرار کنیم و لحظات آرامش‌بخشی را تجربه نماییم. امید است که همگی بتوانیم لحظات شیرین و فراموش‌نشدنی‌ای را در کنار عزیزانمان در این فصل زیبا تجربه کنیم.

**

انشا درباره زمستان از زبان درخت

سلام بر شما دوستان عزیز! من یک درخت کهنسال هستم که صدها زمستان را تجربه کرده‌ام. امروز قصد دارم درباره زیبایی‌های پنهان فصل زمستان از دید خودم با شما صحبت کنم. زمستان برای من فصلی پر از معنا و زیبایی است و امیدوارم بتوانم این حس را به شما هم منتقل کنم. پس با من همراه باشید تا سفری حماسی به فصل سرد زمستان داشته باشیم

وقتی فصل زمستان فرا می‌رسد، اولین چیزی که حس می‌کنم تغییر در دمای هواست. هوا روز به روز سردتر می‌شود و بادهای تندی می‌وزند که برگ‌های سبزم را می‌ریزانند. اگرچه از دست دادن برگ‌ها غم‌انگیز است، اما من می‌دانم که این بخشی از چرخه طبیعت است و بزودی دوباره برگ‌های جدیدی خواهم‌داشت.

وقتی اولین بارش برف فصل زمستان آغاز می‌شود، احساس شادمانی می‌کنم. دیدن برف‌های سفید و بلوری که مثل پروانه‌هایی روی شاخه‌هایم می‌نشینند، لبخند را بر لبم می‌نشاند. صدای آرام برف‌ها وقتی به زمین می‌رسند، موسیقی ملایمی برای گوشم است. با ادامه یافتن زمستان لایه‌های ضخیم‌تری از برف روی شاخ و برگ‌هایم جمع می‌شود و شاخه‌هایم زیر بار سنگین آن خم می‌شود. اما من از این سنگینی لذت می‌برم، زیرا می‌دانم این فشار باعث قوی‌تر شدن ریشه‌هایم می‌شود.

آسمان زمستان گاه تیره، خاکستری و پر ابر است و گاه آبی و بدون ابر. من دوست دارم در روزهای آفتابی زمستان اشعه‌های گرم خورشید را بر پیکر خسته‌ام احساس کنم. اما روزهای ابری را هم دوست دارم، چرا که می‌دانم پس از آن‌ها دوباره آفتاب خواهد آمد.

حیوانات و پرندگانی که درون تنه من زندگی می‌کنند نیز در زمستان فعالیتشان کمتر می‌شود. جوجه‌ها لانه‌شان را در داخل تنه من گرم نگه می‌دارند. سنجاب‌ها ذخایر غذایی‌شان را تکمیل می‌کنند. زنبورها و حشرات نیز بیشتر ساعت‌های روز را در محل زندگیشان می‌مانند.

گاهی در زمستان طوفان‌های سهمگین برفی پیش می‌آید که تا مدت‌ها شاخ و برگ مرا می‌پوشاند. اما من از این چالش‌ها نمی‌ترسم. زیرا می‌دانم پس از هر طوفانی، آرامش و آفتاب خواهد آمد. زمستان برای من فصل استراحت و تجدید قواست. در این فصل طبیعت به خواب می‌رود تا انرژی لازم را برای رویش دوباره در بهار بعدی ذخیره کند. من هم همین‌طور، انرژی‌ام را ذخیره می‌کنم تا در بهار آینده شکوفاتر از همیشه باشم. زمستان فرصتی است تا به خاطرات سالی که گذشت بیندیشم و درس‌هایی از آن بگیرم تا در سال آینده محکم‌تر و قوی‌تر رشد کنم. زمستان به من یادآوری می‌کند که پس از هر سختی و مشکلی، روزهای آرامش و شکوفایی خواهدآمد.

درختان جوان‌تر اطراف، مرا الگوی خود می‌دانند. آن‌ها را تشویق می‌کنم تا از زمستان بیاموزند و ریشه‌هایشان را محکم‌تر کنند تا در برابر طوفان‌های آینده استوار بمانند. من به عنوان یک درخت پیر وظیفه دارم تا تجربیاتم را به نسل بعد منتقل کنم.

دوستان عزیز، من امیدوارم توانسته باشم زیبایی‌های پنهان فصل زمستان را از دیدگاه خودم برایتان توضیح دهم. زمستان برای ما درختان فصلی پر از معنا و زیبایی است و امیدوارم شما هم بتوانید با وجود سرما و کوتاهی روزها، لحظات شاد و فراموش‌نشدنی‌ای را در این فصل تجربه کنید. من همچنان مشتاقانه منتظر زمستان‌های بعدی هستم تا شاهد زیبایی‌های تکرارنشدنی آن باشم. شما هم به امید دیدار در بهار آینده مراقب خودتان باشید.

**

مطلب مشابه: انشا درباره تابستان { 10 انشا جدید تابستان برای پایه های مختلف }

انشا درمورد زمستان ، یلدا ، آدم برفی حیاط ، سرما

مقدمه :
زمستان است. هوا سرد است.

چه بیچاره ها آدم هایی که ندارند سرپناهی برای شب هایی به درازی شب یلدا.

متن انشا :
یلدا اولین شب است. اولین شب سال، سالمان زمستان است، یعنی من دوست دارم که سال با زمستان شروع شود. من زمستانیم.

شاید نباید از ترحم صحبت کنیم. زمستان خشک و خشن است.

خشونتی که در آن طراوت جاریست، طراوتی مانند زندگی.

شاید به نظر آید همه مرده اند، اما این مردگی نیست، خشوع طبیعت است در برابر عظمت زمستان.

می گویند زمستان مبارزه ای است، مبارزه ای بین ماندن و نماندن، اما فکر می کنم اشتباه است.

زمستان برهه ایست برای نشان دادن لیاقت ها. آن که دارد لیاقت ماندن را، منتخب می شود. پس آدم های بزرگند که می مانند.

کم نیستند کسانی که متنفرند از این فصل پرموهبت و چه بسیار دارند علاقه به بهار.

آنها بهار را عروس می دانند، یعنی عروسش کردند.

چنان از آن یاد می کنند که حتی بعضی مواقع در وصف هم نمی گنجد، اما در برابر شکوه و جلال زمستان هیچ نیست.

وقتی چشم به باغچه ی برف نشسته ی حیاط می اندازیم، برف را آن چنان مظلومانه می توان دید

که در روی زمین با تواضع و فروتنی وصف ناپذیری روی زمین جای گرفته. چه چیز از این بالا تر است؟ آیا این زیباست یا آن برگ های سبز بهار؟

آدم برفی کوچکی در گوشه ی حیاط با چشمانی سرمه شده، چشم به در حیاط دوخته،

انگار منتظر است. منتظر کسی، چیزی یا نسیمی.

دلمان تنگ می شود برای سردی زمستان، برای برف هایش، برای سفیدیش.

سفیدی بی لک و یکدست. آدم برفی کم کمک آب دماغش می آید، انگار گرما خورده. دیگر قرص های مسکن و پنی سیلین درمانش نمی کند.

شب چهارشنبه است و چهارشنبه سوری، آخرین چهارشنبه ی سال. بهار می آید.

آدم برفی مان دیگر نیست. شال گردنش روی زمین است، هویجی که روی آن افتاده و …

نتیجه گیری :
من زمستانی ام و زمستان را بهمه شکوه و ابهت و زیبایی های پنهانی که دارد می ستایم .

مطلب مشابه: انشا درباره مدرسه / 10 انشای مدرسه برای پایه های مختلف

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا