انشا آزاد مقاطع مختلف تحصیلی (20 انشا با موضوعات آزاد)
مجموعه ای از بهترین و زیبا ترین موضوع انشا آزاد، که برای شما عزیزان ارائه کرده ایم و امیدواریم از آن ها لذت ببرید. عبارتند از: موضوع انشا ادبی درباره پدر، انشا درمورد مهربانی و زحمت های مادر، انشا فصل پاییز، انشا درمورد دریا و زیبایی های آن، موضوع انشا درباره ماه محرم، انشا درمورد فداکاری، انشا زیبا درباره تابستان، انشا ناب درمورد هوای بارانی، انشا جدید درباره امید به زندگی، انشا درمورد سلام، انشا خاص توصیف خوشبختی و …
فهرست موضوعات انشا آزاد
- موضوع انشا ادبی درباره پدر
- انشاء در مورد مهربانی و زحمت های مادر
- انشا درباره فصل پاییز
- انشا درمورد دریا و زیبایی های آن
- موضوع انشا درباره ماه محرم
- انشا در مورد فداکاری
- انشا زیبا درباره تابستان
- انشار ناب درمورد هوای بارانی
- انشا جدید درباره امید به زندگی
- انشا درمورد سلام
- انشا خاص توصیف خوشبختی
- انشا درمورد دوست خوب
- انشا درباره قطره اشک
- انشاء روزی را که دوست دارم آن را تکرار کنم
- موضوع انشاء درمورد محیط زیست
موضوع انشا ادبی درباره پدر
سلام؛
سلامی به گرمی آفتاب وبه زیبایی مهتاب ، به زیبایی پرهای پرستو وبه آواز بلبلان خوشرو.
سلام به پدر عزیزتر از جانم که بدون گرمای دستانش ، زندگی معنایی نخواهد داشت.
می خواهم برایت نامه بنویسم اما نمی دانم چه بگویم ، از مهربانی هایت ، خوبی هایت و….
به نطر من توازهمه پدرها مهربان تری,خوشروتر هستی.تورا دوست می دارم به اندازه ی تمام ستاره ها,آسمان ها وکهکشان ها.
روزی از معلم ریاضی پرسیدم:شما چه قدر پدرتان را دوست دارید؟
وآهی از ته دل کشید گفت:اگربود به اندازه ی تمام اعداد دوستش داشتم کمی دلم برایش سوخت.
به سراغ معلم شیمی رفتم و اوگفت:پدر مانند هسته ای است که فرزندان به دورآن می گردند از حرف او هیچ نفهمیدم.
به سراغ معلم فیزیک رفتم او گفت:پدر خورشیدی است که هیچ گاه خورشید گرفتگی اش را نمی بینی. پاسخ او مرا گیج تر کرد.
معلم جغرافیا گفت:او مانند اقیانوسی پهناور است که چند قاره را به هم متصل می کند. با خود گفتم پدر هیچ شباهتی با اقیانوس دارد؟
اما خوب چه میشودکرد نظر معلم جغرافیا بود دیگر.
در نهایت به سراغ معلم ادبیات رفتم وسوالم را تکرار کردم گفت:
پدر مانند آسمانی وسیع و پهناور است که این پهناوری در صبرش مشاهده می شود.
به هرحال دیگر ناامیدشده بودم.
حالا وظیفه من در مقابل اوچیست؟
ناگهان به سراغ معلم قرآن رفتم و از او پرسیدم او گفت:چرانگاهی به کتابی که خدا با ماحرف می زند نمی اندازی ؟
قرآن را باز کردم وناگهان چشمم به این آیه افتاد: به پدر و مادر خودنیکی کنید.
**
مطل مشابه: انشا درباره پدر / 12 انشا جدید درباره پدر پایه های مختلف تحصیلی
انشاء در مورد مهربانی و زحمت های مادر
مقدمه: فرشته زمینی که بهشت را زیر پایش گذاشت تا کودکش را در آغوش بگیرد. روزهایی که کودکش محتاج محبت است، تنها کسی که می تواند حامی باشد، مادر است.
بدنه: کاش می توانستم دفتری بردارم و از همه روزهای گذشته عمرت بنویسم، لحظاتی که پر از درد و رنج بود ولی دم بر نیاوردید، مادر خوبم چه روزهایی که همه جوانی و روزهای خوش عمرت را برای ما گذاشتی، شب هایی که بارداری امانت را بریده بود و کسی درک نمی کرد، درد شدید تولد و دوران پر از زحمت شیر دهی هم سپری شده و حالا کودکت نوباوه شده و تو هم نگاه می کنی و لذت می بری,
چه روزها و شب هایی که خودت درد داشتی و کسی ندانست، درد استخوان و درد تنهایی، عزیز دلم ساعت هایی که دنیا خوابید و تو نخوابیدی، همه را به یاد دارم ای همه عشق و دوستی و مهربانی, تو همان بنده ناب و بی ریای خدایی که همه چیزت را در راه محبتت فدا می کنی، مادر خوبم تو از کجا این همه مهر آوردی، تو ای بهترین فرشته و ستاره که هیچ کس قدر مهربانی تو را نمی داند.
شب های بی قراری، گریه، تب، شب زنده داری، این همه را چگونه وصف کنم و جبران، لحظاتی که دم به دم آب می شوی و دم نمی زنی، دست هایت زخمی، دلت پر از مهر و جسمت پر از درد، چگونه و با چه کلماتی تو را و زحماتت را وصف کنم که در شأن و لیاقت تو باشد.
زحمات تو را بر صفحات آینه می نویسم تا چند برابر شود، با خورشید عهد می بندیم که نام تو را بلند آوازه کند و بر بلندای آسمان نقش پر فروغ بزند. هیچ کادویی و حرفی و سخنی نمی تواند زحمات بی حد و حساب تو را جبران کند، ای همه خوبی من فدای قدمهایت.
نتیجه گیری: خدا را شکر که نعمت بزرگی چون تو را به من هدیه کرد تا لحظه به لحظه در کنارم باشی و مرا چون نهالی نازپرورده مورد لطف قرار دهی، تو را می ستایم و از خدا می خواهم همیشه سالم و تندرست در حوالی دلم باشی و من با دیدن تو شاد و خوشحال شوم. بر من واجبست که به تو احترام بگذارم و برای شادی و سرزندگیت تلاش کنم.
**
انشا درباره فصل پاییز
مقدمه : با نام پروردگار هستی بخش زیبایی آفرین انشایم را در زمینه ی فصل پاییز شروع می کنم .فصل پاییز همان فصلی است که در آن برگ درختان میریزند و در پایین پای رهگذران بی تفاوت خش خش میکنند.
فصل پاییز شاید به عبارتی فصل غفلت است و رخوت شاید هم نه فصل هوشیاری و تدبر است ؛ چه فرقی میکند که در پاییز خواب باشی یا این که بیدار مهم آن است که پاییز کار خودش را میکند.
بدنه انشا : چطور میتوان فصل پاییز را دوست نداشت ؟؟ با این این تمامی مهر و زیبایی و زلالی که این فصل مظلوم و مهربان داراست.
انگار خود پاییز هم شیدا است ، شیدای ما ! مگر نه چه دلیلی داشت در قبال سوز و سرما مقاومت کند و برای ما بهشتی از رنگ های شگفت انگیز بسازد.فصل پاییز فصل قشنگی میباشد. در پاییز برگ درختان زرد رنگ می شود. در روز نخستین پاییز كه اول مهرماه میباشد ما به مدرسه میرویم و همکلاسی های خود را می بینیم.
پاییز فصل کوشش بیشتر دانش آموزان است . در فصل پاییز روز ها کوتاهتر و شبها بلندتر میگردد. از میوههای فصل پاییز انار و نارنگی میباشد. در پاییز برگ درختان میریزد و هنگامیکه ما بر روی آنها راه می رویم صدای خشخش میدهند.
نتیجه گیری انشاء : تمامی فصل های خداوند قشنگ می باشند و هر یک زیبایی های خویش را دارند فصل پاییز هم فصل بسیار زیبایی و دوست داشتنی است.
**
انشا درمورد دریا و زیبایی های آن
مقدمه: دریا یکی از نعمت های الهی است که نقش زیادی در شادابی و سرسبزی طبیعت دارد.مناطقی که در حوالی دریا هستند، بسیار زیبا و سرسبز و شاداب هستند. رطوبت و نم دریا موجب آبادانی می شود. دریا این آبی بی کران موجب شادی و سرحالی انسان ها هم می گردد. قایق سواری و حس کردن عظمت خداوند روی آب، حس شکرگزاری را در وجود هر بنده زنده می کند. خدایا به عظمت و بزرگیات سوگند که همه از وجود نازنین توست،دریای بزرگ و همه موجوداتش را دوست می دارم.
بدنه: خدایا تو چه قدر بزرگ هستی که دریای به این زیبایی را خلق کرده ای، موجودات زیبا و عروس دریاییاش، ماهی های هزار رنگ و گیاهان زیبا، نهنگ های بزرگ و موجودات ریزش، ماهی های رنگی و بی رنگ، چه آکواریوم بزرگی که نیاز به هیچ دستگاهی ندارد. ماهیانی که هر صبح خودشان را به مردم ساحل نشان می دهند. در کنار دریا که می ایستم، خدا را می بینم که چه قدر به من نزدیک است.
کاش دستم برسد به افق و خورشید را لمس کنم. کاش بتوانم با قایق روی دریا حرکت کنم. چه قدر زیبایی و بزرگ، چه قدر دوستت دارم و برای سفر به سمت تو دلم تنگ می شود. آبی زیبایی و پر از نعمت. نمکت،ماهیانت، صدفهایت همه را خوب نگاه می کنم، صاف و قشنگ و پر از تنوع. ای دریا چه قدر در ماه های سرد سال ساکت می شوی، گاهی موج داری و گاهی هم آرامی. در کنارت قدم می زنم و لذت می برم. موجهایت را دوست دارم، ساحل نرم شنی را، قایق های زیبا، همه را دوست دارم. تو رودها را زنده نگاه می داری، تو ابر را پدید می آوری. خدا را شکر که چنین نعمت بزرگی به ما هدیه داد، مراقبت هستم.
نتیجه گیری: دریا یکی از بهترین و زیباترین نعمت های خداوند است که هر انسانی آن را دوست دارد،اما باید در جهت حفظ و نگاه داری ان کوشا باشد. دریا موجب شادابی و سرحالی طبیعت گردیده است. دوستت دارم ای دریای بزرگ و زلال و آبی.
**
موضوع انشا درباره ماه محرم
ماه محرم یا محرمالحرام نخستین ماه تقویم اسلامی (هجری قمری)
و به اعتقاد مسلمانان از جملهٔ ماههای حرام است. شیعیان در این ماه به عزاداری برای امام حسین (ع) و یارانش می پردازند. اهل سنت نیز روز عاشورا را سالگرد روزی می دانند که موسی دریای سرخ را شکافت و خودش و پیروانش از آن عبور کردند. اهل سنت این روز را گرامی می دارند.
سابقهٔ سوگواری و برپایی عزاداری برای حسین بن علی به اولین روزهای بعد از عاشورا، در محرم سال ۶۱ هجری میرسد.عاشورا، دهمین روز از ماه محرم در تقویم هجری قمری است ، شهرت این روز نزد شیعیان به دلیل وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری قمری است که با تقویم هجری خورشیدی این روز برابر با سهشنبه، ۲۰ مهر ۵۹ خورشیدی است . در این روز حسین بن علی و یاران وی در رویداد کربلا در جنگ با لشکر یزید کشته شدند و مسلمانان در آن سوگواری میکنند. در مناطق شیعه نشین مراسم عزاداری برگزار میشود.
در تقویم رسمی ایران، افغانستان، عراق، پاکستان و هند این روز تعطیل میباشد.
سوگواری برای کشته شدان کربلا در همان روزهای پس این واقعه انجام شد. در اربعین هنکامیکه اسیران از شام بسوی مدینه درحرکت بودند راه خود را به سمت کربلا تغییر داه و هنکامیکه بدان سرزمین رسیدند با جابر ابن عبدالله انصاری صحابی پیامبر و تعدادی از بنی هاشم مواجه شدند و در آنجا به سوگواری و نوحه سرایی پرداختند.سوگواری برای حسین بن علی و دیگر یارانش از روز نخست محرم آغاز میشود و در ظهر عاشورا به اوج میرسد. در غروب و شامگاه عاشورا، این سوگواری تحت عنوان مراسم شام غریبان ادامه پیدا میکند.
در روز ۱۲ محرم نیز مراسمی با نام «سوم امام حسین» انجام میشود.
این نوع مراسمها در روز ۱۶ محرم با نام «هفتم امام حسین» و ۲۰ صفر با نام «اربعین» ادامه پیدا میکند. مراسم سوگواری سومین امام شیعیان از دیدگاه شیعه اهمیت بسیاری دارد و انجام آن عبادت است. سوگواری محرم در جاهای مختلف به صورتهای گوناگون انجام میشود. علاوه بر شیعیان، این مراسم در میان غیرمسلمانان در ترینیداد و توباگو، جامائیکا، هند و ارمنیهای ایران برگزار میشود. سوگواری محرم علاوه بر ابعاد مذهبی، ابعاد سیاسی و اجتماعی نیز دارد.
**
مطلب مشابه: انشا درباره مادر / 12 انشا جدید موضوع مادر پایه های مختلف
انشا در مورد فداکاری
مقدمه : فداکاری یک رفتار زیبای انسانی است که ناشی از روح بلند و ایمان قوی افراد است. چه بسیار انسانهایی که برای نجات جان دیگران، جان خود را فدا نموده اند که نشان از تقوی، ایمان و عشق به انسانیت است.
هر بار که فردی جان خودش را فدای دیگران می کند انگار انسانیت از نو متولد شده است و هیچ کس نمی تواند عظمت این کار شریف را درک کند. گاهی کسی شغل خود را به دیگری می دهد و زمانی هم با انجام یک کار درست و عالی مفهوم فداکاری را در جامعه زنده می کند.
بدنه : انسان موجودی متعالی است که روحش از روح خدا دمیده شده است. خدایی که موجب آرامش است و منشا خیر و شادی، روحی که پر از مهر و مهربانی و عطوفت است. همین روح بلند گاهی در درون انسان ها غوغا می کند، برای نجات یک کودک گاهی تن به آب می زند و زمانی هم با تمام قوا از حرکت خودرویی جلوگیری می کند.
از بروز یک حادثه تلخ جلوگیری می کند و از سقوط فردی و یا بروز حادثه ای دردناک، گاهی خودش را به آتش می زند و دیگری را از دل آتش بیرون می کشد. رزمندگان ما در دوران جنگ از این رفتارهای انسان دوستانه داشته اند، گاهی ماسک خود را به دیگری می دادند و زمانی هم لباس و پوتین خود را به دیگری هدیه می کردند، غذای خود را، آب خود را، لباس گرم خود را، به دوستانشان می دادند تا انسانیت را برای همیشه ماندگار کنند.
در دفتر روزگار گاهی خاطراتی دیده و خوانده می شود که گاهی تن و روح انسان به لرزه می افتد از این همه مهربانی و عشق و نوع دوستی. خدایا در وجود این بندگانت چه عصاره ای نهاده ای که چنین برای دیگر مخلوقاتت بی قرارند. خدایا در وجود مادر چه نیرویی گذاشته ای که برای فرزندانش چنین بی تاب است. خدایا تو چه قدر مهربانی که روحت در زمین این همه غوغا می کند.
نتیجه گیری: انسانیت دینی است که در تمام مذاهب و ادیان دیده می شود. فداکاری شمه ای ناب از انسانیت است که افرادی که روح وتنی رها و خدایی دارند هرآنچه که در زندگی دارند، به دیگران تقدیم می دارند و از بذل و بخشش آنچه در توان دارند ترس و واهمه ایی ندارند. فداکاری موجب افزایش روحیه همکاری در سطح جامعه شده و همین روح فداکاری جامعه را متعالی ساخته و تربیت خوبی را نثار کودکانمان می کند.
**
انشا زیبا درباره تابستان
تابستان یکی از چهار فصل خداوند است که به برکت و سرسبزی و گرمای زیادش در بین فصل های دیگر شناخته شده است و من تابستان را خیلی دوست دارم.
تابستان را دوست دارم به خاطر اینکه همه جای زمین را سبزه پوشانده، میوه های رنگارنگ روی درخت ها به ما چشمک می زنند، روزهای آن آنقدر طولانی است که می توانیم به همه کارهایمان برسیم و شب هایش معمولا دورهمی های شادی با دوستان خانوادگی مان داریم.
تابستان فصل تعطیلات است، فصل دوچرخه سواری، فصل مسافرت به شهرهای خنک تر ایران و من به خاطر همین عاشق این فصل زیبا هستم. اگرچه بعضی اوقات به خاطر گرمای بیش از حد، هوس زمستان و برف و باران می کنم و این گرما ما را در خانه زندانی می کند اما به خاطر خنکی کولر این گرما خیلی زود از یادمان می رود و به خوبی می دانم همین گرما است که باعث می شود دانه های درختان به میوه تبدیل بشوند و آماده چیدن شوند.
من و خانواده ام بسیاری از شب های تابستان بخصوص آخر هفته ها به پارک نزدیک خانه مان می رویم، دور هم می نشینیم، بازی می کنیم، شام می خوریم و از هوای خنک شب های تابستان لذت می بریم.
هر ماه تابستان را هم چند روز در خانه پدربزرگ می گذرانیم که باغ میوه سرسبز دارد. گشتن و بازی کردن در آن جا، کمک به برداشت محصول و انگور چینی و خوابیدن در پشت بام هنگام شب ها خیلی خیلی خوش می گذرد.
تابستان با این که خیلی خوب است اما همیشه بعد از مدتی که می گذرد دلم برای مدرسه، معلم و دوستانم تنگ می شود و دوست دارم زودتر تابستان تمام شود و دوباره به مدرسه بروم.
مادرم همیشه می گوید من در بهار زندگی ام هستم و وقتی به سن و سال او برسم وارد تابستان زندگی ام خواهم شد. به قول مادرم آدم ها در تابستان زندگی پخته می شوند و تجربه های زیادی به دست می آورند.
**
انشار ناب درمورد هوای بارانی
مقدمه: باران تنها نعمتی است که همه از آن فرار می کنند. دلم بی تاب است و روی طاقچهاش خاک گرفته و منتظر نمی و قطره ای تا به خودش بیاید. آسمان هم ابری است و من هم بی تابم، چشمانم به پنجره دوخته شده است و منتظرم تا باران مرا به حال خوش مهمان کند.
بدنه: هیچ کس حالش خوب نیست و شاید بارانی و نمی و عطری دل همه را شاد کند. هرکس را که می بینم غمگین و سر در گم و پر از اضطراب است و هوای گریه و باران دارد، شاید این بار باران معجزه کند و بیاید و مرهمی و مرحمی شود، شاید قلبها با یک بارش آسمانی و دیدن هوای بارانی عالی و رو به راه شوند. چه قدر این حس آسمانی و ناز باران را عاشقانه دوست دارم، کم کم ابر تکانی به خود می دهد و با عشوه تمام شروع به بارش می کند.
گل در باغی نگاهی به بالا می کند و فرصت زندگی می یابد. هوای بارانی معجزه می کندو خود تکیه گاه همه مردم می گردد تا در گوشه ای دور های های گریه کنند. باران ببار و رحمی به دل ها کن. باران جان تو از تبار کدام مهری که چنین بی هوا درد زدایی می کنی، باران را چون تن محبوب و چون بوی خوش یار دوست می دارم. ای کاش می توانستم به آسمان بروم و ببینم باران از کجا سرچشمه می گیرد که چنین پاک و دوست داشتنی است.
نم نم می آید و غبار گل و گلدان و خاک مرده جهان را می شوید و زخم های بی درمان را درمان می کند. ابرها هم که گریه شان تمام می شود، سبک می شوند و از جلوی چشم دور می شوند. آسمان هم به پاس ایستادگی در هوای بارانی رنگین کمان را هدیه می گیرد و ماندگارترین لحظاتش ثبت می شود.
نتیجه گیری: هوای بارانی یک پدیده کاملا طبیعی است که در فصل های سرد سال و بهار رخ می دهد، ولی باران به جهت شست و شوی هوا و پاک کردن طبیعت همواره مورد عشق و علاقه مردم است. پس خوشا روزی و ساعتی که باران ببارد و دل انسانها و طبیعت شاد شود. خالق باران را شکر فراوان.
**
مطلب مشابه: انشا درباره تابستان { 10 انشا جدید تابستان برای پایه های مختلف }
انشا جدید درباره امید به زندگی
فرقی نمی کند در چه سنی باشیم همه ی ما معنی این دو کلمه یعنی «امید» و «نا امیدی » را به خوبی می دانیم، گاهی در زندگی بی نهایت به همه چیز و همه کس امیدوار شده و گاهی نیز از همه چیز نا امید شده و بدترین حس دنیا را تجربه می کنیم.
زمانی که امیدوار هستیم انگیزه ی تلاش و حرکت ما صد چندان شده و باعث می شود با برنامه ریزی و هدف گذاری صحیح در زندگی حرکت کنیم اما امان از روی که ناامیدی و یاس در خانه ی دل مان ریشه کند، آن وقت تنها چیزی که نصیب مان می شود غم، اندوه و آه و اشک است و متاسفانه بسیاری از ما فکر می کنیم توان بیرون آمدن از این شرایط را نداریم و همین باعث می شود مدت های طولانی در همان حال بمانیم.
زندگی هر انسانی پر از اتفاقات خوب و بد است، گاهی این اتفاقات آن قدر بد است که هیچ پایانی را برای آن نمی توانیم تصور کنیم اما زمانی که آن لحظات سخت به پایان می رسد و به آرامش نسبی می رسیم می بینیم که می توانستیم عملکرد بهتری در آن شرایط داشته باشیم اما به علت ناامیدی نتوانستیم تصمیمات درستی بگیریم.
باید بدانیم که نوع نگاه، تلاش ما و توکل و امید به خداوند می تواند زندگی خوبی را برای مان فراهم کند پس در شرایط سخت نیز بایستی با تکیه بر خداوند به راه خود ادامه داده و دچار نا امیدی نشویم.
خداوند متعال نا امیدی را از گناهان کبیره شمرده است زیرا انسان نا امید زندگی و عمر خود را به بطالت می گذراند و کار مفیدی انجام نمی دهد، باید بدانیم که خداوند همواره کنار ماست و تنهای مان نمی گذارد پس در روز هایی که خود را تک و تنها حس کرده و غمگین هستیم امید به رحمت الهی می تواند راه گشای ما باشد و انگیزه ی گذر از هر سختی را به ما بدهد.
**
انشا درمورد سلام
مقدمه:
سلام، کلمهای کوتاه و ساده، اما با معنایی عمیق و پرمحتوا. سلام، تحیت و درود و اظهار سلامتی است. سلام، نشانهای از محبت، احترام و صلح و آشتی است. سلام، آغازی بر دوستی و آشنایی است.بدنه:
سلام، از جمله آداب و رسومی است که از دیرباز در میان مردم ایران و سایر فرهنگها رواج داشته است. در فرهنگ اسلامی نیز، سلام کردن به دیگران بسیار سفارش شده است.سلام کردن، آثار و برکات فراوانی دارد. سلام کردن، موجب ایجاد محبت و الفت میان مردم میشود. سلام کردن، نشاندهندهی تواضع و فروتنی است. سلام کردن، موجب میشود که دیگران از حضور ما احساس خوشایندی داشته باشند.
سلام کردن، آداب و رسومی دارد که رعایت آنها ضروری است. در هنگام سلام کردن، باید با صدای رسا و واضح سلام کنیم. باید به افراد بزرگتر، ابتدا سلام کنیم. باید به افراد ناشناس، با احترام سلام کنیم.
سلام کردن، یکی از سادهترین کارهایی است که میتوانیم برای ایجاد ارتباط با دیگران انجام دهیم. با سلام کردن، میتوانیم دنیا را به جای بهتری تبدیل کنیم.
نتیجه:
بنابراین، همهی ما باید سعی کنیم که در زندگی روزمرهی خود، به دیگران سلام کنیم و این سنت حسنه را زنده نگه داریم.
**
انشا خاص توصیف خوشبختی
مقدمه:
خوشبختی چیزی است که نمیتوانیم آن را با کلمات توصیف کنیم و فقط از لبخند یک نفر میتوان آن را احساس کرد. به همین ترتیب، شادی نشانه زندگی خوب است.بدنه:
هر روز افرادی را میبینیم و ملاقات میکنیم که از بیرون خوشحال به نظر میرسند اما در اعماق وجودشان شکسته و از درون غمگین هستند. برای بسیاری از مردم، پول عامل اصلی شادی یا غم است. اما این درست نیست. پول میتواند برای شما غذا، خانه مجلل، خدمتکاران، سبک زندگی سالم و بسیاری امکانات دیگر بخرد، اما نمیتواند برای شما خوشبختی بیاورد.و اگر با پول بتوان خوشبختی را خرید، ثروتمندان شادترین افراد روی زمین خواهند بود. اما، ما تصویری برعکس از ثروتمندان میبینیم که غمگین، مضطرب و دارای استرس هستند و از مشکلات مختلف رنج میبرند.
علاوه بر این، آنها هنوز هم در زندگی اجتماعی با خانواده، به ویژه همسرشان ضعیف هستند و این عامل اصلی طلاق در بین آنهاست.
همچنین ثروتمندان به دلیل داشتن پول زیاد، احساس ناامنی میکنند. در حالی که وضعیت فقرا درست برعکس است. آنها پول ندارند اما از این مشکلات راضی و بی استرس هستند. علاوه بر این، از همسر و فرزندان خود مراقبت میکنند و آمار طلاق آنها نیز بسیار پایین است.
همانطور که اکنون می دانیم ما نمیتوانیم شادی را با پول بخریم و هیچ میانبر دیگری برای شادی وجود ندارد. این چیزی است که شما باید از درون احساس کنید.
علاوه بر این، شادی واقعی از درون خود شما میآید. شادی اساساً یک حالت ذهنی است.
تنها با مثبت بودن و پرهیز از هرگونه فکر منفی در ذهن، ورزش کردن، داشتن تفریحات سالم، مطالعه کردن و روابط اجتماعی سالم میتوان به خوشبختی دست یافت.
نتیجه:
برای جمع بندی میتوان گفت که خوشبختی تنها با داشتن تفکر مثبت و لذت بردن از زندگی به دست میآید. همچنین برای شاد بودن و راضی نگه داشتن اطرافیانمان باید با آنها رابطه سالم برقرار کنیم.
**
انشا درمورد دوست خوب
مقدمه انشا درباره دوست خوب : یک دوست خوب چون میوه رسیده خوبی است. پیدا کردنش سخت است…
بدنه انشا درباره دوست خوب : تشخیص اینکه آیا دوست ما واقعاً دوست خوبی است یا نه سخت است. اما دانستن مشخصات یک دوست خوب به ما کمک می کند تا یک دوست واقعی پیدا کنیم.
وفاداری یک عامل کلیدی در دوستی یا هر رابطه دیگری است. یک دوست خوب همیشه به دوست خود وفادار است سخاوت یکی از ویژگی های یک دوست خوب است. فردی سخاوتمند حتی زمانی که توانایی و ثروت کمی برای بخشیدن دارد.
دوست واقعی کسی است که به حرف ما گوش دهد و سعی کند ما را درک کند. دوست خوب وقتی چیزی را نمی فهمد یا نمی فهمد در مورد آن می پرسد تا موضوع را کاملاً درک کند. یک دوست خوب همیشه صادق است و حقیقت را می گوید حتی اگر حرف های او آزاردهنده باشد.
نتیجه انشا درباره دوست خوب : یک دوست خوب باید ویژگی های زیادی داشته باشد اما اگر می خواهید یک دوست خوب داشته باشید ، همه اینها دو طرفه است شما باید یک دوست واقعاً خوب و یک دوست صادق باشید.
**
مطلب مشابه: انشا درباره پاییز / 10 انشا جدید فصل پاییز برای پایه های مختلف
انشا درباره قطره اشک
مقدمه: داغ ترین قطره اشک است که محصول چشم و دل و قلب است و اگر دل به درد نیاید، همانا چشم را یارای گریستن نیست . قطره ای پر از حرف که قلم را یارای نوشتن نیست و دفتر را توان شرح این داستان نبوده و نیست. نه شاعری می تواند سوز این قطره شرح دهد و نه نویسنده ای می تواند بنویسد.
بدنه: بگذارید خودم با شما سخن بگویم و خودم را معرفی کنم. من یک قطره اشکم داغ و پاک و پر از حرف، گاهی از سر شوق جاری می شوم و زمانی از روی بغض، زمانی از چشم کودکی سرازیر می شوم که بی تاب مادر است و روزگاری از چشم مادری جاری می شوم که بی تاب فرزند است.
زمانی از جدایی محبوب و معشوق میریزد و گاهی هم در مناسبت هایی چون روضه های امام حسین جاری می شود و مادران عزادار مرا بر روی دستمال خشک می کنند تا شیفیع روز محشرشان باشم. من در هر جا که باشم سوز دل را می رسانم و گرمای من از حضور عشق است.
من ناب و زلالم و در کوره قلب تفتیده شده ام و از چشم فرود می آیم. گرما و تب من از سوز و ناله عشاق سرگردان در کوی عشاق است و من همه وجودم سوز و گرمای حس ناب سوختن است که به بیننده یا طرق مقابل منتقل می کنم.
گاهی ار سر شادی هم مهمان گونه های مردم می شوم. عروس دم بخت و مادرش که در آغوش هم گریه می کنند. یا پدر و مادری که پس از مدتها صاحب فرزندی شده اند. من گاهی در زیارت اماکن متبرکه هم از چشم زائران جاری می شوم و از درگاه خدا طلب بخشش میکنند. من سوز شمع را دوچندان جلوه می دهم.
نتیجه گیری: بعضی از کلمات در زبان فارسی موجب زیباتر شدن نوشته و شعر می گردند. قطره اشک بهترین و زلال ترین آب است که نشان سوز دل و تپش پاک قلب است که پس از سوز دل از چشم جاری می گردد.
**
انشاء روزی را که دوست دارم آن را تکرار کنم
مقدمه: من همیشه دوست داشتم خانواده ای بزرگ داشته باشم، همیشه می خواستم اینقدر تعدادمان زیاد باشد که برای مسافرت رفتن فقط یک اتوبوس برای ما باشد. بخاطر همین بهترین روز زندگی من روزی که برادر کوچکترم به دنیا آمد. آن روز را هیچ وقت نمی توان فراموش کرد زیرا خداوند یک هدیه ارزشمند یعنی یک برادر کوچک و زیبا به من عطا کرد.
بدنه : اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده یک حس جدید و جالبی دارد و دیگر نمی توانی مثل قدیم یکسری کارها را انجام دهی زیرا باید نسبت به قبل انسان مسئولیت پذیر تری باشی. روزی که برادرم به دنیا آمد همه اعضای خانواده و آشنایان به خانه ما آمدند و همگی بی تاب و منتظر خبری از سمت پدرم بودیم.
پس از گذشت چند ساعت پدرم با خانه تماس گرفت و خبر خوب سالم بودن مادر و برادرم را به ما داد. زمانی که مادر و پدرم به خانه آمدند برادرم را با عشق بغل کردم، اون زیباترین انسانی بود که تا به امروز دیده بودم، صورتش کوچکتر از یک کف دست بود و چشم های فوق العاده ای داشت. من از روز اول عاشقش شدم و می خواهم در طول زندگی برای او الگوی خوبی باشم.
نتیجه: داشتن برادر حس خوبی به آدم می دهد و ما را از نظر اخلاقی کمی بزرگتر می کند. این که باید برای یک نفر الگو باشی و در مسیر زندگیاش به او کمک کنی تا رشد کند مسئولیت بزرگی است که باعث می شود خودمان نیز رشد کنیم و بیشتر مراقب رفتارهایمان باشیم.
**
موضوع انشاء درمورد محیط زیست
مقدمه: یک لیوان آب جان چهار نفر را نجات می دهد، هوای تازه که از وجود درختان است، موجب بهتر شدن ریه بیماران تنفسی می گردد. اگر طبیعت و محیط زیست روند عادی و طبیعی خود را حفظ کند و انسان در ان دخالت نکند، همه چیز درست و اصولی پیش خواهد رفت.
بدنه : آب را گل نکنید، پرنده را بی پر نکنید و شیر را به قفس نبرید. آهو را به آشپزخانه نکشانید و باز را در کنج قفس مگذارید. سنگ را از مسیر رود جدا نکنید و مسیر آبشار را هم عوض نکنید. دریا را با مواد نفتی آلوده نکنید و در بطری و مواد بازیافتی را در آن خالی نکنید. درختان را لخت و بی برگ نکنیدو باران را متوقف مکنید.
ابرها را از مسیر خارج نکنید و به گله گوزن ها دستبرد نزنید. روی درخت لانه پرندگان و یا کریم را کار نداشته باشید. از کبوتران نامه رسان کبوتر قفسی نسازید. بساط قفس را برچینید و آن را برای همیشه بردارید. زندگی را به کام محیط بانان تلخ نکنید. داستان تفنگ و صیاد را برچینید.
تبر و داستانش هم قدیمی شد، اینها همه از دشمنان محیط زیست بودند که بشر به کار می برد. حال این همه را به فراموشی بسپارید و زندگی را به درخت و جنگل و کوه و چشمه برگردانید. قلب کوچک پرنده را به درد نیاورید و پای گنجشک را نشکنید و بالش را شکسته رها نکنید.
رود را به دریا برسانید و نهال تازه را به آب سیراب کنید. تاریخ گل ها را ثبت کنید و به دفتر سبزه بسپارید. دریاچه ها را چون روح خود مراقبت کنید و دل به پاکی رود بسپارید. آسمان آبی را کدر و تار مکنید و دریای آرام و موجوداتش را بی تاب مکنید.
نتیجه گیری: هر بار که کوله بار سفر می بندید، هربار که دل به دیار عشق می بندید، کمی هم فکر محیط زیست باشید، زباله را جمع کنید و با خود بردارید. گل را هنگام رفتن پرپر مکنید. و بدانید این میراث گرانبها متعلق به همگان است و کسی نباید آن را متعلق به خودش بداند.
مطلب مشابه: انشا درباره معلم { 10 انشا پایه های مختلف برای معلم و قدردانی از او }