ضرب المثل های معروف (30 ضرب المثل پر استفاده ایرانی و معنی آنها)
در این بخش از سایت ادبی تک متن ضرب المثل های معروف را برای شما دوستان قرار دادهایم. ضربالمثل یا زبانزد گونهای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آنها نهفتهاست. بسیاری از این داستانها از یاد رفتهاند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این حال، در سخن بهکار میرود.
ضرب المثل های معروف ایرانی
شتر پیر آواز دهل بسیار شنیده
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که بخواهند بگویند شخص آن قدر تجربه دارد که از ادعاها و حرفهای ناامیدکننده و یا مشکلات کار نمیترسد و پا پس نمیکشد و کار را با موفقیت انجام میدهد.
خوابیده پارس کردن
از این عبارت در مواردی استفاده میشود که فردی ادعا و یا تهدیدی کند، ولی توان و جرات انجام آن را نداشته باشد و فقط به عنوان تهدید و ادعای پوچ انجام شود. در چنین مواردی اصطلاحا گفته میشود: “خوابیده پارس میکند”.
پشه را در هوا نعل کردن
نعل کردن مخصوص چهار پایان است و بیان این کار در مورد پشه به آن کوچکی و آن هم در حال پرواز و در هوا، نشاندهنده نهایت اغراق و بزرگنمایی میباشد.
بادمجان (یا بادنجان) بم آفت ندارد
از این ضربالمثل مانند بسیاری از ضربالمثلها، هم به طعنه و از جنبه منفی، و هم برای تعریف و تمجید استفاده میشود و اغلب در هر دو مورد، حالتی از طنز و شوخی هم دارد.
نمیشه بهش گفت بالای چشمت اَبروست
یعنی کسانی که انتقادپذیر نیستند، با شنیدن واضحترین و بدیهیترین موضوعات، سریع برآشفته میشوند، حتی اگر آن جمله خالی از عیب و بدون طعنه باشد. مثل جملهی:
بالای چشمت اَبرو است.
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید
این ضربالمثل در مورد افرادی به کار میرود که قدر هر چیزی را که دارند ندانسته، و هنگامی که ان را از دست بدهند و یا در خطر از دست دادنش قرار بگیرند، آنگاه متوجه ارزش آن دارایی میشوند. حال این دارایی ثروت باشد یا دوستان و نزدیکان ارزشمند و یا سلامتی و آرامش و ……تفاوتی نمیکند و نیز فرقی ندارد که مقدار آن چه میزان باشد.
مطلب مشابه: ضرب المثل های معروف طبق حروف الفبا (انواع ضرب المثل از الف تا ی)
برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدن
وقتی شخصی برای بدست آوردن کالایی یا موفقیتی یا هر چیزی، کارهایی را انجام میدهد که در نهایت، خسارات اعمالش بسیار بیشتر از منافع و موارد بهدست آمده باشد، از این ضربالمثل استفاده میکنند و میگویند: “برای یک دستمال قیصریه را به آتش کشیدی”.
گهی پشت بر زین، گهی زین به پشت
از این ضربالمثل در مواردی استفاده میشود که بداقبالی و بدشانسی در زندگی پیش بیاید و یا فردی در زمینهای شکست خورده باشد به نحوی که روال عادی و خوش و خرم زندگیش عوض شده و دچار غم و ناامیدی شود، و یا در اوج پیروزی با شکستی مواجه شود.
مثال های معروف ایرانی
پیش غازی و معلقبازی
(ممکن است برخی با شنیدن این مثل غازی را قاضی تصور کرده باشند) ولی در واقع غازی به معنی “بندباز” است (البته این کلمه به معنای جنگجو نیز میباشد ولی در اینجا معنی بندباز مورد نظر است). حال پیش کسی که بندباز است و به راحتی روی یک طناب راه میرود، معلقزدن قطعا هنرنمایی ناچیزی است!
کار از کار گذشته
این مثل برای از دست دادن فرصتهای خوب است. بعضی از کارها را اگر در زمان مناسب انجام ندهیم، وقتش که بگذرد هر چه کنیم فایدهای ندارد. مثل از دست دادن یک شغل یا یک رابطه خوب و مناسب و…..
با دست پس میزنه، با پا پیش میکشه
در مورد کسی گفته میشود که رفتار دو پهلو داشته باشد. یعنی در ظاهر از کسی یا چیزی دوری و خودداری کرده و نسبت به آن بیمیلی نشان دهد، اما در واقع به آن تمایل داشته باشد.
به روباه گفتند شاهدت کیه؟ گفت: دمم
این ضربالمثل زمانی به کار میرود که فردی ادعایی غیر قابل قبول نماید و یا دروغ بزرگی بگوید و شنوندگان باور نکرده و از وی دلیل و مدرک و یا شاهد بخواهند و او در پاسخ مدرک غیر قابل قبولی ارائه کند و یا ادعا کند که اگر باور نمیکنی از فلانی بپرس. در حالیکه آن فلانی خودش هیچ اعتباری ندارد و اصلا نمیتواند به عنوان شاهد پذیرفته شود. در جواب چنین فردی از این عبارت استفاده میکنند.
سکه یه پول شدن
یا
سکه یه پول کردن
به معنی خوار و خفیف کردن و بیارزش کردن (یا شدن) میباشد.
خر بیار و باقالی (باقلا) بار کن
یا
خر بیار و معرکه بار کن
کنایه از پیش آمدن دردسر و گرفتاری و بدبختی بوده و زمانی به کار میرود که بخواهیم بگوییم شرایط بسیار حاد است و دشواری بسیاری وجود دارد و دچار بحران شدهایم یا خواهیم شد.
حاجی، حاجی مکه
گفته میشود اصل این ضربالمثل به صورت «حاجی، حاجی را به مکه ببیند» میباشد و به مرور زمان کوتاه شده است.
ضرب مثل های ایرانی
سیب پای درختش میافتد
این مثال بیشتر در مورد اشاره به اخلاق و رفتار و اصل و نسب افراد دارد که در چه محیط و به ویژه در چه خانوادهای بزرگ شدهاند. در اصل اشاره به تربیت خانوادگی اشخاص داشته و به هر دو شکل تعریف و یا طعنه و کنایه میتوان آن را به کار برد. (هر چند که شاید در عصر جدید دیگر این موارد خیلی قابل استناد نیستند و هر شخصی میتواند در صورت لزوم خود را تغییر دهد.)
کشکِ چی؟ پشمِ چی؟
یا
چه کشکی؟ چه پشمی؟
هر گاه شخصی در هنگام گرفتاری قولی بدهد و پس از رفع آن بخواهد زیر حرف خود بزند، میگوید: چه کشکی، چه پشمی.
دست کسی را خواندن
کنایه از آگاهی از افکار و مقاصد منفی دیگران میباشد. (البته همیشه بعد منفی نداشته و کاربردهای متنوعی دارد.)
كلاهش پشم ندارد
یعنی فلانی هیچ ترسی ندارد و لازم نیست از وی بترسید.
وقتی بخواهند بگویند کسی ابهت ندارد و لازم نیست از او حساب ببرید، این ضربالمثل را استفاده میکنند.
دم خود را روی کول گذاشتن
یعنی از ترس خود را جمع و جور کردن و به سرعت فرار کردن.
دستش نمک نداره
یعنی هر چه به دیگران خوبی میکند نتیجه عکس میدهد!
به کسی میگویند که آدم دلسوزی است و محبتش را به همه ارزانی میدارد اما بجای آنکه پاسخ محبتهایش را با خوبی بدهند، یا به او بیتوجهی کرده و یا با وی بدرفتاری و قدرنشناسی میکنند.
ضرب المثل های شیرین
دست از ترنج نشناخت
این ضربالمثل را در جایی به کار میبرند که کسی به علت حواسپرتی و عدم تمرکز کافی، در انجام کاری غفلت کرده و کار را خراب کند.
آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه
(آسه شکل عامیانه آهسته میباشد)
این ضربالمثل کلا در مورد احتیاط کردن است و در هر زمینهای استفاده میشود. تا حدودی به شکل طنز بیان میشود اما در پشت بیان طنزآلود میتواند هشداری جدی هم باشد، حال چه در مورد احتیاط در کار یا نگرانی از حسادت دیگران و ….. غیره.
افتادن دوزاری
دوزاریت افتاد یا دوزاریش افتاد و …..
این اصطلاح در مواردی به کار میرود که افراد موضوعی را متوجه نشوند که به کنایه میگویند دوزاریت نیفتاد یا دوزاریش نیفتاد.
مطلب مشابه: انشا درباره ضرب المثل؛ 3 انشا درباره ضرب المثل های معروف
غاز چراندن
در گذشته که دام و طیور به شکل سنتی نگهداری میشد و هنوز به شکل صنعتی درنیامده بود دامها را برای چرا میبردند ولی طیور یا همان مرغ و خروس و اردک و غاز و…. را در داخل حیاط خانه غذا میدادند، که هنوز هم این روش در مناطق روستایی و شهری رایج است. بنابراین کسی غاز و امثال آن را برای چرا نمیبرد.
کار کردن خر و خوردن یابو
وقتی کسی کار میکند ولی بیشتر منافعش را شخص دیگری میبرد، از این اصطلاح استفاده میکنند.
مانند:
شتربان درود آنچه خر بنده کشت (نظامی)
بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
کار آب و آتش است
این مثل در مواقعی به کار میرود که طعام خوش و لذیذ نشود و به این معنی است که بعضی اوقات ممکن است غذا خراب شود.
دروغ مصلحتآمیز بِه ز راست فتنهانگیز
پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه میگوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا میکند. شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.
پادشاه گفت: تو راست میگویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات میدهد بهتر از راست توست که باعث مرگ انسانی میشود.
جز راست نباید گفت
هر راست نشاید گفت