متن درباره قهوه / جملات و اشعار احساسی درباره قهوه نوشیدن
قهوه بیش از یک نوشیدنی، نمادی از آرامش، انرژی و لحظات دلنشین است که میتواند به تنهایی یا در کنار دوستان و کتاب، حال خوب را به ارمغان بیاورد. این نوشیدنی گرم، با طعم تلخ و دلنشینش، الهامبخش بسیاری از نویسندگان و شاعران بوده و فضایی دنج و دلنشین برای تأمل و لذتبردن از لحظات زندگی، به خصوص در فصول سرد مانند پاییز، فراهم میکند.

جملات قشنگ درباره قهوه
گرمای دستان تو
نوشیدن یک فنجان
قهوه تلخ صبحگاهی
که با نگاه تو شیرین می شود
تمام چیزی است که آرزوی آن را دارم ….
خیالت عجیب همدم این روزهای سرد من است…
هنوز هم روی صندلی همیشگی مینشینم و به یاد خاطرات گذشته، دو فنجان قهوه سفارش میدهم…
اما مدت هاست که پایان خوش فال گرفتن ها برایم رؤیایی شده است دور و دراز…
چای؟
قهوه؟
نسکافه؟
نمیدانم!
هر کدام دیرتر خنک و تمام شود
تا بهانه با تو بودنم بیشتر شود
“It’s amazing how the world begins to change through the eyes of a cup of coffee.” – Donna A. Favors
دیدن تغییر جهان از نگاه یک فنجان قهوه چقدر شگفتانگیز است – دانا فیورز
دلم تنگ میشود
گاهی برای
یک «دوستت دارم» ساده
دو «فنجان قهوه» داغ
سه «روز تعطیلی» در زمستان
چهار «خنده» بلند
و
پنج «انگشت» دوست داشتنی
مصطفی مستور
“As long as there was coffee in the world, how bad could things be?”― Cassandra Clare
تا زمانی که قهوه در جهان وجود دارد، اوضاع مگر میشود بد باشد؟ – کاساندرا کلر
“Without my morning coffee, I’m just like a dried-up piece of a goat.” – J.S. Bach
بدون قهوهی صبح، من مانند یک انسان بیمصرف هستم – جی اس بچ
“Science may never come up with a better office communication system than the coffee break.” – Earl Wilson
علم ممکن است هیچگاه یک سیستم ارتباطی اداری بهتر از استراحت برای نوشیدن قهوه پیدا نکند – ارل ویلسون
یک جمعه
تنهایی ات را
به قهوه مهمان می کنم
تلخ تلخ
من با لبخندم
تو با حرفهایت
شیرینش کنیم…
قهوهات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم
دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار میکشد فالم
محمد علی بهمنی
ته فنجان قهوهام!
کف دستم یا پیشانیام را ببین!
چیزی نمیبینی؟
مثلا” خطی حرفی یا چیزی که بتوان تو را به من نسبت داد؟
دلم خلوتی ساده میخواهد …
چند خطی شعر فروغ فرخزاد
با دو فنجان قهوه
کمی سکوت
و او، که پایان هر قطعه
دستش را زیر چانه بزند و بگوید:
باز هم بخوان…
مطلب مشابه: متن درباره چای (جملات و اشعار عاشقانه زیبا با موضوع چای نوشیدن)

بعد تو زندگی ام در دل بد اقبالی است
حال هرثانیه ام حالتی از بی حالی است
من و یک خاطره و قهوه و شعری کوتاه
همه هستیم فقط جای تو اینجا خالی است !
شاعر : مجید احمدی
یک حبه قند در فنجان قهوه تلخ شیرین نمیشود
دو حبه قند در فنجان قهوهی تلخ شیرین نمیشود
سه حبه، چهار، پنج…
اصلا تو بگو یک دنیا قند در این دنیای تلخ
نه…
اگر تو نباشی فال این زندگی شیرین نمیشود.
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد
یکی از لذت های بزرگ زندگیم اینه که
در حالی که لیوان قهوه م توی دستمه
آدم مورد علاقه مو نگاه کنم
عکس نوشته درباره قهوه
دوست داشتنت تمام قهوه ای ست
که سر کشیدم
حالا مدت هاست سخت بی خوابم
من دوست دارم یکی به من همونطوری نگاه کنه
که من به قهوه ام نگاه می کنم
قهوه چی زیاد قهوه ام را شیرین نکن
طعم روزگارم کم از تلخی قهوه ات نیست
Never trust anyone who doesn’t drink coffee
هیچ وقت به کسی که قهوه نمیخوره اعتماد نکن
Coffee smells like ground heaven
قهوه بوی بهشت میده
اینایی که از پاییز بد می گن
نرفتن تو حیاط خلوت بشینن یه فنجون قهوه اسپرسو بنوشن
که بفهمن پاییز یعنی چی
من سرد
هوا سرد
برف سرد
زمستان سرد
تو با من سرد
دنیای من سرد
همه چیز سرد
ولی فنجان قهوه ام گرم
این تضاد برای یک لحظه مرا به آرامش می برد
قهوه که هیچ
زندگی از دهان افتاد و سرد شد
نیامدی
یک فنجان قهوه مهمان من
می خواهم دقیقه ها را بخرم
فال امروز
عجیب در چشمانت پیداست
وقتی ندارمت
وقتی نمی توانم روبه رویت قهوه بنوشم
کافهها بودنشان به چه درد میخورد
یک فنجان قهوه یا چای
در یک صبح سرد پاییزی
یکی از بهترین راه ها برای شروع یک روز خوشمزه است
قهوه و عشق طعم یکسانی دارن
هر دو تلخ و شیرین
آفتاب به مزارع قهوه چشم های تو که می رسد
صبح می شود
چشم وا کن که دلم لک زده است
برای نوشیدن فنجان فنجان عشق
“Behind every successful woman is a substantial amount of coffee.” – Stephanie Piro
پشت هر زن موفقی، مقدار قابل توجهی قهوه وجود دارد – استفانی پیرو
احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
من سالهای سال از این خانه
بیرون نرفتهام که تو برگردی
یک بار هم که آمدهای ما را
مهمان به قهوه قجری کردی
روزبه بمانی

متن های احساسی قهوه
کافه چی
امشب قهوه نمی خواهم
فقط بگو امروز به کافه ات سر زد؟
روی کدام صندلی نشست..
آهای کافه چی حواست هست؟
قهوه نمی خواهم جواب می خواهم..!
من و سرمای این فصل و
یه فنجون قهوه رویِ میز
یه برگ کاغذ واسه دردام
یه مُشت شعرِ خیال انگیز
من و این قهوه ی تلخ و
یه مُشت سیگارِ سوزونده
داره کَر میشه احساسم
دلم پیش تو جا مونده…
از صدای تو خوشحال میشدم
که از گلوی گنجشک کوچکی بیرون میپرید
با آن قهوه ام را میخوردم
سیگارم را میکشیدم
و پرواز میکردم
چشمهایش قهوه ای بود و به حق فهمیده ام
قهوه از سیگار و قلیان اعتیاد آورتر است…
سرمای نبودنت آنقدر عمیق است که دیگر گرمای این فنجانهای قهوه هم بی فایده است…
بیا که همهی فصلهای من بی تو زمستان است!
یک فنجان قهوه مهمان من
می خواهم دقیقه ها را بخرم
فال امروز
عجیب در چشمانت پیداست…
من قهوه را همانطور که خودم را دوست دارم، دوست دارم :
قوی، شیرین و برای تو خیلی گرم
خدا را چه دیدی؟
شاید یک روز در کافهای دنج و خلوت
این کلمهها و نوشتهها صوت شدند
برایِ گوش هایِ تو
که رویِ صندلیِ رو به رویِ من نشسته ای…
و برای یک بار هم که شده
قهوه تو سرد شد
بس که خیره ماندی به من!
دلم نه عشق میخواهد نه دروغ های قشنگ
نه ادعاهای بزرگ نه بزرگ های پر ادعا
دلم یک فنجان قهوه داغ می خواهد
یک دوست که بشود با او حرف زد و بعد پشیمان نشد …
هوا سرد شده …
نه! نه …
هوای من سرد شده …
حتی گرفتن فنجان قهوه هم، دردی را دوا نمیکند …
گرمای وجودت را میخواهم …
دریغ که صندلی رو به رو خالی ست.
کافه را گرد دلتنگی گرفته
صندلی های خالی
فنجان هایی از تنهایی لبریز
“Coffee should be black as hell, strong as death and sweet as love.” – Turkish Proverb
قهوه باید مانند جهنم سیاه، مانند مرگ قوی و مانند عشق شیرین باشد – ضربالمثل ترکی
آفتاب…
به مزارع قهوه ی چشم های تو…
که می رسد….
صبح می شود…
چشم وا کن…
که دلم لک زده است…
برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق…
مقصود تویی …
قهوه بهانست (:
مطلب مشابه: جملات هوای بارانی قشنگ؛ 90 متن کوتاه عاشقانه باران

در کافه، کنج دیوار
روبروی هم و چه خوب قهوه را نخوردیم!
حرف هایت به اندازه ی کافی تلخ بود…!
چون قهوه بدست گیرد آن حب نبات
از عکس رخش قهوه شود آب حیات
عکس رخ او به قهوه دیدم گفتم
خورشید برون آمده است از ظلمات
عباس صبوحی



