انشا در مورد زندگی { ۱۰ انشای ادبی و آماده با موضوع زندگی }
۱۰ انشای ادبی و آماده با موضوع زندگی را در تک متن برای شما دوستان قرار دادهایم. این انشاهای آماده را میتوانید در کلاس ارائه دهید و یا میتوانید با الهام گرفتن از این انشاها، یک متن جدید و خاص را بنویسید.

انشا با موضوع زندگی زیباست
زندگی مثل یک کتاب بزرگ است که هر صفحه آن از زیبایی ها و اتفاقات مختلف پر می شود. هر چند بعضی از این زیبایی ها برای ما عادت شده و بدون توجه از کنار آن ها می گذریم اما اگر بیشتر دقت کنیم متوجه می شویم که از این لحظه های خوب و خاص در زندگی بسیار است.
یکی از زیبایی های زندگی، داشتن خانواده و دوستان خوب است. کسانی که به ما عشق می ورزند و در سختی ها و مشکلات کنار ما هستند. کسانی که خاطرات شیرین زیادی در کنار آن ها داریم و با حضورشان احساس امنیت و شادی را تجربه می کنیم.
یکی دیگر از زیبایی های زندگی این است که هر روز می توانیم چیزهای جدید یاد بگیریم و پیشرفت کنیم. دنیا پر از چیزهایی است که هنوز چیزی درباره آن ها نمی دانیم اما به خاطر پیشرفت تکنولوژی می توانیم به راحتی و سریع اطلاعات زیادی درباره آن ها به دست بیاوریم. علاوه بر این زمانی که چیز جدیدی یاد می گیریم حس خوشحالی وجود ما را پر می کند چون می دانیم که همیشه فرصت برای بهتر شدن وجود دارد.
طبیعت یکی دیگر از زیبایی های زندگی است. بارانی که از آسمان می بارد، گل های زیبا، شب و آرامش بی نظیر آن، کوه ها و دشت ها و هر تکه و قطعه از طبیعت زیبا است و ما با حضور در این طبیعت زیبا حال خیلی خوبی پیدا می کنیم.
علاوه بر این ها زیبایی های زندگی را می توان در چیزهای خیلی کوچک مثل یک لبخند، بازی های کودکانه و حتی گرفتن دست یک نوزاد مشاهده کرد. اصلا همه چیز زندگی قشنگ است، نفس کشیدن، دوست داشتن، تماشا کردن و به طور کلی انسان بودن و خود زندگی قشنگ است.
انشای قشنگ با موضوع زندگی

بسیاری از ما زیبایی های زندگی را در اتفاقات خوب و با شکوهی که برای ما رخ می دهند جستجو می کنیم. در موفقیت های عالی، در پول و ثروت یا دستاوردهای بزرگ … اما به نظر من زیبایی های زندگی را باید با چشمانی باز و دل آگاه جستجو کرد زیرا ممکن است در پشت اتفاقات ساده زندگی پنهان شده باشند و در نگاه اول نتوان آن ها را تشخیص داد.
زمانی که این گونه به زندگی نگاه کنیم خواهیم دید که زندگی بیش از آن چه گمان می کردیم لحظه های ناب و شگفت انگیز دارد. هر طلوع و غروب خورشید، نسیم صبحگاهی و حتی صدای قطرات باران که به آرامی پشت پنجره می نشینند همگی بخشی از زیبایی طبیعی آفرینش و خلقت هستند که البته در نظر بسیاری از ما عادی و بدیهی به نظر می رسند.
در کنار همه این ها زیباترین جنبه زندگی تنوع آن است، تنوعی که از فصل ها گرفته تا گونه های جانوری و شخصیت های مختلف انسانی، همه را در بر گرفته است. آری! زندگی هرگز رنگ یکنواختی به خود نمی گیرد و هر فصل داستان خودش را دارد و رنگی تازه و بدیع به طبیعت می بخشد.
درک این همه تنوع و لذت بردن از آن خود از زیبایی های زندگی است که شاید هر کس چشمان دیدنش را نداشته باشد.
روابط انسانی از دیگر زیبایی های زندگی است، ما انسان ها همچون قطعات یک پازل به هم متصل هستیم و درک محبت و عشق میان اعضای یک خانواده، دوستان و حتی غریبه هایی که از کنار ما می گذرند به زندگی معنایی متفاوت می بخشد.
در کمال شگفتی، یک نگاه مهربان، یک لبخند از ته دل، یک دست گیری کردن از دیگران می تواند روز هر کس را زیباتر سازد و شاید یکی از بزرگ ترین درس های زندگی همین باشد که همه ما با مهربانی می توانیم زندگی را زیباتر کنیم.
رشد و یادگیری و تغییر کردن نیز گونه ای دیگر از زیبایی های زندگی را در دل خود نهفته دارد. همه ما از لحظه تولد تا پایان عمر بارها تغییر می کنیم و به سمت تکامل پیش می رویم و خوب می دانیم که هر روز فرصتی نو برای بهتر شدن، یاد گرفتن و تجربه کردن است.
زندگی مثل یک رود جاری است که ما را از کودکی به جوانی، از جوانی به بزرگسالی و سپس به دوران پختگی و سالمندی هدایت می کند. تغییراتی که نه تنها اجتناب ناپذیر بلکه در نوع خود زیبا و ستودنی می باشند.
در کنار همه این ها زندگی بی نهایت ساده است و همین سادگی زیباترش کرده است. زیبایی ای که در دل اتفاقات کوچک و به ظاهر بی اهمیت، از صدای خنده کودک گرفته تا گرمای یک فنجان چای در هوای سرد و قدم زدن در یک کوچه پاییزی درک می کنیم و باعث می شود زندگی غنی تری را تجربه کنیم.
مطلب مشابه: انشا درباره تابستان { 10 انشا جدید تابستان برای پایه های مختلف }
انشا در مورد زندگی احساسی

مقدمه: زندگی یک جاده زیبا و سر سبز است که سر شار از لحظات ناب و خوشایند بوده و هر کس خودش باید بتواند آن را ترجمه و تفسیر کند. زندگی را باید لحظه به لحظه زندگی کرد و لذت برد.
بدنه: روزهای زندگی بی تکرار هستند و سر شار از لحظات ناب، ثانیه هایی که هر یک برای آمدن و رفتن خود نمایی می کنند. زندگی لبریز از عشق، آرامش، تلاش و یاد عشق، هر صبح مردم از خواب بیدار می شوند و یکی با دیدن گل می خندد، دیگری با نام باران، یکی هم با نوای پرندگان، یکی با خورشید نجوا می کند.
زندگی احساسی همان خنده بی پروای گل است، نوای دل انگیز آبشار و یا صدای خنده یک کودک ناز، زندگی را باید زندگی کرد، ثانیه به ثانیه، دم به دم، ای کاش زندگی را بتوان در لحظه ها قاب کرد و به دستان نسیم بهار جاودان سپرد.
زندگی خلاصه در فصل های بی تکرار عشق است و روزهای خاطره ساز مهر ورزی، نگاه به عکس رخ یار و دیدار در لحظه های بی تکرار غروب، زندگی همان پیوستن خورشید به دریاست وقتی غروب رقص پروانه ها را قاب میگیرد.
زندگی پر از لحظات ناب عشق ورزی و دوست داشتن است. خنده یک گل، بوسه بر لب مادر، و دست پدر، زندگی همان بافتن زلف خورشید روی کتف آسمان است. منجوق کردن نور ماه بر سینه شب است. زندگی احساسی همان گره زدن چمن به آرزوهاست.
زندگی که هر روز عشق و دوستی موج نزند، هیچ کس نمی تواند در آن شاد باشد و انتقام روزهای سخت را از روزگار بگیرد. شاید زندگی احساسی نوشیدن یک لیوان آب خنک و سرد در گرمای تابستان باشد و شاید یافتن یک سایه در دل کویر، خدای با احساس درون انسان را پر از حس عشق و غرور کرده است.
نتیجه گیری: زندگی سراسر عشق و احساس است، هر لحظه آن را قدر بدانیم و برای کسب علم و دانش و شناخت خداوند به کار ببریم.
انشا زندگی مخصوص پایه نهم
مقدمه: زندگی یک موهبت است که خداوند به ما عطا کرده است، کاش بتوانیم از این زندگی پر از مهر و عشق نهایت استفاده و لذت را ببریم تا در پایان عمر پشیمان نباشیم.
بدنه: زندگی یک قایق زیباست که روی دریا آرام و بی صدا حرکت می کند، گاهی به موج بر خورد می کند و دچار تلاطم می شود و روز دیگر ممکن است به گل بنشیند، آب دریا روزگاری صاف است و ماهی های خوش رنگ در آن دیده می شوند.
شاید هم زندگی یک جاده زیبای پر از گل است که در میان سبزه و جنگل پنهان شده است، زندگی شاید همان یک لیوان آب خنکی است که یک نفر با عشق می نوشد. نمی دانم شاید هم زندگی یک دسته گل سرخ است که به هم هدیه می دهیم، بوی خوش یاس، رنگ زیبای نسرین و سوری و سپرغم، عطر دلاویز نان تازه، صدای نرم مادر، خوشه های سبز گندم یا دانه های پر از برکت گندم، زندگی سرشار از حس عجیب مهر ورزی، دل دادن به زلف دخترک آفتاب است که هر صبح تو را تا خانه عشق بدرقه می کند.
زندگی شاید یک خیال خوش در یک صبح زیبای بهاری است که دم به دم به حقیقت نزدیک می شود. زندگی شاید انداختن چادر زیبای بهار به روی عروس طبیعت باشد و شاید بدرقه میوه های تابستان با چادر هزار رنگ پاییز باشد، زندگی خش خش ناب برگهای پاییزی در زیر پای عابران و یا دانه های بلورین برف در یک روز سرد است. زندگی احساسی شاید همان آدم برفی روز سرد برفی باشد و یا رقص دانه های بلورین باران به روی یک استخر زیبا.
من به هر جا که نگاه می کنم، فقط عشق می بینم و احساس. زندگی شاید لمس یک نگاه با تمام وجود است که می تواند دل را متحول کند. شاید هم زندگی همین لحظه های بی تکراری است که بی آنکه بدانیم سپری می شوند.
برای من زندگی احساسی خنده یک مادر، بوی خوش گل، نم شبنم و خوردن یک لیوان چای در کنار یک دوست قدیمی، زندگی احساسی همان آغوش بی خطر مادر است و نگاه پر مهر محبت. زندگی همان دست زدن به حرم یک عزیز است مانند امام رضا و رفتن به کربلاست، زندگی شاید آروزی دیدار با امام عصر است، اما هر چه هست و نیست بسیار زیبا، جذاب و دوست داشتنی است.
نتیجه گیری: زیباترین حس زندگیتان برای خدا باشد، برای خالق بی همتایی که از همه حس درون شما خبر دارد.
انشا کودکانه درباره زندگی
من زندگی را دوست دارم و به نظرم زندگی کردن فقط نفس کشیدن، راه رفتن و کار کردن نیست بلکه ما باید در طول زندگی خود به کارهایی که دوست داریم هم اهمیت بدهیم و شاد و خوشحال باشیم.
مادرم می گوید زندگی ارزش زیادی دارد اما بسیاری از آدم ها ارزش آن را خوب نمی دانند و زندگی خودشان را با غصه خوردن و وقت تلف کردن می گذرانند در حالی که ما فقط یک بار زندگی می کنیم و باید قدر همه لحظه های آن را بدانیم و از این زندگی که خدا به ما داده است خوب استفاده کنیم.
زندگی خیلی قشنگ است و من وقتی به درخت هایی که باد آن ها را تکان می دهد و ماهی که در حوض خانه شنا می کند نگاه می کنم می بینم که زندگی برای همه موجودات روی کره زمین و نه فقط ما انسان ها هدیه ای از طرف خداوند است.
من برای زندگی خودم نقشه های زیادی کشیده ام و برنامه ریزی کرده ام، می دانم وقتی بزرگ شدم می خواهم چه کاره شوم و نمی خواهم وقت خودم را با انجام کارهای بیهوده هدر بدهم.
اما ما باید به همان اندازه که به فکر زندگی خودمان هستیم به زندگی دیگران هم کمک کنیم، مثلا به همکلاسی های خود در درس ها کمک بدهیم، از پول خودمان به افراد فقیر ببخشیم تا راحت تر زندگی کنند و به پدر و مادر خود احترام بگذاریم چون آن ها کسانی هستند که خداوند به وسیله آن ها به ما زندگی بخشیده و ما را به این دنیا آورده است.
مادرم می گوید این که چند سال زندگی می کنیم خیلی مهم نیست، بلکه خوب زندگی کردن است که مهم است. من از حرف های مادرم می فهمم که این که ما چقدر در این دنیا باشیم خیلی مهم نیست اما باید تلاش کنیم تا در این مدت بتوانیم کارهای خوب زیادی بکنیم و به هیچ کس ظلم و ستم نکنیم.
انشا ادبی درباره زندگی
زندگی حس عمیقی است که در تک تک سلول های تن جریان دارد، چیزی فراتر از هر آن چه تاکنون واژه ای برای آن خلق شده و واژه ای عمیق تر از هر آن چه بتوان توصیف دقیقی برایش نوشت.
زندگی را نه در قالب کلمات و نه با وصف و توضیحات نمی توان تعریف کرد بلکه آن را تنها باید زندگی کرد و جام آن را تا آخرین جرعه ای که می توان نوشید.
زندگی زیباست، زیباترین و با ارزش ترین تحفه ای که خداوند به همه مخلوقاتش از بشر گرفته تا نباتات و جانداران بخشیده است، هدیه ای گرامی که فقیر و غنی، زن و مرد، کودک و جوان و پیر، زیبا و زشت نمی شناسد و همه به یک اندازه از آن بهره برده اند.
اما همین زندگی وقتی به جان انسان های مختلف دمیده می شود به گونه متفاوتی ظهور پیدا می کند. یکی آن را بی ارزش می داند و در پوچی و بیهودگی هدرش می دهد، آن یکی با دو دستش به آن چنگ می زند که مبادا از دستش بدهد و در عدم و نیستی غرق شود، حال آن که دیگری گرامی اش می دارد و آن را نه هدف که وسیله ای می داند که با آن می تواند هرچه بیشتر و بیشتر به اصل خود نزدیک تر شود.
زندگی نه جواهری گرانقیمت است که از ترس خش افتادن و گم شدن بی استفاده در صندوقچه ای رهایش کنیم و نه بی ارزش و پوچ که زیر دست و پا انداخته و بی هدف و بیهوده آن را سر کنیم.
زندگی را باید زندگی کرد، از اولین طلوع تا آخرین لحظه اش و همیشه به خاطر داشته باشیم که:
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
موضوع انشا در مورد زندگی زیباست

زندگی مانند رودی خروشان است که چه بخواهیم و چه نخواهیم در حال گذر است. گذر روزگار ممکن است باب میل ما یا در تضاد با خواستههای ما باشد. ممکن است تلاشهای ما در زندگی سرانجام باعث شکست یا در انتها باعث موفقیت ما شود و زندگی زیبا و با رفاهی را برای ما رقم بزند.
اگر بخواهیم از زیباییهای زندگی سخن بگوییم جوهر دواتی برای ما باقی نخواهد ماند، ولی با این حال، صحبت کردن از زیباییهای زندگی باعث میشود قدر زندگی را بیشتر بدانیم و همیشه نیمه پر لیوان را نگاه کنیم. برای مثال شگفتیهای طبیعت، سرشار از زیباییهای خلقت است. در گوشه و کنارهای این دنیای کوچک، سر سبزیها و چمنزارهایی نهفته در قلب جهان وجود دارد که زیباییهایش چشمهای ما را نوازش میکند. قدم گذاشتن در طبیعت باعث آرامش روح و روان شده و روح ما را جلا میبخشد. آلات موسیقی موجود در طبیعت گوشها را مینوازد و باعث میشود که ضربان قلب بشر نامنظم و پر از هیجان شود؛ مثلاً صدای برخورد باد به چمنها و برگها و ایجاد صدایی مانند سوت زدن صدای برخورد قطرات آبشار به سنگ و ایجاد صدایی همچون طبل زدن، صدای آواز هدهد که با موسیقی متن و ریتمهای معین و دلنواز روح ما را لطافت میبخشد.
از دیگر زیباییهای زندگی میتوان به دو نعمت بزرگ و تکرار ناشدنی پدر و مادر اشاره نمود. پدر پشتوانهای چون کوهی استوار است که در سختی و مشکلات زندگی حمایتش را از ما دریغ نمیکند. مادر همچون مرواریدی کمیاب در اعماق دریا میباشد، که در مواقع ناراحتی و دشواری باعث آرامش خاطر ما شده و محبت او ورد زبانهاست. صدای لالایی مادر التیام بخش روح آدمی است. مادر همچون پناهگاهی است که ما را از خطرات حفظ میکند.
زندگی با وجود والدین معنا پیدا میکند، آنها ما را مانند دانهای که با گذر زمان و رسیدگی تبدیل به غنچه شده و در نهایت به گلی زیبا تمایز مییابد بزرگ میکنند. زیباییهای هستی در صفحات دفتر زمانه غیر قابل گنجایش است هر چقدر از زیباییهای آن بگوییم باز هم کم گفتیم.
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
انشا در مورد ارزش زندگی
در مورد این که زندگی چه ارزشی می تواند داشته باشد ، هر کسی نظری دارد. اما همه می دانند زندگی وجود دارد. یعنی این که وقتی می توانی راه بروی، با دیگران ارتباط برقرار کنی و برای دیگران مفید یا غیر مفید باشی ، معنایی به نام وجود و زندگی در تو جریان دارد. شاید با یک مثال ساده تر بتوان گفت، زندگی مثل یک مغازه است. چیزهایی که صاحب مغازه می فروشد هم به نوعی ارزش است. ارزش ها لزوما خوب یا بد نیست. ارزش، واحد اندازه گیری داد و ستد است.
آدم ها هم در طول زندگی خود مدام با ارزش ها ارتباط دارند. عده ای ارزش های خوب را در مغازه ی زندگی می فروشند و عده ای دیگر ارزش های متوسط.
کسانی هم هستند که بنا برشرایطی که در آن قرار گرفته اند، یا انتخاب کرده اند، ارزش های بد را خرید و فروش می کنند. لابد شنیده اید که زندگی ارزش این را ندارد که بخواهیم بد رفتار کنیم ، یا دیگران را اذیت و آزار بدهیم؟. این جمله بخاطر کم ارزشی زندگی نیست، بلکه می خواهد به دیگران بفهماند از این ارزش بی نظیر به دقت استفاده بشود.
زندگی مثل گوهری کوچک، اما زیبا و پر ارزش است. گوهر زندگی به چه درد می خورد؟ وقتی نتوانیم زیبایی آن را به دیگران هدیه دهیم؟. مروراید هایی که در داخل صدف و در اعماق دریاها و اقیانوس ها هستند، تا زمانی که توسط غواصان پیدا نشوند، هیچ گاه نه دارای ارزش هستند و نه زیبایی. ارزش های زندگی هم مثل مروارید ها هستند.
وقتی پیدا می شوند درخشندگی شان بر دیگران معلوم می گردد. ارزش ها ی خوب باعث می شوند تا ما راحت تر زندگی کنیم. شاید بتوانم به جرات بگویم زندگی وقتی معنا دارد که دارای ارزش های مثبت باشد.
اگر خوب نگاه کنیم هر موجودی که در جهان هستی وجود دارد دارای ارزش واحدی است. اما انسان دارای ارزش های متعدد است. این نشان می دهد که زندگی برای او با هدف ارزشمندتری خلق شده است. پس چرا وقتی می توانیم از ارزش های زندگی به بهترین شکل استفاده کنیم ، آن را به هدر بدهیم؟. من باور کرده ام که زندگی ارزش این را دارد تا دوستش بداریم و روح دوستی ها را با دیگران قسمت کنیم .
مطلب مشابه: انشا درمورد روستا؛ ۱۰ انشا درباره زیبایی روستا و زندگی در آن
انشا در مورد زندگی و هدف آن
مقدمه
نوشتن انشا در مورد زندگی خیلی سخت است. ما آدم ها آنقدر غرق در زندگی هستیم که چندان متوجه خود زندگی نمی شویم، مثل ماهی هایی که همیشه در آب هستند و شاید دیگر آب را حس نکنند.
بدنه
مثال ماهی ها و آب، مثال خوبی است که میتوان با آن زندگی را بهتر توضیح داد. ماهی ها هم چندان متوجه آب نیستند تا زمانی که آبی که در آن زندگی میکنند خیلی گرم یا سرد شود، کثیف شود یا زمانی که از آب بیرون میافتند و قادر به نفس کشیدن نیستند. آن وقت متوجه می شوند که چه نعمتی داشته اند. زندگی…
اگر گاهی در شلوغی خیابان ها و تاکسی ها، در راه مدرسه، در حال تماشای تلویزیون یا شنیدن صدای خانواده و در کنارشان بودن، به زندگی و ارزش و معنای آن فکر کنیم، حتما آدم های بهتری خواهیم بود. آن وقت میدانیم چیزی ارزش رنجاندن خودمان و دیگران را ندارد. به همدیگر احترام میگذاریم و محبت میکنیم. میتوانیم به اطرافیان کمک کنیم و از دیدن شادی و رضایتشان لذت ببریم. میتوانیم غذایی که میخوریم را بدون عجله مزه مزه کنیم و از اینکه به دنیا آمده ایم تا خوبی ها و لذت های زیادی را تجربه کنیم خدا را شکر کنیم. هر کدام از ما که به این دنیا آمده ایم در زندگی خود مسئولیت هایی داریم. همه این وظایف و مسئولیت ها به یک چیز ختم میشود؛ بهتر کردن زندگی.
نتیجه
آدم ها حق دارند اگر آنقدر غرق در زندگی باشند که گاهی خودِ زندگی را فراموش کنند، اما خوب است هر از گاهی به این نعمت خداوند فکر کنیم و از خدا سپاسگزار باشیم که به ما فرصت زندگی کردن داد. فرصتی که نباید آن را دست کم بگیریم و به آن بی توجه باشیم. من میخواهم پزشک بشوم و به بیماران کمک کنم تا زندگی سالم تر و خوب تری داشته باشند. اینگونه زندگی خودم را هم مفیدتر و بهتر میدانم. شما از این فرصت زیبا چه استفاده هایی خواهید کرد و چه تصمیم هایی برای زندگیتان دارید؟



