اشعار وفاداری / سروده هایی درمورد ارزش تعهد و صداقت

سایت تک متن در این بخش مجموعه‌ای از اشعار وفاداری را گردآوری کرده است؛ اشعاری که با بیانی شیرین و دلنشین، ارزش ماندن، تعهد و صداقت در عشق و دوستی را به تصویر می‌کشند. این اشعار زیبا یادآور می‌شوند که وفاداری، گوهری کمیاب و ستون اصلی هر رابطه پایدار و صمیمانه است.

اشعار وفاداری / سروده هایی درمورد ارزش تعهد و صداقت

سروده های زیبا برای وفاداری

با وفاداران، سر یاری نداشت
همچو گل، بوی وفاداری نداشت
در رهش شمع وفا افروختم در وفا،
چون شمع محفل سوختم

در زمانی که وفا
قصه ی برف به تابستان است
و صداقت گل نایابی ست
به چه کس باید گفت….
با تو انسانم و خوشبخت ترین

دل ما با تو چنان است که خود می دانی
گوشه چشم تو با ما نه چنان است که بود
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

بی وفایی کن وفایت می کنند
با وفا باشی خیانت می کنند
مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست
مهربان باشی رهایت می کنند

چندین سال دیگر
من بوسه میزنم
به دست های چروک شده ات
به چین روی پیشانی و کنار چشمت
به سپیدی کنار شقیقه هایت
ب این دست لرزان
من
متعهدم به این تصویری ک از تو ساخته ام
نمیدانی!
آخ تو نمیدانی عزیز جانم!
چندین سال دیگر
اینجا
میان سینه ام
تو زیبا ترین پیرمرد ِ دنیایی…

دلم را کبو ترانه به پرواز در می اورم
تا بر روی شاخه های پر مهر دلت
اشیانه ای ابدی سازم
و با مصالح؛عشق؛صداقت؛مهر و وفاداری
اشیانه خویش را استوار و محکم سازم
و با گلهای زیبای معرفت تزیین
تا در طوفان جدایی وگرد باد تنفر در امان باشد
و در زیر باران غم؛ سر پناه و چتر
از چشمه محبت دلت سیراب
و از دانه های صداقت و وفاداری سیر
و هر گاه بالهایش زخمی تیر روزگار گشت
التیام بخشش بوسه های گرم دلت باشد …

مطلب مشابه: متن سنگین دروغگویی {مجموعه‌ای از جملات تیکه‌دار و پرمعنا درباره دروغ}

اشعار وفاداری / سروده هایی درمورد ارزش تعهد و صداقت

اشعار درمورد وفاداری

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

مرا امشب هلاکم کرده ای یار
مرا در غصه خاکم کرده ای یار
چه کردم جز وفاداری، چرا از
دل سنگت بلاکم کرده ای یار؟!

فرقی نمی کند عاشق باشی
فارغ باشی یا دیوانه !
متعهد که باشی
ناخودآگاه آدم خواهی شد..
از آن آدم هایی
که خدا برایش حوا خلق میکند ..

پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی

من پای حرفهای آن روزت نشستم
گفتی ببند عهدی زعشق، هیهات بستم
آرام در گوشم ترنم کردی از مهر
آسان ربودی تکه قلبم را ، زدستم
تا سر زدی بر پیله ی تنهایی ام ،وای!
بی آنکه پروانه شَوَم از پیله رَستم
بر دین من آمدکه می خوردن حرام است
می بیگناه است ، من زتو پیوسته مستم
رفتم ز عشقت بارها سوی انابت
افسوس ! صدها مرتبه توبه شکستم
آیا به عهد خود وفاداری هنوزم؟
پیداست از حال نزارم، من که هستم
می آید حتمامژده ای از سویت امشب
این را گواهی می دهد هر لحظه شَستم!

مطلب مشابه: متن درباره سادگی و صداقت {30 جمله درباره صداقت داشتن و راستی}

اشعار وفاداری / سروده هایی درمورد ارزش تعهد و صداقت

شعرهایی درمورد وفاداری و صداقت

عشق جان برایم ڪمى تعهد بیاور
تعهدے از جنس
نرفتن و ماندن
ڪه اعتبارش
از هر دوست داشتنى
بالاتر است …

من پای حرف های آن روزت نشستم
گفتی ببند عهدی زعشق، هیهات بستم
آرام در گوشم ترنم کردی از مهر
آسان ربودی تکه قلبم را، زدستم
تا سر زدی بر پیله ی تنهایی ام، وای!
بی آنکه پروانه شَوَم از پیله رَستم
بر دین من آمد که می خوردن حرام است
می بیگناه است، من زتو پیوسته مستم
رفتم ز عشقت بارها سوی انابت
افسوس ! صدها مرتبه توبه شکستم
آیا به عهد خود وفاداری هنوزم؟
پیداست از حال نزارم،من که هستم
می آید حتما مژده ای از سویت امشب
این را گواهی می دهد هر لحظه شَستم!

دل من سردتر از برف خفته زمستان
با خاطراتت تا ابد بی بهارش کنی تو
دانم دگر نیاید آن روز و شبهای دیرین
که با آن شورِ نخست تکرارش کنی تو
چه سنگها بر شیشه ی احساسم ترک زد
قرار نبود دل را به غصه بیمارش کنی تو
که آسان اشک ببارد از آسمانِ دیدگانم
به عصرِ وفاداری چشم انتظارش کنی تو

دامن بلند بپوش و سندل به پای کن
که در گذرگه متروک
تمشک‌های‌ وحشی گسترانیده‌اند‌
از بانگ سگ‌ها آشفته مشو‌
دیریست که بوی تو را می‌جویند
این وفاداران
حضور دوست را بر من مژده می‌دهند

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

تو گفتی:
«من به غیر از دیگرانَم
چُنینم در وفاداری، چنانَم»
تو غیر از دیگران بودی
که امروز
نه می‌ دانی، نه می‌ پُرسی نشانَم!
فریدون مشیری

مطلب مشابه: متن درباره بخشش (30 جملات درباره بخشندگی و بخشیدن)

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا