متن عاشقانه زمستانی برای عشقم (جملات رمانتیک برفی برای عشقم)

متن عاشقانه زمستانی برای عشقم در تک متن به صورت گلچین گردآوری شده است. متن‌های عاشقانه زمستانی یکی از زیباترین راه‌ها برای ابراز عشق در فصل سرد سال هستند. زمستان با برف، سرما و شب‌های طولانی، نماد رمانتیک و عمیقی برای عشق ایجاد می‌کند – جایی که گرمای احساسات در برابر سرمای بیرون، عشق را برجسته‌تر می‌کند.

متن عاشقانه زمستانی برای عشقم (جملات رمانتیک برفی برای عشقم)

دلنوشته عاشقانه زمستانی

مردِ مغرور دوست داشتنی ام؛

این زمستان،

این سوزِ دلچسب،

و این هوایِ نوبرانه،

تنها کنارِ تو با یک فنجان چایِ گرم می چسبد

که بنشینیم کنارِ شومینه، و از پشتِ پنجره هوایِ زمستان را تماشا کنیم

تو برایم مولانا بخوانی؛

ای که در باغِ رخش ره بردی

گل تازه به زمستان بستان

من،

وجودم لبریز شود از تُ

آسمان ذوق کند

برف ببارد

ما بوسه بکاریم

و دنیا بالایِ سقفِ خانه ای که آدم هایش ماییم

آهنگِ عشق بنوازد ..

ما برقصیم

و یکی شویم در آغوشِ هم……

“زهرا مصلح”

من عاشق زمستانم

عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری

که گونه هایت از سرما سرخ شده است

سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای

دست هایت در جیبت به هم مچاله شده

معصومانه به زمین خیره ای

چه قدر دوست داشتنی شده ای

حرفم را پس میگیرم

من عاشق زمستان نیستم

عاشق تــوام !

بیا با من زندگی کن

پیش از آنکه زمستان دست بکشد

از تنها بالشتی

که آسمان تا به امروز بر آن سر گذارده

و حفره‌های درون‌مان

لبریز شود از برف

بیا با من زندگی کن

پیش از آنکه بهار

این هوا را ببلعد

و پرندگان آواز بخوانند.

بیرون بسیار سرد است اما من اینجا در خودم احساس گرمای زیادی می کنم

نوعی گرما که پوستم را فرا گرفته، این حسی است که هر زمان که به تو فکر می کنم به من دست می دهد.

تو احساس گرمایی هستی که بدن یخ زده من را گرم می کند

دارد برف می آید

در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد

تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

گلبارانت میکنم به بهانه بهار

در این زمستان، گل برف میشوم به روی سرت…

دستت را به من بده

که در این سوز زمستان

گرفتن دستای گرمت

بهار است…

مثل شب به ماه

گرما به خورشید

زمستان به برف

ببین !

من هم به تو می آیم…

“الناز اسفندفرد”

مطلب مشابه: شعر زمستان (اشعار عاشقانه، غمگین و زیبای زمستانی)

دلنوشته عاشقانه زمستانی

با شال دست بافت ات

گرم میشوم

نمیدانم در گره هایش

چقدر گل کاشته ای

که زمستانم

بهار میشود…

“مریم غلامی”

زمستان باشد یا پاییز

فرقی نمی کند.

اگر،،،

دوست داشتن،

به جان درخت بیفتد؛

چهار فصلِ سال شکوفه می دهد!

“زانا کوردستانی”

در فصل باران توی دستت چتر خواهم بود

فصل زمستان هم برایت شال خواهم شد……

هر کجا هستی خودت را زودتر برسان

این زمستان بدون تو

هیچ بوی بهار نمیدهد……

پشت پنجره اولین برف زمستانی را نگاه میکنم

خانه گرم گرم است اما بدنم از سرما میلرزد

نمیدانم از برف است یا از تنهایی

برای خود چای میریزم پتو را بدورم میپیچم شاید کمی گرم شوم

بی فایده است دستانم پاهایم چون تکه ای از یخ سرد سردند

به تو فکر میکنم آه میکشم بخود میگویم

یکی باید باشد

یکی که دستانش

آغوشش

نگاهش

احساسش

گرمابخش زندگیت باشد

یکی مثل تو

تویی که ندارمت …

زمستان آمد و

گرمای وجودم

به تو دادم

آنچه نصیبم شد

قلب یخی تو بود …

“عبدالعظیم خویی”

آری با یک گل بهار نمی شود .

ولی تو بخند

تا زمستان شرمنده شود……

زمستان زمانی برای آسودن است، برای غذای خوب و گرما، برای لمس دستی دوستانه و صحبت کردن در کنار آتش

آرزو دارم با بارش هر دونه از برف زمستونی یه غم از رو دلت کم بشه نازنینم …

چیزی بگو تا گرم شود…

دستِ احساسم در این زمستان تنهایی

می دانی که زمستان فصل ِ آرزوی من است…

وقتی تو مرا در آغوش بگیری ، وقتی سَردی هوا، زورش به گرمیِ نفس های ما نرسد…

دوستت دارم

که این پرستشی ست عاشقانه

از نگاه من…تا چشم های تو ،

از دست هایت ، تا بوسه های پی در پی ِ من.

بیا

مرا ببوس تا معنا بگیرد این بیت

عشق پر پرواز می دهد به آدم ها

زندگی ،یعنی عاشقی…و عشق !

یعنی این که

آدمی زنده بماند در خیال… در خیالِ رُخ زیبارویی….

“یداله رحیمی”

تو در برف

مهم نیست خیابان باشد

یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد

چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست ؟

دوست دارم همه سال زمستان باشد

عکس نوشته عاشقانه زمستانی

چه فرقی می‌کند که باران ببارد یا شکوفه یا برف؟

عشق تو که باشد، همیشه دلم گرم است.

وقتی قهر می‌کنی، مثل نشستن یک سوز زمستانی سرد بر جانم، تمام وجودم یخ می‌زند.

با ما به ازین باش که با خلق جهانی…

بیا عشق من

بیا تا قدم‌های گرمت، برف‌ها را آب کند…

بیا تا چشمه‌ها بجوشند

بیا تا رود‌ها دوباره جاری شوند و درختان دوباره تن پوش سبز در بر کنند..

بیا که این دل بی قرار من دیگر سرمای نبودنت را تاب ندارد.

زمستان هرچند سرد، فصل گرمی قلب‌های ماست…

چه زمین خوردنی زیباتر از زمین خوردن‌های یک روز برفی

وقتی که تو باشی…

بی تو چه کنم با این آه‌های سرد و با برفی که بی امان می‌ریزد و با سوزی که اینچنین بیرحمانه بر جانم می‌نشیند؟

گیرم آنقدر برف ببارد و ببارد که برای هیچ کس تاب تحمل سرما نماند!

اما

زمستان چه می‌داند که من در خانه گلی بهاری دارم؟

مهم نیست که چقدر سرد باشد..

مهم نیست که چقدر روی پیاده رو‌های خیابان لیز بخوریم…

مهم نیست که چقدر سرما بخوریم…

آغوش گرم تو برایم، دوای هر دردیست…

چه دلپذیر است عطر دستان تو وقتی شال گردنم را برایم می‌بندی

و چه دلنشین است آهنگ صدایت وقتی به من می‌گویی: «مواظب باش لیز نخوری…»

و من چقدر این عشق گرم زمستانی را دوست دارم.

باز هم زمستان رسید

یک فصل سرد رؤیایی در کنار تو

فصل درست کردن آدم برفی‌های بانمک

فصل دویدن و سر خوردن و برف بازی‌های کودکانه

و فصل نوشیدن یک فنجان چای گرم و نگاه کردن در چشم‌های عاشق تو.

خداوندا تو را سپاس به خاطر اینهمه زیبایی و اینهمه

عشق

زیبای من

با من بگو

در نگاهت چه جادویی نهفته است که حتی برف‌های زمستان را ذوب می‌کند؟!

باز هم زمستان دیگری در راه است

و باز هم چه بی تابم برای شنیدن قصه‌های گرم تو کنار آتش بخاری با یک فنجان چای خوش عطر

ایرادی ندارد، سردی زمستان، به گرمی نگاه تو در…

عزیزم

در آغاز اولین روز زمستان، به تعداد این دانه‌های زیبا و بلورین برف برایت آرزو‌هایی زیبا و رنگارنگ دارم.

اولین روز زمستانی ات مبارک

چقدر این شب‌های بلند زمستان را دوست دارم…

شب‌هایی که تا صبح بردن نام زیبایت، آرام بخش دل بی قرار من است …

در این زمستان سرد و سخت

دلگرمم

به آغوش گرمت

و به نگاه آتشین ات

و به مهربانی دستانی که مرا یاد بهار می‌اندازد.

اگر زمستان می‌دانست که با آمدنش چه آتشی در دلمان به پا می‌کند، هیچگاه جای خود را به بهار نمی‌داد…

یادت می‌آید عشق من

آغاز فصل تولد عشق ما، همین زمستان بود…

زمستانی که برایم از هر بهاری دل انگیزتر بود…

و امروز سالروز آن تولد زیباست.

نازنینم

چه کرده‌ای با دلم که حتی این سکوت زیبای زمستان

برایم یادآور صدای دلنشین توست…

عکس نوشته عاشقانه زمستانی

وقتی تو باشی و نوازش هایت

حتی سرماخوردن‌های زمستان هم برایم حس و حال دیگری دارد!

و باز هم زمستان؛ و چه اتفاقی زیباتر از قدم زدن با تو زیر این بارش زیبای زمستانی؟…

مطلب مشابه: عکس نوشته زمستان / ۴۰ متن و جمله دلنشین هوای سرد عاشقانه

متن رمانتیک زمستانی

زیبای من

گوش کن

عشق

همین صدای آرام بارش برف است

زلال و پاک و بی ریا

زمستان، آدم برفی، یک فنجان چای گرم، قصه‌های شیرین، برف بازی، شال گردن‌های رنگارنگ

و تو

دیگر زندگی چه چیزی کم دارد؟!

عطر بهارگرمای تابستان

برگ ریز پاییز و زیبایی این دانه‌های بلورین برف

همه و همه مرا به یاد تو می‌اندازند…

گویی آمدن هر فصل بهانه ایست تا دوباره عاشقت شوم…

زمستان چه چیزی کمتر از بهار و تابستان و پاییز دارد وقتی رد پاهایت روی برف برایم زیباترین نقاشی دنیاست؟…

میان این هیاهوی برف و باد و باران

یاد تو در دلم عجیب غوغا می‌کند؛ و چه کسی می‌داند که این غوغای بی صدا با قلبم چه‌ها می‌کند؟

برای از تو نوشتن

شب‌های بلند زمستان هم کوتاهند!

خوشبختی می‌تونه نوشیدن یک فنجان قهوه گرم در دل یک زمستان سرد، در کنار عزیزترینت باشه…

خوشبختی می‌تونه داشتن آدمی باشه که برات قشنگ‌ترین شال گردن‌های عالم رو ببافه..

و خوشبختی می‌تونه تماشا کردن دانه‌های زیبای برف از پشت پنجره یک کلبه‌ی پر از عشق باشه…

به همین سادگی

بی صبرانه منتظر زمستونم تا شال گردنی رو که تو برام بافتی دور گردنم بندازم…

اینطوری احساس می‌کنم که همیشه پیش منی

دوستت دارم عزیزم

بگذار زمستان بتازد

و بگذار هوا هر چه می‌خواهد سرد شود

من قلبی عاشق در سینه دارم که هیچ برفی تاب تحمل گرمای آن را ندارد.

چه سخاوتمند است پاییز

که شکوه بلندترین شبش را

عاشقانه پیشکش تولد زمستان کرد

زمستانت سفید و سلامت عشق زیبای من . . .

عشق تو تصاویر بهارانهٔ چالوس

پر دلهره مانند زمستان هراز است…

جان دلم…

بیا میان این همه قصه تلخ عاشقی استثنا باشیم…

بیا قصه ما اینگونه به پایان برسد

که وسط یک روز سرد زمستانی که فقط خودم و خودت در پارک نشسته ایم

دست در جیب کاپشن من کنی و ببینم حلقه ی پرنگین و زیبایی را در دستم انداخته ای…

با ذوق نگاهت کنم…

بگویی با من ازدواج میکنی؟

بگویم جانم فدایت، نیکی و پرسش؟

بیا قصه ما این گونه تمام شود

که صدای ساییدن قند ها بالای سرمان

زیباترین صدای زندگی مان شود

و وقتی عاقد میپرسد وکیلم؟ اصلا فراموش کنم که کمی ناز کنم و سریع بله را بگویم…

“امیرعلی اسدی”

نگاهم کن

تو با زیبایی چشمانی خورشیدفش

که دلگرمم از برقش

زمستان از چه میکوشد با برفش ؟!…

“محمدعلی یوسفی”

متن رمانتیک زمستانی

یک بغل

فصل ترانه

در فنجان بهار

ریخته ام !

بر دیابت بی مهر زمستان

پشت پا بزن !

لبی تر کن

بازار عسل

ورشکسته لبانت میشود !…

“مستانه دادگر”

تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت

می توان گفت که من چلچله باغ توام

مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف

سخت محتاج به گرمای توام

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا