متن درباره عزیز آسمانی (متن و شعرهای دلتنگی عزیزِ آسمانی شده)
متن درباره عزیز آسمانی در تک متن آماده شده است. پس اگر شما نیز عزیز آسمانی شده دارید، در ادامه با ما همراه شوید. این متنهای قشنگ و غمگین را میتوانید در استوری و کپشن قرار دهید.

جملات زیبا درباره عزیز آسمانی
دلتنگ شده ام..
نمیدانم !
شاید براۍ تو پدر
یا شاید براۍ دیروزهایی ڪه باتو
گذشت.
من از ایـنجا..
صدایت میـڪنم !
تو از آنــــــجا بغلم ڪن!
دلــــم خیلی واست تنگ شده
هرچقدر بیشتر میگذرد
میفهمم برای این حجم از دلتنگی
برنامهریزی نکرده بودم.
تسکینی کنار نگذاشته بودم.
فکرش را نمیکردم که مرگ بتواند به این زودی مارا از هم جدا کند…
به گمانم، آدم از تنها چیزی که در خودش خبر ندارد
همین است، مرگ….
و چه بی رحم است روزگار
خیلی سخت است دلتنگ کسی باشی
که روحش در آسمان و تنش زیر خاک است..🥀💔
می دانم تحمل داغی که بر دلت نشسته بی نهایت سخت است…
می دانم چه دردیست که صبح چشمانت باز شود
و آرزو کنی که کاش فقط کابوس بود …!
اما . . .
پدر عزیزم سلام…از آسمان چه خبر؟….
مهمانی آسمان تمام نشد که برگردی…
دلتنگتم پدر آسمانیم….
کاش میشد که برگردی…
تو بهترین دوست، بهترین یار و بهترین همراهم بودی.
هیچکس نمیتواند جای خالی تو را در قلبم پر کند.
هیچکس نمیتواند مثل تو بفهمد مرا، در غمها و شادیها در کنارم باشد.
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …
مطلب مشابه: عکس نوشته مرگ به همراه اشعار و جملات سنگین

از قوی بودن خسته ام ؛
دلم یک شانه می خواهد
تکیه دهم به آن
و بی خیال همه دنیا
دلتنگی هایم را ببارم …
خداحافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم!
قدر هم دیگر را بدانید!
خاک چیزی را که گرفت پس نمیدهد💔 ️
بسوز ای شمِع غم امشب، بساطِ غم مهیا است
بسوز امّا تو با حسرت، شبِ هجرانِ است
عکس نوشته درباره عزیز آسمانی
دلم برات تنگ شده، خیلی بیشتر از چیزی که بتونم توی کلمات جا بدم. نبودنت یه خلأ بزرگ توی زندگیم درست کرده که هیچ چیزی پرش نمیکنه. هر روز با خاطراتت زندگی میکنم، هر لحظه با یاد لبخند و صدای تو. باورش سخته که دیگه هیچ وقت نمیتونم حضورت رو حس کنم. فقط دعا میکنم روحت همیشه در آرامش باشه.
رفتن تو زندگی منو به دو بخش تقسیم کرد، قبل از رفتنت و بعد از رفتنت. قبل از تو همه چیز پر از امید و لبخند بود، بعد از تو فقط دلتنگی و بغض مونده. هر جا میرم نشونهای از تو میبینم و هر صدا و عطری منو یاد تو میندازه. نبودنت برام یه زخم همیشگیه، زخمی که هیچ وقت خوب نمیشه.
گاهی وقتا دلم میخواد باهات حرف بزنم، همه درد و دلتنگیهامو برات بگم. تو همیشه بهترین شنونده بودی، همیشه آرومم میکردی. حالا اما فقط با عکسهات حرف میزنم و به سکوت خیره میشم. نبودت اونقد سنگینه که حتی خندههامم رنگ غم گرفته.
هر سال که روز تولد یا سالگردت میرسه، دلم بیشتر از همیشه میلرزه. کاش زمان برمیگشت عقب، کاش یه فرصت دیگه داشتم که حضورت رو قدر بدونم. حالا فقط میتونم به آسمون نگاه کنم و با اشک و دعا یادت رو زنده نگه دارم. برای من هیچ وقت فراموش شدنی نیستی.
تو رفتی ولی همه چیزت هنوز زنده است. مهربونیات، خندههات، حرفات… همه توی ذهن و قلب من ثبت شده. نبودنت مثل سایه باهامه و دلتنگی برای تو مثل نفس کشیدنه، همیشه ادامه داره. با اینکه جسمت پیش ما نیست اما روحت همیشه توی زندگیم حضور داره.
از وقتی رفتی همه چیز رنگ باخته. خونه بدون صدای تو سوت و کور شده و دل من بیپناه مونده. هیچ روزی نیست که یاد تو توی ذهنم نیاد. هر بار که عکست رو میبینم بغض گلومو میگیره و دلم میخواد فقط چند لحظه دوباره حضورت رو حس کنم. دلم پر میکشه برای لحظههایی که دیگه هیچ وقت تکرار نمیشه.
رفتن تو مثل شکستن یه تیکه از وجودم بود. هر جا میرم، هر آدمی میبینم، نبودنت رو بیشتر حس میکنم. دلم برای نصیحتهات، برای خندههات، برای همون نگاه مهربونت پر از دلتنگیه. هیچ چیزی جای تو رو نمیگیره. حتی وقتی بین جمعم، توی دلم خلأ بزرگیه که اسمش تویی.
گاهی وقتا با خودم حرف میزنم، انگار تو روبهروم نشستی. حرف میزنم، جوابهامو توی ذهنم میسازم و اشکام بیاختیار سرازیر میشه. نبودنت یه درد بیدرمانه، یه زخمیه که با هیچ مرهمی خوب نمیشه. هر چقدر زمان میگذره، دلتنگیام بیشتر میشه.
هیچ وقت فکر نمیکردم روزی بیاد که فقط با خاطرههات زندگی کنم. تو همیشه برای من یه تکیهگاه بودی، کسی که حضورش آرامش میداد. حالا جای خالیت همه جا هست. وقتی بارون میاد، وقتی بوی چای تازه دم میپیچه، وقتی صدای یه آهنگ قدیمی میاد… همه چیز منو پرت میکنه به روزای با تو بودن.
دلم هنوز نمیخواد باور کنه که رفتی. انگار یه جایی توی وجودم امید داره که دوباره برمیگردی. هر بار که به آسمون نگاه میکنم، حس میکنم اون بالا داری نگام میکنی. همین فکره که منو سرپا نگه میداره. نبودت سختترین امتحان زندگی منه.
وقتی به نبودنت فکر میکنم، قلبم فشرده میشه. انگار یه بخش از وجودم رو با خودت بردی. هر روز با هزار تا فکر و خاطره ازت بیدار میشم و شبهام با بغض به خواب میره. هیچ چیزی مثل قبل نیست، همه چیز نصفه و نیمه شده. کاش فقط یه لحظه دوباره بودی تا بدونی چقدر هنوز بهت وابستهام.
خیلی وقتا توی جمع میخندم، ولی ته دلم پر از دلتنگیه برات. هیچ کس نمیفهمه این بغض بیصدا چه قدر سنگینه. نبودنت مثل سایه همیشه همراهمه، حتی وقتی سعی میکنم شاد باشم. تو رفتی، ولی جای خالیت با هیچ چیزی پر نمیشه.

متن های غمگین عزیز از دست رفته
رفتن تو مثل خاموش شدن یه چراغ توی زندگی من بود. همه جا تاریک شد، همه چیز بیرنگ شد. هیچ کسی نمیتونه جای تو رو بگیره. هنوز وقتی چیزی خوشحالم میکنه، اولین کسی که دلم میخواد بهش بگم تویی… و بعد یادم میاد نیستی. این دلتنگی هر روز با منه.
از وقتی رفتی، هر روزم پر از خلأ و سکوت شده. نبودنت مثل یه دیوار سرد بین من و دنیا قرار گرفته. هر بار که چیزی خوشحالم میکنه، ناخودآگاه دلم میخواد با تو تقسیمش کنم، اما یادم میاد که دیگه نیستی. این درد و دلتنگی رو فقط خودم میدونم و خدا.
دلم برای صدا زدن اسمم با اون لحن مهربونت تنگ شده. برای وقتایی که با یه نگاه آرومم میکردی. هر روز سعی میکنم قوی باشم، ولی ته دلم میدونم نبودنت بزرگترین ضعف منه. کاش زمان برمیگشت به روزایی که هنوز کنارت بودم.
یادُ خاطرات تُ ﺷﺐ ﻫﺎ ،
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺯﺩﺩ و بهانه ی تو را میگیرد
ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯾﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ …
هنوز باور ندارم که رفتی
هر لحظه منتظرم که برگردی،
که دوباره در را باز کنی و با آن لبخند همیشگیت وارد خانه شوی.
اما تو دیگر برنمیگردی و من ماندهام با خاطرات تو، با غم نبودنت، با درد دلتنگی.
یک نفر باید باشد،
که دلتنگی هایت را از چشم هایت بخواند،
یک نفر باید باشد که قطره اول نیامده در آغوشت بگیرد،
یک نفر باید باشد که سه نقطه پایان جمله هایت را بداند،
یک نفر باید باشد که بلدت باشد حتی بیشتر از خودت،
یک نفر باید باشد که با بودنش،
تمام نبودن ها را جبران کند…
ما بـہ جاے غروب جمعـہ
غروب پنج شنبـہ ـבلمون میگیرـہ
اخـہ تیکـہ هایے از وجوـבمون زیر خاکـہ️
در سوگ عزیزان:
به هر بهار، گُل از زیر گِل برآرد سر
گُلی برفت که ناید به صد بهار دگر
دلتنگتم مادر
این پاییز تو را کم دارد مادر
برای قدم زدن
وگرنه من آدم خانه نشینی نیستم
دلم برای گرمای حضورت تنگ شده است.
برای آغوش پرمهرت، برای نصیحت های حکیمانه ات،
برای همصحبتی های شبانه ات.
کاش میشد دوباره ببینمت،
دوباره بشنوم صدایت را، دوباره حس کنم گرمای حضورت را.
مطلب مشابه: متن تسلیت رسمی به همکار (100 تسلیت فوت پدر، مادر، برادر، خواهر و فرزند)

در خلوت روشن با تو گریستهام
برای خاطر زندهگان،
و در گورستان تاریک با تو خواندهام
زیباترین سرودها را
زیرا که مردهگان این سال
عاشقترین زندهگان بودهاند.
احمد شاملو
روزها رفت و گذشت و در اندیشه باز آمدنت،لحظه ها طی شد و مرد!
و نگاهم هر روز، باز هم با همه شوق، کوچه ها را پایید.
مثل آن روز که می آمدی از دور … دریغ!
دل من در غم هجران تو ای خوبترین، چه بگویم، چه کشید …



