انشا درباره سیب (انشاهای آماده ذهنی و تشبیهی درباره سیب از زبان خودش)
در تک متن انشاهای آماده ذهنی و تشبیهی درباره سیب از زبان خودش را آماده کرده ایم. نوشتن انشا نیازمند تفکر عمیق و تحلیل موضوعات مختلف است. این فرآیند به فرد کمک میکند تا تواناییهای تفکر انتقادی خود را پرورش دهد و بتواند به صورت منطقی و مستدل به مسائل نگاه کند.

انشا در مورد درخت سیب از زبان خودش
مقدمه: من میوه ای بهشتی هستم که دارای دو رنگ سرخ و زردم و بوی بسیار ملایم و لطیفی دارم. بوی من از بهشت است و طعمم ناب و خواستنی، من همان میوه ممنوعه هستم که سرنوشت بشر را تغییر دادم و شما را از بهشت به زمین آوردم. من سیبم با عطری دلربا و طعمی بی نظیر و میوه مورد علاقه مردم.
بدنه: من سیبم میوه ای از گروه دانه دارها و با شکوفه هایی بسیار زیبا که هر بهار همه ی شهر را پر می کنم. دانه ی زیبای من در هر جا بیفتد درختی زیبا می روید و مردم از میوه اش بهره مند می شوند. گروهی از مردم نوع زرد مرا بهتر می خورند و گروهی نوع قرمزم را دوست دارند.
من هرجا که باشم، میوه برتر و مورد پسند در جشن ها و مناسبت ها هستم و در هر رویدادی من حرف اول را می زنم. من تا به دست شما برسم، مراحل زیادی را پشت سر می گذارم و روزهای سخت و گاه دلخواهی را تحمل می کنم. گاهی به درختم خوب می رسند و من رشد می کنم و در بازار خودنمایی می کنم و زمانی به علت کمبود آب و نبود یک فرد دلسوز خیلی سریع خشک می شوم و به مقصد نمی رسم.
انسانها گاهی در حقم ناسپاسی می کنند و مرا در سطل های زباله می ریزند. می توانید از من مربا و کمپوت و خوراکی های شیرین دیگر و حتی سرکه تهیه کنید و از ویتامین های موجود در من بهره مند شوید. یادتان نرود من میوه عشق و عاشقی هم هستم، وقتی دو یار برای اولین بار به دیدار هم می روند، سیبی قرمز در دست دارند و برای هم از عشق و مهر و دوستی حرف می زنند.
نتیجه گیری: سیب میوه مهر و دوستی و عشق است و سرشار از ویتامین های مفید که در سلامت انسان نقش مهمی دارد. خوردن سیب موجب بوی خوش دهان می گردد و از بروز پیری زود رس جلوگیری می کند. بهتر است در برنامه غذایی و میان وعده خویش از سیب استفاده نماییم.
مطلب مشابه: انشا درباره سلامتی؛ ۱۰ انشا کوتاه و بلند درباره سلامتی پایه های مختلف
انشا درباره توصیف یک سیب از زبان خودش

مقدمه: کم کم بهار از راه می رسد و من هم قرار است در کنار دوستان دیگر در بازار باشم و مهمان خانه های شما. دانهام در خاک جا گرفت و کم کم رشد کرد و نهالی زیبا شد و حال درختی تنومند هستم که شاخه های ریز و درشتم برای مردم سایه ساری بزرگ شده است.
بدنه: من سیبم با تاجی از چوب و برگی زیبا که براقی من چشم شما را متحیر می کند. پوستی ظریف دارم و حاوی ویتامین های زیادی هستم و برای کودکان شما بهترین میوه؟ در فصل بهار کم کم از شکوفه خارج می شوم و زیر برگها پنهان می گردم و منتظر رسیدن باغبان می مانم تا درختم را هرس کند، تا من خوب ببالم و میوه سرآمد شوم.
من میوه چهار فصلم، هربار که مرا به دست می گیری، اول بویم کن و سپس دستی به پوستم بکش تا لطافت و زیبایی را در من حس کنی. من در دو حال با پوست و بی پوست فواید زیادی برای شما دارم و می توانم بسیاری از نیازهای شما را بر طرف کنم. من همان میوه زیبایی هستم که دل حوا را بردم و ماجرای هبوط انسان از بهشت را رقم زدم.
من تاریخ ساز ترین میوهام و سرنوشت شما را تغییر دادم. آدم و حوا با خوردن من بهشت برین را با دنیا عوض کردند. آری من عامل گمراهی نسل بشری هستم. هر بار که به خود می اندیشم و دقیق می شوم، ناراحت می شوم که چرا حوا چنین کرد و حالا همه نسل بشری در زمین گرفتارند و روز به روز گرفتاری شان بیشتر می شود.
من شاید بهشت را از شما گرفتم، ولی خوب می دانم که خدای مهربانی ها راه توبه را برای شما باز گذاشته و شما می توانید دوباره به آن سرای جاوید برگردید. شما باید دنیای خود را با رفتار و اعمال خویش آباد کنید و برای بهشت برین هم توشه ای راهی کنید. آری من همان میوه خوش بوی ممنوعه هستم که حالا بهترین و زیباترین شدهام.
نتیجه گیری: من یک سیبم و پر از حرف های ناگفته، از ماجرای رانده شدن شما از بهشت و حالا هم جنایت هایی که مرتکب می شوید، بهتر است توبه کنید و خدا را در نظر آوردید. من شاید در ظاهر یک میوه بودم ولی شما چرا گول خوردید و محو زیبایی های و طعم خوش من شدید، دنیا هم همین طور است، شما انسانها هنوز هم از دنیا فریب می خورید و خدا را فراموش می کنید.
انشا در مورد سیب
مقدمه:
سیب یکی از محبوبترین میوههای دنیا است که در سراسر جهان کشت میشود. این میوه خوشمزه و آبدار، علاوه بر طعم لذیذ، خواص بسیاری نیز برای سلامتی دارد.
بدنه:
سیبها انواع مختلفی دارند که از نظر رنگ، اندازه و طعم با یکدیگر تفاوت دارند. برخی از انواع سیبهای محبوب عبارتند از: سیب گلاب، سیب رد دلیشس، سیب سبز، سیب زرد و سیب ترش.
سیبها سرشار از ویتامینها و مواد معدنی ضروری برای بدن هستند. این میوه حاوی مقادیر زیادی ویتامین C، ویتامین A، پتاسیم، فیبر و آنتیاکسیدانها است.
ویتامین C موجود در سیب به تقویت سیستم ایمنی بدن کمک میکند. ویتامین A برای سلامت چشم، پوست و مو ضروری است. پتاسیم برای تنظیم فشار خون و سلامت قلب مفید است. فیبر موجود در سیب به هضم غذا و کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، دیابت و سرطان کمک میکند.
سیبها همچنین حاوی آنتیاکسیدانهایی هستند که به محافظت از بدن در برابر آسیب رادیکالهای آزاد کمک میکنند. رادیکالهای آزاد میتوانند باعث پیری زودرس، بیماریهای قلبی و سرطان شوند.
خوردن سیب به روشهای مختلفی امکانپذیر است. میتوان سیب را به صورت تازه، پخته، آبپز یا خشک شده مصرف کرد. همچنین از سیب در تهیه انواع غذاها، دسرها و نوشیدنیها استفاده میشود.
فواید سیب:
تقویت سیستم ایمنی بدن
بهبود سلامت چشم، پوست و مو
تنظیم فشار خون
کاهش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی
کاهش خطر ابتلا به دیابت
کاهش خطر ابتلا به سرطان
کمک به هضم غذا
کمک به کاهش وزن
با توجه به خواص بینظیر سیب، توصیه میشود این میوه را به رژیم غذایی خود اضافه کنید. سیب یک میان وعده یا دسر سالم و خوشمزه است که میتواند به بهبود سلامت شما کمک کند.
نتیجه:
سیب یک میوهی پرخاصیت و خوشمزه است که میتواند نقش مهمی در سلامتی شما ایفا کند. با افزودن سیب به رژیم غذایی خود، از فواید بینظیر آن بهرهمند شوید.
انشا درباره سیب از زبان خودش برای دانش آموزان

بهار جانی دوباره بر تن باغ دمیده است و درختها پر از گل های صورتی و سپید شده اند که با نسیم می رقصند، من هم گلی سپید و زیبا هستم که روی شاخه ی بلند یک درخت سیب جا خوش کرده ام.
هوای دلپذیر بهاری را تنفس می کنم و شاد از فرصت زیستن به تماشای باغ می نشینم، گاهی بارانی شروع به باریدن می کند و قطره هایش نوازشگرانه چهره ی سپیدم را از هر چه آلودگی، پاک می کند و بعد آفتاب می تابد و پرتوهای طلایی زیبایش گرمی را به من و به تمام گل ها هدیه می دهد.
روزها می گذرد و من از آن گل سپید تبدیل به میوه ی کوچک سیب می شوم، میوه ای که هنوز به اندازه یک ذره ی کوچک است، باغ را نگاه می کنم و گل های دیگر را هم می بینم که مانند من به میوه های کوچکی تبدیل شده اند که باغبان انتظارشان را می کشید.
باز هم گذر روزها، تابش نور گرم خورشید، باران های گاه و بیگاه و آبیاری به موقع باغبان به ما کمک می کند تا بزرگ تر شویم و رشد کنیم و او از دیدن این همه میوه ی خوش رنگ و زیبا ذوق زده هر روز به دیدارمان می آید و تماشایمان می کند.
هوا گرم تر می شود و چهره ی ما سرخ تر و در این زمان می دانیم که وقت چیده شدن است، زیرا هر روز باغبان با سبدهایی در دست به سراغ میوه های رسیده می آید و آن ها را درون سبدها می چیند تا به جایی دیگر ببرد.
مانند تمام میوه های دیگر روزی نوبت من می شود و دست باغبان مرا از شاخه ی سبز جدا کرده و درون سبدی قرمز رنگ می گذارد، کم کم سیب های دیگر هم کنارم جای می گیرند و بعد که سبد پر شد ما را به جایی که نامش بازار است می برد.
انشا درباره اگر من میوه بودم
مقدمه:
اگر من یک میوه بودم، دوست داشتم که یک سیب باشم؛ میوهای ساده اما پر از لطف و طراوت. سیبها همیشه نماد سلامت، طراوت و تازگی بودهاند، و من هم میخواستم چنین ویژگیهایی را داشته باشم. اگر من یک سیب بودم، هر بار که کسی مرا از شاخهای میچید و گازی به من میزد، با هر گاز، طعم شیرین و خوشمزهای از طراوت و سرزندگی را به او هدیه میدادم.
بدنه:
هر روز درختی که بر آن رشد میکردم، با آفتاب طلایی صبح به من گرما میبخشید و شبها نسیم خنک بهاری مرا نوازش میکرد. پوست صاف و براق من در زیر نور خورشید برق میزد و هر رهگذری که از کنار درخت عبور میکرد، شاید وسوسه میشد تا مرا بچیند و طعمی از شیرینی طبیعی بچشد.
اگر من یک میوه بودم، دوست داشتم مثل سیب، در هر فصل از سال برای انسانها مفید باشم. در تابستان، طراوت و شادابی را به آنها هدیه میدادم و در پاییز که هوا سرد میشد، با طعم شیرین و دلپذیرم دلشان را گرم میکردم. حتی در زمستان، وقتی که دیگر درختان عاری از برگ و میوه میشوند، من به شکل مربا یا کمپوت در کنار خانوادهها حضور داشتم و هنوز هم طعمی از تابستان در دل زمستان میماندم.
یکی از چیزهایی که اگر میوه بودم دوست داشتم، این بود که بتوانم برای سلامت انسانها مفید باشم. سیبها سرشار از ویتامینها و مواد مغذی هستند و به تقویت بدن کمک میکنند. اگر من سیب بودم، با هر بار خورده شدن، احساس سلامتی و انرژی به انسانها میدادم و کمک میکردم که آنها همیشه شاد و سالم بمانند.
علاوه بر همه اینها، اگر من میوه بودم، دوست داشتم که به زیباییهای طبیعت هم اضافه کنم. تصور کنید که در یک باغ سرسبز، درختی پر از سیبهای قرمز و زرد و سبز در کنار سایر میوهها ایستاده باشد. رنگهای جذاب من در کنار برگهای سبز درخت، ترکیبی زیبا و دلنشین از طبیعت را به وجود میآورد.
نتیجه گیری:
در نهایت، اگر من یک میوه بودم، همیشه تلاش میکردم که بهترین خود را ارائه دهم؛ چه با طعمم، چه با فایدههایم، و چه با زیباییام. زندگی به عنوان یک میوه، پر از فرصتهای ساده اما ارزشمند بود، و من دوست داشتم که از هر لحظهاش لذت ببرم و برای دیگران هم لذت و فایدهای به همراه داشته باشم..
مطلب مشابه: متن زیبا برای آشپزی { جملات قشنگ با حس و حال آشپزی و غذا }
انشا با موضوع سیب
مقدمه:
اگر من میوه بودم، دوست داشتم که یک سیب باشم؛ میوهای که با شکل زیبا و رنگهای جذاب خود، همیشه در دلها جا دارد. سیب نمادی از سلامتی و تازگی است و من هم به عنوان یک سیب، دوست داشتم به همه انسانها انرژی، طراوت و شادی ببخشم.
بدنه:
هر صبح که از خواب بیدار میشدم، از دیدن نور خورشید که به پوستم میتابد، لذت میبردم. این نور، مرا پر از انرژی میکرد و باعث میشد که هر روز با رنگی تازهتر و بویی دلنشینتر به دنیا سلام کنم. پوست صاف و براقی داشتم و هرکسی که مرا میدید، تمایل داشت که مرا بچیند و طعم شیرین و تردم را بچشد.
دوست داشتم که در باغی سرسبز زندگی کنم، در کنار دیگر میوهها و درختان. باد ملایم پاییزی برگهای سبز و طلایی را تکان میداد و من هم در میان شاخهها با نسیم میرقصیدم. وقتی باران میبارید، قطرههای آب روی پوستم مینشست و احساس تازگی و طراوت به من میداد. هر بار که کسی مرا از درخت میچید، میدانستم که قرار است لبخندی به روی لبهایش بیاورم و با طعم دلنشینم او را خوشحال کنم.
اگر من میوه بودم، همیشه تلاش میکردم تا بهترین طعم و بیشترین مواد مغذی را به کسانی که مرا میخورند، بدهم. دوست داشتم به آنها سلامتی و انرژی ببخشم و هر بار که مرا میچشیدند، احساس شادی و آرامش کنند. مانند سیبهایی که در مدرسه به کودکان هدیه داده میشوند، من هم دوست داشتم برای کودکان یک میانوعده سالم و خوشمزه باشم.
همچنین، به عنوان یک میوه، نقش مهمی در طبیعت و زندگی دیگران داشتم. من میتوانستم با دانههایی که در درونم داشتم، زندگی جدیدی آغاز کنم. وقتی دانههایم کاشته میشدند، درختی جدید رشد میکرد و به مرور زمان میوههای دیگری به بار میآورد. این چرخه زندگی و رشد برای من بسیار هیجانانگیز بود. میدانستم که با هر بار که کسی مرا میخورد، میتواند دانههایم را بکارد و باعث شود که زندگی جدیدی در دل زمین آغاز شود.
نتیجه گیری:
در نهایت، اگر من یک میوه بودم، دوست داشتم که همواره در کنار دیگر میوهها و انسانها باشم و با طعم شیرین و بوی خوشم، به زندگی آنها طراوت و شادی ببخشم. به راستی که اگر میوه بودم، تمام تلاشم را میکردم تا در هر فصلی از سال، همیشه شاداب و پر از انرژی باشم و لبخندی به چهرههای اطرافم بیاورم.
انشا درباره سیب

مقدمه:
اگر من میوه سیب بودم، زندگیام پر از رنگ و طراوت میبود. با پوست قرمز و شفافم، در میان درختان سبز، به راحتی توجه همه را جلب میکردم. روزهایی که در آفتاب میدرخشیدم و نسیم ملایم به آرامی بر روی برگهای درخت میوزید، حس شگفتانگیزی به من میداد.
بدنه:
زندگی من در باغ، پر از نشاط و شادابی است. من در دل درختی بزرگ و محکم رشد میکنم. درختی که هر روز به من محبت میکند و با آب و نور خورشید به من زندگی میدهد. من با دوستانم، میوههای دیگر مانند گلابی و پرتقال، در کنار هم نشستهایم و هر کدام داستان خاص خود را داریم. ما زیر سایه درخت، با هم گپ میزنیم و از روزهای آفتابی و بارانی لذت میبریم.
اگر من سیب بودم، میدانستم که نقش مهمی در زندگی انسانها دارم. من نه تنها خوشمزه و مغذی هستم، بلکه به سلامتی آنها نیز کمک میکنم. وقتی کسی من را میخورد، ویتامینها و مواد مغذیام به او انرژی میدهد و احساس شادابی و طراوت را به او منتقل میکند. در روزهای سرد پاییز، مردم من را میچینند و به خانه میبرند تا از طعم شیرینم لذت ببرند.
زندگی من به عنوان یک سیب، حس و حال شگفتانگیزی دارد. من در صبحهای خنک، در زیر آفتاب گرم میشوم و با بارش باران، جان تازهای میگیرم. من شاهد شادی بچهها هستم وقتی که به باغ میآیند و از درختان بالا میروند تا مرا بچینند. آنها با خوشحالی من را در دستان خود میگیرند و با لبخند میخورند. این لحظات باعث میشود احساس کنم که در زندگی خود تأثیرگذار هستم.
نتیجهگیری: در نهایت، اگر من میوه سیب بودم، زندگیام پر از رنگ، طراوت و محبت بود. من نه تنها یک میوه خوشمزه، بلکه یک منبع انرژی و شادی برای انسانها بودم. من به آنها یادآوری میکردم که باید از زندگی و زیباییهای طبیعت لذت ببرند و همیشه به یاد داشته باشند که زندگی با سادگی و شادابی میتواند شگفتانگیز باشد



