اشعار انگیزشی / شعرهای انگیزشی با واژه‌های پرقدرت و مفاهیم عمیق

سایت تک متن در این بخش با گردآوری مجموعه‌ای از اشعار انگیزشی تلاش دارد تا روحیه‌ای تازه، امیدی نو و انرژی مثبت را به شما هدیه دهد. شعرهای انگیزشی با واژه‌های پرقدرت و مفاهیم عمیق خود می‌توانند یادآور شوند که هیچ سختی همیشگی نیست و با اراده و تلاش، می‌توان بر همه موانع غلبه کرد. این اشعار ناب از شاعران برجسته و الهام‌بخش انتخاب شده‌اند تا همراه لحظات چالش‌برانگیز زندگی باشند و شما را به سوی آینده‌ای روشن‌تر سوق دهند.

اشعار انگیزشی

اشعار زیبا و انگیزشی زندگی

غمناکم و از کوی تو با غم نروم
جز شاد و امیدوار و خرم ندوم
از درگه همچون تو کریمی هرگز
نومید کسی نرفت و من هم نروم

کی گفت که آن زندهٔ جاوید بمرد
کی گفت که آفتاب امید بمرد
آن دشمن خورشید در آمد بر بام
دو دیده ببست و گفت خورشید بمرد

کوی نومیدی مرو اومیدهاست
سوی تاریکی مرو خورشیدهاست

نه تو می مانی و نه اندوه ،
و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند . به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز…

نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت
دانه نکاشت ابله و دخل انتظار کرد

گر هیچ نشانه نیست اندر وادی
بسیار امیدهاست در نومیدی
ای دل مبر امید که در روضه‌ جان
خرما دهی، ار نیز درخت بیدی

واگر بر تو ببندد همه رَه‌ها و گذرها
رَه پنهان نماید، که کس آن راه نداند

ماییم که از باده بی‌جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم

وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم

اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم

هرچند فراق، پشت امید شکست
هرچند جفا دو دست آمال ببست
نومید نمی شود دل عاشق مست
هر دم برسد به هر چه همت، دربست

بیستون هیچ ، دماوند اگر سد بشود
هدفم قسمت من بوده و باید بشود
اگر گویی که بتوانم قدم درنه که بتوانی
و گر گویی که نتوانم برو بنشین که نتوانی

شادی بطلب که حاصل عمر دمی است
هر ذره خاک کی قبادی و جمی است
احوال جهان و اصل این عمر که هست
خوابی و خیالی و فریبی و دمیست

چرخ برهم زنم ار غیرِ مرادم گردد
من نه آنم که زبونی کَشَم از چرخِ فلک

مطلب مشابه: متن انگیزشی انگلیسی / جملات انگیزشی به همراه عکس نوشته برای انگیزه گرفتن

اشعار انگیزشی

سروده هایی برای انگیزه گرفتن

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پرواز خواهیم داد
و مهـربانـی دسـت زیبـایی را خواهـد گـرفت …
و من آن روز را انتظار می کشم حتی روزی که نباشم

زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت

شب نمی ماند این چنین تیره
بعد از او نوبت سحرگاه است
پشت این ابرهای تیره و تار
جنگلی از ستاره و ماه است
به جهان باید این چنین نگریست
گاه دلگیر و گاه دلخواه است
شاد باید که بگذریم از او
و نگویم عمر کوتاه است

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد

حتی اگر افتاده ای
با زمینی که خوردی ترکیب شو
و دوباره متولد شو
سبز شو
و اطرافت رو سبز کن …

اگر دانی که دنیا غم نیرزد
بروی دوستان خوشباش و خرم
غنیمت دان اگر دانی که هر روز
ز عمر مانده روزی می شود کم

به درون توست مصری که تویی شکرستانش
چه غم است اگر ز بیرون مدد شکر نداری
شده ای غلام صورت به مثال بت پرستان
تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری

مطلب مشابه: سخن بزرگان در مورد موفقیت / جملات ناب انگیزشی برای پیشرفت

اشعار انگیزشی

اشعار کوتاه و بلند روحیه بخش

هر که رنجی دید گنجی شد پدید
هر که جدی کرد در جدی رسید
ای بسا کارا که اول صعب گشت
بعد از آن بگشاده شد سختی گذشت
بعد نومیدی بسی امیدهاست
از پس ظلمت بسی خورشیدهاست

من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن
من ندیدم بیدی سایه اش را بفروشد به زمین
رایگان می بخشد نارون شاخه ی خود را به کلاغ
هر کجا برگی هست شور من می شکفد
مثل یک گلدان می دهم گوش به موسیقی روییدن

تا خدا هست مَرنج
بار دیگر برخیز
حتما میسر می شود
قطره ای بردار و در دریا بیانداز
ببین که دریا چگونه برایت اقیانوس می شود
این همان ارزشی است که سزاوار توست
چون که دریا تا ابد مال تو می شود

روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند
روز و شب دارد
روشنی دارد، تاریکی دارد
پایین دارد، بالا دارد
کم دارد، بیش دارد
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده
تمام می شود
بهار می آید

چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخند
غصه ها فانی و باقی تو بخند
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند

جاده‌ زندگی، هرگز بُن بست نیست
نفسی تازه کن
کفش‌ هایت را بپوش
و دوباره دل به راه بسپار
به بهترین جاها از سخت ترین مسیرها می شود رسید

نه تو می مانی و نه اندوه ،
و نه هیچ یک از مردم این آبادی!
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،!
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند،
لحظه ها عریانند . به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

ای ز غم مرده که دست از نان تهی است
چون غفور است و رحیم این ترس چیست‏

به درون توست مصری که تویی شکرستانش
چه غم است اگر ز بیرون مدد شکر نداری
شده ای غلام صورت به مثال بت پرستان
تو چو یوسفی ولیکن به درون نظر نداری
گر هیچ نشانه نیست اندر وادی
بسیار امیدهاست در نومیدی
ای دل مبر امید که در روضهٔ جان
خرما دهی، ار نیز درخت بیدی

مطلب مشابه: متن انگیزشی ثروتمند شدن / جملات پر انرژی و بالا برنده

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا