جملاتی از کتاب جامعه مصرفی اثر ژان بودریار درباره مصرف گرایی

جملاتی از کتاب جامعه مصرفی را در تک متن بخوانید. در این کتاب بودریار جامعه شناس پست مدرن فرانسوی به بحث از اسطوره و ساختار مربوط به مصرف گرایی در جامعه اواخر قرن بیستم فرانسه می پردازد و سعی دارد از نگاه تحلیل نشانگانی محصولات آرایشی، مواد غذایی، مد و غیره نظام مصرفی جامعه مدرن را در راستای منظق نشانگانی حاکم بر وضعیت فرا واقعیت دنیای ارتباطات امروزی قرار دهد.

جملاتی از کتاب جامعه مصرفی اثر ژان بودریار درباره مصرف گرایی

خلاصه این کتاب

از نظر بودریار جامعه مصرفی به واسطه اسطوره خوشبختی مفهوم نیاز را به صورتی فرا واقعی خلق می کند تا به تبع آن بتواند تشویق افراد به مصرف بیشتر را توجیه کند. مصرف کالا ها برطرف کننده شکاف های اجتماعی و سلسله مراتب تبعیض های عمده در حوزه قدرت است. اما مصرف نیز مانند آموزش فرصت های فرهنگی یکسانی برای بدنه اجتماع فراهم نمی کند. و حتی مصرف شکاف­ها را آشکارتر می­کند. ایدئولوژی مصرف به‌واسطه کیفیت نجات‌بخش اشیاء در جامعه مصرفی تعریف می شود. زیرا در اختیار داشتن اشیاء اعم از تجملی و کاربردی می‌تواند در راستای دست‌یابی به پایگاه اجتماعی فرد کارکرد یابد و فرد را قانع می‌کند که مصرف اشیاء علاوه بر اینکه او را به «خود واقعی اش» نزدیک می­کند.

جملات عمیق از این کتاب

تحت لوای به خود رسیدن، زن (مدل مؤنث) به‌صورت نیابتی به سطح «خدمت»‌رسانی تنزل می‌یابند. عزم و اراده او مستقل نیست.

«به من بگو چه دور می‌اندازی، به تو خواهم گفت که هستی!»

بازی کامپیوتر: همان اصل در مورد بازی کامپیوتر نیز مصداق دارد. یادگیری در کار نیست. یک رایانه کوچک پرسش‌هایی برای شما مطرح می‌کند و برای هر پرسش پنج پاسخ ارائه می‌شود: اگر فوراً پاسخ دهید، حداکثر امتیاز را به‌دست می‌آورید و «قهرمان» می‌شوید. بنابراین، زمانی برای تأمل و اندیشه وجود ندارد، بلکه فقط فرصت واکنش وجود دارد. دستگاه نه با فرایندهای فکری، بلکه با سازوکارهای واکنشی فوری سروکار دارد. نباید پاسخ‌های پیشنهادی را سبک و سنگین کرد یا در مورد آن‌ها به تأمل و اندیشه پرداخت؛ باید پاسخ صحیح را مشاهده کرد و آن‌ را به‌عنوان یک محرک براساس برنامه اپتیکی_ حرکتی سلول فوتو الکتریک ثبت کرد.

امروزه، افراد مرفه مانند گذشته، بیش از آن‌که در محیط اطراف خود با دیگر انسان‌ها سروکار داشته باشند، با اشیا در ارتباط‌اند.

جملات عمیق از این کتاب

یک شعار امریکایی می‌گوید: «مسیح را امتحان کنید.» باید همه‌چیز را امتحان کرد، زیرا انسانِ مصرفی همواره از این می‌ترسد که چیزی را «از دست بدهد»، حال این چیز می‌تواند هر نوع لذتی باشد. هرگز نمی‌دانیم که آیا فلان تماس، فلان تجربه (کریسمس در جزایر قناری، مارماهی با ویسکی، پرادو، ال. اس. دی، عشق به سبک ژاپنی) «احساسی» برخواهد انگیخت یا نه. این دیگر میل نیست، حتی نام آن ‌را «سلیقه» یا گرایش خاصی نیز نمی‌توان گذاشت، این نوعی کنجکاوی همگانی است که محرک آن وسوسه‌ای مبهم است __ می‌توان به آن «اخلاق سرگرمی» گفت که در آن الزام به سرگرم شدن و بهره‌برداری از کلیه امكانات برای تحت تأثیر واقع شدن، لذت بردن یا ارضا شدن وجود دارد.

آنچه آزادی و حاکمیت مصرف‌کننده خوانده می‌شود، چیزی جز فریب و اغفال نیست.

امروزه در اطراف ما شواهد بسیار زیادی از مصرف و فراوانی به‌چشم می‌خورد: از انواع و اقسام اشیا، خدمات و کالاهای مادی كه پدیدآورنده نوعی جهش بنیادی در اکولوژی نوع بشر هستند. سخن دقیق‌تر آن‌که امروزه، افراد مرفه مانند گذشته، بیش از آن‌که در محیط اطراف خود با دیگر انسان‌ها سروکار داشته باشند، با اشیا در ارتباط‌اند.

همان‌گونه که کودکی که در میان گرگ‌ها بزرگ می‌شود به گرگ تبدیل می‌شود، ما نیز آرام‌آرام حالت ابزاری پیدا می‌کنیم. ما در عصر اشیا زندگی می‌کنیم: می‌خواهم بگویم که با ریتم آن‌ها و براساس ظهور و افول پیاپی آن‌ها زندگی می‌کنیم. آن‌ها را می‌بینیم که متولد می‌شوند، به کمال می‌رسند و می‌میرند، در‌حالی‌که در کلیه تمدن‌های پیشین، اشیا، ابزارها و بناها نسل‌ها دوام می‌آوردند.

شکسپیر در شاه‌لیر می‌گوید: «از نیاز مگو که حقیرترین گدا هم در ناچیزترین خواسته‌اش زیاده‌خواه است. اگر طبع آدمی بیش از طبیعتش نخواست، پس حیاتش همچون حیوان‌هاست. آیا آگاه هستی که ما برای بودن، باید زیاده‌خواه باشیم؟»

طبقات متوسط بیش‌تر گرایش دارند که با خودنمایی مصرف کنند؛ این گرایشی است که آنان از دایناسورهای سرمایه‌دار قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به‌ ا‌رث برده‌اند. از این بابت، این طبقات به‌لحاظ فرهنگی مبتدی هستند. گفتن این امر بی‌فایده است که یک استراتژی طبقاتی در پشت‌سر این مسئله قرار دارد. رایزمن می‌گوید: «یکی از محدودیت‌هایی که مصرف فردِ دارای تحرک اجتماعی با آن روبه‌روست مقاومتی است که طبقات بالا در برابر «تازه به دوران رسیده‌ها» از خود نشان می‌دهند. آنان این کار را از طریق استراتژی کم‌مصرفی خودنمایانه انجام می‌دهند:

این راز و رمز گرفتن تأیید دیگران در همه‌جا به‌تدریج جای خود را به اثبات شایستگی‌ها می‌دهد.

امروزه در اطراف ما شواهد بسیار زیادی از مصرف و فراوانی به‌چشم می‌خورد: از انواع و اقسام اشیا، خدمات و کالاهای مادی كه پدیدآورنده نوعی جهش بنیادی در اکولوژی نوع بشر هستند. سخن دقیق‌تر آن‌که امروزه، افراد مرفه مانند گذشته، بیش از آن‌که در محیط اطراف خود با دیگر انسان‌ها سروکار داشته باشند، با اشیا در ارتباط‌اند.

رفاه، کثرت کالاها و اجناس، در واقع چیزی جز انباشت نشانه‌های خوشبختی نیست. رضایت‌مندی ناشی از اشیا، معادل همان ماکت‌های هواپیمای ساده ملانزیایی‌هاست، یعنی بازتاب قابل پیش‌بینی رضایت‌مندی کلان مجازی، آسایش کامل، شادمانی از معجزات قطعی که همگی آفریننده امیدی واهی هستند که آدمی را به زندگانی پرابتذال دل‌خوش می‌كند.

در این‌جا برای انتخاب کسبه، از سوپرماركت گرفته تا مزون‌های معروف پوشاک، دو شرط وجود دارد: پویایی تجاری و حس زیبایی‌شناسی. در این‌جا دیگر دوران شعار معروف «زشتی خریدار ندارد» به‌سر رسیده است. این شعار را می‌توان با «زیبایی محیط زندگی شرط نخست خوشبختی در زندگی است»، جای‌گزین کرد.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب عادت های اتمی اثر جیمز کلیر (درباره عادت های خوب زندگی)

مطلب مشابه: جملاتی از کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین (درباره قانون جذب)

جملات عمیق از این کتاب

جامعه مصرفی می‌خواهد مانند یک اورشلیم تحت محاصره، ثروت‌مند و مورد تهدید جلوه کند و ایدئولوژی آن بر این قرار گرفته است

ایمان به مصرف عنصر جدیدی است؛ [و] نسل‌های جدید از این پس در زمره وارثان قرار می‌گیرند: آنان نه‌تنها وارث کالاها هستند، بلکه فراوانی را حق طبیعی خود می‌دانند.

زندگی روزمره از یك سو آمیزه‌ای عجیب از توجیهات نشاط‌آور از رهگذر «پایگاه اجتماعی» و انفعال است و از سوی دیگر، «لذت اندوهناک» قربانیان احتمالی سرنوشت را فراهم می‌آورد. همه این‌ها ذهنیت یا بهتر بگوییم «احساسات» خاصی را رقم می‌زنند

طبیعت باعث شده است که با خود چیزهایی را داشته باشیم که ما را در برابر رویدادهای غیرمترقبه مقاوم سازد. چربی انباشته‌شده بر روی اندام‌ها و حافظه ما که در روح‌مان مأوا گرفته و در دسترس‌مان قرار دارد، الگوهایی از منابع ذخیره‌شده به‌دست می‌دهند که صنایع ما از آن‌ها تقلید کرده‌اند.»

به او کلیه رضایت‌مندی‌های اقتصادی را اعطا کنید، به گونه‌ای که دیگر هیچ کاری جز خوابیدن، خوردن کلوچه، و گذرانیدن عمر نداشته باشد. او را از تمام خوبی‌های روی زمین سرشار کنید، و او را تا فرق سرش در خوشی غوطه‌ور سازید: حباب‌های کوچکِ در سطح این خوشبختی، مانند سطح آب، خواهند ترکید. داستایوفسکی، یادداشت‌های ز‌‌یرزمینی

توهّم توزیع براساس طرح آرمان‌گرایانه «ظروف مرتبطه.» جریان کالاها و محصولات مانند سطح دریاها تعادل پیدا نمی‌کند. سکون اجتماعی برخلاف سکون طبیعی به انحراف، تفاوت و امتیاز منتهی نمی‌شود. رشد، دموکراسی نیست و وفور، تابع تبعیض است

بازارها، شریان‌های تجاری و سوپرمارکت‌های تجاری پریزونیک تقلیدی از طبیعت بازیافته و بی‌اندازه حاصل‌خیز هستند. این‌ها درواقع دره‌های سرزمین کنعان ما هستند که در آن‌ها به‌جای‌ این‌كه شیر و عسل جاری باشد، امواج نئون به سُس‌های کچاپ و ظروف پلاستیکی برخورد می‌کند. اما این هیچ اهمیتی ندارد! آنچه در این‌جا مطرح است، این انتظار است که همه‌چیز در این‌جا نه به‌اندازه کافی، بلکه به میزان بسیار زیاد برای همگان موجود است.

بر پایه این سیر صعودی و این «واکنش زنجیره‌ای» تمایزآمیز که ناشی از دیکتاتوری مُد است، شهر به یک مکان هندسی تبدیل می‌شود (در نتیجه، این فرایند تمرکز شهری را با فرهنگ‌پذیری سریع مناطق روستایی یا پیرامونی تقویت می‌کند. پس فرایند مزبور بازگشت‌ناپذیر است و هرگونه تمایلی به متوقف کردن آن ناشیانه به‌نظر می‌رسد). تراکم انسانی به‌خودی‌خود جذاب است، اما به‌ویژه گفتمان شهری چشم و هم‌چشمی است: انگیزه‌ها، امیال، برخوردها، محرک‌ها، داوری بی‌وقفه دیگران، تحریک مداوم احساسات جنسی، اطلاعات، درخواست‌های تبلیغاتی: همه این‌ها سازنده نوعی سرنوشت انتزاعی مشارکت جمعی بر روی یک زمینه واقعی رقابت عام هستند.

نمایش خشونت و ماهیت ضد بشری جهان خارج امری ضروری است، نه‌فقط به این خاطر که امنیت موجود عمیق‌تر احساس شود (موضوعی که در محاسبات لذت از زندگی مطرح می‌شود)، بلکه همچنین برای این‌که هر لحظه چنین انتخابی موجه جلوه کند (امری که در محاسبات اخلاقی رستگاری وارد می‌شود).

جملات عمیق از این کتاب

رفاه، کثرت کالاها و اجناس، در واقع چیزی جز انباشت نشانه‌های خوشبختی نیست. رضایت‌مندی ناشی از اشیا، معادل همان ماکت‌های هواپیمای ساده ملانزیایی‌هاست، یعنی بازتاب قابل پیش‌بینی رضایت‌مندی کلان مجازی، آسایش کامل، شادمانی از معجزات قطعی که همگی آفریننده امیدی واهی هستند که آدمی را به زندگانی پرابتذال دل‌خوش می‌كند. این رضایت‌مندی‌های حقیر، چیزی جز نوعی جن‌گیری یا با حیله به‌چنگ آوردن و در واقع، دفع رفاه کامل و سعادت نیستند.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب دوباره فکر کن اثر آدام گرانت (درباره تجارب زندگی)

مطلب مشابه: جملاتی از کتاب کار عمیق اثر کال نیوپورت (درباره کار و زندگی)

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا