متن نوحه ماه محرم برای نوجوانان {نوحه هایی برای دل های پاک نوجوانان}

سایت «تک‌متن» در این مطلب، مجموعه‌ای از متن‌ها و نوحه‌های ساده، تاثیرگذار و مناسب برای نوجوانان را ویژه ایام ماه محرم گردآوری کرده است؛ نوحه‌هایی که با زبانی روان و قابل فهم، دل‌های نوجوانان را با حماسه عاشورا، شجاعت حضرت ابوالفضل (ع)، مظلومیت امام حسین (ع) و غم کاروان کربلا آشنا می‌سازد. محرم، ماه اشک و معرفت است و چه نیکوست که نسل نوجوان نیز با نوای نوحه، پیوندی عاطفی و معنوی با این واقعه بزرگ برقرار کند. اگر به دنبال نوحه‌هایی سبک، آموزنده و مناسب برای سنین نوجوان هستید، این مجموعه می‌تواند همراهی گرم و مؤثر در مراسم و مجالس عزاداری باشد.

نوحه ماه محرم

نوحه های زیبا برای نوجوانان

ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو
ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو
من نمی‌گویم مرو،اما برو آهسته‌تر
من نمی‌گویم مرو،اما نگاهی پشتِ سر
من نمی‌گویم مرو،اما به مادر کن نظر
کز زمین تا آسمانم آه و افغانم مرو
نوجوانا قامتم از داغِ هجرانت خمید
نوجوانا موی من از دوریت گردد سفید
نوجوانا تو مَکن امید من را ناامید
از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو
از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو
رفتی ای مادر ولی،لیلا زِ داغت پیر شد
اکبر من مادرت از زندگانی سیر شد
از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو
از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو
ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو
ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو
رفتی ای مادر ولی،لیلا زِ داغت پیر شد
اکبر من مادرت از زندگانی سیر شد
از کنارِ من بیا،ای راحتِ جانم مرو
از کنارِ من بیا،زین چشمِ گریانم مرو
ماهِ کنعانم مرو،نورِ چشمانم مرو
ای علی اکبر تویی شمعِ شبستانم مرو

اصغر به گهواره لبیک یاری گفت
لبیک جانبازی با اه و زاری گفت
چون بانگ هل من ناصر را شنید اصغر
از سوی میدان در حرم ان کودک مضطر
امد به جنبش شیرو خواره مظر داور
اندر جواب باب خود لبیک یاری گفت
گفتا که ای بابا ز میدان در حرم برگرد
از قتلگه یک لحظه ای تاج سرم برگرد
در این زمین پر بلا من یاورم برگرد
او پاسخ بابای خود با اشک و زاری داد
بی کس نگشتی ای پدر باز اند ر این صحرا
بر کربلا ی پر بلا من یاورم بابا
برگرد و اندر خیمه گه لطفی بمن بنما
این نکته را ان غنچه گل با بیقراری گفت
من خود ندانم رو کنم در سوی قربانگاه
برگرد و گیرم در بغل ای یکه شاهنشاه
با خود بابا مرا بر تو کنون این راه
در گوشه گهواره با امید واری گفت

شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقب او ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهانبخش و دگر نايب و سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
ديد كاندر حرم خسرو خوبان شده بس ناله و افغان و پر از شيون طفلان همه شان سينه زنان نوحه كنان موى پريشان دل بريان سوى عباس شتابان كه عموجان چه شود جرعه آبى برسانى به لب سوختگان كز عطش آتش بگرفته گلوى ما. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس بيا ويخت به دوش دگر خويش يكى مشك چو مشكى كه بدى خشكتر از لعل لب ماه مدينه، گل گلزار سكينه به فغان گفت كه يا بنت اخا ناله مكن، ضجه مزن زان كه عموى تو نمرده روح الحال كنم بهر تو من آب مهيا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل).
پور حيدر چو يكى مرغ سبك روح مكان كرد بر عرشه زين، روح الامين گفت كه احسنت از آن مادر فرزانه بياورد چه تو شير دل و نامورى را كه دو زانوش گذشتى ز سر و گوش فرس هى هى به تكاور زدى همچون على عالى اعلا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تعجيل سوى شط فرات آمده مانند سكندر ز پى آب حيات آمده، آن شير غضنفر نظرى كرد بر آن آب، كه چون اشكم ماهى بزدى موج بفرمود كه آب عجب موج زنى، ليك ندارى خبر از تشنگى عصمت طاها. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
پس به تكبير بزد نعره، همان شير به جولان شد و در صحنه ميدان شد و پاشيد ز هم لشكر كفار، يكى گفت كه اى قوم گريزيد كه اين است، ابو الغزه، تهمتن، لقبش ماه بنى هاشم و باشد پسر حيدر صفدر، شده منسوب به سقا
(شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
غضب آلوده ز غیرت شد و عباس ز جا خواست بشد موی تنش راست به خود گفت که عباس عجب آسوده نشستی بنما آب مهایا
اى آب عجب مى ‏رود، اما خبرت نيست سكينه، گل گلزار مدينه، رخ ماهش بفسرده، اما ز عطش غش بنموده، آخر اى آب تويى مهريه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سيد مظلوم، الهى كه گل آلوده شوى تا به ابد شوقى غمديده از اين غم شده ديوانه و شيدا. (شه با وفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل)
شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان پسر حیدر کرار ابالفضل علمدار سپه دار که صد لشکر کین را بکند خار به گفتار و به کردار و به رخسار و به رفتار بود حیدر کرار به یاران وفادار و به اعدا شه قهار تو که بودی که ربودی دل دادار ابالفضل علمدار پسر ام بنین زاده سلطان سماوات و زمین حضرت حیدر

ای غنچه از خونِ تَرم
لای لای علیِ اصغرم
کم کم روم سویِ حرم
لای لای علیِ اصغرم
لای لای علیِ اصغرم
این کودک سَر مست من
باشد تمامِ هستِ من
ازتشنه کامی می‌رسد
جان داده رویِ دست من
جان داده رویِ دست من
تا باغبان را تنها بدیدند
غنچه‌ی او را لب تشنه چیدند
ای غنچه از خونِ تَرم
لای لای علیِ اصغرم
کم کم روم سویِ حرم
لای لای علیِ اصغرم
لای لای علیِ اصغرم
تا باغبان را تنها بدیدند
غنچه‌ی او را لب تشنه چیدند
این کودک سَر مست من
باشد تمامِ هستِ من
من بَر تو لاله خوانده‌ام
از دیده خون افشانده‌ام
چشمان خود وا کن ببین
تنهایِ تنها مانده‌ام
تنهایِ تنها مانده‌ام
بردی علی جان صبر و قرارم
من جز تو دیگر یاری ندارم
تاهستم و تا زنده‌ام
از رویِ تو شرمنده‌ام
با دستِ خود پشتِ حرم
قبر تو را من کنده‌ام
قبر تو را من کنده‌ام
کمتر بخند ای شیرین زبانم
با خنده آتش مزن به جانم

مطلب مشابه: شعر کودکانه ماه محرم (20 اشعار محرمی کودکانه کربلا و امام حسین)

نوحه ماه محرم

نوحه های حماسی و سوزناک

سینه زدم تو روضه ها خدا گناهمو ریخت
شرم توی چشای این روی سیاهمو ریخت
دلتنگم من برای تو
توی سرمه هوای تو
یه روزی میشم فدای تو،حسین
مجنونم مبتلای تو
نیازمه روضه های‌ تو
رولبمه نوحه های‌ تو،یاحسین
خوبم یا بدم
بازم اومدم
من تنها همین
ذکرو بلدم
اربابم حسین
فرالی الحسین اگر که خسته ی گناهی
فر الی الحسین اگر برات نمونده راهی
تنها راهم،حرم،حسین

صدای طبل و زنجیر
می آید از خیابان
غمی نشسته امشب
بـه قلب پیر و جوان
صدای واحسینا
پیچیده در هر کجا
زنده شده دوباره
خاطره کربلا
گردیده یک عالمی
در سوگ او سیه پوش
مردم همه ی عزادار
با اشک و غم هم آغوش
آمد محرم باز
صدای اشک و ناله
روئیده در کربلا
گل های سرخ لاله

آب از فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل
یارب به شاه خوبان آن خسرو شهیدان **** آن جان نثار کویت سلطان تشنه کامان
کن یاریم برم آب در خیمه نزد طفلان **** در انتظار آبند طفلان به آه و افغان
چشم انتظار ماندن آن بی قرینه مشکل **** یارب بحق قرآن کن یاریم از احسان
ای قوم بی حمیت خوفی ز حی سبحان **** مهلت دهید بر من یکدم ز راه احسان
بی دست و پا فتادن آسان بخاک میدان **** شنیدن شماتت از قوم کینه مشکل
لب تشنه کشته گشتن ، آسان در این بیابان **** بی آب خیمه رفتن مشکل بود بدوران
از خجلت سکینه دارم دو چشم گریان **** بی دست آب بردن در خیمگاه آسان
خجلت ز روی دخت شاه مدینه مشکل **** بی دست شبل حیدر آخر به کربلا شد
از ظلم قوم کافر دست از تنش جدا شد **** مداح در عزایش هر صبح و هر مساء شد
قد حسین مظلوم از داغ او دوتا شد **** توصیف قدر و جاهش از این حزینه مشکل
آب فرات آوردن بهر سکینه مشکل **** آه و فغان شنیدن از آن حزینه مشکل
ای یادگر حیدر ای جان نثار عباس **** خفتی به خون و کردی با غم دچارم عباس
بر خیز و ای برادر از راه لطف و احسان **** بر پا نما علم را ای یاور غریبان
کز فرقت تو دارم اشک بصر بدامان **** رفتی و بردی از تن صبر و قرارم عباس
بر خیز و کن حمایت از عترت پیمبر **** در این دیار پر خوف ای پاره پاره پیکر
دیگر نمانده بهرم یک تن معین و یاور **** زد داغ تو شراره بر قلب زارم عباس

ای حسین ای کشته دین و نماز
بنده پاک خدای بی نیاز
ای حسین ای سرو آزاد جهان
دشمن ستم همه ی غارتگران
ای حسین ای بنده پاک خدا
بهر قرآن کرده ای جان را فدا
تـو حسینی، جدّ تـو پیغمبر اسـت
بر قلوب مؤمنان او رهبر اسـت
خواستی تا دین حق یاری کنی
بهر حفظ دین حق کاری کنی
ظالمان گفتند با مـا یارشو
با یزید و کافران همکارشو
دست رد بر سینه آنان زدی
دوربودی از گناهان و بدی
در نبردی نابرابر با سپاه کافران
جان خود کردی فدا ای جانِ جان
تـو شهیدی زنده ای پاینده ای
تا ابد در خاطر مـا زنده ای

گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
این جفاکه برمن شدهیچ گوش نشنیده
یک تن وهزاران تیرچشم دهرکی دیده
سوی خیمه روآورخواهر ستم دیده
پاره پیکرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
بهرزخم تن نبود این چنین که می نالم
ازغم توای خواهرگشته تیره احوالم
خواهرامشوغافل توزحال اطفالم
تشنه دخترم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
پابه چکمه شمرآمد حق برس به فریادم
آنچه بودمرایکسر دررهت فدادادم
رونبینی ای خواهرگشته تیره احوالم
خوارومضطرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخدا توکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
داغ قاسم ناکام کرده خواهراپیرم
بعدمرگ عباس وعون من زمین گیرم
من پس ازعلی اکبرخواهرازجهان سیرم
حلق اصغرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
نرم پیکرم راازنعل بندی تازه
هم سرم ببینی چون برفرازدروازه
زین جفامزن خواهرسربه چوب جمازه
غرق خون سرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)
مجلس شراب وآن رأس های نورانی
سفرۀ قماروآن جاسلیق نصرانی
دست بسته اطفالم دادازاین مسلمانی
طشت زرسرم دیدی خواهراتحمل کن
گفت شاه دین خواهر(2) برخداتوکل کن (2)
چون به نی سرم دیدی (2) زینباتحمل کن(2)

مطلب مشابه: کپشن در مورد ماه محرم [ 50 استوری و کپشن غمگین محرمی ]

نوحه ماه محرم

ای ساقی لب تشنگان ای جان جانانم سقای طفلانم

داغت شکسته پشت من ای راحت جانم سقای طفلانم

من بی برادر چون کنم با این سپاه دون با این دل پرخون

ناچار آیم از قفایت ماه تابانم سقای طفلانم

خواهم برم در خیمه گه این جسم صدچاکت

ممکن نباشد یا اخاه محزون و نالانم سقای طفلانم

بی تو یقین دارم که فردا زینب نالان برناقه ی عریان

گردد سوار از راه کین با این یتیمانم سقای طفلانم

آخر کدامین سنگدل فرق تو بشکسته قلب مرا خسته

گشته بدل از این الم غمهای دورانم سقای طفلانم

برخیز و بر در خیمه گه یک قطره آبی به به چه خوش خوابی

ترسم بمیرند از عطش اطفال گریانم سقای طفلانم

بخواب اي غنچه ‏ي پرپر، بخواب اي کودک مادر
علي اصغرم لالاي، لايي مادرم لالاي‏
عزيزم از چه بي‏تابي چرا مادر نمي‏خوابي؟
گمانم تشنه آبي، علي اصغرم لالاي‏
مزن آتش به جان من، مبر تاب و توان من
ببين اشک روان من، علي اصغرم لالاي‏
چرا مادر علي جانم نمي‏گيري تو پستانم
چه مي‏خواهي نمي‏دانم، علي اصغرم لالاي‏
عزيز من مکن غوغا بخواب اي کودک زيبا
مسوزان قلب مادر را، علي اصغرم لالاي‏
مزن آتش دل من را مسوزان حاصل من را
علي اصغرم لالاي، لالايي مادرم لالاي‏
چه شور است اين به سر داري، مگر ميل سفر داري؟
مکان و منزل من را علي اصغرم لالاي‏
نخوابم در کنار تو خزان گردد بهار تو
چنين مادر مکن زاري، علي اصغرم لالاي‏

مطلب مشابه: اشعار ماه محرم سوزناک (40 متن و شعر غمگین ماه محرم)

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا