متن نوحه ششم محرم / نوحه‌هایی سوزناک و اثرگذار به یاد حضرت قاسم (ع)

سایت «تک‌متن» در این مطلب، مجموعه‌ای از متن‌های نوحه و سینه‌زنی ویژه شب ششم ماه محرم را گردآوری کرده است؛ شبی که به یاد حضرت قاسم بن الحسن (علیه‌السلام)، نوجوان دلیر و پاک‌نهاد کربلا برگزار می‌شود. در این شب، دل‌ها با نام قاسم، جوان‌مردی و وفاداری‌اش به امام حسین (ع) می‌لرزند و اشک‌ها در سوگ جوانی که با لبخند به میدان رفت، جاری می‌شود. نوحه‌های این شب با حال‌وهوای نوجوانی، غیرت و مظلومیت سروده شده‌اند و مناسب مراسم عزاداری، هیئت‌های حسینی و دل‌نوشته‌های عاشقانه محرم هستند. اگر به دنبال نوحه‌هایی سوزناک و اثرگذار برای شب ششم محرم هستید، این مجموعه می‌تواند مرثیه‌ای جان‌سوز برای شهید نوجوان دشت کربلا باشد.

نوحه ششم محرم

شعر های غمگین و احساسی شهادت حضرت قاسم (ع)

رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم می‌گیرد
که بسوزانم این حالم را
کودکی ام را بهانه نکن
تشنگی ام را بهانه نکن
تویی که بودی به جای پدر
یتیمی ام را بهانه نکن
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
آرزویی جز تو در من نیس
بی تو دنیا جای مادن نیس
کار عابس این را روشن کرد
تن عاشق جای جوشن نیس
حرز تو شد جوشنم به تنم
تشنه ی خون تنم کفنم
طوری قیامت کنم که سپاه
همه تصور کنند حسنم
دور سرت بگردانم عمو
در عشق بسوزانم عمو
من مرد میدانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
مادرم رویم را بوسیده
به سرم عمامه پیچیده
زائر زهرا میگردم باز
بدنی که از هم پاشیده
خدا کند وقت مرد شدنم
شبیه اکبر شود بدنم
خداکند مثل اکبر تو
در بغلت دست و پا بزنم
من پای عهد و پیمانم عمو
بی تو نمیمانم عمو
ای ماه تابانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
حاج محمود کریمی

خونه به خونه غم تو در زده
عطر ضریحت به دلا سرزده
پنجره ای رو به حرم دیده باز
دلم که با کبوترا پر زده
به سینه‌ی دنیاپرستا می زنیم دست رد
به یاد اون دم که آقا تکیه به شمشیر زد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
کوچه به کوچه شهرامون کربلاست
تا زنده ایم اسم تو رو لب ماست
تا بدونن ما هم از این لشکریم
سیا می‌پوشیم تا دنیا دنیاست
میخوام که از نوجوونی سرباز راهت باشم
شبیه عبدالله و قاسم تو سپاهت باشم
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
تموم هستی خاک پات یا حسین
جوونی ما به فدات یا حسین
نگاهی کن به این دلای عاشق
تا بشیم از بسیجیات یا حسین
منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می رسد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
حاج میثم مطیعی

می افتم، به دست و پات عمو جون
میدونم، که “نه” نمیگی آسون
می گیرم، من آخر اذن میدون
یا حسین، یا حسین
دلم می خواد که رزمم رو کنی تماشا
تماشایی میشه رزمم شبیه بابا
می خوام تو کربلا هم
ببینی تو حسن رو
زره حتی نمی خوام
که پوشیدم کفن رو
نخواه پیش پدر، بشم شرمنده من
که بعد اکبرت، بمونم زنده من
(حسین جانم حسین)
می خوام که، منم شبیه قاسم
تا آخر، امام حسینی باشم
یاوری، برا دین خدا شم
یا حسین یا حسین
می خوام با یا حسین و یا حسین بزرگ شم
می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم
منم بخون حسین جان
حالا که نوجوونم
تو راه دین و قرآن
می خوام یه عمر بمونم
ندای یا حسین، دلم رو می بره
شهادت از عسل، برام شیرین تره
(حسین جانم حسین)
القَاسِمُ قُدوَتِي العَظيمةْ
قاسم الگوی بزرگ من است
شُجاعٌ يَمُوجُ بالعَزيمةْ
شجاعی است که اراده در او موج می زند
يُصغِيْ للقِيادَةِ الحكيمةْ
گوش به فرمان رهبر فرزانه‌اش است
القاسمْ القاسمْ
هو الطِّفلُ المَليءُ بِسِمَا الرُّجولةْ
کودک است اما پر از نشان مردانگی است
و اِسمٌ شاخصٌ في ساحَةِ البُطولْة
و نامی شاخص در عرصه دلاوری است
بِرَكبِ السِّبطِ ماضونْ
ما در لشکر فرزند رسول خدا هستیم
و نحنُ القاسميّونْ
ما قاسمی هستیم
و لا نَخشى العِدى، ومِنَّا الشُّهدا
از دشمن نمی هراسیم، شهدا از ما نوجوانان هستند
إلى سِبطِ الهُدى، الفِدا كُلُّ الفِدا
تمام وجود ما فدای فرزند هدایت
(حبيبي يا حسين)
أشبالُ مَلاحم الطُّفوفِ
ما بچه شیرهای کربلاییم
لا يُرعِبُنا صَدَى السُّيوفِ
صدای شمشیرها ما را نمی ترساند
لا نَخشَى مَصارِعَ الحُتُوفِ
از جولانگاه مرگ نمی ترسیم
كالقاسمْ كالقاسمْ
مانند قاسم
نُقاومُ طُغاةَ العَصرِ بالبَصيرةْ
با بصیرت در مقابل طاغوت ها می ایستیم
مع الأطفالِ في قُدسِ الأسى الأسيرةْ
در کنار کودکان در قدس اسیر و مصیبت زده
و أطفالِ اليَمانی
و کودکان یمن
و سُوريَّا الأَماني
و کودکان سوریه؛ زمين آرزوها
بنا تَجرِي الدِّماءْ، دِماءُ كربلاءْ
خون ها به واسطه ما جاری می شود
و شوقُ الشُّهداءْ، لِأطهَرِ لِقاءْ
خون کربلا و شوق شهدا برای بهترین دیدار

ای یار محجبینم، داغ تو را نبینم
ای یادگار، مجتبی، قاسم
جان مرا گرفتی، از خون حنا گرفتی
ای یادگار مجتبی ، قاسم
عروسی تو شد عزا،
داماد دشت کربلا
قاسم
توعازم نبردی
با دلم چه کردی
قلب من، با دیدن تو پر محن شد
میزنی به لشگر ، با شکوه حیدر
گوئیا ، که وارد میدان حسن شد
جانم به این رشادت،چه گفته ای شهادت
نزد تو احلا من العسل قاسم
جانم به این شجاعت ، کردی به پا قیامت
ای زاده ی شیر جمل قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
ناله ات شنیدم ، بر سرت رسیدم
جای سالمی نمانده بر تن تو
از نفس فتادی ، از فرس فتادی
پاره پاره گشته چون اکبر تن تو
عروسی تو شد عزا، داماد دشت کربلا
قاسم
بین قتلگاهت ، گشته حجله گاهت
نقل دامادی تو شد سنگ دشمن
از تو دل بریدم،لحظه ای که دیدم
موی زیبای تو را در چنگ دشمن
دیدم به حال خسته،
پهلوی تو شکسته
گشتی شبیه مادرم قاسم
پخشی تو بین صحرا
گو از کجای صحرا
من جسم پرپرت را
چگونه تا خیمه برم قاسم
در بین خیمه ، مادرت
گوید چه امد بر سرت
قاسم
عروسی تو شد عزا ، داماد دشت کربلا
سید مجید بنی فاطمه

مطالب مشابه: شعر سوزناک تسلیت شهادت امام حسین (ع) با اشعار غمگین تسلیت ادبی

نوحه ششم محرم

نوحه های حماسی برای شب ششم محرم

بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم عوض وا عطشا افتاده
چاره ای کن که نماند، به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسوی مادر تو باز شده در خیمه
تا که گیسوی تو در دست بلا افتاده
کار کار نظر شوم حرامی ها بود
اگر این لاله ی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نه که بگویی بابا
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده
حسین
خیز شاید کمک لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چه قدر سنگ میان تو وما افتاده
لشگری قصد طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
قد کشیدی کمی از پا و کمی از سینه
بین اندام تو این فاصله ها افتاده
کاکلت کنده شد و حرمله در مشتش برد
اثر پنجه ی او در سر و پا افتاده
میبرم تا در خیمه، قد و بالایت را
چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده
شیشه‌ی عمر من ارام نفس کش بدجور
استخوان‌های شکسته به صدا افتاده
حاج حسین سیب سرخی

ماه بلندم حالا دیدی عزیز دل عمو
چه داغی رو قلبم گذاشتی
چی به سرت اومد زیر سم مرکب روی خاک
اخه تو که جوشن نداشتی
دیگه جونی نمونده برات که بگیرم تو بغلت
که ببوسی روی منو با لب غرق عسلت
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
عطر تن تو میگه دیگه روا شده حاجتت
که تو بغل مجتبی
کاشکی عزیزم نبینه مادرت از خیمه‌ها
که زیر سم مرکب هایی
حالا تو آغوش منی چقدر عین حسنی
سرتو میبوسم و تو داری دست و پا میزنی
مثل شاخ شمشاده که رو خاکا افتاده
بخدا که این همه زخم برای بدن زیاده
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
جوری صدام کردی که تموم حرم زار زدند
حال حرمم رو ندیدی
لحظه به لحظه تا که برسم بالا سرت
جلو چشم من قد کشیدی
شهدا خون گریه کنید به امانت داری من
حسنم اومد کمکم واسه ی دلداری من
مثل برگ پاییزه داره اعضات میریزه
کی میدونه که این بدن چقدر برام عزیزه
با لبای خشکیده تنت از هم پاشیده
یادگاری حسنم پاشو که بابا رسیده
سید مجید بنی فاطمه

مطالب مشابه: اشعار ماه محرم سوزناک (40 متن و شعر غمگین ماه محرم)

نوحه ششم محرم

صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
چگونه سوی مادرت برگردم
نفس بکش عزیز من دق کردم
تن تو را من از دل سنگ و تیغ
کشان کشان به خیمه ها آوردم
در آغوشم زدی پر پر گشتی هم قد اکبر
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
زیک دگر جدا شده اعضایت
حسن حسن حسن شده بابایت
ز چشم تو گرفته ام خون هارا
که میروی به دیدن بابایت
به خاک و خون کفن جسمت
تابوت حسن جسمت
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
دویدم من از حرم افتان و خیزان
بگو به او هر آنچه خواهی
جانم قاسم جان
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
عمو حسین
حسین طاهری

مطالب مشابه: متن در مورد حضرت ابوالفضل عباس (ع) و 20 شعر سوزناک غمگین

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا