متن نوحه شب هشتم محرم / شبی بنام حضرت علی‌اصغر (ع)

سایت «تک‌متن» در این مطلب، مجموعه‌ای از نوحه‌ها و متن‌های سینه‌زنی ویژه شب هشتم ماه محرم را گردآوری کرده است؛ شبی که به نام حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السلام)، مشهور به حضرت علی‌اصغر یا حضرت علی‌الشجاع، گره خورده است. این شب، روضه‌ دل‌خراش عطش، خیمه‌ی بی‌آب و گریه‌های کودک شش‌ماهه را با خود دارد؛ شبی که در آن اشک‌ها بی‌اختیار جاری می‌شوند و دل‌ها، غرق داغ کوچک‌ترین شهید کربلا می‌شوند. نوحه‌های شب هشتم با سوزی عمیق و کلماتی پر از اندوه، یاد مظلومیت نوزاد امام حسین (ع) را زنده می‌کنند. اگر به‌دنبال نوحه‌هایی جان‌سوز و دل‌نشین برای عزاداری این شب خاص هستید، این مجموعه می‌تواند همراه اشک‌های عاشقانه‌تان باشد.

نوحه شب هشتم محرم

اشعار سوزناک برای حضرت علی اصغر (ع)

سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون صحرای حسین است
بود پرونده ام چون برگ گل پاک
در این پرونده امضای حسین است
بهشت ارزانی خوبان عالم
بهشت من تماشای حسین است
به وقت مرگ چشمم را نبندید
که چشم من به سیمای حسین است
تمام هستیم باشد دل من
که لبریز از تولّای حسین است
دراین عالم تمنّایی ندارم
تمنّایم تمنّای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
تمنایم تمنای حسین است
چراغ از بهر قبر من نیارید
چراغم روی زیبای حسین است
خوش آن صورت که در فردای محشر
بر آن نقش کف پای حسین است
از آن با گریه دائم خو گرفتم
که اشکم دُرِّ دریای حسین است
نترسانیدم از روز قیامت
قیامت، قد و بالای حسین است

غیر عشق تو میخوام هر عشقی رو خاک کنم
دلم رو تو روضه ها راهی افلاک کنم
من میخوام همونی شم که از یه نوکرت میخوای
کمکم کن بتونم گذشتمو پاک کنم
گریه ی برای تو میشوره گناهمو
مثل برگای خزونی میریزه گناهمو
گریه ی براتو جای ذکر توبمه
اگه این گریه نباشه زندگی جهنمه
رحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرت
میتونه خونه ی قبره منو آباد کنه
بعد مرگم هرکی تو روضه منو یاد کنه
زندگی بی تو اسیری با تو آزادگیه
هیچ کسی نمیتونه بندتو آزاد کنه
تویی تنها میتونی دلم رو رفو کنی
شبیه حر و زهیرت منو زیر و رو کنی
تویی تنها میتونی منو خالصم کنی
تو تب جنون عشق مثل عابسم کنی
اینو میگم واسه هرکی که سخت بی کسه
توی اوج نا امیدی حسین میرسه
رحمت به این روضه های شهید پرورت
توی روضه هر جا باشه میاد مادرت

دوباره دلتنگی، دوباره حسرت، دوباره آه
دوباره بی تابی، دوباره فکر دو بارگاه
آ آه حرم، ای شاه کرم، روزیم کن آقا، بازم برم
سینه زن فقط آرزوشه، تو حرم بشینه یه گوشه
ازخداشِه یکبار ببینه، که ضریح تو روبه رو شه
حسین وای، حسین وای
فدایی داری تو ، خیلی شلوغ دور و برت
کاشکی ما هم باشیم، جز سیاهی لشکرت
ما دلداده ایم، نوکر زاده ایم، واسه سردادن، آماده ایم
شیعه منتظره خبره، هر چی باشه به جون می خره
بمیرم نبینم روزی که، حرم شما در خطره
حسین وای، حسین وای

دل بی تاب اومده
چشم پر از آب اومده
اومده ماه عزا
لشکر ارباب اومده
دلی بی تاب اومده
اومده ماه عزا
لشکر ارباب اومده
لشکر مشکی پوش و سینه زنهای ارباب
شب همه شب میخونن نوحه برای ارباب
جان آقا سَنَ قربان آقا
سیّد العطشان آقا
جان آقا سَنَ قربان آقا
سیّد العطشان آقا
جان آقا سَنَ قربان آقا
سیّد العطشان آقا
مداح مجید بنی فاطمه

مطالب مشابه: عکس یا حسین برای پروفایل محرم (50 عکس جدید اسم حسین)

نوحه شب هشتم محرم

نوحه های احساسی برای شهادت حضرت علی اصغر (ع)

یا قتیل العبراة حسین
یا اسیر الکرباة حسین
کشتی امن نجات حسین
جان عالم به فدات حسین
حسین آقام آقام آقام
از غمت خونجگرم حسین
سایه ات روی سرم حسین
از سرم می گذرم حسین
چون شهیدان حرم حسین
حسین آقام آقام آقام
برو پسر حسین دست علی به همراته
برو همه میدونن جون حسین تو دستاته
غوغا شده توی خیمه ها دلبرم برو مرحبا اکبرم بگو یا علی
یار بهترینم علی ماه مه جبینم علی
ای عصای پیری من داغت و نبینم علی
یا علی علی ولدی
پاشو نفس حسین بند به اون نفس هاته
پاشو قمر حرم دل تنگ اون دو چشماته
بیشتر از این نزن دست و پا پیشم
روبروم داری جون میدی روبروم عزیز دلم
بی تو خم شده کمرم تو بگو چجور پسرم
این تن جدای تو رو یک تنه حرم ببرم
یا علی علی ولدی
بگو چه جوری علی از مرکبت زمین خوردی
بگو چی به سرت اومد جونم رو به لب آوردی
پهلوی تو شکسته مثه مادرم
شده خون دل خواهرم علی اکبرم
نیزه ها به روی تنت خون شده همه بدنت
من برات بمیرم علی بی هوا تو رو زدنت
یا علی علی ولدی
حاج محمد‌رضا طاهری

به خاک شهیدان راه تو به خون غلام سیاه تو
ایشالا منم بشم سیاهی سپاه تو
به روح بلند زهیر تو به آه عمیق بریر تو
نمی خوام تو دنیا هیچ کسی رو به غیر تو
حسین جان من از تو دل نمیکنم
حسین جان جدا بشه سر از تنم
حسین جان بدون سر برا تو سینه میزنم
به روحی به نفسی به قلبی فداک
هلاکم برا تو هلاکم هلاک
میخونم به نیت شهید بی پلاک
لبیک یا حسین حسین حسین حسین
به نام خدا و به نام تو به شوق جواب سلام تو
ایشالا منم میشم یه روزی پیر غلام تو
بیا و به دستم علم بده بیا و به نوکر حرم بده
بیا و خودت میان سینه زن ها دم بده
حسین جان قسم به موج پرچمت
حسین جان به روضه ی معظمت
حسین جان بگیر تو جان مارا تو محرمت

قصد کرده است تمام جگرم را ببرد
با خودش دل خوشی دور و برم را ببرد
من همین خوش قد و بالای حرم را دارم
یک نفر نیست از اینجا پسرم را ببرد؟
دسترنج همه ی زحمت من این آهوست
چقدر چشم نشسته ، ثمرم را ببرد
این چه رسمی ست پسر جای پدر ذبح شود
حاضرم پای پسرهام ، سرم را ببرد
تا به یعقوب نگاهم نرسیده خبرش
می شود باد برایش خبرم را ببرد
نیزه دنبال دلم بود تنش را می گشت
قصد کرده است بیاید جگرم را ببرد
جان من ، قول بده دست به گیسو نبری
مقنعه ت باز شود ، بال و پرم را ببرد
تو برو خیمه خودم پشت سرت می آیم
چه نیازی ست کسی محتضرم را ببرد
سید مجید بنی فاطمه

مطالب مشابه: متن تسلیت شهادت علی اصغر (ع) با 50 جمله سوزناک و غم انگیز

نوحه شب هشتم محرم

نوحه های شب هشتم محرم

دیگه رها کنید یوسف کنعان من و
ای نا مسلمونا قاری قران من و
خدا بخیر کنه گریه طوفان من و
اینا با اسمت دشمنن با بغض حیدر اومدن
برا همین با دشنه و نیزه و خنجر اومدن
خدا کنه لیلا نیاد تو رو به این حال ببینه
نبینه اعضای تنت جدا جدا رو زمینه
ای وای بابا تون نداره
تا خیمه‌ها بیاره این جسم پاره پاره
میخوای صدام کنی لخته خون نمیذاره
میخوام نگات کنم اشک روون نمیذاره
میخوام بیام پیشت قد کمون نمیذاره
کبوترم خشک لبات قربون چشمای ترت
مونده رو دستای بابا از تو فقط چند تا پرت
نمیتونم داد نزنم میون این هلهله‌ها
چجور تو رو بغل کنم با این همه فاصله‌ها
ای وای پاشو بریم به خیمه
پاشو که اومد عمه
حالا که زانو هام من و به تو میرسونه
زلف پریشونت بانی چشم گریونه
نسیم کربلا با تو چه نا مهربونه
ساقه‌های شکستت و به هر طرف باد میبره
پا جوونم که قدت عصای دست پدره
با دیدنت تازه شده دوباره زخم جگرم
دلم رو تا مدینه برد حالت پهلوت پسرم
ای وای کنار تو میشینم تنت رو نازنینم
توی عبا میچینم
حاج حسن خلج

خون چرا از دوری خاکت نبارم؟ کربلا!
مانده‌ام من بی تو از دنیا چه دارم کربلا!
گفته‌اند از آسمان‌ها، من ولی از کودکی
در هوای بوی خاکت بی‌قرارم کربلا!
روزها را هی شمردم تا که شد وقت سفر
تا بیایم لحظه‌ها را می‌شمارم کربلا!
دست خالی آمدن سوی تو خوش اقبالی است
دارم آه و تشنگی در کوله بارم کربلا!
خاک ما گِل کرده‌اند از روز اول با فرات
زاده‌ی عشق توأند ایل و تبارم کربلا!
بی‌قرار از دیدن سقای تشنه پیش آب
اشک ریزان تا قیامت روزه دارم کربلا!
من کبوتر نیستم – حالا بماند چیستم
هر چه هستم، بسته بر این در مهارم کربلا!
با ملائک‌ روضه می‌گیریم بگذارند اگر
ذره‌ای از تربتت را در مزارم کربلا!
«عاقبت خاک گِل کوزه گران» هم گر شوم
با نسیم آید به سوی تو غبارم کربلا!
آمدم، رفتم، چه می‌شد برنگردم یک سفر
مثل حُر روزی بگیری در کنارم کربلا!

کمی روبرویم بمان تا / تماشا کنم قامتت را
که تا لا اقل “ان یکاد”ی / بخوانم بر آن قد و بالا
بمان ای همه شوق و ذوقم/ که دلتنگ پیغمبرم من
که سخت است و تلخ است و سنگین/ ز دیدار تو دل بریدن
علی جان علی جان / برو سوی میدان
شده عید قربان / شده عید قربان
(الوداع، علی اکبر)
خدایا تو اینک گُواهی/ که من میفرستم به میدان
همه خاطرات خوشم را/ به سوز دل و چشم گریان
رخش آینه دار زهرا/ قد و قامتش مثل حیدر
سخن گفتنش، خَلق و خُلقش/ یکایک شبیه پیمبر
خدایا در این دم/ رود جانم از تن
سوی اینهمه گرگ/ رود یوسف من
(الوداع، علی اکبر)
تحمل کن این تشنگی را/ یل خسته تشنه کامم
که آبی بجز اشک حسرت/ نمانده دگر در خیامم
خدایا مبادا که اسبش/ کنون گم کند راه خود را
رود سوی اردوی دشمن/ شود سرو من ارباً ارباً
من و دیده تر/ تو و حرف آخر:
لبم گشته سیراب/ ز دست پیمبر
(الوداع، علی اکبر)

خدایا طاقت ندارم من که برگیرم چشم و دل از او
که آیینه روی پیغمبر ، تَرَک بردارد به سنگ عدو
همه هستی ام را به چشمان گریان، خدایا ببین میفرستم به میدان
که تسلیم امر توأم یا إلاهی، در این بزم ایمان، در این عید قربان
آمد سوی میدان علی اکبر بر لب «یا أبَتِ إفعَل ما تُؤمَر»
آه از حلقِ اسماعیل و خنجر
(آه ای اسماعیل کرب و بلا)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قالَ یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ
ما ذا تَرى‏ قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرین*
فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبین (آیه 103-102 سوره صافات)
به آه حسرت، به سوز دل، رسیده تا پیکرت بابا
نَفَس های من فدای آن، نَفَس های آخَرَت بابا
مَزَن دست و پا این چنین رو برویم که تاب و توان مرا می بری تو
دلم خون شد ای آیه ی قطعه قطعه علی اکبری یا علی اصغری تو؟
بابا با لب تشنه جنگیدم آخَر روی پیغمبر را دیدم
آب از دستان جدّت نوشیدم
(آه ای اسماعیل کرب و بلا)

مطالب مشابه: متن در مورد حضرت ابوالفضل عباس (ع) و 20 شعر سوزناک غمگین

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا