متن عاشقانه مذهبی + جملات و اشعار برای عشق مذهبی
سایت «تکمتن» در این مطلب، مجموعهای از متنها، جملات و اشعار عاشقانه با حال و هوای مذهبی را گردآوری کرده است؛ واژههایی که عشق را نه تنها زمینی، بلکه الهی، پاک و آسمانی به تصویر میکشند. عشق مذهبی، پیوند دلهاییست که در مسیر ایمان، حیا، نجابت و تقوا به هم رسیدهاند؛ عشقی که نگاهش به خداست و لبخندش رنگ نور دارد. اگر بهدنبال جملاتی برای ابراز احساس عاشقانهای هستید که در عین لطافت، در چارچوب باورهای دینی و عرفانی باشد، این مجموعه از دل ایمان و عاطفه برخاسته و میتواند زبان دل شما باشد.

جملات عاشقانه مذهبی
ما دو تـا، ماه عسـل، مشهد، حرم، صحن عتیق
عشــق می چسبد هميشه، پیش آقا
اینـکه می گویـم دمـا دم مـذهـبى ها عاشق ترند
بـا دلـیل می گویـم کـه آنها واقـعا عـاشـق تـرنـد
هـر کـه الگویـش مـولا عـلى و فـاطمـه اسـت
بـر یـقـین هـم مـی توان گـفـت کـه آن ها عـاشـق تـرنـد
اینـکه میگویـم دمـا دَم مـذهـبى ها عاشق ترند..
بـا دلـیل میگویـم کـه آنها واقـعا عـاشـق تـرنـد..
هـرکـه الگویـش مـولاعـلى و فـاطمـه اسـت..
بـر یـقـین هـم مـیتوان گـفـت ؛کـه آنها عـاشـق تـرنـد..
گفته در قرآن خدا آرامشت با همسر است
کی شود این آیه اش مشمول حال ما شود
همه گویند برات کربلا دست رضاست
جان معصومه نده دلخوشیمی را بر باد
من و یارم حرم حضرت سقا یهویی
میشود”ناز ترین عکس” بماند در یاد
حاضری تا که پس از خطبه ی ظهر امروز
یه سری هم به مزار شهدامان بزنیم ؟؟
با صدای خنده ات بردی دل از ما … چادری
می پذیری با حیا ما را برای همسری؟
مبهوت جمالش شدم
و طرز نگاهش
با چادر و
آن مقنعه و موی سیاهش
دلبرم نام قشنگش زینب است و دلربا
چادری و قد بلند و چش قشنگ و با حیا
چادرت حال مرا از قبل بهتر میکند
قرص ماهم، این که ابری میشوی زیباتری
من تیمم میکنم با خاک پای چادرت
آن زمانیکه به سوی قبله رو میآوری
کار خیر است، تأمل به خـدا جـایز نیست
عشق، تصمیم قشنگی ست بیا عاشق شو
چادر مشکی به سر دارد شب مهتاب من
روی ماهت را بنازم ماه من محجوبه است
من تو را ای روح معصومانه ای عشق
میان تار و پودم دوست دارم
تو را چون آیه های آفرینش
به ذکر هر سجودم دوست دارم
تو را ای آفتاب فصل پاییز
سراسر در وجودم دوست دارم
مطلب مشابه: متن عاشقانه عربی با ترجمه {جملات و اشعار عاشقانه برای عشق زندگی}

عاشقانه ی مذهبی برای عشقم
تعریف من از عشق همان بود که گفتم
در بند کسی باش که در بند حسین است
عشــق یـعـنی
بـا مـعشـوقـه خــویـش
دســت در دســتان هــم
مـنـتـظر یـــوســف زهــرا بـاشـی
تو باشی و من
دلخوش کنار هم
تکیه به شونه هات
تو با لباس خادمیت
و من با چادر فاطمیم
دوستــت دارم ولی چون با حجابی بیشــــتـر
مـــثل خورشیـدی ولی پشـــت نقابی بیشتر
شال سبز و سرخ حتی صورتی بر چهـره ات
خوب می آیـــد ولی خب رنـــگ آبـی بیشــتر
چادر مشکی کشیدی مثل کعبه بر سرت
بعد از این بر گردنم بانو طوافت واجب است
بیخیال فرماندهی هر چه گردان است جانم
من سرباز همین لبخند توام بخند عزیزم
عاشق که شدید،
برای یک بار امتحانی، مذهبی عاشقانه کنید
جای اینکه دستانش را بگیری،
چادر سفید رنگی را روی سرش بکش
و
تمام شهر را قدم بزنید.
هنگام حرفزدن با هم، چشمانتان را
روی زمین بدوزید،
خجالت بکشید و بترسید،
بترسید از اینکه کسی شما را کنار هم ببیند.
مقصد قدمزدنهایتان
امامزادهای کوچک در گوشهای از شهر باشد.
آنجا
برای کنار هم ماندنتان دعاکنید، عاشق اگر عاشق باشد، دعایش مستجاب است…
بگذارید نفر سوم رابطهتان
خداوند باشد …
من و همســرم
نه شیرین و فرهادیم
نه لیلی و مجنون…
قصه ی ما یه روایتی جدید و جداستــ…!
با سناریویی که نویسندش خداستــ..
و چراغ راهی که دست حضرت علی (ع) و حضــرت زهــرا (س) ست
مطلب مشابه: چیستان مذهبی با جواب + معماهای سخت از قرآن

اشعار و متن عاشقانه مذهبی
تو حسینیه حاج همتـــ تو دوکوهه عقد کنیم
بعد مراسم بریم گلزار شهدا یه دل سیـــــر تشکر کنیم
ماه عسل بریم کربلا
هرسال بریم راهیان خادمی و اردوی جهادی و کارای فرهنگی
شبای جمعه بریم هیئت
ضبط ماشینمونو که روشن میکنیم یهو صدای مداحی کرمون کنه
همه نمازامون جماعت دونفره باشه
وقتی دعوامون شد یهو اس ام اس بده قهری که قهری حرف که میزنی
دوتایی شبا بریم پیاده روی
وقتی کسی غیبت میکنه اقامون یهو بپره وسط مداحی کنه
یه قاب خالی بزرگ رو دیوار خونمون باشه که جای خالی عکس صاحب الزمان باشه
خلاااااصه اینکه به هیچی جز خدا و رابطه ی عبد و معبود فک نکنیم…
احتیاجی به تسبیح نیست
دستانت را که به من بدهی
با بند بند انگشتانت
ذکر دوســـت داشتن سر می دهم
چه لذتی داره وقت نماز
همسرت بهت اقتدا کنه
بعد نماز برگردی و بهش بگی
قبول باشه خانومی
بعدشم دستاشو بگیری
و با بند بند انگشتاش
شروع کنی به ذکر گفتن
مثل نقش قاب مجنونیم و لیلا پیش هم
ریش می اید به تو چادر مشکی هم به من!
خدا میدونه چه آشوب و استرسی تو دلمون بود
راهی محضر شدیم تا اسممون بره تو شناسنامه هم
رفتیم محضر تا 6 دنگ دلمو سند بزنم بنامش
از واقعه ای تو را خبر خواهم کرد
و آن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک برخواهم کرد
آغوش تو همان بهشت کوچک خداست روی زمین
و زمانی که من در آن نفس می کشم
همانجا باید زمان بایستد
ز تـمام بـودنـی ها تـو همـین از آن مـن باش
که به غـیر با تـو بــودن
دلـم آرزو نـدارد
چادرت حال مرا از قبل بهتر می کند
قرص ماهم، این که ابری می شوی زیباتری
من تیمم می کنم با خاک پای چادرت
آن زمانیکه به سوی قبله رو می آوری
مطلب مشابه: عکس نوشته های مذهبی / عکس پروفایل های مذهبی قرآن