متن سنگین درباره عذاب وجدان + جملات عمیق و مفهومی درمورد عذاب درونی
در این مطلب از سایت تکمتن مجموعهای از جملات و متنهای سنگین درباره عذاب وجدان را گردآوری کردهایم؛ احساس درونیای که گاه از هزار قاضی بیرونی سنگینتر است. اگر بهدنبال جملاتی عمیق، تاملبرانگیز و تلنگرآمیز هستید، این متنها را از دست ندهید.

جملات سنگین عذاب وجدان
فقط وجدان داشته باشید
تو هرجایی تو هر سنی تو هر شغلی
همین باشه کافیه!…
یه جایی تو زندگی هست
که از اونجا به بعد آدم ها رو رها میکنی ؛
می سپری به وجدانشون ، می سپریشون به خودشون !
جایی دورتر می ایستی و نگاه میکنی …
اغلب مردم فاقد وجدان فکری هستند
فریدریش نیچه
عذاب وجدان
بدتر از مرگ در بیابان است…
در دنیا دو چیز از همه زیباتر است؛
آسمان پرستاره و وجدان آسوده
رحم کن ای فلک بر ما
به دار آویخته شده وجدان ها
بر باد رفته باورها
در پی اندکی عدالت،
دنبال پروردگار می گردم
با حال آن روزم میان خاطرات تو
باران نمیبارید اگر یک ذره وجدان داشت…
از بستر وصال به آغوش سرد هجر
آزرده از ملامت وجدان گریختم
وجدان یعنی
رنجیدن دست ِ خودَت نیست…
رنجاندن که دست ِ خودت است..!
تو زندگی مجبور نیستی به هیچکسی
راجع به چیزی جواب پس بدی
به غیر از وجدانت
اینو هیچوقت یادت نره!
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺏ، ﮐﺘﺎب هاﯼ ﺧﻮﺏ
ﻭ ﯾﮏ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﺁﺳﻮﺩﻩ،
این ها ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺪﻩ ﺁﻝ ﻫﺴﺘﻨﺪ…
ندای وجدان را هیچ زمان از خود دور نسازید.
ناپلئون بناپارت
آدمیزاد بی غذا دو ماه دوام می آورد
بی آب، دو هفته
بی هوا، چند دقیقه
بی “وجدان” خیلی…
متأسفانه خیلی!
چراغ ها را خاموش کن
من از تصویر خودم
در آیینه وجدان می ترسم…
نه گلایه ای دارم
نه شاکیم ازت
فقط ازت میخام
وجدانتو بزاری وسط…
تو زندگی مجبور نیستی به هیچکسی
راجع به چیزی جواب پس بدی
به غیر از وجدانت
اینو هیچوقت یادت نره!
ولی این دنیا بیشتر نیازمند آدم هاییه که تو هر شرایطی وجدانشون بیداره .
جوری با آدما برخورد کنید
که اگه یک ساعت بعد مردن، عذاب وجدان نگیرید …
وجدان کجاست…..نمی دانم آشنا
در زیر پاست…..می دانم آشنا
با زندهاست…..نمی دانم آشنا
با مردهاست…..می دانم آشنا
با خفته هاست….. نمی دانم آشنا
از ما جداست….. می دانم آشنا
ای که می دانی کجاهست و نمی دانی کجاست
خواهشی دارم که بیدارش مکن
چون ندارد هیچ کارایی دگر
نق مزن هیچ وقت دیدارش مکن

مطلب مشابه: عکس نوشته های مفهومی / عکس های مفهومی سنگین فلسفی
جملات با عکس عذاب وجدان
وقتی دارید دروغ میگید که دوسش دارید
اونی که باور میکنه،که هیچ،
خودتون عذاب وجدان نمیگیرید؟
مهم نیست با من چه کردند
من قهرمان زندگی خودم می مانم
من آدم خوبه ى زندگی خودم میباشم
با وجدانم آسوده میخوابم
سرم را پیش خدایم بالا میگیرم
و بخاطر همه چیز شاکر میباشم….
مهم ترین چیزی که یاد گرفتم اینه که هر کَسی ممکنِ قلب داشته باشه
ولی وجدان نصیب هر کَسی نمیشه
باید در کارها وجدان خود را راهنما قرار دهیم
و همان راهی را که وجدان به ما نشان می دهد، در پیش بگیریم
وکالت ها
باطلند
وقتی
وجدان هم
دادگاهــی ، شــود
تنها
سند آزادی ام
توبه است
وگرنه
خدا هم
مرا
آزاد نمی کند
سرهای سبز
زیر ِ سایه ی
زبان های سرخ
روسپید
می رویند

حتی اگه مطمئن شدی که هیچوقت
دستت رو نمیشه بازم خیانت نکن
هیچی با ارزش تر از این نیست که
آدم پیش وجدان خودش سربلند باشه…..
ما با عذاب وجدان خود بهتر کنار می آییم تا با سابقه و شهرت بد خود !
اگر شما دقیقتر فکر کرده بودید
اگر بهتر مشاهده کرده بودید و بیشتر فهمیده بودید
دیگر در تمام شرایط، فلان کار را “وظیفه”
و فلان چیز را “وجدان” نمی خواندید.
خودت را باور نمی کنی
وقتی چشم ها هم دروغ می گویند
پدر
نه یعقوبی مانده
تا دل به پیراهن یوسف خوش کند
نه یوسفی که برادرانش را بشناسد
کار از قتل برادر گذشته است
زمانه ، زمانه ی وجدان کشیست
ذهن شلوغی دارم
سرم از خیالات پر است
در رفت و آمد گنگ و گاه مرموز رویاها
کانالی به حقیقت های خفته در قلعه ی امن
قلب ام، باز می کنم
چقدر همه به هم محتاج ایم
چقدر همه نیاز هامان به هم را حاشا می کنیم
آه، حق با وجدان ام بود
من
کوچک ام
بی اندازه کوچک ام
اما کاش
کوچکی ام، همه از کودکی ام بود
از دل برود هر آنکه از دیده برفت..
از دیده رفت از دل هم همینطور…
پس خدایا این عذاب وجدان چیست..؟
مطلب مشابه: متن سنگین برای استوری کوتاه/ جملات و عکس نوشته های سنگین
جملات طولانی درمورد عذاب وجدان
تو دنیای بیرون دنبال حال خوب نگردید همش درون خودتونه
که از ذاتتون، از نیتتونو وجدانتون میاد
هرچقدر هم خودمان را به خواب بزنیم
تلألویی از آفتاب
پلک ها را از هم خواهد گشود
اما من از روزنه ای می ترسم
که آفتاب پشت آن
رنگ سیاهی به خود گرفته باشد
از روزی که هابیل
انتقام خونش را از برادر بگیرد
روزی که نژاد انسان ، هار گردد
و وجدان ها را بر سر درِ خانه ها
به دار آویزند
آسوده و بی خیال بودم
فارغ ز غم و ملال بودم
در باغِ طَرب نشسته بودم
غافل ز دلِ شکسته بودم
ناگه توی رویای قشنگم
دیدم با یکی دارم میجنگم
ولی اون مثل خودم بود
هم شکل خودم بود ،هم قد خودم بود
از کُنجِ دلم نگاش میکردم
با حسرت و آه صداش میکردم
دیدم نگهش را ،اون ملامتش را
وای،نَفسِ خودم بود وجدان خودم بود
وجدان خودم بود

گفتم به روز روشن
این نور از که داری؟
گفتا ز نور خورشید
نوری به سینه داری
گفتم که کی خموشی
پس نور تو که پوشید؟
گفتا که شب بیاید
از ظلمتی که نوشی
گفتم بیا نظر کن
بر قلب سرد تیره
تا روشنی بگیرد
وجدان بی ستاره
ای وجدان، تو عامل بزرگی وجود انسان و اخلاقی بودن کارهای او هستی
و بدون تو چیزی در وجود خود احساس نمی کنم که مرا در جهانی برتر از حیوانات قرار دهد.
آن قدر وجدانش را زیر پایش گذاشته بود
که کف پاهایش آبله زده بود
سکوت می کنم
از راه رفتنش معلوم بود
وجدان ندارد
این مردم ایمان مرا از من گرفتند
عشق مرا جان مرا از من گرفتند
هریک نقابی را به صورت دارد اینک
اینها که وجدان مرا از من گرفتند
مطلب مشابه: جملات کنایه ای با معنی سنگین (50 متن تیکه دار خفن)