متن زیبا درباره پاییز {30 جمله زیبای ادبی درباره پاییز}

پاییز به توصیف مهدی اخوان ثالث، پادشاه فصل‌هاست. فصلی بارانی با برگ‌های زیبای زرد که به راستی شبیه نقاشی است. در کنار عکاسان و نقاشان بسیاری که پاییز را قاب کرده‌اند، شاعران و نویسندگان بسیاری هم درباره آن نوشته و به شکلی خاص پاییز را توصیف کرده‌اند. در ادامه ما نیز چندین شعر و متن زیبا درباره پاییز را برای شما دوستان قرار داده‌ایم.

متن زیبا درباره پاییز

متن و جملات زیبا درباره پاییز

یادت هست…؟

چند ماه پیش را میگویم

انتظار پاییز را میکشیدیم

برایش ذوق داشتیم

اکنون پاییز نفس های آخرش را میکشد

به همین زودی تمام شد

خیلی فکرها برایش داشتیم نه؟

خیلی خاطره ها خواستیم بسازیم که نشد…

خب تمام عمر همین است

فصل های مختلف زندگی میگذرد

تمام میشود

در آخر این تویی که خودت را تنها می یابی

تنهای تنها میان اتفاقاتی که نیفتاد!

پس بخند

با تمام نداشته هایت برقص

در همین لحظه، در همین حالا

به حال خوبت وعده ی فلان فصل

وُ فلان روز وُ فلان شخص را نده…

علی سلطانی

مطلب مشابه: اشعار زیبا درباره پاییز / شعرهای بلند و کوتاه با موضوع پاییز

متن و جملات زیبا درباره پاییز

کوچ پرندگان به من آموخت وقتی هوای رابطه سرد است باید رفت

و رفتم…

چون برگ‌های پاییز

که چون دیدند گل رفت آنها هم به زمین ریختند و خود را بدست باد سپردند

پاییز مرا عاشق می‌کند، باران عاشق‌ترم…

حالا تو بگو، به گمانت این باران پاییزی با من چه می‌کند؟

امان از دوستت ‌دارم‌‌هایی

که ردپایشان نمی‌گذارد

این یک لقمه پاییز

بی دردسر از گلویمان پایین برود

کپشن خاص پاییزی

آنجا را نمی‌دانم!

اما اینجا بی‌تو، بدونِ آغوشت

خیابان به خیابان، برگ به برگ

پاییز به شدت دارد اتفاق می‌‌افتد

من و یک پاییز و یک مهر در جاده‌ای پر پیچ و خم از برگ‌های نم پاییزی

کمی مه و کمی بوی آتش

چه لذتی داشت اگر تو هم کنارم بودی…

در پاییز هوا سرد می‌شود، یار دور می‌شود، دل “تنگ” می‌شود…

در پاییز هر ثانیه به اندازه‌ی یک عمر می‌گذرد، بیا این لحظه‌های طولانی کنارم باش که من بی تو از هر پاییزی غمگین‌ترم…

هی پاییز

ابرهایت را زود بفرست

شستن این گرد غم از دل من

چندین پاییز باران می خواهد

بوی پاییز

باز بویِ پاییز…

و ترس تمام وجودم را می‌گیرد…

که نکند یادت هم

در یکی از این پاییزها

تنهایم بگذارد

دارد پاییز می‌رسد…

انار نیستم

که برسم به دست‌های‌تو…

برگم پر از اضطراب افتادن…

کاش کسی پاییز را

سر و ته می‌کرد

برگ‌ها به درخت می‌چسبیدند

تو به من…

پاییز را باید با چشم‌های تو نگاه کرد!

وگرنه برای من دیگر عاشقانه نیست،

این رنگ‌های پژمرده‌ی خیابان‌ها…

پاییز که می‌رسد

برگ‌ها

از شانه‌های درختان می‌ریزند

تنهایی‌ها

از شاخه‌های آدم‌ها جوانه می‌زنند

پاییز خزان برگ‌هاست

پاییز بهار تنهایی‌هاست

مطلب مشابه: متن عاشقانه پاییزی خاص (50 جمله و دلنوشته فصل زیبای پاییز)

کپشن خاص پاییزی

براى همه پاییز با مهر شروع می‌شه

اما پاییز زندگى من جایى شروع می‌شه که مهر تو تموم بشه…

دل انگیزه پاییز من با تو ولی غم انگیز خواهد شد

وقتی تو باشی و من برگ‌ها را با خیالت تنها قدم بزنم

برای من که

دلم چون غروب پاییز است

صدای گرم تو از دور هم دل انگیز است ..

دوباره پاییز

اما نه فصل خزان زرد!

دوباره پاییز

اما نه فصل اندوه و درد!

دوباره پاییز

فصل زیبای سادگی

دوباره پاییز، موسم شدید دلدادگی ..

متن پاییزی غمگین برای اینستاگرام

فصلی در راه است

با اشک هایی که

هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده

خشک می شوند!

و عشق

پنهانی ترین

رازِ پاییز است.

پاییز از چشمان من شروع شد

از برگ ریزان دلم

از نارنجیِ سکوتم

که مشت مشت دلتنگی به آسمان می پاشید

آرام شده‌ام

مثل درختی در پاییز

وقتی تمام برگ‌هایش را

باد برده باشد!

رضا کاظمی

صدایت به پاییز رفته است

 هر چه می گویی دلم می ریزد ..

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم،

ولی دل به پاییز نسپرده ایم…

شعر از قیصر امین پور

مطلب مشابه: متن غمگین پاییزی / اشعار و جملات غمگین و احساسی پاییزی

متن پاییزی غمگین برای اینستاگرام

The trees in autumn are about to show us

how lovely it is to let the dead things go

درختا تو پاییز میخوان به ما نشون بدن که

چقدر رها کردن چیزایی که گذشته

و دیگه وجودی نداره، دوست داشتنیه

احساسی متن پاییز

Life is a dream and autumn is a dream

within another dream…!

زندگی یک رویاست

و پاییز رویاییست درون رویایی دیگر…!

آرام می آیم

و از گوشه ی لب هایت

برگ های پاییز را جارو می کنم

من گذر فصل ها را

از خطوط صورت تو می فهمم.

تابستان را که داغ نیامدن کردی

پاییز را سرد نبودن نکن؛

گناه دارد..

افشین صالحی

متن پاییزی زیبا

مثل یک جریان موسیقی

مثل یک باران پاییزی

ناگهانی بودنت عشق است!

پاییز

نگاه خشکیده ی من بود

بر تنِ خسته ی کوچه

و عشق نافرجامی

که داشت کم کم غروب می کرد …

آرام جانم

کی می رسی از راه؟

پیچک های سبز دلم

ناباورانه پاییز نیامدنت را باور کرده اند

و در نارنجی پیراهنش رنگ باخته اند

غصه نخور مسافر اینجا ما هم غریبیم

از دیدن نور ماه یه عمره بی نصیبیم

فرقی نداره بی تو بهارمون با پاییز

نمی بینی که شعرام همه شدن غم انگیز ؟

مطلب مشابه: انشا درباره پاییز / 10 انشا جدید فصل پاییز برای پایه های مختلف

متن پاییزی زیبا

چه بگویم!

به گلدان شمعدانی

که تشنه ی دستهای ‌توست

به پنجره ی دلتنگ هوایت

و به پاییز

که از دوری چشم هایت می بارد

چه بگویم!

به شعری که از نبودِ لبهایت می نالد

به شبی که آغوشت را کم دارد

و به دقایق بی تو

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا