متن دلتنگی مادر فوت شده / جملات دلتنگی برای مادر آسمانی

متن دلتنگی مادر فوت شده را در سایت ادبی تک متن آماده کرده‌ایم. این متون بسیار زیبا و در عین حال غمگین را می‌توانید در فضای مجازی بازنشر کرده و یاد و خاطره مادر عزیز را زنده نگه دارید. پس اگر به دنبال چنین متونی هستید، با ما همراه شوید.

متن دلتنگی مادر فوت شده / جملات دلتنگی برای مادر آسمانی

جملات دلتنگی برای مامان فوت شده

شنیدم بهشت هم برایت کم است

خوش به حالت

کاش من را هم می‌بردی

دلم برایت تنگ است

همیشه عاشقت هستم

شب‌ها به خوابم بیا مثل هر شب

دوستت دارم مادر…

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه

اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست…

امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیت را حس کردم

می‌دانم جای تو خوب است

و فرشته‌های آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند

آخر می‌دانم که بهشت زیر پای توست….

کاش فقط امروز نگاهت را داشتم

خدایا کاش فقط یک بار دیگر

آغوشش را داشتم

لمس دوباره دستانت آرزوست…

مادرم

مادرم نیستی پیشم اما وجودت را هر لحظه پیش خود احساس می‌کنم

فقط ای کاش و ای کاش‌ها برایم مانده است

چه‌کنم باغم خویش؟

که گهی بغض دلم می‌ترکد…

دل تنگم ز غمت می‌سوزد

شانه‌ای می‌خواهم که گذارم سر خود بر رویش و کنم‌ گریه

که کمی آرام شوم ولی افسوس که نیست…

مادرم دلِ تنگم شانه‌هایت را می‌خواهد…

زخم‌هایم نه خوب می‌شود

و نه خونریزی می‌کند…

کسی که‌ می‌رود فراموش می‌کند، کسی که می‌ماند در آتش می‌سوزد

اگر بخواهم هم‌ نمی‌توانم عشق تو را فراموش کنم

چون هر جایی بوی تو جاریست

این‌ چندمین روزی است که وقتی از خواب بیدار می‌شوم

و در آینه چهره خود را ‌نگاه ‌می‌کنم

هیچ ‌نشانی ازخود نمی‌یابم، باور کن…

نمی‌دانم چند مدت از رفتن تو گذشته

آرزوهایم برباد رفته و قلبم شکسته… مادرم…

← دلنوشته برای مادر فوت شده →

جمله‌ای که عین واقعیته

وقتی بهش فکر می‌کنی دلتو می‌سوزونه

چقدر حسرت بخوریم…

خدای ما بی مادرا هم بزرگه

بچه که بودم دلم به گرفتن ‌گوشه چادر مادرم و رفتن به بیرون خوش بود

اکنون بزرگ شده‌ام

اما دلم‌ مادرم ‌را‌ میخواهد…

نه‌ برای گرفتن گوشه چادرش

می‌خواهمش تا با‌ گوشه‌ چادرش

اشکهایم ‌را پاک کنم…

نه اینکه دلم خوش شود که ‌می‌دانم ‌نمی‌شود

شاید آرام بگیرد با بوی خوش چادر…

مادرم پر کشید…

چو برگی رقصان در دستان باد

و به بلندای ذات الوهیتش عروج کرد

و من از وصف این شرایط عاجزم…

بخواب مادر

خسته‌تر از آنم

که لیوانی چای آرامم کند…

آغوش گرم تو را می‌خواهم

در جنگلی ناشناس…

وقتی که آسمــــان،

از لا به لای شاخه‌ها سرک می‌کشد…

مطالب مشابه: متن تسلیت برای استوری (30 جمله رسمی و ادبی تسیلت گفتن)

جملات دلتنگی برای مامان فوت شده

مـــــــــادر

خواستم غصه را تقسیم کنم

اما در نیامدن تو ضرب شد

آب شد

و از چشمانم چکید…

مادرم

امـروز با شاخه گلی سرخ و دستانی لـرزان به دیدارت می‌آیم

این اشک‌های من از سردلتنگی است!

دلتنگی برای بوسـه زدن بر دست‌های مهربانت

کاش بودی…!

امروز دلم آتـش گرفت و دوباره جای خالیت را حس کردم

میدانم جای تـو خوب است…

و فرشته های آسمان امروز را برایت جشـن می‌گیرند

آخر می‌دانم کـه بهشت زیر پای توست…

کاش فقـط امـروز و در روز تولدت، نگاهت را داشـتم…

چقدر سخت است جمعه از راه برسد

دلت هوای کسی را کند که نداریش

جمعه آخره هفته است،

جاهای خالی بسیاری پر نمی‌شوند…

مثل جای خالی تو مادر…

از جمعه‌های بی تو چه دلگیر می‌شوم

جانِ خودم ز جانِ خودم سیر می‌شوم

با هر نفس كه می‌كشم اقرار می‌كنم

از این نبودنت به خدا پیر می‌شوم…

کاش بودی سرم را روی شانه هایت می‌گذاشتم و می‌بوسیدمت

وقتی بودی آنقدر بزرگ نبودم وقتی هم که رفتی بزرگ نشدم

دستهایم سرد است کاش بودی دستم را میگرفتی

کجایی؟ شنیدم بهشت هم برایت کم است

خوش به حالت کاش من را هم میبردی

دلم برایت تنگ است همیشه عاشقت هستم

شب‌ها به خوابم بیا مثل هر شب

دوستت دارم مادر

کودک که بودم وقتی زمین میخوردم

مادرم مرا میبوسید و تمام دردهایم از یادم میرفت

دیروز زمین خوردم، ولی دردم نیامد.

اما به جایش تمام بوسه های مادرم یادم آمد

امروز دلم آتش گرفت و دوباره جای خالیت را حس کردم

می‌دانم جای تو خوب است

و فرشته‌های آسمان امروز را برایت جشن می‌گیرند

آخر می‌دانم که بهشت زیر پای توست ….

کاش فقط امروز نگاهت را داشتم

خدایا کاش فقط یک بار دیگر

آغوشش را داشتم

عکس نوشته دلتنگی برای مادر

نبودن‌هایى هست که هیچ بودنى جبرانشان نمی‌کند

و آدم‌هایی هستند که هرگز تکرار نمی‌شوند

و تو آنگونه‌ای مادر…

مـــادر

تمام زندگیم درد مــی‌کند

دلــــم نوازش‌های مــــادرانه می‌خواهد…

باز دلتنگ و بی‌قرارم

و باز دلم به وسعت

سیاهی جاده‌ی احساس گرفت

با چشمانی بارانی

قلم به دست می‌گیرم

و می‌نویسم

مادر دنیا بی‌تو صفا ندارد…

اومدم یه لیوان چایی تازه دم ریختم بشینم کنار پنجره

بهت فکر کنم، فکرم نیومد.

اومدم برات دو کلوم حرف بزنم، حرفم نیومد…

اومدم چیکه چیکه ببارم، چشمام خشک شد.

اومدم از دلم بگم دلم گرفت…

راسش دیگه نیومدم، موندم تو همون روزایی که رفتی

همین موقع‌ها بود دیگه، موندم توی الان.

توی الان شش سال پیش …

حالا هم هی هرسال که نه، هر روز الان گذشته‌ها رو زندگی می‌کنم.

بهم میگن، اینجوری خوب نیست.

ما که هرکار کردیم خوب باشه، نشد!

حالام خو گرفتم با این نشدن‌های بعد نبودنت…

حالا هم لی لی به لالای خودم میذارم که

آروم تو دردا لونه کنم و جیکم در نیاد!

مادر که بود همه بودند، بند رخت پر بود از لباس زندگی…

عکس نوشته دلتنگی برای مادر

ﺑﻮﺩ…

ﺗﻠﺦ‌ﺗﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ‌ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯿ‌‌ﺸﻨﺎﺳﻢ!

ﮐﻠﻤﻪ‌ﺍﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺟﻤﻪ‌ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﻧﯿﺎ!

” بود ” ﯾﻌﻨﯽ: “ﺩﯾﮕﺮ ﻧﯿﺴﺖ”

ﯾﻌﻨﯽ: ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ﻭ ﺣﺠﻢ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ!

ﯾﻌﻨﯽ: ﺻﺪﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺷﻨﯿﺪ…

” بود” ﯾﻌﻨﯽ: ﺗﻤﺎﻡ ﻫﺴﺖ‌ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﺷﺪ!

ﯾﻌﻨﯽ: ﯾﮏ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ…

“بود” ﯾﻌﻨﯽ: ﺩﯾﮕﺮ نیست…

مادرم

بعد از رفتنت نمردم مادر…

اما زندگی هم نکردم

تو رفتی و مرگ

سال‌هاست چیزی در من برای کشتن پیدا نمی‌کند…

متن و دلنوشته دلتنگی برای مادر

آغوش مادر گرم‌ترین آغوشی بود

که در دوران زندگی مان تجربه کردیم

و برای همیشه به خاطر سپردیم.

وقتی مادری آسمانی می‌شود

هرگز آغوش مان سرد نخواهد شد

چراکه عشق مادر آن قدر عمیق است

که تا اعماق وجودمان نفوذ کرده

هرگز یارای خروج از وجودمان را ندارد

انگار برای همیشه در وجودمان

جا خوش کرده است تا دلمان همیشه خوش باشد

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ و ﺑﻮﯼ ﮔﻞﻫﺎﯼ ﭼﺎﺩﺭ ﻧﻤﺎﺯﺵ ﻭ

ﺻﺪﺍﯼ ﭼﺮﺧﺶ ﭼﺮﺥ ﺧﯿﺎﻃﯽ ﺍﺵ ﮐﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺗﺎ ﻋﻄﺮ ﯾﺎﺱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﻬﻤﺎﻥ ﮐﻨﺪ

ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﻫﺎﯾﺶ ﺧﻮﺍﺏ ﻏﻔﻠﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺍﻧﺪ

ﺩﻟﻢ ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺭﺍﺳﺖ ﻗﺎﻣﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺑﺨﻨﺪﻧﺪ.

اما من ﺩﻟﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ …

تو که دانشت، خانه‌ها را استوار و راه‌ها را هموار می‌ساخت

تو که مهربانی را گسترده می‌خواستی و انسانیت را ستایش می‌کردی

هیچکس، چون تو سرود زیبای یاری رساندن بر قله‌های رفیع عشق را

بی هیچ ادعا و بی هیچ چشمداشتی فریاد نمی‌کرد

و آنگاه که باید یاری می‌شدی، هیچکس را یارای یاری رساندن به تو نبود

مادر جان هر روز اینجا برای من بی تو غروب جمعه شب است

هفت روز از رفتنت گذشت….

ولی ما هنوز باور نکرده ایم رفتنت را …

هنوز باور نکرده ایم که دیگر بین ما نیستی ..‌

نمی‌خواهیم باور کنیم که دیگر در جمع ما نیستی …‌

می‌دانم که خودخواهی است …‌

می‌دانم که از این دنیا بریده بودی …‌

می‌دانم راحت شدی از این همه درد و قرص و بی خوابی …

ولی‌ای کاش بودی …

مطالب مشابه: متن پنجشنبه آخر سال / جملات و اشعار دلتنگی پنجشنبه آخر سال

متن و دلنوشته دلتنگی برای مادر

دست پر مهر مادر …

تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد، باز هم از تمام دست‌ها بلندتر است

حالا که هفت روز از رفتنت می‌گذرد و تنها دلتنگی برای من باقی مانده می‌فهمم

مادر، من هرگز بهشت را زیر پایت ندیدم، زیر پای تو آرزو‌هایی بود

که به خاطر من از آن گذشتی، در آن دنیا حلالم کن … مرا ببخش مادر

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا