متن درد دل با امام حسین (ع) / جملات برای وقتهایی که حرفی نیست، جز یک نگاه به کربلا…
سایت «تکمتن» در این مطلب، مجموعهای از متنهای احساسی و دلنوشتههای عاشقانه و معنوی با مضمون درد دل با امام حسین (علیهالسلام) را گردآوری کرده است؛ واژههایی که از دلهای شکسته، امیدهای خاموش و عشقهای بیواسطه به ارباب بیکفن جاری شدهاند. امام حسین (ع)، پناه دلهای بیقرار و تکیهگاه اشکهای پنهان است؛ کسی که نامش شفاست و یادش آرامش دلهای دلتنگ. اگر میخواهید در لحظهای خلوت، با کلامی صمیمی رو به ضریح دل بگویید، این مجموعه میتواند همنفس دلِ خستهتان باشد. دلنوشتههایی برای وقتهایی که حرفی نیست، جز یک نگاه به کربلا…

دلنوشته های امام حسین (ع)
می گویم از کربلا که آمدم، تا مدتها ..توی اتوبوس، بازار، مهمانی .. یکهو به خودم می آمدم و میدیدم دارم سینه میزنم !
می گوید: تا مدتها توی مترو، خیابان، سر کلاس .. گریه می کرده ام .. بعد می زند زیر آواز :
مقصد بود کرب و بلا جمله در راهیم
گهواره جنبان علی اصغر شاهیم
باعشقش تا خدا میریم
در میان بلا میریم
پای پیاده تا کربلا میریم
باز دلم رفته کنج شش گوشه زانو بغل گرفته و روضه ی عطش را زار می زند …
انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین ..
در مکتب عشق شاهباز است حسین
مرات دل اهل نیاز است حسین
ســـــــــرداد نــــداد تن به ذلت اری
جــــاوید کنند نماز است حسین
حوالی ظهر بود . می خواستم لب باز کنم و بگویم که چقدر تشنه ام ، آنقدر که زبان در کامم…اما به جای کلمات اشک بود که از گوشه ی چشمم سرازیر شد …
کسی برایمان از سپید شدن ناگهانی موهایش گفت که چطور چند لحظه اضطراب برای همیشه رنگ سپید را مهمان گوشه ای از گیسوانش کرده …
و آب که تند و زلال گوشه ای جاری بود و لبهای عطش ناکی که بوی خنکای آب تشنه ترش می کرد …
واین روزه داری چقدر ما را به تو نزدیک کرده است …
می بینی ؟!
انگار همه روضه ی تو را می خوانند حسین …
این کاروان نیست که پیش می رود؛ حادثه است. این بیابان های داغ است که گام های کاروان را به دوش می کشد. این ظهر دم کرده بیابان های تفتیده اتفاق است که بر تن دقایق، عرق کرده است. کاروان، آرام آرام رهسپار می شود با صدای زنگ شتران و شیهه اسبان. کربلا، نفس نفس می زند و فرات، تشنه تر از همیشه، در خویش می جوشد و سر بر جداره ها می کوبد…
می دانی! …
همان جا که در آخرین بند زندگیت فرمودی:
بسم الله و بالله…
من از این دورها
از پشت فرسنگ ها فاصله
قلب سرخم را به سوی تو
به پرواز در می آورم
می آیم تا کنج شش گوشه ات
آنجا که تا آسمان و ملکوت
یک چشم بر هم زدن راه است …
می آیم تا در آغوش ضریحت عشق را پیدا کنم …
گوش کن باز کسی بین دعا گفت :حرم
ناامید ازهمه و از همه جا گفت :حرم
توی آیینه سر و وضع خودش را تا دید
گله ای کرد از این حال و هوا گفت :حرم
شاه را کرد تجسم و به پایش افتاد
مثل هر بار فقط باز گدا گفت :حرم
او مریض است مریض غم بین الحرمین
شصت و نه بار به لب بهر شفا گفت :حرم
و نمازی که به یاد حرمت میشکند
بس که در رکعت خود جای دعا گفت :حرم
او همان است که پامنبری و سینه زن است
او همان است که در هروله ها گفت :حرم
دل به دریا زده و بار سفر را بسته با تعجب پدرش گفت کجا گفت: حرم ….
مطلب مشابه: عکس یا حسین برای پروفایل محرم (50 عکس جدید اسم حسین)

درد دل با امام حسین (ع)
بی حسین بن علی احساس پیری می کنم…
نی که پیری بلکه احساس حقیری می کنم…
گفت سائل از چه رو محکم به سینه می زنی ؟
گفتم از آیینه ی دل گردگیری می کنم ….
می دونم ارباب الان که دارم مینویسم گناهام از همه عالم بیشتره …
اما چه کنم هر کار هم که کرده باشم بازم نوکره خودتم…
دوست دارم ارباب جونم…
با آن همه بازی عاشقانه ای که با خدا کردی
مگر جایی برای ما هم هست…
آنقدر حواس خدا را با دوست داشتنت برده ای
که برای لبخندش
باید نام تو را صدا کنیم
اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم
هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی
هم فکر و هم علم خواهیم داشت
و هم محبت هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت
و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا
سلام
چند دقیقه پیش داشتم از طریق اینترنت زیارت می کردم اربابمو…
دلم شکسته…
دارم اشک میریزم و مینویسم . می بینی ارباب…
مگه ما دل نداریم ؟؟؟
مگه نگفتی هر کی کربلا بیاد دلشو آروم میکنی؟؟…
پس چرا دل ما رو ویرون کردی؟
دوست دارم به خدا اندازه تموم عالم.نه دوس داشتن تو که حد و اندازه ناره اشتباه کردم.
امشب که همه دارن یه جوری خودشون رو مشغول دنیا میکنن منم جایی رو نداشتم جز در خونه تو
ارباب جونم…
پس کی منو دوباره میطلبی؟من که دارم دیونه میشم آقاجونم…
یادش بخیر…
باب القبله…
حسین منی و انا من حسین…
ضریح ارباب…
چسبیدن به ضریحت چه صفایی داره…
انگار به تموم خواسته هام رسیده بودم…
اما الان از فراقت دارم دق می کنم…
نمی دونم دیگه چی بگم ولی…
تمام حرفام رو تو بغضم نگه میدارم و …
فقط اشک می ریزم…
ای که مرا خوانده ای…
راه نشانم بده…
گوشه ای از کربلا…
جا و مکانم بده…
نمیدونم شما که الان داری این نوشته ی من رو میخونی کربلا رفتی یا نه ؟
خرابه خرابه حالم…
دارم دیوونه می شم ….
اگه رفتی که خوب میدونی من واسه چی خرابم و اگه نرفتی فقط از خدا میخوام قسمتت کنه…
هی ضریح ارباب میاد جلو چشامو اشکم رو گونه هام جاری میشه …
کاش الان کربلا بودم…
کاش روبروی شیش گوشش بودم…
کاش تو همون کربلا می مردم و دیگه این فراق رو نمی کشیدم …
ای کربلا…
یاد اون لحظه ای که واسه اولین بار شیش گوشت رو دیدم افتادم ارباب…
ای مهربون دلت میاد من یه گوشه از این دنیا و دور از کربلا باشم و تو فراقت بسوزم…
حاشا به کرمت ارباب…
دلم تو این غروبیه دلتنگ غروبای کربلا شده…
اصلا نمی دونم چه جوری این دلم رو آروم کنم…
دوای دردم فقط یه چیزه…
فقط رسیدن به ارباب جونه مهربونم که اندازه تموم عالم دوسش دارم…
دیگه نمی تونم بنویسم و فقط اشک می ریزم و میرم به درد خودم بمیرم…
مطلب مشابه: شعر کودکانه ماه محرم (20 اشعار محرمی کودکانه کربلا و امام حسین)

جملات احساسی برای امام حسین (ع)
از تو ممنونم
که نکردی جوابم
با حال خرابم…
.
.
.
.
از تو ممنونم
ولی انگار که کردی جوابم
و من موندم و
حال خرابم
تو جمع نوکرات شاید
نکردی حسابم
ولی
باز از تو ممنونم
ولی
چرا کردی جوابم؟
کاش نکرده باشی
کاش نکرده باشی
از تو ممنونم…
من به عشق تو
و به شوق تو
و به هوای بال زدن در بیکران محبت تو
به این دنیا آمده ام
آمده ام بلبلی باشم
فرسنگ ها دور از گل
ولی عاشقش…
و پرستویی که به شوق رسیدن به تو
هر سال
مسیر سخت کوچ را طی می کند…
تو بودی که
با همان دستی که انگشتی نداشت
راه خدا را به من نشان دادی
از پا افتادهام؛ از بس که کنار هر جنازه صدچاک زانو زدم و نشانی از تو ندیدم.
بعد از آن همه آوارگی و اسارت و در به دری، برایم رمقی نمانده که میان سر و تن از هم جدایت، سعی میان صفا و مروه کنم.
خودت را به من نشان بده، ای بینشانهترین!
روا مدار که زینب علیهاالسلام با این پای پر آبله و قامت خمیده، در میان کشتههای نینوا بچرخد و زمین بخورد و تو را نیابد…..
این کاروان نیست که پیش می رود؛ حادثه است. این بیابان های داغ است که گام های کاروان را به دوش می کشد. این ظهر دم کرده بیابان های تفتیده اتفاق است که بر تن دقایق، عرق کرده است. کاروان، آرام آرام رهسپار می شود با صدای زنگ شتران و شیهه اسبان. کربلا، نفس نفس می زند و فرات، تشنه تر از همیشه، در خویش می جوشد و سر بر جداره ها می کوبد.
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید که سر بلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید
مطلب مشابه: اشعار ماه محرم سوزناک (40 متن و شعر غمگین ماه محرم)