متن تبریک ولنتاین برای پدر؛ زیباترین و عاشقانه ترین پیام برای پدر
متن تبریک ولنتاین برای پدر را در تک متن قرار دادهایم. در برخی از کشورها، ولنتاین به شکلهای مختلف جشن گرفته میشود یا حتی چندین “روز عشق” در طول سال وجود دارد. مثلا در ژاپن، زنان در ۱۴ فوریه به مردان شکلات میدهند.

جملات زیبای تبریک روز عشق به پدرم
دست همیشه به معنای آغوش نیست، گاهی فقط امنیت است…
فقط مثل “دست پدر”
ولنتاین مبارک پدرجان
ممکن است شاهزادهام را پیدا کنم اما…
اما پدرم همیشه پادشاه من میماند!
ولنتاین مبارک پدرجان
آغوش پدرم میگفت که گرمای خورشید افسانه است!
ولنتاین مبارک پدرجان
پدر تنها قهرمانی بود که روی سکو نرفت، روز این قهرمانان بی ادعا مبارک
ولنتاین مبارک پدرجان
استوار باش همچنان کوهی که بودی تا کنون…
پایدار باش تا ریشهام در خاک باشد همچنان…
روزت مبارک تکیه گاه قلب من
ولنتاین مبارک پدرجان
مطالب مشابه: شعر روز ولنتاین؛ اشعار فوق رمانتیک قشنگ مخصوص ولنتاین

قلمم راست بایست!
واژهها…گوش به فرمان قلم!
همگی نظم بگیرید
مودب باشید!
صاحب شعر عزیزی است به نام پدر
تو که باشی بابا!
دست و دلبازترین شاعر این منطقهام
آنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو…
ولنتاین مبارک پدرجان
عکس نوشته عاشقانه برای پدرم
گرچه از دور ولی
دست تو را میبوسم
نه شعار است، نه حرف!
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو
سرم را نه ظلم میتواند خم کند،
نه مرگ،
نه ترس،
سرم فقط برای بوسیدن دستهای تو خم میشود
ولنتاین مبارک پدرجان
با اینکه بهشت زیر پایت نیست ولی فکر میکنم بهشت را تو باید بسازی، چون نه زن معمار و نه زن بنا میشناسم
ولنتاین مبارک پدرجان
پدر یعنی عشق، آرامش
یعنی گذشت
یعنی باش تا من هم
باشم
دوستت دارم پدرم
بابا باشه…
بداخلاق باشه،
غرغرو باشه،
بی پول باشه،
داد بزنه…
ولی فقط بااااااشه
راحت نوشتیم بابا نان داد!
بی آنکه بدانیم بابا چه سخت،
برای نان همه جوانیش را داد
ولنتاین مبارک پدرجان
ابرها به آسمان به تکیه میکنند
درختان به زمین
و من به مهربانی پدرم…
ولنتاین مبارک پدرجان
دخترها بیدلیل بابایی نشدهاند
دخترها میدانند که هر بار دلشان از نامردیهای دنیا بگیرد
دستی ایمن و مردانه
به دور از حس نیاز روی سرشان نوازش میشود
که جز عشق عطر دیگری ندارد…
ولنتاین مبارک پدرجان
مطالب مشابه: تبریک ولنتاین به همسرم، عشقم، زندگیم با تکست های عاشقانه

متن عاشقانه برای پدر عزیزم
ســـَــر ســُـفره چیزی نبود…
یــخ در پــارچ
و
پدر هــر دو آب شــدند!
چــه دنــیای بیرحمــیست
ولنتاین مبارک پدرجان
زندگی بارِ گرانیست
که بر پشتِ پریشانیِ توست
کارِ آسانی نیست،
نان درآوردن و غم خوردن و عاشق بودن…
پدرم
کمرم از غمِ سنگین نگاهت خَم باد
ولنتاین مبارک پدرجان
نام زیـبـاے”پـدر”
باسیم و زر باید نوشت
خوب وعـالی
باعـیارے معتبرباید نوشت
برڪت نــاڹ و نمڪ
از همـت والاے اوست
ایڹ چنیڹ ڪَویم
ڪہ نامش تاج سر باید نوشت
ولنتاین مبارک پدرجان
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود
اما زودتر از او به خانه بر میگردد
به سلامتی هرچی پدره…
ولنتاین مبارک پدرجان
تبریک روز عشق به پدرم
قُم عَن مَجلِسِکَ لِاَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ اِن کُنتَ اَمیراً؛
به احترام پدر و معلمت از جای برخیز هرچند فرمان روا باشی.
تصنیف غرر الحکم و دررالکلم ص ۴۳۵ ، ح ۹۹۷۰
بَرّوا آبائَکُم یَبَرُّکُم أبناؤُکُم
با پدرانتان خوشرفتاری کنید تا فرزندانتان با شما خوشرفتاری کنند.
الوافی ج ۲۲ ، ص ۸۶۶
پدر یعنی
هرچه باشد روزهایت سخت
من هستم خیالت تخت
سلامتی همه باباها…
لباس پدرم بوی خاک میدهد، دستهایش بوی نان!
ولنتاین مبارک پدرجان
خودش خدا نیست اما در چشمانش خدا را میبینم
پـــــــــــدرم را میگویم!
یک پدر
تنها یک پدر نیست
گاهی نان در سفره است
گاهی سقفی بالای سر!
و گاهی جانی برای زندگیست…
پدر سپری است بر ناملایمات روزگار…
پدر فقط تاج سر نیست پدر دنیاست
ولنتاین مبارک پدرجان

میخواهم برگردم به روزایی که بالاترین نقطهى زمین، شونههای پدرم بود!
اس ام اس تبریک ولنتاین به بابا
بعضیها سعادت گفتن کلماتی را دارند که برخی حسرت گفتنشو دارند
مثل: سلام بابایی خسته نباشی…
دلم را هالهی مهتاب کردم
صدای لحظهها را خواب کردم
به یاد چشمهایت ای پدر جان
تمام آسمان را قاب کردم…
پدر دستات برام گهواره بودن
چشات مثل چراغ خونه من
بجز تو از همه دنیا بریدم
کسی رو مثل تو عاشق ندیدم
دخـتــَــر کـه بــاشی
میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ
آغــوش گــَرم پـــِدرتـه
دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی مــَردانــه تـَریـن دستــی
کـه مـیتونی تو دستـِـت بگیـــری و
دیگـه اَز هـــیچی نَتــَرسی
دســــتای گَرم وَ مِهـــــرَبون پـــِدرتـه
هَر کـجای دنیـا هم بـــاشی
چه بـاشه چـه نبــاشه
قَویتــریـن فِرشتــه ی نِگهبـــان پـــِدرته
در دنیا هر چه خواستم، بین دستانِ پدرم بود!
گفــت: با پدر يه جمـــله بســـاز
گفتــم: من با پدر جمله نميســازم،
دنيــــــــامو میسازم
هر وقت دستم در دستان پدرم نیست، یعنی اینکه پشتم ایستاده است!
بابایِ خوبم؛
دلم برای کودکیهایی که تویِ آغوشِ مردانهات مچاله میشدم و بیمحابا شیطنت میکردم تنگ شده…
وقتی تو را میبینم و به موهایِ رنگ پریدهات نگاه میکنم، به رویت نمیآورم که کم آوردهام،
که از قوی بودن خستهام…!
تو آنقدر غریبانه جوانیات را میانِ کودکیام جا گذاشتی که دلم نمیآید از درد این روزهایم ذرهای برایت بگویم!
به حرمتِ چینهایِ پیشانیات؛
قویتر از همیشه با مشکلات خواهم جنگید، قول میدهم!
تو هنوز هم امنترین تکیه گاهِ منی اما؛
دردهایِ من ، برایِ این روزهایِ تو بیانصافیست…
تو به اندازه ی کافی غصههایی که برایِ خودت نبوده را خوردهای…
مهربانترینم !
مرا بخاطرِ بچگیهایی که به قیمتِ جوانیات تمام شد ببخش…همیشه باش،
بدونِ تو دنیا جایِ ترسناکیست…
من زیرِ سایهی محکمِ مردانهات قدرت میگیرم…
برایم دعا کن بابا…
شنیدهام دعایِ پدر، زود مستجاب میشود!! ولنتاین مبارک پدرجان
پدر كه باشی سردت میشود ولی كت بر شانه فرزند میاندازی.
چهرهات خشن میشود و دلت دريايی، آرام نمیگيری تا تكه نانی بياوری…
پدر كه باشی، میخواهی ولی نمیشود، نمیشود كه نمیشود.
در بلندايی از اين شهرت مشت نشدنها بر زمين میكوبی
پدر كه باشی عصا میخواهی ولی نمیگویی…
هر روز خمتر از ديروز، مقابل آينه تمرين محكم ايستادن میكنی.
پدر كه باشی حساس میشوی به هرنگاه پرحسرت فرزند به دنيا،
تمام وجود خودت را محكوم آرزوهايش میكنی!
پدر كه باشی در كتابی جايی نداری و هيچ جایی زير پايت نيست.
بیمنت از اين غريبهگیهايت میگذری تا پدر باشی…
پشت خندههايت فقط سكوت میكنی.
پدر كه باشی به جرم پدر بودنت حكم هميشه دويدن را برايت بریدهاند
بیهيچ اعتراضی به حكم، فقط میدوی و در تنهاییات نفسی تازه میكنی.
پدر كه باشی پير نمیشوی ولی يک روز بیخبر تمام میشوی و پشتها را خالی میكنی
با تمام شدنت حس آرامش را بعد از عمری تجربه كنی.
پدر كه باشی در بهشتی كه زير پای تو نبود هم دلهرههايت را مرور میكنی.
ولنتاین مبارک پدرجان

پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد
داغ دید از من و تبخیر شـد و حـرف نـزد
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب
شب بـه شب آمـدنـم دیـر شد و حـرف نزد
غصـه میخـورد کـه مـن حـال خـرابـی دارم
از همین غصـهی من سیـر شـد و حرف نزد
وای از آن لحظه کـه حرفـم دل او را سوزاند
پدرم خستـه شـد و پیـر شـد و حرف نزد