متن برای پدر مهربان؛ 50 متن برای قدردانی از زحمات پدر و تشکر از او
در این بخش مجموعه خواندنی جملات زیبا درباره مهربانی پدر و دلسوزی های بی دریغ او را گردآوری کرده ایم. با بیان این جملات و یا ارسال جملات خاص برای پدر، می تواند احساسات و محبت خود را به پدر عزیز منتقل کنید و به هر بهانه ای از تلاش ها و دلسوزی های او قدردانی کنید.
گلچین متن درباره پدر
ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
پدر کسی است که همیشه سنگینی بار خستگیها را از دوشمان میگیرد.
خدایا به خواب پدر من آسایش
به بیداریش عافیت
به عشقش ثبات
به مهرش تداوم
و به عمرش برکت جاودان عطا کن
شکرانه اش با من
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان
ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم
خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
یاد پدر مثل بیخیالی و راحتی یک روح سبکبال، در گردش یک روز خوش آب و هوای تابستانی است.
متن خاص و خواندنی برای پدر
پدر مثل خودکار می مونه
شکل عوض نمی کنه
ولی یه دفعه می بینی که نمی نویسه
مادر مثل مداد می مونه
هر لحظه تراشیده شدنشو می بینی
تا اینکه تموم می شه
تنها زمانی که بزرگ شوید و از او دور شوید
(زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان می روید )
تنها در این زمان است که پی به بزرگی وی خواهید برد
و بزرگی اش را کاملاً ارج خواهید گذارد
شاید عطر نانهایی را که میآوردی فراموش کرده باشم اما عطر صبوریهایت را از دوران کودکی تا همیشه به یادگار دارم.
پدر ترانه زیبایی است که از کودکی در گوش تو زمزمه میشود. ترانهای که در تلخیها هم شیرینی زندگی را آواز میدهد.
پدر؛ تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛
و با وجود همه مشکلات, به تو لبخند زند تا تو دلگرم شوی
که اگر بدانی … چه کسی ،
کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛
“پدرت”را می پرستیدی …
پدر! همسفر مهربان روزهای کودکیام! چه عاشقانه در کنار تو بزرگ شدم اما افسوس که تو جوانیات را برای بزرگ شدن من صرف کردی.
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن کوچک و کوچک تر میشود …
ولی پدر یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ،
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست ؛
فقط هیچکس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
پدر، سپر تو نه مثل، بلکه خود عشق، خود امنیت، خود کلام و خود نجات توست.
کلام پدر مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راههای مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.
کپشن درباره مهربانی پدر
اگر در آسمان قلبم ستارهباران هم باشد، پدر تنها خورشید قلب من از ازل تا ابد است.
پدرم کسی است که هر وقت میگوید:«درست میشود» تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میبازد.
اونایی که وقتی پدرشون صداشون میکنه میگید : هان ؟ چیه ؟ چیکار داری ؟؟؟
یادتون باشه کسایی هستن که حاضرن عمرشونو بدن تا پدرشون یکبار دیگه صداشون کنه . . .
پدر نه با سخن که با همان مهربانی، با همان لبخندهای امیدوار و با همان چشمان صاف و زلال همیشه به من میگفت دوستت دارم.
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خستهترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
بزرگ شدم و هجاهای زیبای اسم پدرم در اولین صدا زدنهایم را: با… با… و آویزان شدن از گردن او در کودکیهایم را گم کردهام.
ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
پدر بشنو این حرف فرزند خویش
عزیزو گرامی و دلبند خویش
تویی مایه ی بود و پیدایشم
کنا رت به ناز و به آسایشم
پدر تکیه گاه وجود منی
تو سرمایه ی هست و بود منی
متن تشکر از بابا
کلام پدر مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راههای مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.
آرامش یعنی وقتی که صدای قدمهای پدر را وقتی از بیرون میآید بشنوی.
پدر جان قسم به جان عزیزت که هیج گاه
یاد شکوه مند تو از دل نمی رود
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
شاید عطر نانهایی را که میآوردی فراموش کرده باشم اما عطر صبوریهایت را از دوران کودکی تا همیشه به یادگار دارم.
پدرم کسی است که هر وقت میگوید:«درست میشود» تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میبازد.
اگر پدر نبود، زندگی مثل یک نقاشی بدون رنگ میشد.
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، زبانم چطور میچرخید، صدایت نزنم!
راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
آنقدر با دستهایت انس گرفتهام که گاهی دلم لک میزند، دستانم را بگیری.
هر بار دستانم را میگیری، خیالم راحت میشود؛ میدانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی،
گم نمیشوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمیکنی …
جملات قدردانی از پدر مهربان
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچی نمیگه …
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری !
پدر ای چراغ خونه! مرد دریا، مرد بارون
با تو زندگی یه باغه، بی تو سرده مثل زندون
هر چی دارم از تو دارم ، تو بهار آرزوها
هنوزم اگه نگیری، دستامو می افتم از پا
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خستهترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم برای پدرم شعری بنویسم. شعری که به بلندی قامتش و زیبایی صبرش باشد. این شعر را با کلمه نمیتوان نوشت. عاطفه میخواهد و ارادت و ادب.