شعرهای مولودی حضرت علی اکبر (ع) / ۲۰ شعر زیبای مولودی

شعرهای مولودی حضرت علی اکبر را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. علی بن حسین علیه السلام مشهور به «علی اکبر»، فرزند بزرگ حضرت سیدالشهدا علیه السلام است که در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. هنگام دفن شهدای کربلا، پیکر مطهر حضرت علی اکبر در پایین پای پدر بزرگوارش مدفون شد، از آن رو قبر امام حسین علیه السلام «شش گوشه» است.

شعرهای مولودی حضرت علی اکبر

شعرهای مولودی حضرت علی اکبر علیه السلام

در عرش فرشتگان چه غوغا کردند

بزم طرب و عشق مهیا کردند

با آمدن علی اکبر، با شوق

رخسار محمدی تماشا کردند

در کربلا شمیم گل یاس آمده

لرزه به جان دشمن خناس آمده

از میمنه به میسره طوفان به پا شده

شاگرد رزم حضرت عباس آمده

یا فاطمه امشب به عروست نظری کن

در بیت امام شهدا جلوه‌گری کن

لیلا که سلامش ز خدا باد

بر دسته‌گلت دسته‌گلی داد

سبطِ نبوی شبیهِ طاها آمد

پورِ علوی عزیزِ زهرا آمد

جانِ حسن و عشقِ ابالفضل و حسین

شهزاده علی اکبرِ لیلا آمد

میلاد عزیز حی سرمد آمد

امشب به جهان دوباره احمد آمد

تا دیده گشود علی اکبر به جهان

گفتند همه به حق محمد آمد

این جهره ی اکبر است ماشاالله

این شبه پیمبر است ماشاالله

این زاده ی حیدر است ماشاالله

لاحول ولا قوه الا بالله

به بیت وحی افزون یک پسر شد

که طوبا نخل عصمت را ثمر شد

بیا مطرب نوایی ساز کن چون

حسین بن علی امشب پدر شد

هستم همه شب یاد تو ای شه زاده

محتاج به امداد تو ای شه زاده

ای کاش که امر فرج امضا بشود

از برکت میلاد تو ای شه زاده

مطالب مشابه: متن تبریک میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام به همراه عکس نوشته های مولودی

شعرهای مولودی حضرت علی اکبر علیه السلام

برجلوه و اجلال محّمد صلوات

بر چهره و تمثال محّمد صلوات

دیدند چو رخسار علی اکبر را

گفتند که بر آل محّمد صلوات

یک غنچه ز گلخانۀایزدآمد؟

یا آن که بهشت سبز و سرمد آمد

با دیدن اکبرش چنین گفت حسین

یکبار دگر بوی محمد آمد

اشعار بلند میلاد حضرت علی اکبر

صدای پای بهار آمد

بیا که کوه وقار آمد

به قلب عاشق قرار آمد

به حق پرستی عیار آمد

به عرش حق هم جوار آمد

به کربلا تک سوار آمد

رسولی و کربلا کتابت

نگینی و عالمی رکابت

رسیده پیغمبری دوباره

به عاشقان دلبری دوباره

امیری و سروری دوباره

ادامه کوثری دوباره

چه گویمش؟ حیدری دوباره

و فاتح خیبری دوباره

نه احمدی و نه حیدری تو

شعاعِ الله اکبری تو

نشسته در ذهن من خیالت

میان چشمان من جمالت

حسین شد مست شهد کامت

ملائکه در صف سلامت

صنوبر است این و یا که قامت

چه قامتی! پا به سر قیامت

ببر که جانم بهای جامت

فدای چشمت فدای نامت

تو همنشین ستاره هایی

اذان سبز مناره هایی

تو بر وجود خدا دلیلی

ذبیح لب تشنه خلیلی

تو اذن پرواز جبرئیلی

تو کوثری و تو سلسبیلی

بدون همتا و بی بدیلی

از ایل بارانی و اصیلی

تجلی سرمدی به قرآن

علی ولی احمدی به قرآن

از عقلم امشب خبر ندارم

به جز دل در به در ندارم

پرنده ام بال و پر ندارم

بدون عشقت ثمر ندارم

به جز به دستت نظر ندارم

سر از در خانه بر ندارم

نهال دل را کجا بکارم؟

منی که جز تو کسی ندارم

امان که روزی تو بین صحرا

تنت شد از کینه ارباً اربا

به خاک افتاد سرو رعنا

صدای خنده صدای اعدا

و ناتوان زانوان آقا

رسید عمه به داد بابا

تمام صحرا پر از تن توست

و خون بابا به گردن توست

تو را به چشمان خود کشید و

یکی یکی بر عبات چید و

از این جهان بی تو دل برید و

شهادتش را به چشم دید و

صدا زد از خیمه نا امید و

به قتلگاه عمه ات رسید و

شکست از داغ رفتن تو

هزار چشمه شده تن تو

محمد بختیاری

جان عالم تصّدق سرتان

به فدای شما و مادرتان

توامیری امیر قلب منی

و منم من همیشه نوکرتان

می شود لایقم بدانی تا

برسم یک سحر به محضرتان

تا بخوانم ز فرط عشق و جنون

نذر چشم علی اکبرتان

عیدی ام را دهید تا بروم

یک شب جمعه –پا برهنه-حرم

ماه در گردش خدا هستی

نوه شاه لافتی هستی

خلقا  و منطقا شبیه رسول

المثنای مصطفی هستی

حیدری بار آمدی آقا

چقدر شکل مرتضی هستی

در مقام شما همین بس که

پسر شاه کربلا هستی

چقدر غیرتی و حساسی

رونوشت جناب عباسی

به شما ماه آسمان گفتند

با سخاوت و مهربان گفتند

أناسائلکم یابن حسین

به تو اقای سائلان گفتند

به شما ای یگانه ارباب

بی نهایت و بی کران گفتند

ای جوان امام عاشورا

روزیمن به دست تان گفتند

می سرایم برای چشمانت

این جوانی من به قربانت

آیت الله اکبری اکبر

اکبری یا پیمبری اکبر؟

یانه اصلا میان معرکه ها

اسدالله حیدری اکبر؟

میوه قلب حضرت لیلا

جان زهرای اطهری اکبر

یلاردوی نینوای حسین

شیر مردی دلاوری اکبر

یوسف هاشمی آل علی

از همه یوسفان سری اکبر

کوری چشم نسل شاهین ها

به عجب اسم محشری اکبر

آینه آینه رخت مهتاب

ای ولیعهد حضرت ارباب

آسمانی همیشه بالایی

همه زندگی لیلایی

هم عرب هم عجم هلاک تو

ای خداوندگار زیبایی

در نگاه تو می شود حس کرد

معنی عاشقی و شیدایی

پدرت قوم و خویش ماست آقا

سحری سمت ما نمی آیی؟

عاشقم از تبار سلمانم

نذر چشم تو روضه می خوانم

از غمت قامت پدر تا شد

دیده هامان شبیه دریا شد

هر کسی شد گدای خانه تان

تا قیام قیامت آقا شد

ای موذن نماز عاشورا

با اذان شما چه زیبا شد

خوانده ام من که دوره ات کردند

پیکر پاکت اربا اربا شد

بر سر نعش پاره پاره تو

گریه های حسین تماشا شد

سرخوش از بوی عطر سیبم کن

یک سفر کربلا نصیبم کن

علیرضا خاکساری

مطالب مشابه: شعرهای مولودی حضرت علی اکبر (ع) / ۲۰ شعر زیبای مولودی

اشعار بلند میلاد حضرت علی اکبر

عکس نوشته حضرت علی اکبر

عشق در سینه ی کبوترهاست

عاشقی از نگاهشان پیداست

عشق پرواز شاپرک ها و

برکه ی آب و ساحل و دریاست

عشق باد است و پرچمِ سرخی

که به روی گنبدی زیباست

عشق در مرامِ ما یک حرف:

حرمِ شخصِ سیدالشهداست

اهل عشقیم و عشق آبادیم

پائینِ پای عشق جان دادیم

ای معمم شده به دستِ علی

عالمی مستِ تو، تو مستِ علی

اولین حیدر از تبارِ حسین

همه ی هستِ توست هستِ علی

پشتِ سر داشتی دعای حسین

همرهت هم که بود دستِ علی

وسطِ معرکه همه گفتند:

خوش بنازیم نازِ شصتِ علی

ای تو شاگردِ مکتب عباس

بر جَبینت رد لب عباس

طرح اَبروی تو معما شد

یوسف عاشق شد و زلیخا شد

خوش بحالت که بر جمال حسین

اولین بار چشم تو وا شد

تا نگاهِ تو بر حسین اُفتاد

چشم هایش شبیه دریا شد

فطرس آورد این خبر را که

گل بریزید حسین بابا شد

کعبه این بار در طواف آمد

حضرت عین و شین و قاف آمد

نذر تو جانِ ما جوانِ حسین

که به جان تو بسته جانِ حسین

پادشاه زمینی ارباب

همچنان ماه آسمان حسین

نام تو بر لبش چنان قند است

عشقِ تو هست آب و نانِ حسین

کربلا گر دو آستان دارد

تو جدایی در آستانِ حسین

پای جامِ تو باده ای داریم

وَه چه ارباب زاده ای داریم

هیبت مرتضی جلالِ تو بود

جلوه ی مصطفی جمال تو بود

جای تو بر زمین نه در عرش است

در حقیقت زمین و بالِ تو بود

حرف از عشق تا که می آمد

همه جا در مثل مثالِ تو بود

جانشینِ به حقِ ثارالله

این جهان کوزه ی سفالِ تو بود

مِی نابی و عالمی مستت

زده ارباب بوسه بر دستت

از تو گفتیم و از فضائل تو

از کمالات و از خصائل تو

و خدا خود قرار داده علی

از گِل بوتراب در گِل تو

چند بیتی روضه می خوانم

در رثای تو و مسائل تو

از کجای حکایتت گویم؟

ماجرائیست در مقاتل تو

تا علی اکبر ارباً اربا شد

از غمش قامت پدر تا شد

آرمان صائمی

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا