جملاتی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن / اثری درباره موفقیت و روانشناسی عمومی
جملاتی از کتاب هنر شفاف اندیشیدن را در تک متن به صورت گلچین قرار دادهایم. هنر شفاف اندیشیدن نوشتهٔ رولف دوبلی، نویسندهٔ سوئیسی است که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد. این کتاب نود و نه خطای رایج هنگام اندیشیدن را در نود و نه فصل کوتاه، توضیح میدهد. قسمتهای این کتاب در اصل، در هفته نامههای معروف آلمانی، هلندی، و سوئیسی، به تدریج منتشر شد و بعدها در ۲ کتاب آلمانی گردآوری شد. کتاب به زبانهای مختلفی ترجمه شده و در کشورهای آلمان، سوئیس، انگلستان، کرهجنوبی، هند، ایرلند، سنگاپور و همچنین ایران در لیست کتابهای پرفروش قرار دارد.

خلاصه این کتاب
کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی، نویسنده سوئیسی است. دوبلی در این کتاب کوشیده بر اساس مطالعات، تحقیقات و تجربیات شخصی خود و نیز اندیشمندان و صاحب نظران دیگر، خطاهای شناختی را معرفی و راجع به آنها توضیح دهد. به قول خود دوبلی، ناتوانی در شفافاندیشی ــ یا به قول متخصصان: «خطای شناختی» ــ یک انحراف اصولی از منطق است، انحراف از افکار و رفتار بهینه، عقلانی و مستدل. منظورش از «اصولی» خطاهایی که گاهی وقتها در تصمیمگیریها گرفتارش میشویم نیست، بلکه مقصود اشتباهات معمول و چالشهایی است که مدام بر سر راه منطق ما قرار میگیرد. الگوهایی که قرنهاست بین نسلهای مختلف بشر تکرار میشوند. به عنوان مثال آدمها معمولاً بیشتر اطلاعات خود را دست بالا میگیرند تا دست پایین یا اینکه خطر از دست دادن یک چیز خیلی بیشتر افراد را برانگیخته میکند تا امکان به دست آوردن یک چیز مشابه. دوبلی در نود و نه فصل این کتاب، بر اساس مشاهدات علمی،نتایج آماری، استدلال و به کمک مثالها ملموس و قابل فهم به خوبی برخی از رایجترین خطاهای شناختی را مطرح میکند….
جملات کتاب هنر شفاف اندیشیدن
در زندگی خود، چه بر این باور باشی که مردم ذاتاً خوباند، چه معتقد باشی مردم ذاتاً بدند، هر روز مدرکی پیدا میکنی که نظر تو را تأیید کند.
اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانهای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است
«تمام مشکلات بشر ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.» این را بلز پاسکال هنگام مطالعه در خانهاش نوشته است.
هر کسی در اوج، زیبا بهنظر میرسد
آیا ترجیح میدهی هزار دلار پس از یک سال دریافت کنی یا ۱۱۰۰ دلار پس از یک سال و یک ماه؟ بیشتر مردم پول بیشتر در سیزده ماه را ترجیح میدهند؛ کجا میشود بانکی با نرخ سود ماهانه ده درصد (یا سود سالانه ۱۲۰ درصد) پیدا کرد؟ انتخاب هوشمندانهای است، چرا که مبلغ اضافی، هر ریسکی را که تو به خاطر چند هفته صبر بیشتر متحمل میشوی جبران میکند. سؤال دوم: ترجیح میدهی امروز هزار دلار نقد دریافت کنی یا ۱۱۰۰ دلار پس از یک ماه؟ اگر تو هم مثل بیشتر مردم فکر میکنی، احتمالاً هزار دلار نقد را انتخاب خواهی کرد. خیلی جالب است. در هر دو مورد، اگر فقط یک ماه بیشتر صبر کنی، صد دلار بیشتر میگیری. در مورد اول، قضیه پیچیده نیست. به خودت میگویی «من که میخواهم دوازده ماه صبر کنم؛ یک ماه بیشتر هم منتظر میمانم.» اما در مورد دوم قضیه فرق میکند. وارد شدن «حالا» باعث میشود ما در تصمیمگیری ثبات نداشته باشیم. علم، این پدیده را کاهش اغراقآمیز مینامد. به بیان سادهتر، هر چه یک پاداش سریعتر داده شود، «نرخ سود احساسی» ما هم بیشتر افزایش پیدا میکند و امکان اینکه زودتر تسلیم این پیشنهاد شویم بیشتر میشود.
مطالب مشابه: جملاتی از کتاب روان شناسی تاریک ممنوعهترین اثر روانشناسی

به بیان مختصر، موفقیت را به خود نسبت میدهیم و شکست را به عوامل بیرونی. این همان خطای خدمت به خود است.
قبل از اینکه تصمیم بگیری کار را شروع کنی، به آینه نگاه کن و دربارهٔ چیزی که میبینی با خودت صادق باش.
اگر میخواهی کسی را در مورد موضوعی متقاعد کنی، بر مزایای آن تمرکز نکن، بلکه سعی کن به او نشان بدهی چگونه میتواند از مضرات آن رها شود.
ما چهقدر خوشبختیم که (هنوز هم) کتابها بدون تبلیغاند!
ما دراماتیک فکر میکنیم، نه کمّی.
پیروان واقعی آن معتقدند پیش از آنکه بتوانیم بهشت را روی زمین تجربه کنیم، جهان باید نابود شود. بلایا، سیل، آتشسوزی و مرگ همه جزئی از یک نقشهٔ بزرگترند که باید اتفاق بیفتد. این پیروان وقوع هر تغییر منفی در اوضاع را تأییدی بر این پیام میدانند و هر پیشرفت را هدیهای از سوی خدا میانگارند.
تصور کنید در زمین فوتبال هیچ خطایی اتفاق نمیافتاد. آن وقت واژهای به نام پنالتی، اخطار و اخراج هم معنا نداشت. اشکها و لبخندها محو میشدند و زیبایی فوتبال هم رنگ میباخت. آدمها شبیه رُباتهای برنامهریزیشدهای بودند که وظیفهشان بردن بدون کوچکترین اشتباه بود.
خلاص شدن از شر عقایدی که مثل دوستان قدیمیِ آدم هستند سخت اما ضروری است.
افرادی که در شغلشان تغییر یا پیشرفتی میکنند از نظر میزان خوشحالی بعد از حدود سه ماه دوباره به همان حالت اولیه برمیگردند. علم این اثر را تردمیل خوشبختی مینامد؛ ما سخت تلاش میکنیم، پیشرفت میکنیم و میتوانیم چیزهای بیشتر و بهتری را بخریم، ولی این موارد در حال حاضر ما را خوشحالتر نمیکنند

تمام خطاها را کنار بزن. در این صورت شفافاندیشی ظاهر میشود.
ما برخورد بد را بیش از برخورد خوب به خاطر میسپاریم، البته غیر از مواقعی که برخورد خوب از جانب خودمان باشد.
خیلی به چیزی وابسته نباش. فرض کن آنچه در اختیار داری چیزی است که «جهان» (هر برداشتی میخواهی از آن بکن) به طور موقت به تو امانت داده است و میتواند در یک چشم برهم زدن آن را (یا حتا بیشتر از آن را) از تو پس بگیرد.
روزنتال، روانشناس امریکایی، آزمایش قابلتوجهی در تعداد زیادی مدرسه انجام داد. به معلمان دربارهٔ یک آزمون (جعلی) گفته میشد که میتوانست دانشآموزانی را که در معرض جهش ذهنی یا شکوفا شدناند شناسایی کند. بیست درصد دانشآموزان تصادفی انتخاب شدند و در این دسته قرار گرفتند. معلمان باور کرده بودند این دانشآموزان واقعاً پتانسیل بالایی دارند. یک سال بعد، روزنتال متوجه شد افزایش ضریب هوشی در این دانشآموزان بسیار بیشتر از گروههای دیگر بود. این اثر به اثر روزنتال (یا اثر پیگمالیون) مشهور شد.
در واقع، صبر یک نعمت است.
باید کشف کنی کجاها برتری داری. باید در حوزهٔ دایرهٔ تواناییات وارد بازی شوی.»
«تمام مشکلات بشر ریشه در ناتوانی او در آرام و تنها نشستن در یک اتاق دارد.»
نسیم طالب، مقالهنویس و تاجر، تصمیم گرفت فکری به حال چند کیلوگرم اضافهوزنی بکند که با خود اینطرف و آنطرف میبرد. او به چندین ورزش فکر میکرد. اما دوندهها استخوانی و غمگین بهنظر میرسیدند، بدنسازها پهن و ابله و بازیکنان تنیس؟ آه، طبقهٔ نیمهمرفه جامعه! اما شناگرها با آن بدنهای خوشترکیب و خطوط عضلانی بهنظر او جذاب میرسیدند. او تصمیم گرفت به استخری در محلهاش برود و هفتهای دوبار آنجا تمرین کند. کمی بعد، متوجه شد تسلیم یک توهم شده. شناگران حرفهای به این خاطر که با شدت تمرین میکنند بدنهایشان زیبا نمیشود، بلکه به خاطر اندام مناسبشان است که شناگران خوبی میشوند. فرم کلی بدن آنها یکی از عوامل انتخابشان است، نه نتیجهٔ فعالیتهای ورزشیشان.
اگر میخواهی بازی کنونی را درک کنی، واقعاً درک کنی، بازیگران را فراموش کن. با دقت به رقص اثرهایی توجه کن که بازیگران بازیچهٔ آن هستند.
هیچوقت سخنگوی شرکت، رییس سیرک، گویندهٔ خبر تلویزیون، سخنران لفاظ، فروشندهٔ خوشزبان یا یک آدم کلیشهپرداز را با کسانی که واقعاً چیزی بلدند اشتباه نگیر. هدفشان را چگونه باید تشخیص بدهی؟ یک شاخص کاملاً واضح وجود دارد: کارشناسان واقعی به مرزهای آنچه میدانند و آنچه نمیدانند واقفاند. اگر احساس کنند خارج از دایرهٔ تواناییهایشان قرار دارند، بهسادگی سکوت میکنند یا میگویند «نمیدانم.» این جمله را هم بدون عذرخواهی و حتا با افتخار بیان میکنند. از کسانی که دانشِ شوفر دارند هر جملهای خواهیم شنید غیر از این.
نتیجهٔ شیفتگی آن است که نود درصد وقت خود را صرف فکر کردن راجعبه مردم میکنیم و فقط ده درصد دیگر را به بررسی سایر عوامل و زمینهها اختصاص میدهیم.
مارک یک مرد لاغراندام اهل آلمان است که عینک به چشم میزند و دوست دارد کارهای موتزارت را گوش بدهد. کدامیک محتملتر است؟ اینکه مارک الف) یک رانندهٔ کامیون باشد یا ب) استاد ادبیات در فرانکفورت باشد. بیشتر افراد روی ب شرط میبندند، که اشتباه است. در آلمان تعداد رانندههای کامیون ده هزار برابرِ تعداد استادان ادبیات است. به همین خاطر، بسیار محتملتر است مارک رانندهٔ کامیون باشد. پس چه اتفاقی افتاد؟ آن توضیحات با جزئیات ما را فریب داد که حقایق آماری را نادیده بگیریم. دانشمندان به این خطا غفلت از نرخ پایه میگویند، یعنی نادیده گرفتن سطوح توزیعی اساسی؛ یکی از متداولترین خطاها در استدلال. تقریباً تمام روزنامهنگاران، اقتصاددانان و سیاستمداران دایماً اسیر این خطا میشوند.
خاطراتت را بنویس. پیشبینیهای خودت را یادداشت کن، آن هم دربارهٔ تغییرات سیاسی، شغل خودت، وزنت، بازار بورس و… سپس گاهی یادداشتهای خودت را با وقایع بیرونی مقایسه کن. از اینکه چه پیشگوی ضعیفی هستی، شگفتزده خواهی شد.
مطالب مشابه: جملاتی از کتاب تفکر سریع و کند اثر دانیل کانمن (متن خلاصه شده)

در دههٔ ۱۹۶۰، برخی جنبشهای دانشجویی یک شعار قدرتمند برای محکوم کردن آن ایجاد کرده بودند «اگر به حل مشکل کمکی نمیکنید، خود مشکل هستید.»
فرض کن رییسجمهور یک کشور هستی و کوچکترین فکری برای ادارهٔ آن نداری. چهکار میکنی؟ پیشبینی میکنی «سالهای سختی» پیشِ روست. از شهروندانت میخواهی «کمربندها را محکم ببندند» و سپس قول میدهی بعد از گذر از این «مرحلهٔ حساس تصفیه، خالصسازی و بازسازی» اوضاع بهبود خواهد یافت. قاعدتاً اشارهای به شدت و مدت این دوره نخواهی کرد.