جملاتی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید / کتابی درباره ثروت و موفقیت

جملاتی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید را در سایت ادبی تک متن قرار داده‌ایم. بیندیشید و ثروتمند شوید کتابی است که توسط ناپلئون هیل در سال ۱۹۳۷ نوشته شده و درباره چگونگی بهبود بخشیدن شخصی افراد است. او مدعی است که این کتاب با الهام از نیکوکار و تاجر مشهور آمریکایی اندرو کارنگی نوشته شده‌‌است.

جملاتی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

خلاصه این کتاب

گرچه عنوان و بیشتر متن کتاب درباره افزایش درآمد فرد است ولی نویسنده اصرار دارد که در کنار فلسفه‌ای که در این کتاب آموخته می‌شود به فرد در موفقیت در هر زمینه شغلی کمک خواهد کرد، هرچیزی که فرد تصورش را بکند به آن دست خواهد یافت. این کتاب اولین بار در زمان رکود بزرگ منتشر شد.

جملات و بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

قدری از ایمان یک بچه را به تلاش‌ های خود تزریق کنید.

اغلب به‌عنوان شکست‌خورده زندگی را پشت سر می‌گذاریم؛ چون منتظریم «زمان مناسب فرا برسد» تا دست به کاری ارزنده بزنیم. منتظر نمانید. زمان هیچ وقت «به‌کلی مناسب» نخواهد شد. از همان جا که هستید شروع کنید، با هر ابزاری که دراختیار دارید شروع کنید، و همان‌طور که جلو می‌روید ابزار بهتری پیدا خواهید کرد.

بگذارید یکی از اولین تصمیمات شما این باشد که دهانی بسته و چشم و گوشی باز داشته باشید.

پشتکار داشته باشید. هرچقدر هم که در ابتدا مجبور باشید کُند حرکت کنید، مهم نیست. با پشتکار موفقیت از راه خواهد رسید.

یک آدم جابِزن هیچ وقت برنده نمی‌شود ـ ویک برنده هیچ وقت جا نمی‌زند.

شخصی که دست از تحصیل می‌کشد فقط چون مدرسه را تمام کرده است ناگزیر محکوم است تا ابد آدمی معمولی باقی بماند؛ مهم نیست چه شغلی داشته باشد. راه موفقیت، تعقیب مداوم دانش است.

بیشتر از پانصد تن از موفق‌ترین افرادی که امریکا تا به‌حال شناخته است، به نویسندهٔ این کتاب گفته‌اند که بزرگ‌ترین موفقیت زندگی‌شان درست یک قدم آن طرف‌تر از نقطه‌ای نصیب آن‌ها شد که در آنجا شکست بر آن‌ها مستولی شده بود.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب عشق سال‌های وبا اثر گابریل گارسیا (رمان جالب)

جملات و بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

همهٔ پل‌های پشت سرم را می‌سوزانم، و کل آینده‌ام را برای رسیدن به خواسته‌ام به خطر می‌اندازم.

این ترس‌ها به ترتیبِ بیشترین نمود عبارت‌اند از: ترس از فقر ترس از انتقاد ترس از ناخوشی ترس از پیری ترس از دست دادن عشق یک نفر ترس از مرگ

این یکی از حیله‌های فرصت است. فرصت، عادتی موذیانه دارد که از در پشتی وارد می‌شود، و اغلب در قالب بدشانسی یا شکست موقت خود را نشان می‌دهد. شاید به همین دلیل است که افراد بی‌شماری موفق نمی‌شوند فرصت را تشخیص دهند.

«من ارباب سرنوشت خویش هستم، من ناخدای روح خویش هستم»

اگر برای چیزی دعا کنید، ولی ضمن دعا ترس داشته باشید مبادا آن را به‌دست نیاورید یا نکند ذات لایتناهی دعای شما را مستجاب نکند، دعا بی‌فایده خواهد بود.

«طلایی که از مغز انسان‌ها استخراج می‌شود، بیشتر از طلایی است که از زمین استخراج می‌شود.»

یکی از رایج‌ترین علل شکست، عادت تسلیم شدن در موقعی است که شکست موقت بر شخص مستولی می‌شود.

تفکر درست تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت لازم دارید.

یادتان باشد هر بار که در حضور شخصی با معلومات بسیار زیاد دهانتان را باز کنید، مقدار دقیق معلومات خود یا خالی بودن ذهن خود را به آن شخص نشان می‌دهید. دانش واقعی خود را از طریق فروتنی و سکوت نشان می‌دهد.

اگر قبل از رسیدن به هدف خود تسلیم شوید، شما یک آدم «جابِزَن» هستید. یک آدم جابِزن هیچ وقت برنده نمی‌شود ـ ویک برنده هیچ وقت جا نمی‌زند.

در جایی که شکست تجربه می‌شود، این فرد است، نه تلاش، که شکست خورده است. اگر تلاش کردید و شکست خوردید، بازهم تلاش کنید و آن‌قدر تلاش کنید تا موفق شوید.

ایمان نقطهٔ شروع انباشت ثروت است! ایمان پایهٔ همهٔ «معجزات» و رموزی است که با قوانین طبیعی نمی‌توانند تجزیه و تحلیل شوند! ایمان تنها پادزهر معروف شکست است! ایمان نیرویی است که ـ وقتی با دعا ترکیب شود ـ ارتباطی مستقیم با قدرت لایتناهی برقرار می‌کند. ایمان عنصری است که ارتعاش عادی فکر را، که آفریدهٔ ذهن محدود بشر است، به معادل معنوی تبدیل می‌کند.

اکثریت مردم با شکست مواجه می‌شوند؛ چون در تهیهٔ برنامه‌های جدید برای جایگزین کردن برنامه‌هایی که عمل نمی‌کنند، پشتکار ندارند.

او پولی برای شروع نداشت. هیچ‌چیز جز تحصیلاتی جزئی نداشت. اعتبار هم نداشت. ولی شوق، حرارت، ایمان و اراده برای پیروز شدن داشت. او با این نیروهای ناملموس، و با کمک بزرگ‌ترین مخترع تاریخ، خود را به مرد درجهٔ یک تبدیل کرد.

ناامیدی حاصل از عشق و عاشقی‌ها اغلب افراد را به سوی نابودی می‌کشاند. علت این است که بیشتر مردم هیچ وقت هنر تبدیل کردن قوی‌ترین احساسات خویش به رؤیاهایی با ماهیت سازنده را یاد نمی‌گیرند.

جملات و بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

ادیسون دربارهٔ اولین دیدارشان گفت: «او جلوی من ایستاد. دوره‌گردی معمولی به نظر می‌رسید، ولی حالتی در چهره‌اش بود که به من حالی کرد مصمم است تا چیزی را که به دنبالش آمده است به‌دست بیاورد. من، به علت سال‌ها تجربهٔ بودن با آدم‌ها، یاد گرفته بودم اگر فردی به‌راستی طالب چیزی است، و برای رسیدن به آن حاضر است کل آینده‌اش را به خطر بیندازد، به‌طور قطع پیروز می‌شود. فرصتی را که خواست به او دادم؛ چون دیدم عزمش را جزم کرده است تا موفق شود. رویدادهای بعدی ثابت کرد اشتباه نکرده بودم.»

افرادی که بیش از اندازه حرف می‌زنند، کمتر چشم و گوش خود را باز می‌کنند. اگر شما بیشتر حرف می‌زنید و کمترگوش می‌کنید، نه فقط خود را از فرصت‌های بی‌شماری برای اندوختن معلومات مفید محروم می‌کنید، بلکه برنامه‌ها و اهداف خود را برای افرادی فاش می‌کنید که از شکست شما بسیار خوشحال خواهند شد

شکست، حقه‌بازی است که در پنهان‌سازی و حیله‌گری تیز است. گمراه کردن یک نفر، آن هم هنگامی که در چند قدمی موفقیت است، خیلی لذت دارد.

اگر فرمول معروف امیل کویه «روز به روز، از هر لحاظ، بهتر و بهتر می‌شوم» را یک میلیون بار تکرار کنید بدون این‌که ایمان و احساسات را با گفتار خود ترکیب کرده باشید، نتیجهٔ دلخواه را تجربه نخواهید کرد. ذهن ناخودآگاه شما فقط افکاری را تصدیق و براساس آن‌ها عمل می‌کند که با عواطف یا احساسات، به‌خوبی ترکیب شده باشند.

انسان باید درک کند که همهٔ کسانی که ثروت‌های کلان اندوخته‌اند، قبل از کسب ثروت، مقدار زیادی خیالبافی، امید، آرزو، اشتیاق و برنامه‌ریزی داشته‌اند.

یکی از ناشران کتاب کشفی کرد که اغلب باید برای ناشران ارزشمند باشد. وی فهمید که مردم عناوین را می‌خرند، نه محتویات کتاب‌ها را. فقط با تغییر نام کتابی که خوب فروش نمی‌رفت، فروش آن کتاب به بیش از یک میلیون نسخه رسید.

اگر فردی به‌راستی طالب چیزی است، و برای رسیدن به آن حاضر است کل آینده‌اش را به خطر بیندازد، به‌طور قطع پیروز می‌شود.

بیشتر ما شروع‌کنندگانی خوب، ولی تمام‌کنندگانی بد برای هرکاری هستیم که آغاز می‌کنیم. به علاوه، مردم عادت دارند با دیدن اولین نشانه‌های شکست تسلیم شوند. هیچ جایگزینی برای پشتکار وجود ندارد. شخص با پشتکار درمی‌یابد که «شکست پیرمرد» سرانجام خسته می‌شود و می‌گذارد و می‌رود. شکست نمی‌تواند با پشتکار مقابله کند.

بین آرزوی چیزی را داشتن و لَه‌لَه زدن برای دریافت آن یک فرق هست. هیچ کس برای چیزی له‌له نمی‌زند مگر این‌که معتقد باشد می‌تواند آن را به دست بیاورد. امر ذهنی باید ایمان باشد نه فقط امید یا آرزو.

این یکی از حیله‌های فرصت است. فرصت، عادتی موذیانه دارد که از در پشتی وارد می‌شود، و اغلب در قالب بدشانسی یا شکست موقت خود را نشان می‌دهد. شاید به همین دلیل است که افراد بی‌شماری موفق نمی‌شوند فرصت را تشخیص دهند.

درست است که هر نوع فکری می‌تواند لباس معادل فیزیکی خود را بپوشد (و این واقعیتی است که جای هیچ گونه تردیدی در آن نیست)، به همان اندازه هم درست است که تکانه‌های فکری ترس و فقر نمی‌توانند به وضعیتی همراه با رشادت و سود مالی تبدیل شوند.

«شما می‌بینید که کشتی‌ها دارند دود می‌شوند و به هوا می‌روند. یعنی این‌که ما نمی‌توانیم این سواحل را زنده ترک کنیم مگر این‌که پیروز شویم. ما هیچ چاره‌ای نداریم ـ یا پیروز می‌شویم یا می‌میریم.»

مغزمان، با افکار بانفوذی که در ذهن داریم، حالت آهنربایی پیدا می‌کند. این «آهنرباها» نیروها، افراد، و شرایطی از زندگی را به شیوه‌ای که هیچ کس با آن آشنا نیست، به سوی ما جذب می‌کنند که با ماهیت افکار بانفوذ ما هماهنگ است.

خواندن این کتاب به همراه کتاب چگونه دوست پیدا کنیم و بر مردم تأثیر بگذاریم از دیل کارنگی و کتاب نیروی افکار مثبت از نورمن وینست پیل، بر مردان و زنانی که در زندگی‌ها و حرفه‌های خویش به دنبال موفقیت هستند واجب می‌شود.

مطلب مشابه: بریده‌هایی از کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن (کتاب پرفروشی داستانی)

جملات و بریده‌هایی از کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید

اگر قبل از رسیدن به هدف خود تسلیم شوید، شما یک آدم «جابِزَن» هستید. یک آدم جابِزن هیچ وقت برنده نمی‌شود ـ ویک برنده هیچ وقت جا نمی‌زند. این جمله را به خاطر بسپارید. آن را با حروفی به بزرگی حدود دو و نیم سانتیمتر روی یک تکه کاغذ بنویسید و در جایی بگذارید که هر شب قبل از خواب و هر صبح پس از بیدار شدن آن را ببینید.

انضباط حاصل خویشتنداری است. یعنی این‌که شما باید کلیهٔ ویژگی‌های منفی را کنترل کنید. پیش از کنترل اوضاع، باید اول خودتان را کنترل کنید. تسلط بر خود سخت‌ترین وظیفه‌ای است که شما همواره برعهده خواهید داشت. اگر شما بر خود غلبه نکنید، خود بر شما غلبه خواهد کرد. با نگاه کردن در آینه می‌توانید همزمان هم بهترین دوست و هم بزرگ‌ترین دشمن خود را ببینید.

مهم‌ترین محرکی که می‌توان با آن این تشدید ارتعاشات را ایجاد کرد، انرژی جنسی است. صِرف داشتن این انرژی برای پروراندن یک نابغه کافی نیست. این انرژی باید از میل به تماس جسمانی به شکل دیگری از میل و عمل تبدیل شود تا فرد را به مقام یک نابغه ارتقا دهد.

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا