انشا درباره کتاب (مجموعه ۱۴ انشا درباره کتاب و کتاب خوانی)
کتاب پیوندی ناگسستنی با مدرسه و درس دارد. پس از همین روست که معلمین عزیز از دانش آموزان خود میخواهند تا انشاهایی درباره کتاب را نوشته و تحویل کلاس دهند. ما نیز در این بخش از سایت ادبی تک متن چندین انشا درباره کتاب را آماده کردهایم.
فهرست انشا درباره کتاب
- انشا در مورد کتاب با مقدمه، بدنه و نتیجه برای پایه نهم
- انشا در مورد کتاب و کتابخوانی ادبی و زیبا
- انشا در مورد کتاب یار مهربان
- انشا در مورد کتاب و کتابخوانی برای کودکان
- انشا کوتاه کتاب و کتابخوانی
- انشاء در مورد دوستی با کتاب
- انشا در مورد دوستی با کتاب با قواعد نگارشی
- انشا درباره کتاب از نگاه یک کتاب فروش
- انشا درباره کتاب از زبان نویسنده
- انشا در مورد اگر من یک کتاب بودم
انشا در مورد کتاب با مقدمه، بدنه و نتیجه برای پایه نهم
مقدمه انشا در مورد کتاب
کتاب یار مهربان و دوست بی آلایش ماست.ما با خواندن کتاب به دنیای دیگری سفر می کنیم و به کشف ناشناخته ها می پردازیم.همه ما باید ساعاتی از روز را به خواندن کتاب اختصاص دهیم تا از فواید بینظیر این دوست مهربان بهره مند شویم.
بدنه انشا در مورد کتاب برای پایه نهم
کتاب خواندن فواید زیادی برای ما بهمراه دارد.در ابتدا دانش ما را در موضوعات مختلف ارتقا می بخشد. ما را دانا تر می کند. وقتی چیزهای مختلف را یاد می گیریم، یاد می گیریم که با آنها نیز متفاوت برخورد کنیم. به همین ترتیب، کتاب ها ما را سرگرم هم می کنند. آنها خستگی ما را می از ما می گیرند و وقتی تنها هستیم با ما همراهی می کنند.علاوه بر این، کتاب ها به ما کمک می کنند تا حوزه های مورد علاقه خود را بشناسیم. آنها برای انتخاب شغل هم تا حد زیادی به ما کمک می کنند.از همه مهمتر، کتاب ها دایره لغات ما را بهبود می بخشد.
در واقع ما کلمات جدیدی از آن یاد می گیریم و این دایره واژگان ما را بیشتر می کند. علاوه بر این، کتاب ها مهارت خلاقیت ما را تقویت می کنند. آنها به ما کمک می کنند تا یک جنبه کاملاً جدید خودمان را کشف کنیم.به عبارت دیگر، کتاب ها ما را به زبان ها مسلط تر می کنند. آنها مهارت های نوشتاری ما را نیز افزایش می دهند.با کتاب خواندن اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کنیم تا در زمینه های مختلف حرفی برای گفتن داشته باشیم.
به طور خلاصه، کتابها دیدگاه جدیدی و درک عمیقتری از چیزها به ما میدهند. بر شخصیت ما نیز تأثیر مثبت می گذارد. در حال حاضر با پیشرفت علم و تکنولوژی کتاب ها هم تغییراتی پیدا کردند و به شکل راحتی در دسترس ما قرار دارند.کتاب های الکترونیکی و کتاب های صوتی دو شکل جدید از کتاب های امروزی هستند که هر کدام از جذابیت خاص خود برخوردار هستند و به راحتی در هر شرایط و هر مکانی در دسترس ما هستند.
نتیجه در مورد کتاب برای پایه نهم
به طور خلاصه، کتابها دیدگاه جدیدی و درک عمیقتری از چیزها به ما میدهند. بر شخصیت ما نیز تأثیر مثبت می گذارد. ما باید همه افراد را به خواندن کتاب،این یار مهربان تشویق کنیم.در اخر انشا خود را با خواندن یک شعر به پایان می رسانم.
گر که خواهی پیشرفتی با شتاب
بهره بردن از زمانت خوب و ناب
لحظههای عمر را غافل مشو
از رفیق مهربانی چون کتاب
مطلب مشابه: انشا درباره شغل آینده (۱۲ انشا درباره مشاغل مختلف)
انشا در مورد کتاب و کتابخوانی ادبی و زیبا
مقدمه انشا در مورد کتاب و کتابخوانی
برای سفر به دنیای ناشناخته سری به کتاب فروشی و کتابخانه ها بزنید.کتاب ها در قفسه ها منتظر هستند آنها را ورق بزنید و پای در دلشان بشینید آنها حرفهای زیادی برای گفتن دارند.روح تشنه خود را سیراب کنید.
بدنه انشا در مورد کتاب و کتابخوانی
کتاب ای یار مهربان من،چه چیزی می توانم در وصف خوبی تو بنویسم؟ وقتی پایم به کتاب فروشی می رسد خودم را در دنیای دیگری تصور می کنم.دنیایی که در ان کتاب ها یکی یکی به سخن درمی آیند و من را به خواندن خود دعوت می کنند. هر کدام از آنها حرف تازه ای دارند. یکی برایم شعر می خواند، یکی از علم و تکنولوژی جدید می گوید،ان یکی با فریاد تاریخ را برایم شرح می دهد و من نمیدانم که سراغ کدام یکی بروم پای حرف و در و دل کدام یک از آنها بشینم.حرف های همه آنها برایم شیرین و دوست داشتنی است اما من کتاب شعر را برمیدارم تا دقایقی را با خواندن شعر روح تشنه خود را سیراب کنم.
وقتی که کتاب ها را ورق می زنم و کتاب را می خوانم دیگر طاقت دل کندن از آنها را ندارم. آخر چه کسی دلش می آید که از این یار دانا و مهربان دست بکشد. کتاب ها در قفسه کتابخانه با چشمان مشتاق نگاهی به من می اندازند و می خواهند همه آنها را با خود به خانه ببرم آخر آنها با دل و جان به دنبال آموختن هستند.کاش می توانستم همه آنها را به خانه ببرم مثل عاشقی که طاقت دل کندن از معشوق خود را ندارد منم هم نمیخواهم از این یار مهربان جدا شوم.کتاب،کتاب،کتاب یار مهربان من همیشه برایم حرف ها،داستان ها و پندهای جذابی داری چقدر خوب است همنشینی با تو.تو ترس، غصه و ناامیدیم را از من میگیری به من شوق زیستن می دهی.
نتیجه گیری انشا در مورد کتاب و کتابخوانی
کتاب خواندن ما را به دنیای پر از شگفتی می برد.کتاب های حرف های زیبایی و پر معنایی دارند و فقط به دنبال گوشی می گردند که آنها را با جان و دل بیاموزند. دست رد به سینه آنها نزنیم و به حرف های آنها گوش دهیم.
انشا در مورد کتاب یار مهربان
مقدمه: بچه که بودیم می خواندیم من یار مهربانم، دانا و خوش زبانم، گویم سخن فراوان، با آنکه بی زبانم، برای من خیلی جالب بود که چگونه کسی دوست من است و زبان ندارد و با من حرف می زند.
بدنه: کم کم که بزرگ شدم دانستم که تمام دوستی ها بر اساس نیاز، توقع و انتظار شکل می گیرد اما دوستی من و این یار دیرینه نه بر اساس توقع است و نیاز بلکه او یار مهربانی است که از من هیچ توقعی ندارد. همواره در خلوت من می درخشد و مرا از تنهایی که انسان ها برایم ساخته اند، دور می کند او راه چگونه زیستن را به من می آموزد. دوستش دارم.
در کیفم جا می شود همه جا با من می آید، نه خواسته ای دارد و نه خریدی، وقتی حوصله ام از دست مردم سر می رود او مرا وسوسه میکند گاهی چنان مطالبش زیبا و دلچسب است که دوست ندارم لحظهای از او جدا شوم.
سرشار از شعر احساس، عشق، محبت، مهربانی، دوست داشتن و یاد خداست که در کنار من است. وقتی با او هستم احساس بزرگی افتخار و انسانیت می کنم. او در من شوق چگونه زیستن، خوب زیستن را زنده می کند و دوستی را به من می آموزد.
انسان دوستی را مسیر را هم قرار میدهد و برای اینکه من به راه درست قدم بگذارم برایم چراغ به دست است. راهنمای خوب و کاملی است که هیچ وقت اسرار مرا جایی فاش نمیکند.
کتاب با آنکه خودش در آرامش است در من غوغا می کند و مطالب جدید و آموختنی های ناب را به من می آموزد. او یار شفیق بی ادعا، کتاب است که جایگاهش رفیع و بلند است.
نتیجه گیری: بهتر است به جای دیدن فیلم های تکراری و پراز استرس در کنار کتاب بنشینید و دمی در هوایش آرام شوید.
مطلب مشابه: انشا درباره اتوبوس شلوغ {۱۲ انشا جدید پایه های مختلف}
مطلب مشابه: انشا با موضوع سفر تخیلی به آینده (۱۰ انشا جدید و جالب)
انشا در مورد کتاب و کتابخوانی برای کودکان
مقدمه: سلام بر یار بر بی همتای من کتاب که همواره یادش ، نامش و خودش موجب سعادت است و بس . تو را چون جان شیرین دوست می دارم و تا زنده ام در کنارم خواهی بود.
بدنه: تو بهارجاویدان و پر از گلی که روح طراوت و شادی، زندگی و عشق را درمن زنده می کنی. تو مرا به دنیای شگفت انگیزه خلقت می بری و بهترین ها را به من می آموزی.
تو بهترین، باصفاترین، آرام ترین و بی خطر ترین دوستی هستی که من با تمام وجود تو را دوست می دارم. تو به من راه و رسم مردانگی و محبت را آموختی. تو بهار ناب آموختنی که من با تو رویش و سرسبزی را می آموزم. چراغ دانش تو خنکای لذت بخش صبح تابستانی است که امیدت به من زندگی یاد می دهد. تو که باشی دنبال سایه می گردم تا همراه تو و سایه به آرامش برسم و بخوانمت. تو را بسیار دوست می دارم.
تو دریای نیلگون و آرامی هستی که هرچه بیشتر به عمق تو سر می زنم بیشتر خدا را می شناسم تو برای من همان نسیم روح بخشی که به صورتم آرام آرام حس زندگی می دهی و من با بودن در کنار تو غم هایم را از یاد می برم تو به من صبر، مهربانی، استقامت، حوصله و توکل را میآموزی تا در هر شرایط سخت همراه تو به آرامش برسم و از خدا یاری بخواهم.
تو اقیانوس بی کران متانت و آرامش و سکوتی که همراهت جهان زیبا می شود و نگرشم به دنیا و مردمانش تغییر می کند. تو تمام مطالب کتاب های پیامبران بزرگ را در خود داری و کم کم و با محبت و بی دغدغه به من یاد می دهی. من تو را در کنار خودم که نه از خودم می دانم و مطمئن هستم که روزی با خواندن مکرر تو از خواب غفلت بیدار خواهم شد و خدا هم دستم را خواهد گرفت.
تو شاید مانند یک پیامبر هادی و راهنمای من باشی و دستم را بگیری تا در منجلاب نادانی و زشتی و گمراهی نمانم. رسالت تو عظیم است و کارت دشوار چون هیچ کس نمی خواهد بیدار شود و همه خودشان را به خواب زده اند و دنیا در حال فروپاشی است. همه مردم در جهل و ظلمت غوطه می خورند و خدا را از یاد برده اند.
نتیجه گیری: روزها از پی هم می آیند و می روند و عمر می گذرد کاش به جای هرز دادن عمر و ثانیه های بی بازگشت عمر سری به دوستی قدیمی بزنیم و کتاب را به آغوش خود بازگردانیم.
انشا کوتاه کتاب و کتابخوانی
من کتاب خواندن را دوست دارم و هر بار که کتاب می خرم سریع آن را می خوانم و برای دیگران هم تعریف می کنم.
کتاب خواندن برای ما بچه ها بسیار مفید است و باعث می شود اطلاعات زیادی را به دست بیاوریم و چیزهای جدیدی یاد بگیریم که قبلا بلد نبودیم.
خواندن کتاب برای فکر و یاد گیری ما نیز بسیار خوب است و وقتی کتاب می خوانیم باید شخصت ها و منظره ها را در ذهن خود تصور کنیم و این موضوع باعث می شود بهتر فکر کنیم و خلاق تر باشیم.
وقتی کتاب می خوانیم سوالات ما نیز بیش تر می شود و برای پیدا کردن جواب همین سوال ها مجبور می شویم کتاب های بیش تری را مطالعه کنیم و یا از بزرگ تر ها درباره مسائلی که نمی دانیم سوال کنیم و با این کار اطلاعات ما زیاد می شود.
همچنین کتاب خواندن باعث می شود معنی کلمه هایی که نمی دانیم را یاد بگیریم.
کتاب ها به ما یاد می دهند که آدم های خوب و بد چطور هستند و به همین دلیل ما دیگر گول آدم های بد را نمی خوریم و تشخیص می دهیم آن ها چه وقت حقیقت و چه وقتی دروغ می گویند.
وقتی کتابی را بخوانیم که نوشته های خوب و مثبتی دارد حس خوبی پیدا می کنیم، مثل زمانی که با دوست هایمان حرف می زنیم.
اگر کتاب بخوانیم در آینده آدم بهتری خواهیم بود و می توانیم برای دوستان خودمان هم مفید باشیم و جامعه ی بهتری بسازیم.
انشاء در مورد دوستی با کتاب
مقدمه: هر وقت که تورا می یابم دلخوش می شوم و خندان، بوی خوش برگهایت حالم را خوب می کند و تند تند ورقت می زنم و لذت می برم. گاهی با دیدنت پشت ویترین مغازه ها هم دلم هوایت را می کند و برای خریدت برنامه ریزی می کنم و خیلی زود به سراغت می آیم دوست خوبم، ای یار همیشگی و دیرین
بدنه: کتاب را چون یار شیرین دوست می دارم و در قلبم محفوظش می دارم که کتاب یاری بی دردسر و بی استرس است و هموراه برایم بهترین ها ارمغان آورده است. هر بار که در کنارت هستم تو فقط مطالب خوب و عالی را به من هدیه می دهی و من از تو راه و رسم زندگی را یاد می گیرم.
تو برای من مانند پدر و مادر و خواهر مفید هستی و شاید بعد از این عزیزانم بهترین همدمم باشی، تو دوستی بی کلک هستی که هیچ ضرر و زیانی به من نمی رسانی و مرا تا سرمنزل مقصود می رسانی، ای بهتر از خواب و ای شیرین تر از رویا می دانم که هیچ وقت از تو خسته نمی شوم و همیشه در کنارم خواهی بود.
هر خط تو برای من یک دفتر زندگی است و من می توانم به کمک تو بهترین مطالب و راه و رسم زندگی را می آموزم و می دانم که تو چون معلمی راه را برای من آشکار خواهی کرد.
دوستی با تو بی خطر است و هی] نظری بد در تو وجود ندارد و همیشه در حد اعلی هستی، تو بهترین و جذاب ترین همدمی هستی که همه رفتارهای مرا تحمل می کنی و من همچنان از داشتن تو خوشحالم و تو را چون همراهی همیشگی در کنار خواهم داشت. دوستی تو و من از جنس دوستی های امروزی نیست و تو از دیرباز در حوالی من بهترین بوده ای.
نتیجه گیری: کاش به جای رفتن به دنیای بی پایان مجازی به سمت و سوی کتاب برویم و از همه روزهای گذشته که بی آموختن گذشت را جبران کنیم. دنیای بی کتاب دنیای پوچی خواهد بود. بیایید در کنار دوستی با کتاب زندگی کنیم و بدانیم که هیچ وقت از دستش دلخور نمی شویم و تا همیشه برای ما خواهد ماند.
مطلب مشابه: انشا درباره چهار فصل؛ ۱۲ انشا درباره بهار، تابستان، پاییز و زمستان
انشا در مورد دوستی با کتاب با قواعد نگارشی
مقدمه: کتاب دوستی بی ادعاست که در هیچگاه از شما بد نمی گوید و به دنبال عیب های شما نیست و برایتان همدم خوبی خواهد بود، چشمه نوری که از نورش تا ابد بهره مند می شوی و تا همیشه در کنارت خواهد ماند. بیا و از این دنیای زخمی مجازی بیرون بیا و دست به سوی کتاب دراز کن.
بدنه: شاید بهترین دوستی که برایم همیشه جاوید است، کتاب است ، یاری دیرین و بی دردسر که تو را تا امن ترین و زیباترین جایگاه می رساند، مطالبش جذاب و گفته هایش بی شک و بی گمان، او که همواره و در هر شرایطی در کنارمان است.
کاش می توانستم تمام کتابهای دنیا را برای خودم خریداری کنم و در اتاقم نگه داری کنم.دوست خوبم، کتاب مهربان با تو هستم، تو خلوت مرا پر می کنی و من با تو در اوج قله آرامش قرار می گیرم و برای من دریچه مهر و عشق و عاطفه خواهی بود. روزهایی که تو در کنارم هستی دست از گوشی و موبایل بر می دارم و این اوج زیستن در آرامش است.
تو مرا روشن کن و دلم را تا انتهای عشق به خدا و انسانیت برسان تا من هم با کمک تو بتوانم مهربانی و عشق و عرفان را ترویج کنم. من با تو در اوج خوبی و زندگی قدم می زنم و تو خط به خط برایم روشنگری می کنی، دوست خوب من، تو را چون یاد خوبان حفظ می کنم و می دانم که صندوقچه اسرار دلم از تو روشن و پر نور است.
تو راه زندگی من، چراغ روشن دلم و همسفر تنهایی و غربت من هستی، ای یار دیرآشنا و ای همدم بی خوابی و دل شکستگی و بی وفایی دنیا، تو را به همه چیزهای پوچ وبی ارزش دنیا ترجیح می دهم و از تو می خواهم که همواره درکنارم باشی و شب های تاریک ظلمت و نادانی مرا روشن کنی، من با داشتن تو هر ظلمت و تباهی را حریفم و می دانم که تو بهترین وزیباترین را برایم خواهی ساخت و دلم به نور با صفای تو هر لحطه چلچراغ است.
نتیجه گیری: کتاب دوستی که هیچ وقت کهنه نمی شود و هیچ وقت از یادها نمی رود، نه بهایی دارد و نه دردسری، شاید به اندازه تمام دوستی های عمرت ارزش و اعتبار داشته باشد، کاش به جای پرسه در دنیای بی ارزش علافی و وقت گذرانی کتابی تهیه کنیم و با او همراه شویم. یار دیر آشنا دوستت دارم.
انشا درباره کتاب از نگاه یک کتاب فروش
من عاشق کتاب ها هستم و همین علتی بود که مغازه ی بزرگی اجاره کنم و کتاب فروشی باز کنم.
هر روز صبح، خود را تا کتاب فروشی ام می رسانم و درب مغازه را باز می کنم. این جا دنیای من است دنیایی پر از داستان ها و قصه های شگفت انگیز.
همیشه دلم می خواست این دنیای عجیب را با دیگران به اشتراک بگذارم، دلم می خواست آن ها نیز مانند من فرصت تجربه ی این دنیا را داشته باشند.
هر کدام از این کتاب ها مانند یک تکه ی با ارزش از زندگی من هستند، و برایم عجیب است چگونه در برخی خانه ها کتاب ها گوشه ای می مانند تا گرد و غبار زمان آن ها را فرا بگیرد…
خواندن کتاب لطفی است در حق خودمان، نباید اجازه دهیم کتاب ها فراموش شوند باید آن ها را بخوانیم، باید گرد و غبار کتاب خاک گرفته را تمیز کنیم، صفحاتش را بگشاییم و همسفر قصه های آن شویم.
زمانی که شروع به خواندن اولین سطر از یک کتاب می کنی قدم در جهانی می گذاری که هیچ جای دیگر نمی توانی آن را تجربه کنی… آدم های داستان ها، دوستان تو می شوند و خودت را کنار آن ها تصور می کنی، با اندوهشان، غم وجودت را فرا می گیرد و با شادیشان، شور و شعف را در خود حس می کنی.
می توان ساعت ها در میان این کتاب ها ماند بدون خستگی، می توان ساعت ها در دنیای کتاب ها غرق شد بدون آن که حتی یک لحظه متوجه هیاهوی اطراف شوی.
کتاب برای من چیزیست که روحم را تعالی می بخشد و تفکری عمیق تر به من هدیه می کند، و علتی می شود تا دنیا و مردمانش را جور دیگری بنگرم.
کتاب بهترین دوست و همدمی ست که داشته ام و دارم، دوستی که با من از هزاران جای مختلف سخن می گوید و آن چه که جای دیگری نیاموختم را به من می آموزد.
انشا درباره کتاب از زبان نویسنده
به نظر می رسد نویسنده ها بیش تر از افراد دیگر با کتاب ها ارتباط دارند و من هم جزو همان افراد هستم. ما نویسنده ها عاشق کتاب ها هستیم و از آن ها موارد زیادی یاد می گیرم و بیش تر این موارد را به نوعی دیگر در نوشته هایمان می آوریم تا به دیگران نیز یاد دهیم.
ما با شخصیت های کتاب هایمان زندگی می کنیم، شبیه افراد خانواده، آن ها هر روز کنار ما هستند، در شادی، در غم، در تفریح یا روزهای کاری.
کتاب ها از نظر ما دو دسته هستند: کتاب خوب – کتاب بد
کتاب های خوب راهنمای ما هستند و مانند یک فرد با تجربه و دانا ما را راهنمایی می کنند، کمک می کنند ، به ما مشورت می دهند و می آموزند که چگونه باید زندگی کنیم. و اما کتاب های بد، ضرری که کتاب بد به انسان وارد می کند از کتاب نخواندن بیش تر است.
ما آفریننده ی کتاب ها هستیم اما می دانید افراد دیگری هم در کنار ما هستند که ارزش این آثار را چند برابر می کنند. مثلا کسانی که “تصویر گر کتاب” یا “حروف چین کتاب” هستند.
“تصویر گر کتاب” این نام هنرمندانی است که از قدرت تخیل شان کمک می گیرند تا کتاب هایی که ما خلق می کنیم را برای خوانندگان جذاب تر کنند. تصاویری که به دست آن ها پدید می آید به نوشته های کتاب جان می بخشد .
و “حروف چین کتاب” افرادی که در مرحله ی چاپ جزئیات قرار گیری واژه ها و سطرها را تنظیم می کنند و زمانی که آن ها کارشان را به خوبی انجام دادند کتاب ها چاپ می شود.
همین کتاب های چاپ شده در کتاب فروشی ها کنار هم قرار می گیرند تا به خانه شما راه پیدا کنند.
انشا در مورد اگر من یک کتاب بودم
از زمانی که بشر به توانایی نوشتن و کتابت دست یافت، موفق شد رویدادهای زیادی رقم بزند. قبل از ابداع خط، انسانها برای بیان آنچه در ذهن داشتند، تصاویری بر روی دیوار غارها حک میکردند. این تصاویر حکم پیامهای کد گذاری شده و رمز دار را داشتند. باستان شناسان امروزه به تفسیر آنچه بشر گذشته از خود به جای گذاشته دست یافتند.
بعد از کشیدن تصاویر برای رساندن منظور، خطها ابداع شدند، حروف ایجاد شدند تا رسید به دست خطهایی که شبیه دست خطهای امروزی بودند. از زمان دستیابی به خط و توانایی نوشتن، نامه نگاری هم رونق بیشتری پذیرفت و انسان فهمید میتواند آنچه را که در ذهن دارد به صورت مجموعهای در کنار هم جمع آوری کند، و این گونه کتابها پدید آمدند.
برخی کتابها قدمت زیادی دارند و دارای ارزش مادی و معنوی زیادی هستند. کتابها در هر موردی به ثبت رسیدند، تاریخی، سیاسی، رمان، آموزشی، مذهبی، سرگرمی، فلسفه، روانشناسی، منطق، دیوان شعر و … .
بی ادعاترین و خاموشترین راهنمای بشر که فقط سود دارد و دوست ناباب نیست، کتاب است، اما امروزه چقدر وقت صرف خواندن کتاب میشود!؟. تا به حال به این موضوع اندیشیدهاید که اگر کتاب بودید چه میشد؟!.
من اگر کتاب بودم قطعا به خودم میبالیدم که گنجینهای از معلومات را در دل خود دارم.
دوست داشتم برایم ارزش قائل باشند.
تمیز و مرتب نگهم دارند.
دوست داشتم بعد از خوانده شدن مطالبم، باعث تغییری در اندیشهای شوم.
باعث ترک رفتار و یا عادت بدی شوم.
دوست داشتم بتوانم تغییرات مثبت و ماندگار در خوانندگانم ایجاد کنم.
دوست داشتم اگر مطالبم مفید و آموزنده است به دیگران معرفی شوم، تا آنها هم مطلع شوند.
دوست داشتم حتی به افرادی که بضاعت خرید آسان کتاب را ندارند، قرض داده میشدم تا آنها هم بتوانند از مطالبم استفاده کنند.
دوست داشتم در کنار تمام هزینههایی که از دل و جان برای تجملات و سرمایه گذاری وقف میشوند، حتی شده اندک بودجهای برای تهیه من در نظر گرفته شود، زیرا میدانم جامعهای که مطالعه داشته باشد، آگاهتر و اندیشمندتر میشود. رشد و پیشرفت میکند. هر چه افکار بیشتر رشد کند، آن جامعه از خرافات و گزافه گویی رهایی مییابد و … .
خلاصه اینکه ختم کلام، بیاییم با خود عهد ببندیم، مطالعه روزانه را هر چقدر اندک هم باشد در برنامه زندگی خود بگنجانیم.
مطلب مشابه: انشا با موضوع خانه؛ ۱۲ انشا جدید در مورد منزل برای مقاطع مختلف