انشا درباره پدر / 12 انشا جدید درباره پدر پایه های مختلف تحصیلی
در ادامه مجموعه ای از انشا هایی در باره روز پدر برای تمام پایه ها تحصیلی، انشا زیبا درباره روز پدر و حضرت علی، انشا خاص در باره مقام پدر و انشا مفهومی درمورد روز پدر به انگلیسی و … را شما عزیزان ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.
پدر، سنگ بنای خانواده و منبعی از عشق و حمایت است. او با تلاش و فداکاری های بی پایان خود، نه تنها نیازهای مادی ما را تامین می کند، بلکه به ما درس های ارزشمندی از زندگی می آموزد. وجود پدر در کنارمان احساس امنیت و آرامش را برای ما به ارمغان می آورد. او با حکمت و تجربه اش، همیشه در کنار ماست تا در مواقع سختی راهنمایی مان کند و در خوشی ها، شادیمان را دو چندان کند. در این انشاها، به بررسی ویژگی ها و نقش پدر در زندگی ام می پردازم و از محبت های بی دریغ او قدر دانی می کنم.
فهرست انشا درباره پدر
- انشا ناب درباره روز پدر برای پایه هفتم تا نهم
- انشا زیبا درباره روز پدر و حضرت علی
- انشا احساسی درمورد پدرم
- انشا خاص درباره مقام پدر
- انشا درباره روز پدر برای تمام پایه ها تحصیلی
- انشا با موضوع پدر یعنی همه چیز
- انشا درباره پدر ادبی وزیبا
- انشا درمورد روز پدر ساده برای پایه ابتدایی
- انشا ادبی با موضوع پدر
- انشا درباره روز پدر به زبان کودکانه
- انشا مفهومی در مورد روز پدر به انگلیسی
انشا ناب درباره روز پدر برای پایه هفتم تا نهم
مقدمه انشا روز پدر:
روز پدر جای بعضی از پدران خالیست، پس کمی آرامتر شادی کنیم شاید کسی در همین حوالی پدرش را به خدا سپرده باشد.بدنه انشا روز پدر:
بابا نان داد!این جمله تنها یک جمله سه کلمه ایی نیست، این جمله یک دنیا حرف دارد، بابا تنها نان نداد بابا جوانی خود را برای من داد، بابا زورش را داد تا کار کند، بابا پولش را داد تا مایحتاج مرا تهیه کند، بابا خوابش را داد تا من سَرم را آرام بر روی بالش بگذارم و بخوابم. بابا جان داد تا من و بچه های دیگر در آرامش زندگی کنیم. بابا با دشمن جنگید تا دشمن به خانه هایمان حمله نکند، به کشورمان چپ نگاه نکند، بابا از خودش گذشت تا زندگی به ما برسد، بابا هر چه در توانش بود را داد، بابا دیگر چیزی ندارد که بدهد! بابا تا آخرین نفس جان داد. بابا شهید شد تا روز پدر نه تنها حسرت نبودنش را نخورم بلکه به اینگونه نداشتنش افتخار کنم. بابا نه تنها قهرمان من بلکه قهرمان یک ملت است، بابای من روز پدر با پدر تمام یتیمان امام علی (ع) محشور شده است و از آسمان به من نگاه می کند. پدرم یک فرشته است، او ثابت کرد که فرشته ها هم می توانند مرد باشند. فرشته ای به تمام معنا که از مال و جان خود گذشت.
نتیجه انشا روز پدر:
پدرم شهید است شهید راه حق و حقیقت و من روز پدر را از زمین به آسمان به جایگاه ابدی ات تبریک می گویم. پدرم روزت مبارک.
انشا زیبا درباره روز پدر و حضرت علی
مقدمه انشا در مورد روز پدر و حضرت علی:
امام علی (ع) امام و ولی ما شیعیان می باشند که در تقویم رسمی کشورما روز میلادشان را به نام روز پدر نامگذاری کرده اند. در این انشا قصد داریم درباره روز پدر و حضرت علی (ع) بگوییم.بدنه انشا روز پدر و حضرت علی:
امام علی (ع) اولین پیشوای ما شیعیان در روز 13 رجب و در سال 30 عام الفیل دیده به جهان گشودند، ایشان فرزند حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص) و فاطمه دختر اسد بن هاشم می باشند. از القاب معروف این حضرت می توان به نام های ” اسدالله، مرتضی، امیرالمؤمنین و اخو رسولالله ” اشاره کرد. ” ابوالحسن و ابوتراب ” نیز کنیه های ایشان می باشند. امام علی (ع) همسر حضرت فاطمه(س) می باشند که از ایشان فرزندانی به نامهای امام حسن، امام حسین، حضرت زینت و ام کلثوم می باشند. پدری نمونه و فداکار که الگوی تمامی پدران دنیا می باشند.امام علی (ع) با جانفشانی ها و از خودگذشتگی هایش راه مردانگی را به فرزندانش آموخت تا ما شیعیان راه او نیز شیرمردان دنباله راه ایشان باشیم. پدران ما نیز برای شروع کار به امام علی اقتدا می کنند و صلابت و مردانگی خود را از این امام همام وام گرفته اند و چه نیک است انتخاب روز میلاد امام علی (ع) به نام روز پدر و روز مرد.
امام علی (ع) در خصوص تربیت فرزندانش اینگونه سخن گفته اند: “به خدا سوگند هیچ گاه از پروردگار خود فرزندانی خوش سیما و نه فرزندانی سرو قامت نخواسته ام، بلکه فرزندانی مطیع خداوند و ترسان از او خواسته ام تا هرگاه به فرزندم نگریستم و او را در حال اطاعت خدا دیدم، چشمانم روشن شود.”
نتیجه انشا روز پدر و حضرت علی:
امام علی (ع) نه تنها پدر فرزندان خود بلکه پدر فرزندان یتیم بودند، فرزندانی که نیمه شب به انتظار او می نشستند تا لقمه نانی برایشان بیاورند و دست محبت بر سر آنها بکشند. ما نیز امام را الگویی شایسته برای خود خواهیم داشت و رفتار و منش ایشان را سرلوحه زندگی خود قرار خواهیم داد.
مطلب مشابه: انشا درباره مادر / 12 انشا جدید موضوع مادر پایه های مختلف
انشا احساسی درمورد پدرم
مقدمه:
به نام خالق مهربانی انشای خود را در مورد پدر ، مهربان ترین عشق بی ریای انسان آغاز میکنم .بدنه انشا:
راستش وقتی به خودم و پدرم فکر میکنم ، باید اعتراف کنم همه چیز شبیه فیلم های رمانتیک و پر سوز و گداز عاشقانه نیست ! ما همیشه با هم رفیق نیستیم . همیشه با لبخند و خوشی و گفت و گو کنار هم نیستیم . خیلی وقت ها با هم دعوا و بحث میکنیم . حتی گاهی وقت ها دوست دارم با پدرم قهر کنم . گاهی دلم میخواهد پدرم بیشتر من را درک کند و به نظرات و سلیقه ام احترام بگذارد.با این وجود در مورد یک چیز کاملا مطمئن هستم . این که در سرتاسر جهان هیچ کس به اندازه پدر و مادرم من را دوست ندارند و نخواهند داشت. همه دوستی ها و روابط انسان ها بر اساس سود و زیان متقابل است ، یعنی اگر تو به کسی بدی کنی به تو بدی میکند و اگر خوبی کنی ، خوبی خواهی دید. تنها رابطه ای که از هر نوع حسابگری دور است احساسی ست که پدر و مادر به فرزند خود دارند.
آنها فرزندان خود را با همه ضعف ها ، ایراد ها ، بدی ها و کم لطفی ها از صمیم قلب دوست دارند. حتی فرزندان بیمار ، گرفتار یا پر دردسر…
من این را از خیلی از بزرگتر ها شنیده ام که بچه ها حتی وقتی بزرگ شوند ، حتی وقتی مسن شوند یا خودشان صاحب زندگی و فرزند باشند باز هم برای پدر و مادر بچه حساب میشوند. و من با این که هنوز نوجوانم این موضوع را درک میکنم.
نتیجه گیری:
من و پدرم همیشه با هم خوب نیستیم . ما با هم اختلافاتی داریم . اما من از صمیم قلبم آگاهم که در تمام دنیا هرگز کسی برای من پدر نخواهد شد. هرگز چنین تکیه گاه و پناه امنی در جهان نخواهم یافت و هرگز هیچ کس را مثل تو ، پدر عزیزم دوست نخواهم داشت.
انشا خاص درباره مقام پدر
مقام پدر، مقام مشارکت فعال در تعیین سرنوشت جامعه است.
اگر خیر و صلاحی نصیب امت و جامعهای میشود،
به آن علت است که پدرانی در امر تربیت و صلاح نسل، تلاش هایی هدفدار انجام داده اند و نسلی شایسته و پاک پرورانده اند.
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردان هات، کودکی هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
میخواهم بگویم، ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه هایی را خوردی که مال تو نبودند!
ببخش اگر ناخنهای ضرب دیده ات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود
و ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛
اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛
اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
دلم میخواهد به یکباره، تمام بغض تو را فریاد کنم.
ساعت جیبیات را که نگاه میکنی، یادم میآید که وقت غنچهها تنگ شده؛ درست مثل دل من برای تو.
مطلب مشابه: انشا درباره تابستان { 10 انشا جدید تابستان برای پایه های مختلف }
انشا درباره روز پدر برای تمام پایه ها تحصیلی
مقدمه انشا روز پدر برای همه پایه ها:
روز پدر فرا رسید و نوبت انشایی با موضوع پدر رسید، پدرم می دانم که بزرگی و عظمت تو در چند خط نمی گنجد اما بپذیر از من که چیزی جز این ندارم.بدنه انشا روز پدر برای همه پایه ها:
امروز روز پدر است همان روزی که به نام پدران نامگذاری شده است همان روزی که بعد از یکسال گذراندن به یاد قدردانی از پدران می افتیم تا از تلاشی که در طول سالهای زندگی ما کرده اند قدردانی کنیم. اما آیا چیزی لایق پدر است که به او بدهیم؟ آیا با هدایای مادی می توان به او نشان داد که چقدر دوستش داریم؟ پدرم پینه های دستان تو را هیچ هدیه ای مرهم نیست! پدرم موهای سپید تو را هیچ کلامی سیاه نمی کند!
من چگونه تو را جوان کنم؟ تو که جوانی ات را در راه بزرگ کردن من گذاشته ای؟ پدرم واژه هایم حتی نمی تواند عظمت تو را بیان کند. تنها بدان آنقدر دوستت دارم که حاضرم تمام عمرم را به تو خدمت کنم تا دیگر غم نبینی. من از تو راه زندگی را آموختم. در تمام طول زندگی راه چطور زندگی کردن را به من آموختی اما نگفتی که از فرزندت چه می خواهی تا امروز از تمام توانم برای شادی ات خرج کنم!نتیجه انشا روز پدر برای همه پایه ها:
پدران سرزمین من نشان داده اند که با کلامی محبت آمیز از طرف فرزندانشان روحیه می گیرند و قدرتشان چندین برابر می شود. پدرم دوستت دارم.
انشا با موضوع پدر یعنی همه چیز
بابا یعنی غصه ، بابا یعنی غم ، بابا یعنی درد ، بابا یعنی خستگی ، بابا یعنی تلاش ، بابا یعنی کارمند ، بابا یعنی مستاجر ، خلاصه اینکه بابا جوانی داد و پیری گرفت.
پس بابا یعنی تنگی نفس بابا یعنی لرزش دست و پا بابا یعنی سنگینی گوش بابا یعنی عصا و عینک بابا یعنی اه و ناله بابا یعنی نقطه شروع و پایان زندگی و شاید بابا یعنی من و تو ، پس بیائید از امروز برای بابا هایی که مثل بابای من است دعا کنیم تا خدا زودتر از او راضی شود و او را پیش خودش به بهشت ببرد.
زیرا او دیگر از نگهبانی جهنم خسته شده و از زندگی و از نفس کسیدن بیزار است او دیگر توان کار ندارد قدرت (نه) گفتن را ندارد او خسته است او شکسته است او از دیروز پشیمان است.
او فردا را نمی خواهد فردایی که مثل دیروز بوده فردایی که باید فردای من باشد و من پا جای پای او بگذارم بجنگم مبارزه کنم تلاش کنم به خاطر هیچ بابای من بازنده بود بازنده این جدول مارپیچ و هزار توی زندگی او برای شطرنج هروز یک حرکت کم داشت .
هر وقت به پایان بازی و روز های اخر ماه می رسید انچه را در بازی های دیروز برده بود به حریف مقابلـش یعنی صاحبخانه ی جدیدمان بود می باخت و اینجا بود که باز مات میشد و ساعتها به نقطه ای خیره می ماند و آن نقطه چیزی نبود جز آینده ی من مثل گذشته ی خودش .
پس ما از موضوع انشا امروز نتیجه میگیریم که بابا یعنی عقده یعنی حسرت یعنی کار یعنی کسی که چشم به فردا های دور و دراز آرزو دوخته و این آرزو ها چیزی نیست جز تلف کردن عمرش و شاید امروز که من این انشا را برای شما می خوانم او هم پشت میز کارش نشسته و درباره ی بابا هایی می نویسد مثل خودش زیرا او با نوشتن یادداشتهای روزانه ی خودش را آرام میکند اجازه خانوم تموم شد.
مطلب مشابه: انشا درباره باران جدید / 10 انشای خواندنی بارش باران پایه های مختلف
انشا درباره پدر ادبی وزیبا
مقدمه انشا در مورد پدر ادبی و زیبا:
معلم گفت: پدر چند حرف دارد؟ و من به او گفتم : پدر حرف ندارد. نه او به حرف من ایمان داشت زیرا به گفته او پدر سه حرف دارد، نه من به بگفته خود ایمان دارم، زیرا واژه پدر یک دنیا حرف در پس خود دارد.بدنه انشا در مورد پدر ادبی و زیبا:
پدر بهشت زیر پایش نیست او بهشت را در دستانش گرفته است و به من هدیه می دهد، پدر دریا نیست اما دریا را در دلش دارد جاری و مواج بدی های مرا می شوید و با خود می برد.پدر آلزایمر ندارد اما گاهی فراموش می کند من فرزند خلفی برایش نبوده ام . پدر نابینا نیست اما گاه بی حرمتی های مرا نمی بیند تا من به خواسته ام برسم. پدر فرشته ای بدون بال است که در زمین مانده تا رسالتش را تمام کند، او خودِ آدم است آدمی که به عشق خانواده پای بر زمین نهاده است. او ناراحت می شود، غمگین می شود اما خم به اَبرو نمی آورد، اشک نمی ریزد مگر که قلب کوچک ما برنجد. پدر یک شمع است که خانه را روشن می سازد اما خودش کم کم آب می شود. پدر چتر است نه باران از او رد می شود و نه آفتاب. زیر چتر مهربانی اش قد می کشیم و زندگی می کنیم.
نتیجه انشا:
پدرم تو ترکیبی از عشق، عظمت و صلابتی که کوه استقامتش را از تو وام می گیرد، و من به عشق توست که زنده ام. روزت مبارک پدر عزیزم.
انشا درمورد روز پدر ساده برای پایه ابتدایی
مقدمه انشا روز پدر ساده:
روز پدر در تقویم کشور ما همزمان است با روز ولادت امام علی(ع) و من می خواهم درباره این روز انشایی بنویسم.بدنه انشا روز پدر ساده:
پدرم روزت فرا رسیده و من تازه فهمیدم در طول زندگی چقدر نادانی کرده ام، چشم هایم را به روی زحماتت بستم و حمایت هایت را نادیده گرفتم، پدرم از در که می آمدی چشمهایم دستهایت را نگاه می کرد تا ببیند برای من چه آورده ای اما هرگز پینه های دستت را ندیدم، سپید شدن موهایت را متوجه نشدم، خمیده شدن کمرت را احساس نکردم، پدرم مرا ببخش که گوشهایم صدای شکسته شدن قلبت را در این روزگار نشنید، مرا ببخش که نتوانستم کمک حالت باشم و بجای برداشتن بار از دوشت باری روی آن شدم. پدرم قرار بود من عصا دستت باشم اما تو شدی تکیه گاه من، حالا می فهمم که من بی تو هیچم، پدر خوبم کمکم کن تا ادامه راه را به خوبی طی کنم. امروز که روز پدر است نمی خواهم کلمات کلیشه ای بگویم نمی خواهم بگویم که پدرها از فرزندانشان چیزی جز موفقیت نمی خواهند. من می خواهم هر چه در توانم بود برایت بگیرم تا لرزش دستانت را کم کند و سوی چشمانت را زیاد کند. پدرم مرا ببخش که در توانم بیش از این نیست. روزت مبارک پدر جانم.نتیجه انشا روز پدر ساده:
ای سپیدار بلند و بی پایدارمی برم نام تو را با افتخار
هر چه دارم از تو دارم ای پدر
ای که هستی نور چشم و تاج سر
انشا ادبی با موضوع پدر
سلام؛
سلامی به گرمی آفتاب وبه زیبایی مهتاب ، به زیبایی پرهای پرستو وبه آواز بلبلان خوشرو.
سلام به پدر عزیزتر از جانم که بدون گرمای دستانش ، زندگی معنایی نخواهد داشت.
می خواهم برایت نامه بنویسم اما نمی دانم چه بگویم ، از مهربانی هایت ، خوبی هایت و….
به نطر من توازهمه پدرها مهربان تری,خوشروتر هستی.تورا دوست می دارم به اندازه ی تمام ستاره ها,آسمان ها وکهکشان ها.
روزی از معلم ریاضی پرسیدم:شما چه قدر پدرتان را دوست دارید؟
وآهی از ته دل کشید گفت:اگربود به اندازه ی تمام اعداد دوستش داشتم کمی دلم برایش سوخت.
به سراغ معلم شیمی رفتم و اوگفت:پدر مانند هسته ای است که فرزندان به دورآن می گردند از حرف او هیچ نفهمیدم.
به سراغ معلم فیزیک رفتم او گفت:پدر خورشیدی است که هیچ گاه خورشید گرفتگی اش را نمی بینی. پاسخ او مرا گیج تر کرد.
معلم جغرافیا گفت:او مانند اقیانوسی پهناور است که چند قاره را به هم متصل می کند. با خود گفتم پدر هیچ شباهتی با اقیانوس دارد؟
اما خوب چه میشودکرد نظر معلم جغرافیا بود دیگر.
در نهایت به سراغ معلم ادبیات رفتم وسوالم را تکرار کردم گفت:
پدر مانند آسمانی وسیع و پهناور است که این پهناوری در صبرش مشاهده می شود.
به هرحال دیگر ناامیدشده بودم.
حالا وظیفه من در مقابل اوچیست؟
ناگهان به سراغ معلم قرآن رفتم و از او پرسیدم او گفت:چرانگاهی به کتابی که خدا با ماحرف می زند نمی اندازی ؟
قرآن را باز کردم وناگهان چشمم به این آیه افتاد: به پدر و مادر خودنیکی کنید.
مطلب مشابه: انشا درباره پاییز / 10 انشا جدید فصل پاییز برای پایه های مختلف
انشا درباره روز پدر به زبان کودکانه
مقدمه انشا روز پدر به زبان کودکانه:
امروز روز پدر است و من می خواهم درباره امروز انشایی بنویسم. امیدوارم با نمره عالی که می گیرم پدرم از من راضی باشد.بدنه انشا روز پدر به زبان کودکانه:
پدر من صبح ها برای ما نان تازه می خرد و مرا به مدرسه می برد و بعد خودش به سرکار می رود، من سعی می کنم تا ظهر که در مدرسه هستم کاری نکنم که پدرم را ناراحت کند، پدرم از اینکه من در درس هایم موفق هستم خیلی خوشحال می شود و همیشه با من می گوید که پسرم موفقیت تو بهترین هدیه برای من است، من می خواهم برایش نقاشی بکشم و به او بدم و به خاطر زحمات زیادی که برای من و مادرم می کشد از او تشکر کنم. من پدرم را خیلی دوست دارم کاش آنقدر بزرگ بودم که می توانستم به جای او کار کنم تا پدرم خسته نشود. اما تلاش می کنم که بزرگ شدم انسان موفقی باشم تا پدرم به من افتخار کند. با رسیدن به موفقیت فقط خودم خوشحال نمی شوم بلکه پدر و مادرم هم خوشحال می شوند .نتیجه انشا روز پدر به زبان کودکانه:
پدر من تمام تلاشش را برای راحتی و سلامت من انجام می دهد پس من هم سعی می کنم به او احترام بگذارم و حرفهایش را گوش بدهم.
انشا مفهومی در مورد روز پدر به انگلیسی
Father today is your day and I want to do all your work today.
پدر امروز روز توست و من می خواهم که تمام کارهای تو را در امروز انجام دهم.
I want to buy today’s bread, take the garbage out of the house. I will buy a house. I will do the broken things in the house.
می خوام نان امروز را من بخرم، زباله ها را از خانه بیرون ببرم. خرید خانه را انجام دهم. وسایل خراب شده منزل را انجام دهم.
But no matter how hard I try today, I still can’t be like you. With all the work you do and how tired you are, you still leave a corner of your time for us and have fun with us.
اما من امروز هر چقدر هم تلاش کنم باز هم نمی توانم مانند شما باشم. شما با تمام کارهایی که انجام می دهید و خستگی که دارید باز هم گوشه ایی از وقت خود برای ما می گذارید و با ما تفریح می کنید.
My father, I hope I can make you happy with the success I get in life and repay a corner of your love. Father, I love you and have a blessed day.
پدرم امیدوارم بتوانم با موفقیت هایی که در زندگی بدست می آورم شما را خوشحال کنم و گوشه ای از محبتتان را جبران کنم. پدرم دوستت دارم و روزت مبارک.
مطلب مشابه: انشا درباره مدرسه جدید / 10 انشای مدرسه برای پایه های مختلف