انشا درباره نوروز ( چندین انشا درباره عید نوروز برای همه پایهها )
انشا درباره نوروز را در تک متن قرار دادهایم. نوروز نخستین روز سال خورشیدی برابر با یکم فروردین، جشن آغاز سال نوی پارسی و یکی از کهنترین جشنهای به جا مانده از دوران ایران باستان است. خاستگاه نوروز در ایران باستان است و در مناطق وسیعی در آسیا و دیگر نقاط جهان جشن گرفته میشود.

انشا در مورد عید نوروز
با صدای آغاز سال نو مبارکی که از تلویزیون آمد، خانوادهام را در آغوش گرفتم و آنها سال خوبی را برای من آرزو کردند.
عید نوروز برای ایرانیها یکی از رسوم خاص است. این عید با فرهنگ خاص آنها عجین شده و آداب و رسوم مخصوص به خود را دارد. از آنجایی که اقوام زیادی در ایران وجود دارند، ممکن است برخی از شهرها رسوم خاصتری نیز داشته باشند. عیدی گرفتن بهترین بخش نوروز برای کودکان محسوب میشود. آنها مشتاقانه در انتظار عید دیدنی هستند تا از بزرگان فامیل، عیدی بگیرند. در آخر نیز یک مسابقه برگزار میکنند و هرکس که توانسته باشد عیدی بیشتری جمع کند و آن را تا روز آخر عید خرج نکند، اسم او را در سازمان گینس کودکانه خود ثبت میکنند. در واقع مدال قهرمان برای او میشود. روزهای عید برای کودکان دنیای خاصتری است. آنها میتوانند دو هفته به مدرسه نروند و مسافرت خانوادگی را تجربه کنند. البته برای بزرگترها نیز عید نوروز مزیتهایی دارد. آنها میتوانند مدتی کوتاه از دنیای کار فاصله بگیرند و به خاطرات خوشی را در این ایام بسازند.
در عید نوروز میتوان به شهرهای تاریخی و گردشگری ایران سفر کرد و اطلاعات جالبی را درباره هر یک آموخت، آن وقت اگر معلم از دانشآموز پرسید که تعطیلات نوروز خود را چگونه گذرانده، او حرفهای جالب و بسیاری دارد که برای همکلاسیهایش تعریف کند و آنها را به وجد بیاورد.
سالها قبل که من کوچکتر بود، مادرم اجازه نمیداد که به میزان زیاد شیرینی بخورم. او ظرف را در انتهای کابینت، جایی که با چشم دیده نمیشد پنهان کرده بود. من آدم زمان کودکی فعال بودم؛ پس با تلاشهای فراوان فهمیدم شیرینیها کجا هستند و هر شب یکی از آنها را بیاجازه برمیداشتم. پس از ۳ روز که مهمان به خانه ما آمده بود، مادر ظرف شیرینیها را برداشت تا برای پذیرایی ببرد و ناگهان تعجب کرد. نیمی از ظرف خالی شده بود. او فکر میکرد که کار موشها است. مادر تصمیم گرفت که تا موجودی که این کار را کرده است را پیدا کند. او چند شب جلوی آشپزخانه را نگاه میکرد تا موشی پیدا کند اما نکرد.
یک شب که با صدای قورباغه شکمم از خواب بیدار شدم، حواسم نبود که مادر جلو آشپزخانه است. او را ندیدم و با چشمهایی نیمه باز به سمت آشپزخانه رفتم و دو شیرینی برداشتم. مادر که این صحنه را دید چراغ را روشن کرد و به من گفت، بهبه! موش دوستدار شیرینی. اینگونه بود که من تصمیم گرفتم مخفینه کاری را انجام ندهم و هر زمان به عید دیدنی میرفتیم، مراقب مصرف شیرینی خود باشم.
مطالب مشابه: متن تبریک نوروز شرکتی ( متن های ادبی و رسمی تبریک عید )
موضوع انشا عید نوروز پایه دوازدهم

اعیاد بزرگترین روزهای شاد هر ملتی را رقم میزنند که ریشه در باورهای ملیتی، قومیتی، فرهنگی، مذهبی و باورهای مردمان مختلف دارند. بعضی از اعیاد بین بخش کثیری از مردم کشورهای مختلف جشن گرفته میشوند و بعضی دیگر که جنبه مذهبی دارند، بین مردمان هم کیش، جشن گرفته میشود. مثلا بین مسلمانان، عید قربان و فطر، محبوبیت زیادی دارد. بین مسیحیان، جشن عید پاک و بین یهودیان، عید پسح محبوبیت زیادی دارد.
مهمترین جشن ایرانیان، عید نوروز میباشد که میراث ایران باستان، برای ایرانیان تا ابد است. عیدی که به دلیل گستره ایران، در گذشته در بسیاری از کشورهایی که هم اکنون، هم جوار ایران بحساب میآیند نیز جشن گرفته میشود. عید نوروز فصل زایش و جوانه زدن و شکوفایی را جشن میگیرد. شروع آغازی جدید را نوید میدهد. بهترین سنتی که با خود یادآور میشود، تمیز کردن همه غبارهاست، حتی غبار دلها.
خرید لباس و کیف و کفش نو نمادیست که یادآوری میکند، انسانی نو شوید. با تغییر ظاهر در درون هم تغییر ایجاد کنید. بدیها و پلیدیها را دور بریزید و عشق، محبت و همیاری را جایگزین کنید.
سفره هفت سینی که میچینیم، بهمان یادآوری میکند، گرد هم نشستن چقدر مهم است. در کنار خانواده بودن، چقدر زیباست. سنبلهایی که در سفره هفت سین میچینیم بهمان یادآوری میکند، همیشه برای خود و همنوعان خود سلامتی و عمر طولانی، ثروت، شادابی و سر زندگی آرزو کنیم. حاجی فیروز و نغمه خوانیهای زیبایش و شادیاش که میگوید، غم دنیا را مخور.
نوروزی که سراسر پیام است، پیام انسجام، همدردی، زیبایی، شادی.
نوروزی که میگوید، لبخندی بنشان روی لبهای هر کسی که به تو نیاز دارد.
نوروزی که میگوید، به یکدیگر سر بزنیم و از حال یکدیگر خبر بگیریم.
نوروزی که میگوید با عیدی دادن دل هر کودکی را که میتوانی شاد کن.
نوروزی که میگوید کینه و کدورتهای قدیمی را کنار بگذار.
نوروزی که میگوید تا جایی که می توانی عشقت را نثار انسانها کن و به نظرم زیباترین و با شکوهترین عیدی است که تمام زوایای زندگی را پوشش میدهد.
امیدوارم سفره هفت سین امسال و لحظه تحویل سال امسال، تو را برساند به هر آنچه، آرزویش را دل داری.
انشا عید نوروز چیست؟
“ن” مثل نوروز، نخستین روز بهار. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمیخیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز میکند .نوروز، روزیست نو؛ روز، روز همان روشنیست. پس نوروز، یعنی تابش آفتابی تازه در زندگی و سرزندگی نوبهنوی انسان و جهان.نوروز، نخستین روز بهار هم هست. در این روز، طبیعت، از خوابی طولانی برمیخیزد و کار و بار حیاتیِ خویشتن را از نو آغاز میکند و سال آغاز میشود که یعنی این ایرانیاناند که هر سال، بیداری طبیعت و شروع تازهی زندگی را جشن میگیرند. جشنی که در آن، از دیرباز، روشنی و زیبایی و زندگی را ستوده و نوروز را جشنگرفتهاند.
در آستانهی نوروز، خانهتکانی میکنیم و همزمان، دل خود را نیز از کینهها پاک کرده و آماده میشویم تا در فصلی تازه، بر شاخههای زندگانی، عشق و مهر و مهرانگیزی، جوانه بزنیم و به شکوفایی بنشینیم.
نوروز لبخند خداوند بر لبان طبیعت است و آنگاه که خداوند به زندگی لبخند میزند، گل لبخند بر لبان جهان هم میشکفد.
نوروز، یادآور آن است که ما مدام باید جان و جامه و جامعهی خود را پاک و شاد و سرشار از انرژی ناپیداکرانهی الهی نگهداریم.
نوروز، یادآور اهمیتِ دیدن و توجه کردنست.
نوروز، آغاز فصلِ تفرج و تماشاست. چشمها را بازکنیم و زیباییها را ببینیم. گوشها را باز کنیم و آواز پرندهها را بشنویم. دلها را باز کنیم و دوستبداریم. روز، نو میشود. سال، نو میشود. طبیعت، نو میشود. مبادا که ما کهنه بمانیم. مبادا که ما محروم بمانیم. پیامبر گرامی اسلام(ص) فرموده است: « در زندگی شما، روزهایی هست که نفس خداوند بر شما میدمد. خود را در معرض نفسهای پاک قراردهید. مبادا از آن روبگردانید!»
این نفسهای پاک خداست که بر آدم و عالم میدمد. دارد طبیعت از نو آغاز میشود. سال دارد از نو آغاز میشود. روز نو دارد آغاز میشود. نوروز دارد از راه میرسد؛ لبالب از بشارت و طراوت و تازگی و تناوری…
زیباترین انشا درباره عید نوروز

مقدمه : کم کم روز نو می شود و سردی اسفند می رود و درختان کم کم از خواب بیدار می شوند و شکوفه ها مهمان درختان می شوند.خواب سرد زمستان تمام شده و پیک چهارشنبه سوری و خرید عید از راه می رسد.
بدنه : خورشید هم کم کم لباس طلایی و گرم می پوشد و به استقبال بهار می رود. مردم هرسال در آیینی قدیمی روز اول بهار را به عنوان نوروز جشن می گیرند و خوش هستند. نوروز که از راه می رسد طبیعت فسرده زندگی از سر می گیرد و می داند که زندگی آغاز شده است.
روزهایی ناب که خورشید هم خوشحال است و پرندگان مهاجر باز می گردند و عشق و سرسبزی شروع می شود. ریشه های فسرده تن به زندگی می دهند و با نوشیدن جرعه ای آب دوباره روییدن آغاز می شود. مردم هم دنبال زندگی نو می روند و کودکان هم لباس نو می پوشند.
این جشن از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته و تا روز سیزده نوروز ادامه داشته است. بهار فصل رویش و نو شدن و نزول رحمت و باران است، به همین جهت مردم حلول بهار را جشن می گیرند و می دانند که با آمدن بهار سالی نو و جدید آغاز شده و زندگی در جریان است.
نوروز یا روزهای تازه که از راه می رسند، همه چیز رنگ و بوی تازگی می دهد. دلها هم نو شده و چشم ها و دیده ها هم دیدگاهشان تغییر می کند و چه بسا با رسیدن نوروز انسانها هم نو شوند و کینه و کدورت بیرون ریخته شود. شکوفه های بهار نارنج هم طرحی نو در می اندازند و از راه می رسند. فاخته و سبزقبا و قمری و قناری در گوشه باغ نغمه خوان می شوند. نوروز را به فال نیک بگیریم و خود را و دل و اندیشه خود را هم تغییر دهیم.
نتیجه گیری: نوروز با آمدن بهار بر کرسی طبیعت می نشیند و مردم این تاج گزاری را جشن می گیرند و برای حلول بهار شاد می شوند، اما کاش بدانند که روزی مانند این بهار رستاخیز هم روی خواهد داد و مردم دوباره زنده خواهند شد. کاش این روز بزرگ را در نظر داشته باشند و گونه ای زندگی کنند که در چنین روزی هراسان نشوند.
انشا درباره نوروز و مراسم نوروز
مقدمه: روزهای سرد و بی روح زمستان تمام شد و روزگار روشنایی و نور از راه رسید. رقص شکوفه ها در باد و عطر خوش مست کننده گل های شب بو و هزاران نو گل بر شاخسار که در روزهای ناب فروردین خود نمایی می کنند. روز نو شده و محفل بهار در حال برگزاری است.
بدنه: بهار جان خوش آمدی، روزهای نو و مبارک خوش آمدید. اندک اندک درخت صنوبر و بید و کاج و سپیدار لرزه ای به خود داده و با زنگ ساعت روزگار از خواب بر می خیزند. ریشه هایشان تکانی خورده و کم کم به آب می رسند. شاخسار رو به خورشید زودتر برای بهار آماده شده و در ان بالا رو به نور می رقصد. گلهای بنفشه و یاس هم بی صدا از راه می رسند.
بزم خورشید در حال پای کوبی است و مردم نرم نرم از راه می رسند و کسی نمی داند که چه کسی چنین شاد محفلی آراسته است. نوروز است و شادی و شادکامی در راه، پرندگان مهاجر از راه می رسند و لانه خود را تحویل می گیرند. بهار جانم کی می رسی و دل طبیعت خوش می کنی، کی از راه می رسی و روزهای نو را هدیه می کنی تا مردم روزهای سردی و سختی دی را فراموش کنند و به روزهای روشن برسند.
نوروز یعنی روزهایی جدید که حاوی خبرهای نو و پیشامدهای نوین باشند. کاش با این روزهای نو افکار و نگاه و سبک زندگی هم نو شود. مردم به جای لباس نو افکاری نو داشته باشند و به جای خوراکی های نو کتاب روح بخرند و فکر و اندیشه خود را ترمیم کنند. کاش روزهایی که می رسند تقدیری نو در راه داشته باشند و هر روزش بهاری نوین باشد.
نتیجه گیری: بهاری نو از راه می رسد و نوروز برای ما بهترین حوادث نو و جدید را به همراه دارد، کاش روزهایی باشند که جهان شاهد آرامش و راحتی و آسایش باشد. نو روز بیاید و روزهای جذاب ما نو به نو زنده شوند و هیچ کس نتواند خوش هایش را بر شمارد.
مطالب مشابه: متن تبریک نوروز ۱۴۰۴ / پیامهای گرم و عکس نوشته های زیبای نوروز
انشا عید نوروز پایه نهم
مقدمه: منت خدای را عزوجل است که اطاعتش باعث قربت میشود. قلم در دست میگیرم و بر صفحهی سفید کاغذ مینگارم تا بنگارم که تعطیلات عید نوروز بر ما چه گذراندیم؟ و امیدوارم که هرگز وقت خود را به بیخودی نگذرانیم.
متن: بهار سرسبز خیلی میشکفد و آدم را شاداب میکند و آدم خدا را باید شکر کند که این همه نعمت داد. از جمله خدا را بهار را آفرید و عید نوروز را آفرید. پس این دو هفته تعطیلی خیلی خوب است و ادم میتواند همهاش برود بازی کند و صبحها تا ظهر بخوابد و مامانش هی غر غر نکند کاشکی که بلند شو برو بربری بگیر. و الان عید است مهمانها یکهو میرسند بلند شو. و خوب است مامانها بچهها را بربری نفرستند.
ما در تعطیلات نوروز امسال خیلی بهمان خوش نگذشت چون بابام از روز دوم عید رفته بود اضافه کاری و مامانم هی میگفت که چرا نرفتیم مسافرت لرستان پیش خانه آقام. و بابام شبها هم دیر میآید و ما بجز چند ساعت که رفتیم خانه عمو حمیدم و عمه لیلام که همین محل بالایی خودمانند. دیگر هی ماندیم در خانه. و کسی هم مهمانیمان نیامد چون داییهایم رفته بودند لرستان آقام. و تلویزیون هم بیانصاف چیزی نداشت و ” نمو ” را هم برای بار پنجم پخش کرد که خیلی حال داد البته.
امسال بابایمان میوه نخرید و گفت گران است بازار تره بار نیاورده. و مامان هم سر سال تحویل قهر کرد و گریه کرد و یک چیزهایی گفت که گفت و رفت آشپزخانه و بعد که یک توپ در تلویزیون ترکید و یکی آقایی گفت آغاز سال نمیدانم چند من رفتیم حیاط و بعد رفتم کوچه که با بچهها توپ بازی کنم. و از شانس گند من کسی نیود و من با خشمناکی زدم زیر توپ خورد به شیشه همسایهمان که راننده است و در رفتم شکر خدا که آمد بیرون ندید مرا و فحش داد به بابای مردم آزار.
پیک شادی را هم همان 28 اسفند حل کردم و پریشب بعد سیزده بدر رنگش کردم که خوشگل باشد.
نتیجه: ما از این انشای خود نتیجه میگیریم که بهار خیلی خوب است و نوروز خوب است و آدم همهاش هم که نباید برود تعطیلات را سفر کند و تلویزیون و فوتبال هم خوبند مثل سفر.