انشا درباره شب {۱۰ انشا کوتاه و بلند در مورد شب پایه های مختلف}
در این بخش از سایت ادبی و هنری تک متن چندین انشا درباره شب را برای شما دوستان قرار دادهایم. این انشاهای زیبا بسیار ادبی و کامل نوشتهاند و میتوانید با تغییر در فضاهای آنها، یک اشا جدید و مناسب را تحویل کلاس دهید. در ادامه با ما باشید.
فهرست انشا درباره شب
انشا در مورد شب
شب و روز با تفاوتهایی که دارند، بخش بزرگی از خلقت پروردگار را به خود اختصاص میدهند. شب با سیاهی بیپایان خود و روز با روشنایی و نور و برکاتش، حیات و زندگی انسان را به دو بخش تقسیم کردهاند. هر آن چیزی که روز به نمایش میگذارد، در سیاهی شب پنهان شده و با رمز و راز همراه میگردد.
خداوند با خلقت روز و شب و گردش زمین به دور خورشید، زندگی بشر روی زمین را نظم بخشید. ما با طلوع خورشید و آغاز روز، کار و فعالیت را آغاز کرده و با غروب خورشید و طلوع ماه، به استراحت میپردازیم.
خواب! نعمتی که خداوند به انسان داده و به کمک آن میتوان خستگیهای روزانه را به فراموشی سپرد. سیاهی شب، انسان را به خوابی شیرین فرو میبرد و به او کمک میکند تا صبحی تازه را آغاز نماید. به راستی این تاریکی، سکوت و ظلمات شب است که نوید صبحی سپید و تازه را میدهد. با سپری کردن ساعات شب هنگام، برای وارد شدن به روزی جدید آماده میشویم.
صدای جیرجیرکها که در شب از باغچه شنیده میشود و نور جادویی مهتاب که به داخل میتابد؛ همگی از شب وام گرفته شده و نمودهایی از آن هستند. دعاهای انسان نیز به وقت شب، معراج بیشتری به آسمان دارد و گویی فرشتهها سکوت کرده و خداوند بهتر دعاها را میشنود.
شب و روز و هر ساعتی از شبانه روز، به انسان هدیه داده شده تا اعمال نیک داشته و از زندگی خویش بار بگیرد. اگر چه بیشترین زمان شب را در خواب به سر میبریم، اما هر یک از ما باید بهترین استفاده را از فرصت زندگی خویش در طول شب و روز داشته باشیم.
انشا در مورد شب و روز (خیالپردازی)
بند مقدمه (زمینهسازی)
دیشب در حالی که میخواستم برای خواب آماده شده و به تختخواب روم، به چشم خود دیدم که ماه به زمین نزدیکتر شده است. شب از راه رسیده و سیاهی آن به صورت مطلق همه جا را در بر گرفته بود. ماه نزدیکتر آمده و به لب حوض میرسید. یک لحظه خیال کردم میخواهد از آب داخل حوض، جرعهای بنوشد. اما ماه تابان که قرصی کامل هم بود، با عشوهای دوباره به سمت آسمان برگشت. با خود گفتم شاید تنها میخواست رخ زیبای خود را در آینه آب ببیند.
بندهای بدنه (متن نوشته)
سیاهی شب سپری شده و صبح از راه رسید. چیزی چشمانم را قلقلک میداد. از لابهلای مژههایم نگاهی کردم، دستهای آفتاب سحرگاهی بود که از پنجره اتاقم داخل آمده و با شیطنت مرا قلقلک میداد. غلتی زدم و از شر پنجههای آفتاب خلاص شدم. اما او دست بردار نبود و باز با کش و قوسی خود را به من میرساند.
از جای برخاستم و برای رفتن به مدرسه آماده شدم. در مسیر، خورشید خانم را دیدم که بالاتر آمده و با یک ابروی کج به من مینگریست. شانهای بالا انداختم و به راه خود ادامه دادم. خورشید زیبایی بیحد و حصری داشت، اما من دیشب ماه را از نزدیک دیده بودم و میدانستم که تا چه اندازه زیبایی معصومانهتری دارد.
طعنهای به خورشید زدم و گفتم، “ماه را دیدهای؟ اگر ماه را دیده باشی، اینقدر با غرور پرتوهایت را به این طرف و آن طرف نمیچرخانی!” خورشید غضب کرد و با قهر و ترشرویی پشت ابرها پنهان شد. ابرهای سیاه جمع شدند و باران گرفت. من که نزدیک به مدرسه شده بودم، قدمهایم را تندتر کردم تا سریعتر برسم و کمتر خیس شوم.
بند نتیجهگیری (جمعبندی)
آن روز دیگر خورشید از پشت ابرها بیرون نیامد و تا غروب و شب، همچنان ابرهای تیره میباریدند. شب که رسید و ماه در آسمان درآمد، دوباره لب پنجره رفتم. چشم به حوض حیاط دوخته بودم تا باز ماه تابان آمد و با نگاهی معصومانه و مشتاق، زیبایی خود را در آبی حوض دید و باز پرکشید و من را با خیالاتم تنها گذاشت.
مطلب مشابه: انشا با موضوع خاطره برای پایه های مختلف تحصیلی
مطلب مشابه: انشا با موضوع درخت (۱۰ انشا درخت پایه های مختلف تحصیلی)
انشا در مورد اسمان شب
متن :
مقدمه: همان طور که همه می دانیم ما چهار فصل داریم که آسمان شب در هر فصل زیبای خاصی دارد. زیبایی بکر و نابی که تنها با دیدن آن عظمت خلقت خداوند به ما یادآوری می شود و ما تنها در مقابل این شگفتی می توانیم زیر لب شکر بگوییم.
تنه انشا: شب یعنی فرورفتن دنیا و زمین در هاله ایی از سیاهی و ظلمات. اما سیاهی که نه ترسی دارد و نه وحشتی. بلکه ماهی زیبا و درخشان همراه با نور ستاره های چشمک زن دارد که گویی در آسمان در حال رقص و بالا و پایین پریدن هستند. شب لحظاتی است که دنیا و آدم ساعاتی را در آرامش و استراحت به سر می برند تا فردا و با روشنایی روز دوباره زندگی را از سر شروع کنند و به حیات خود ادامه دهند آسمان شب در بهار همراه با نسیم که صورت آدمی را نوازش می دهد و با عطر خوش بهاری مشام ما را قلقلک می دهد یا آسمان شب در تابسیتان با خنکای دلپذیر شبانگاهیش و یا آسمان شب در پاییز و نم نم باران و ستاره گانی که برای نمایش خود از یکدیگر سبقت می گیرند و یا آسمان شب در زمستان زیر ابرهای سیاه و گلوله های برف سفیدی که برروی زمین می نشیند و ستاره ها را در زیر خود پنهان کرده اند. این ها همه و همه به طور جداگانه نعمت های بی کران خداوند هستند که تنها گوشه ایی از این عظمت را به نمایش می گذارند.
نتیجه گیری: به هر جای جهان، به هر نقطه ی دنیا نگاه کنیم ، بزرگی خالق را با سلول سلول بدن لمس می کنیم.
انشا آسمان شب به شیوه عینی و توصیفی
شب به خاطر تاریکی آن را اسرار آمیز جلوه میدهد ولی با وجود سیاهی و تاریکی زیباییهای خاص خود را دارد. یکی از زیباییهای شب، آسمان شب است.
آسمان شب بر خلاف روز که آبی است، تیره و تار است، چون دلیل رنگ آبی آسمان در روز بازتاباندن نور خورشید توسط جو زمین است. اما در شب نور خورشید به آسمان نمیرسد تا آسمان به رنگ آبی به چشم زمینیان به نظر برسد و تقریبا همان رنگ واقعی خودش را میبینیم.
ماه مهمترین جزء در آسمان شب است. ماه تنها قمر سیاره زمین است که با بازتاباندن نور خورشید شبهای زمین را روشن میسازد. دریانوردان و مسافران در قدیم از جایگاه ماه در آسمان برای جهتیابی استفاده میکردند. همچنین چرخش منظم ماه در ایجاد تقویم قمری نقش اساسی داشته است. چون ماه گاهی قرص کامل است، گاهی هلالی است و گاهی هم اصلاً در آسمان پیدا نیست.
ستارگان دومین جزء مهم آسمان شب هستند. ستارگان انواع و اندازههای مختلف دارند و علاوه بر خصوصیات خودشان، فاصله آنها با زمین تعیین کننده بزرگ و کوچکی آنها در چشم ما و میزان نوری است که از آنها به چشم ما میرسد. این خصوصیات باعث شکلگیری علم نجوم و هیئت شده است. نجوم یا اخترشناسی از روزگاران اولیه وجود داشته و در اتفاقات و وقایع مختلف (علمی یا خرافی) از آن استفاده میشده است. با پیشرفت دستگاههای ستارهشناسی این علم پیشرفت زیادی کرده است و همچنان در زندگی انسان کاربرد دارد.
جزء دیگر آسمان شب که البته برخی مواقع دیده میشود شهاب است. اجسامی سنگین متشکل از فلزات و سنگ در فضا وجود دارند که به آنها شهابواره میگویند. شهابوارهها اگر از جو زمین عبور کنند و وارد اتمسفر شوند، شهابسنگ نام میگیرند که وزن و اندازههای مختلفی دارند. تعدادی از آنها بسیار ریز و گرد و غبار به زمین میرسند اما برخی شهابهای بزرگ هم به زمین میرسند. بعضی از آنها باعث ایجاد حفره در سطح زمین میشوند.
جزئی از آسمان شب که همانند پردهای در جلوی چشم است، ابرها هستند. شبهای ابری دیدن اجزای حقیقی آسمان شب یعنی ماه و ستارگان مشکل است و موقع مناسبی برای کار رصدگران و منجمها نیست. البته ماه از پشت ابرهای رقیق هم خود را نشان میدهد.
شناخت آسمان شب و مطالعه در مورد آن علم ما را زیاد و با قدرت خدا و آفرینش او آشنایمان میکند.
انشا در مورد آسمان شب به سبک تخیلی و ادبی
آسمان شب محل پرواز خیالات شاعرانه است. میتوان به آسمان نگاه کرد و زیباییهای فراوانی را مشاهده نمود. شاید اگر خوب نگاه کنیم، چیزهایی را ببینیم که دیگران نمیبینند. مثلاً یک مجلس عروسی!
از صبح که خورشید طلوع میکند تا شب از این سو تا آن سوی آسمان را زیر پا میگذارد، انگار دنبال کسی یا چیزی میگردد. شب که میشود، خورشید چهره در نقاب میکشد، آنگاه ماه و ستارگان روی دلاویز خویش را آشکار میسازند.
با آمدن ماه گویا در آسمان جشن عروسی برپا میشود. یک عروسی باشکوه که عروس آن و مهمانها یکی یکی خود را به آسمان میرسانند. عروس این طرف و آن طرف دامن میکشد و با لبخند خود به مهمانها خوشامد میگوید.
تالار عروسی «آسمان شب» نام دارد و ماه از سر شب تا پایان میان آن میدرخشد و این تالار را روشنی و جلا میبخشد.
ستارگان ریز و درشت چون زیبارویانی هستند که گرداگرد این عروس به شادی و پایکوبی میپردازند. گاهی نیز شهابسنگی هوس رقصیدن میکند و تند و سریع از این طرف تالار به آن طرف حرکت میکند و رقص زیبا و منحصر به فرد از خود به نمایش میگذارد. رقصی آنچنان زیبا که زمینیان برای دیدن آن صف میکشند.
صحنه عروسی مخملی آراسته است. مخملی که با دستانی هنرمند پولک دوزی شده؛ آن چنان لطیف که هر زمینی دوست دارد بر آن دست بکشد؛ آن چنان نرم که پاهای ظریف و زیبای عروس را رنجور نسازد.
اما عروس زیبا از چیزی دلخور است و آن این است که خانم ماه منتظر آقای داماد یعنی خورشید است. نه اینکه خورشید او را فراموش کرده باشد، خورشید هم دنبال عروس میگردد اما تا میآید خود را برساند، ماه به جستجوی او رفته است. و سالهاست این چرخه تکرار میشود.
گاهی باید با نگاهی دیگرگون به آسمان شب بنگریم و از این زیبایی بینظیر استفاده نماییم، دیدن یک عروسی بینظیر که در آن عروس دلنگران دیدار داماد است، واقعاً تماشایی است.
مطلب مشابه: انشا درباره دوست { ۱۲ انشا درباره دوست و رفیق کوتاه و بلند }
مطلب مشابه: انشا درباره سلامتی؛ ۱۰ انشا کوتاه و بلند درباره سلامتی پایه های مختلف
انشا آسمان شب با ریز موضوع ستارهها
آنچه آسمان شب را زیبا میکند، ستارهها هستند. ستارهها نقش بسیار زیادی در زندگی انسان و در ادبیات فارسی داشتهاند.
ستارگان اسامی و انواع مختلف دارند. یکی از ستارگان مشهور «ستاره سهیل» است که در ادبیات و فرهنگ عامه حضور پررنگ دارد. «سهیل» مهمترین ستاره درخشان آسمان شب است. گرچه سهیل پس از شباهنگ دومین ستاره پرنور آسمان شب است اما معروفیت آن از شباهنگ بیشتر است چراکه در مدارهای شمالی قابل دیدن نیست. سنایی غزنوی در مصراع «در دیار تو نتابد آسمان هرگز سهیل» به این نکته اشاره میکند.
برای دیدن سهیل باید به مناطق با عرضهای جغرافیایی پایینتر سفر کرد. به همین دلیل در زبان فارسی عبارت «ستاره سهیل» به صورت ضرب المثل برای فرد کم پیدا درآمده است.
روشنایی سهیل را ده هزار برابر خورشید تخمین زدهاند و این روشنایی باعث نمادین شدن این ستاره در اشعار شاعران شده است، فردوسی از این ستاره در استعاره رخساره زیبا بهره برده است:
ز سر تا به پایش گُل است و سمن
به سرو سهی بر سهیل یمن
یکی دیگر از ستارگان مشهور البته در نزد قدما «عیوق» است. عیوق علاوه بر آنکه جزو ستارگان درخشان است، البته نه به درخشندگی سهیل، خصوصیت مشخصه آن ارتفاع بالا در آسمان شب است و در ادبیات کنایه از دوری مسافت است. سعدی در شعری میگوید:
چون شبنم اوفتاده بدم پیش آفتاب
مهرم به جان رسید و به عیوق بر شدم
سعدی رسیدن مهر و محبت به دل و جانش را باعث بلندمرتبه شدن خویش میداند.
منجمان صور فلکی و خوشههای مختلف را در آسمان تشخیص داده و این ستارگان را با توجه به شکل ظاهری آنها نامگذاری کردهاند؛ «خوشه پروین» از این جمله است. خوشه پروین از ۲۰۰ ستاره تشکیل شده که آرایش خاصی به خود گرفتهاند؛ البته از میان ستارگان خوشه پروین هفت ستاره از بقیه پرنورتر و عامل شناسایی این خوشه هستند. خوشه پروین در ادبیات از ارزشمندی حکایت دارد. حافظ در بیتی میگوید:
آسمان گو مفروش این عظمت کاندر عشق
خرمن مه به جوی خوشه پروین به دو جو
منظور حافظ بالا بردن ارزش و مقام عشق در برابر خوشهای از ستارگان است که مظهر عظمت آسمان شب شناخته میشوند.
دستگاههای نجومی همانند «اسطرلاب» از موضوعات مرتبط با آسمان شب هستند. اسطرلاب صفحه دایره فلزی است که برای مطالعات و محاسبات نجومی مثل پیدا کردن ارتفاع و زاویه آفتاب، محل ستارگان و سیارات و… در تمام مدت شبانه روز و فصلهای مختلف سال استفاده میشود. مولانا در یکی از شعرهای خود به این وسیله اشاره میکند:
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
یعنی عشق تنها وسیلهای است که توسط آن میتوان به اسرار خداوند پی برد. مولانا در این تشبیه، جایگاه عشق را در پی بردن به اسرار خدا، همانند جایگاه اسطرلاب برای پی بردن به اسرار آسمانها و علم ستارهشناسی میداند.
ستارههای بیشماری در آسمان شب وجود دارند که آشنا شدن با آنها به ما کمک میکند به درک بهتری از شعر و ادبیات کهن دست پیدا کنیم.
انشا توصیفی درباره شب
هر شب به آسمان نگاه می کنم تا حتی یک شب هم زیبایی های آسمان را از دست ندهم، زیرا که آسمان رازهای زیادی دارد که آن ها را در دل پنهان کرده و من مشتاق کشف این رازها هستم، هر شب منتظرم تا چیز جدیدی و شکل جدیدی از آسمان را کشف کنم.
و شب های مهتابی، شب هایی که ماه کامل است، آسمان زیباتر از همیشه است که من تماشا کردن آن را بسیار دوست دارم.
ماه مانند یک گوی نورانی در وسط آسمان قرار گرفته و همه جا را روشن کرده است و ستاره های کوچکی که اطراف آن سوسو می زنند انگار پولک های درخشان لباس سیاهی هستند که آسمان برای مهمانی شب به تن کرده است.
شب های مهتابی، ماه کامل تر و زیباتر از قبل خود نمایی می کند و زیبایی اش را به رخ همگان می کشد، و این زیبایی تاثیر گذار است که باعث می شود زیبایی زیبا رویان را به ماه تشبیه کنیم.
هرزگاهی ابری پدید می آید و لحظه ای مهتاب پشت آن پنهان می شود ولی زمانی نمی گذرد که دوباره از پشت ابر بیرون می آید و روشنایی اش را نثار زمین می کند.
صدای شهر، صدای عبور ماشین ها از خیابان ها همه جا پیچیده و با صدای طبیعت هماهنگ شده، قدم که می زنی هر لحظه ممکن است ساختمان های بلند جلوی دیدگانت را بگیرند و ماه را از نظر پنهان کنند، اما اوست که استوار و زیبا بر جای خود ایستاده و باز نمایان می شود.
اگر این جا روستا بود در این شب زیبا و مهتابی به جای صدای ماشین ها و هیاهوی شهر، صدای جیرجیرک ها و پرندگان شنیده می شد و من انسانی بودم ساده و بی ریا از جنس مردمان روستاها که شب را در طبیعت قدم می زد، چه زیباتر می شد اگر این طور بود.
انشا شب
اولین چیزی که با گفتن آسمان شب به ذهن ما می رسد سکوت و آرامش شب و لحظات دلنشین در زر سقف بلند آسمان با نور کم مهتاب و ستارگان درخشان که هر کدام با نگاه کردن به آنها به ما چشمک می زنند و لب ما را به لبخند وادار می کند اما اسمان شب در روزهای مختلف سال متفاوت است .
بعضی از شب ها آسمان ابری و بدون نور ستارگان است و گاهی همراه با مه و گاهی با ابرهای سیاه و بارانی که رعد و برق دارد و شب ها را دل گیر می کند اما بعضی از شب هایش همچون رویایی در ذهن ما مهتابی و زیبا و سکوت و آرامش آن …
در روز های تابستانی همراه با خانواده ام در زیر پشه بند می خوابیم و تا لحظه ای که بخوابیم به آسمان و ستارگان نگاه می کردم و با سکوت و آرامش شب چشمهایم را می بستم و به خواب عمیق همراه با رویای ستاره های دنباله دار شب را به صبح می رساندم و من عاشق آسمان شب هستم.
انشا در مورد تاریکی شب
مقدمه: خدواند در قران می فرماید شب را موجب آرامش شما قرار دادیم پس باید از شب برای آرامش و آسایش و عبادت استفاده کرد. پاسی از شب را برای سخن گفت با معشوق و پاسی دیگر آرامش و خواب و آمادگی برای فعالیت در روز بعد.
بدنه: شب آرام آرام از راه می رسد زلفش آراسته و پولک های نقره ای بر روی آن انداخته است. زلف سیاهش افشان و منجوق ستاره بر روی آن نقش بسته است. دخترکی با زلف های بلند و آراسته در حالی که باد موهایش را چنگ می زند از راه می رسد، نرم و آرام و تیره، مردم همه خسته از کار روزانه با آغوش گرم از او استقبال می کنند.
ستاره ها سو سوزن ،آسمان و زمین شادی ماه در وسط این مجلس خودنمایی میکند تاریکی شب از راه رسیده است زیبا جذاب دوست داشتنی و پر از حس ناب آرامش، لحظاتی مخصوص که هرکس مختص خودش بوده و از ان لذت می برد، تاریکی شب فرصت خودسازی، اندیشه کردن و راز و نیاز با خدای بزرگ است.
چه بسیار عرفان بزرگی که از تاریکی شب برای خود سازی استفاده می کنند و خدایشان را می شناسند. ای کاش در این فرصت های طلایی به خود بیاییم و برای رهایی خودمان از شر شیطان نفس کاری کنیم. تاریکی شب یک فرصت خوب برای اندیشه در مورد خلقت، هدف از خلقت و وظیفه ما در مقابل خدای بزرگ است.
شب فرصت دستگیری از مستمندان است که هر آینه علی(ع) در شب های تاریک برای مستمندان غذا می برد و کسی نمی دید. روز فرصت کار است و شب فرصت اندیشه. تاریکی شب بهترین فرصت برای دیدار مستحقان و مستمندان است. شب در وجود انسان های دانا و اندیشمند غوغا می کند. شب محرم اسرار بزرگان و عالمان و دانشمندان است.
نتیجه گیری: تاریکی شب فرصتی عالی و استثنایی برای دیدار با معبود در کنج اتاق تنهایی خویش است با او خلوت کنید و توبه کنید و برای بندگان دیگر هم دعای خیر که همانا دعای بنده ای در حق بنده دیگر مستجاب می شود.
مطلب مشابه: انشا درباره اذان؛ 12 انشا جدید توصیفی کوتاه و بلند اذان
انشا در مورد شب مهتابی
مقدمه: تاریکی شب به اندازه زیبایی روز دلچسب و گواراست. از این فرصت به دست آمده به خوبی استفاده کنیم تا عمرمان مفید و ارزشمند شود. خلوت شب زمان کافی و وافی برای عشق ورزی و دیدار با محبوب است.
بدنه: خلوت شب را دوست می دارم و می دانم که این زمان بهترین فرصت برای ساختن نفس و محاسبه اعمال روزانه ماست تا روز به روز بهتر شویم و قدر روزهای عمر را بدانیم و در راه درست استفاده کنیم. دختر زلف افشان با پولک های طلایی و ماهی پرفروغ از راه افق می رسد وبرای ما بزم شب به راه می اندازد.
مهتاب میاندار است و ستاره ها رقاص و من هم در گوشه ای نگاه می کنم و لذت می برم. نوری کمرنگ از سوی افق باریده می شود و روزگار هم ملایم است و نسیمی می وزد. نه صدایی دل را می آزارد و نه کسی مزاحم می شود، همه منتظر و آرام به خواب می روند.
اما به گفته فریدون مشیری من به چه حالی از آن کوچه گذشتم، شب در کنار من که باشد من عاشق تر می شوم و شب ها فرصت اندیشه به عشق و محبوب را دارم. کنج تنهایی من آرام است و دلم قرص یاد خدا، گاهی شعر می خوانم، به موسیقی باران گوش می دهم و زمانی در سکوت مطلق هستم.
انگار صدای باد را به خوبی حس می کنم و در کنارم زوزه می کشد. گاهی دانه بارانی روی پنجره شیشه می افتد و من با صدایش خلوتم بر هم می خورد. گاهی هم صدای پرنده ای که رهسپار خانه و لانه است. رهگذران هم آرام و پاورچین به سمت مامن خود می روند و من فقط گوش می کنم.
دخترکی با موهای پرکلاغی در حوالی من نشسته و نرم نرم با من حرف می زند و من هم گوش می کنم. خدای مهربانم را می ستایم و او هم با چشمک ستاره هایش همراهی ام می کند. شب دوست قدیمی اولیای خدا و عاشقان است من هم با کمک شب و تاریکی اش او را خواهم شناخت و خودم هم کمی به خود خواهم آمد.
نتیجه گیری: شب فرصت رهایی از دست غم روز است. در شب با خدای خود خلوت کنید و یادش را در دلتان روشن نگاه دارید تا همه عمرتان روشن و پر فروغ باشد. در تاریکی شب با معشوق سخن بگویید و چراغ دلتان روشن کنید.