انشا درباره شب یلدا (15 انشا جدید درباره شب چله یا یلدا)
در این بخش تک متن مجموعه انشا درباره شب یلدا، خاطرات شب یلدا، مهمانی و آداب و رسوم شب یلدا را ارائه کرده ایم.
فهرست انشا شب یلدا
- انشا شب یلدا داستانی
- انشا شب یلدا مناسب کلاس ششم
- انشا شب یلدا تخیلی و ادبی
- انشا در مورد شب یلدا با توصیف زمان و مکان
- انشا شب یلدا توصیفی
- انشا درباره شب یلدا را چگونه گذراندید
- انشا شب یلدا عبرت آموز
- انشاء در مورد شب یلدا برای کلاس چهارم و پنجم
- انشاء در مورد شب یلدا برای کلاس ششم و هفتم
- انشا شب یلدا کوتاه
- انشا شب یلدا به سبک خاطره نویسی
انشا شب یلدا داستانی
شب یلدا یعنی آخرین شب پاییز در ایران مرسوم است همه افراد خانواده در کنار یکدیگر جمع شوند. در خانواده ما نیز این رسم وجود دارد. در شب یلدا ما به خانه پدربزرگ و مادربزرگم میرویم.
مادربزرگ یک سفره بزرگ در وسط اتاق میاندازد و خوردنیهای مخصوص شب یلدا را وسط آن میچیند. مادربزرگم میگوید که مادربزرگش این سفره را روی کرسی میانداخت ولی الان که بساط کرسی جمع شده، سفره را روی فرش پهن میکنند.
پدربزرگ هندوانهها را درسته وسط سفره میگذارد. قاچ کردن هندوانه و فهمیدن اینکه سفید است یا قرمز یکی از هیجانات شب یلدا برای بچهها است. همه بیتاب منتظرند که بدانند داخل پوست سبز هندوانه چه خبر است.
مادربزرگ همیشه انارها را برای ما دانه میکند. آنها را توی یک کاسه بزرگ میریزد و گلاب اضافه میکند. بعضیها انار را با گلپر میخورند و مادربزرگ برای آنها گلپر میآورد. او آجیل شب یلدا نیز از قبل دور تا دور سفره چیده است. آجیل شب یلدا شامل انجیر خشک، بادام، پسته و تخمه است. لبوی پخته شده یا کدو حلوایی دیروقت سر سفره میآید تا همه جمع شوند و یخ نکند و از دهان نیفتد.
از خوراکیها که بگذریم، نوبت به صحبتهای شاد و پرانرژی میرسد. پدربزرگ از جوانیهای خودش تعریف میکند. از اینکه چقدر هوا سرد بود و شب چله برف میبارید. او اضافه میکند که البته زندگی در آن وقت با وجود زیباییهایی مثل برف، سختیهای خودش را هم داشته است. در آن زمان وسایل گرمایشی و ارتباطی خیلی کم بود و سرما بسیار بیشتر از امروزه آزاردهنده بود.
یکی از فامیلهای خوشذوق دیوان حافظ را از تاقچه برمیدارد و برای بقیه فال حافظ میزند و با صدای بلند میخواند. بعضی که فالشان خوب درنیامده، خواهش میکنند که دوباره برایشان فال حافظ بزند. به همین ترتیب تا آخر شب به گپ و گفت مشغول هستیم.
دور یکدیگر جمع شدنهای شب یلدا و نزدیک شدن قلبهای افراد خانواده را مدیون نیکانمان هستیم. پدران ما جشنهای متعدد را نسل در نسل حفظ کردهاند. ما نیز باید این جشن را حفظ و به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
انشا شب یلدا مناسب کلاس ششم
مقدمه
شب یلدا هر سال، شب آخر ماه آذر، روز آخر فصل پاییز و ابتدای زمستان است. شب یلدا برای ما ایرانیان اهمیت ویژه ای دارد و از روزهای قدیم تا اکنون این شب را جشن میگیریم و دور هم جمع میشویم.
بدنه
همیشه برای شب یلدا مادرم ژله انار درست میکند، همه میگویند او ژلههایش خیلی خوشمزه هستند و اصلا شب یلداست و ژلههای او. من شب یلدا را دوست دارم چون با بچههای دایی و خاله توی پارکینگ خانه مادربزرگ جمع میشویم انواع بازی هارا امتحان میکنیم، کسی هم گیر نمیدهد که سروصدا نکنید چون مادربزرگ گفته همین یک شب در سال است و اشکالی ندارد.
مادربزرگ کرسی میگذارد وسط سالن خانه و یک سینی بزرگ میگذارند رویش، توی سنی لبو و انار و همه میوههای زمستانی را با انواع تنقلات و آجیل میگذارند.
برای اینکه ما بچهها دعوایمان نشود، خاله کاسه برمیدارد و به اندازه یکسان برایمان از هرکدام میکشد میگوید این سهممان تا آخر شب است. میتوانیم یکجا بخوریم یا کم کم که تا آخر شب داشته باشیم.
موقع شام که میشود من همیشه سیرم، آنقدر آجیل و تنقلات خورده ام که جایی برای آش و غذا ندارم و حتی یک بارم شام نخوردهام. شب یلدا یکی از بهترین شبهایی است که من در زندگی دوست دارم و حسابی بهم خوش میگذرد.
نتیجهگیری
شب یلدا پر از خوراکیهای رنگارنگ است و باید حواسمان باشد دل درد نگیریم، چون نمیتوانیم از بقیه شب لذت ببریم و شاد باشیم.
مطلب مشابه: انشا مادربزرگ؛ 10 انشا جدید با موضوع خانه مادربزرگ
مطلب مشابه: انشا درباره ضرب المثل؛ 3 انشا درباره ضرب المثل های معروف
انشا شب یلدا تخیلی و ادبی
دوباره یلدا آمده است. یلدای عزیز آمده است تا به ما چیزهایی را یادآوری کند و برود. میگویند یلدا بلندترین شب سال است اما مجال کوتاه و فقط یک دقیقه است، یلدا فقط یک شب مهمان ماست و باید برای عزیز داشتنش عجله کنیم.
یلدا در نگاه من دخترکی شاد با موهایی بلند و سیاه است، موهایی که اگرچه اندکی از موهای دخترکان شبهای دیگرِ سال بلندترند اما این شب را زیبایی دوچندان بخشیدهاست. کودکان در آغوش بزرگترها که قبلاً یلدا را دیدهاند، مینشینند تا با او آشنا شوند. بزرگترها یلدا را به کوچکترها معرفی میکنند تا به جای تعجب از ناشناختن یلدا، لبخند آشنایی بر لبان آنها بنشانند.
هرکس هرچه در توان دارد برای یلدا انجام میدهد. یکی برای او انارهای مهر و محبت را دانه دانه میکند و قرمزی انارهای باغ را به یلدا پیشکش مینماید. دیگری با عشق هندوانه میخرد به این امید که هدیهای شیرین برای نثار مقدم یلدای بالا بلند باشد.
خانهها و خانوادهها از عشق لبریز میشوند. تبسم بر لبها مینشیند و ایرانیان به یکدیگر آمدن یلدا را تبریک میگویند. یلدا نرم نرمک در شهر قدم میزند، همه را دور هم جمع میکند و بهانهای برای برپایی مهمانی به دست خانوادهها میدهد.
یلدا حال دل ما را هم برایمان رو میکند، چرا که در شب چله به یمن و خوشی به دیوان حافظ رجوع میکنیم و فال حافظ گرفته تا خواجه شیراز بگوید حال درونی ما و فردای ما چگونه است. شعر حافظ هرچه باشد، آن را به فال نیک میگیریم چرا که یلدا از ما شادی انتظار دارد.
یلدا میآید تا مردم به انتظار بنشینند. انتظاری که دلهرهآور و البته شیرین است. انتظار تا نتیجه یک جنگ باستانی معلوم شود. این جنگ میان فرشته خوبی و فرشته بدی صورت میگیرد. یلدا میآید تا ما کنار یکدیگر جمع شویم و از بدیهای جنگ در امان باشیم تا زمانی که خوبی پیروز شود.
صبح که آفتاب درمیآید، دخترک بلندگیسو یعنی یلدا را بدرقه میکنیم تا به سلامتی برود و سال دیگر، باز پیش ما برگردد.
پاس داشتن شب چله و حضور یلدا در بین ما، پاس داشتن قرنها احترام پدران و پدربزرگانمان به یلدا است.
انشا در مورد شب یلدا با توصیف زمان و مکان
مقدمه: نرم نرم زمستان از راه می رسد، با لباسی سفید و ردایی برف رنگ، گرمای خورشید هم کم شده و زمین به خوابی عمیق فرو رفته است. مردم هم کم کم انار و هندوانه را قیمت می کنند و بزم و بساط شادی در میان خانواده ها جور شده است.
در شبی سرد و طولانی به قدمت فرهنگ غنی ایران مردم غزل حافظی می خوانند و با هم قصه های قدیمی را مرور می کنند. محفل دوستانه به راه است و غم به کناره رفته است. شادی مهمان خانه ها شده و کسی از ناملایمات نمی گوید. شبی طولانی که جمع مردم جمع است و غم رخت بربسته است.
بدنه: در فرنگ قدیمی و باستان ایران مردم به بهانه های مختلف گرد هم جمع می شدند و آواز خوشی و خرمی سر می دادند. شب یلدا هم یکی از این شب های ستاره باران است که مهتاب و ماه در جمعی دوست داشتنی مهمان خانه های مردم می شوند و تا خود صبح دور از چشم غم و درد و در گوشه ای دنج با هم سخن از آفتاب می زنند. هرچند در شبی طولانی در زیر کرسی گرم قدیمی هستند، اما روی سخنشان با بهار است که در راه است.
شبی زیبا که دانه های انار و سرخی هندوانه روی چادر شب کرسی می درخشد و بزم خانه ها را مزین کرده است. غزلی از شاعری عاشق می خوانند و دل به آفتاب می دهند . همه دور هم جمع می شوند و عطر خوبی و خوشی همه جا را پر می کند. هرچه شب طولانی باشد،برای عاشقان کم است و همچنان سخنشان ناتمام می ماند و زمستان از پس کوه های زیبای فصل ها از راه می رسد و کوله بار بر زمین می نهد و اندک اندک راه را برای بهار باز می کند.
نتیجه گیری: شب یلدا یک شب رویایی است که در فرهنگ غنی و قدیمی ایران جایگاه خاصی دارد. مردم در این شب با دوستی و مهر در کنار هم جمع شده و آیین ایرانیان قدیم را جشن می گیرند و می دانند که زمستان منشا خیر است و موجب فراوانی برف وباران، در این شب دل از غم و کینه به در می کنند و با هم و در کنار هم جشن و سرور را برپا می دارند و شادی را به هم هدیه می دهند.
مطلب مشابه: انشا کتاب پایه های مختلف (14 انشا با موضوع کتاب خوانی)
مطلب مشابه: انشا درباره نماز (12 انشا جدید درباره نماز خواندن ماقطع مختلف تحصیلی)
انشا شب یلدا توصیفی
در ایران باستان جشنهای مختلفی در طول سال برگزار میشد که برخی از آنها برجای مانده است. یکی از جشنهایی که هنوز برپا میشود، جشن شب یلداست.
شب یلدا اولین شب زمستان است. از غروب روز سیام آذر تا طلوع روز اول دیماه را شب چله میگویند. عقیده ایرانیان باستان بر این بود که در این شب فرشته بدیها و فرشته خوبیها به جنگ میپردازند. این جنگ در طول شب ادامه دارد تا اینکه با طلوع سحر فرشته خوبی بر فرشته بدی غلبه میکند و او را شکست میدهد.
شب چله آداب و رسوم خاصی داشته است که برخی از آنها به یادگار ماندهاند و برخی از آنها در طول قرنها از بین رفتهاند.
در حال حاضر در نقاط مختلف ایران در شب یلدا فامیل در خانه بزرگترها جمع میشوند. پدربزرگها و مادربزرگها میزبانهای اصلی این جشن هستند. آنها هرچه از خوراکیهای مخصوص این شب در توان دارند، تهیه میکنند.
خوراکیهای شب یلدا متنوع هستند. دو نوع میوه در پذیرایی شب یلدا بیشتر از بقیه استفاده میشود. این دو میوه هندوانه و انار هستند.
هندوانه یادآور گرمای تابستان است. ایرانیان قدیم عقیده داشتند اگر هندوانه بخورند در سراسر زمستان سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. اگرچه دیگر این عقیده وجود ندارد اما مردم هنوز هندوانه را در بین خوراکیهای شب یلدا قرار میدهند.
انار در سفره شب یلدا نماد شادی و زایش است. رنگ قرمز انار در میان رنگهای پاییزی یک رنگ متفاوت و شادیبخش است. در قدیم برای شادباشی به افرادی که غمگین و رنگ پریده بودند توصیه میکردند انار بخورند.دو خوراکی قابل پختن سفره شب یلدا لبوی داغ و کدو حلوایی هستند. این دو که داغ خورده میشوند، حرارت بدن را بالا میبرند و از سرمای هوا کم میکنند.
فقط خوراکیهای شب یلدا نیست که این شب را منحصر به فرد میکند. گفتگوهای شاد در بین افراد خانواده جریان دارد. در این شب بزرگترها از خاطرات خود تعریف میکنند و یاد گذشتهها را زنده میدارند. در بسیاری از خانوادهها گرفتن فال حافظ در شب یلدا مرسوم است و کسی که صدای بهتری دارد با صدای بلند دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی را میخواند.
آداب و رسوم متنوع و متعدد شب یلدا برای این است که فرهنگ و پیشینه تاریخی غنی ایران را به ما یادآوری کند. زنده نگه داشتن میراث فرهنگی هر کشوری نیکو و ضروری است.
انشا درباره شب یلدا را چگونه گذراندید
مقدمه: براثر گردش زمین به دور خورشید، فصل ها پدید می آیند و این شب که مدت آن از تمام شب های سال بلندتر بوده و حدود 14ساعت طول می کشد. شبی زیبا و پر از خاطره که دیوان حافظ و چراغی قدیمی همراه دانه های یاقوتی انار روی میز و کرسی خود نمایی می کند.
شبی پر از نور و ستاره که مادر بزرگ قصه قدیمی عشقش با پدر بزرگ را برایم تعریف می کند و من مرتب از او می خواهم که دوباره و از سر توضیح دهد. شبی یادگار از پدران و اجداد که ماه و ستاره ها به دنبال خورشید راهی می شوند تا بهار از راه برسد. کوله بار سفید زمستان را ننه سرما باز می کند و داستانهایش شروع می شود.
بدنه: عشق به دورهمی و جمع شدن در کنار خانواده و بزرگترها از آداب و فرهنگ غنی ایرانیان است. شبی پر از مهر و عشق، زیر نور چراغ و شمعی قدیمی، دانه های سرخ یاقوت به رقص نور کمک می کنند و من همچنان در حوالی آن شب زیبا داستانهای عاشقان را می خوانم. قصه مهتاب و شب، داستان یلدای عاشق و بهار، موسیقی سه تار رکسانا و همایون زیر طاق آبی آسمان، و هزاران ماجرای دیگر که می دانم.
شبی با چای دو رنگ و محفلی پر از خوبی و مهربانی، پدر بزرگ و مادر بزرگ، عمو و دایی، همه در کنار هم سخن از یاد خوبان می زنند و هیچ وقت غم و غصه به دل راه نمی دهند. شبی پر از التماس رویش دوباره که زلف شب را به مهتاب گره می زنیم و عهد می بندیم هیچ یلدایی غم و درد و ناراحتی در میان مردم وطن نباشد. دانه های سنجد و بادام قدیمی مادر بزرگ را می گیرم و دست در دستش برایش می خندم. آری شبی ناب با خاطراتی خوش.
نتیجه گیری: شادی بخش جدانشدنی زندگی مردم است که یکی از این شب ها و برنامه هایی که مردم به شادی می پردازند، شب یلداست. مردم در این شب در محفلی خانوادگی جمع شده و سخن از داستانهای قدیم می گویند و یادشان را گرامی می دارند. یلدا شبی پر از خاطره است که زمستان را به همراه دارد و زمستان یعنی بارش رحمت و مروارید بی بدیل باران.
انشا شب یلدا عبرت آموز
مقدمه
شب یلدا یکی از شبهای بیادماندنی در تاریخ کهن ایران زمین است. شبی که ایرانیان قدیم به اهمیت آن پی برده بوده و آن را جشن میگرفتند. شب یلدا در واقع طولانیترین شب سال از نظر نجومی و علمی است و یادآور دقیقهای بیشتر در کنار هم.
بدنه
زمانی که عزیزی را از دست میدهیم یا در فاصلهای بسیار دور از آن قرار میگیریم تازه مفهوم کنار هم بودن را درک میکنیم. یلدا بهانهای است برای این کنار هم بودنها و لحظاتی که هیچگاه بازنخواهند گشت. بسیاری از کسانی که دوستشان داشتیم دیگر در کنار ما لبخند نخواهند زد. پس تا زمانی که نفسمان به نفسهای یکدیگر میخورد، قدر همدیگر را بدانیم. همین دوستیها و مهربانیهاست که تا ابد ماندگار میماند. گذشتگان ما به خوبی از گذر عمر آگاه بودند و برای همین دور هم بودنها، روزها و شبها را جشن میگرفتند.
نتیجه گیری
ای دوست بیا تا غم فردا مخوریم و از این یک دم عمر در این شب یلدا نهایت بهره را ببریم. چرا که تک تک ثانیههای آن باز نخواهد گشت. به امید آنکه هیچگاه شیرینی این روزهای خوش با هم بودن بر کام ما تلخ نگردد.
مطلب مشابه: انشا زمستان برای پایه های مختلف (11 انشا زیبای زمستان)
مطلب مشابه: انشا درباره دریا (10 انشا جدید موضوع دریا برای پایه های مختلف)
انشاء در مورد شب یلدا برای کلاس چهارم و پنجم
شب یلدا که به آن «شب چله» نیز می گویند، یکی از کهن ترین جشن های ایرانیان است. شب یلدا آداب و رسومی داشته که قرن هاست در بین ایرانیان اجرا می شود. مردم در هر شهر و روستایی با توجه به آداب و رسوم خود این شب خاطره انگیز را جشن می گیرند. در این شب طولانی همه نزد اقوام خود می روند و این شب را با صرف شام و شیرینی و آجیل و میوه های مخصوص شب یلدا و جشن و پایکوبی به صبح می رسانند.
یلدا فرصتی است برای دیدن دوباره خانواده و دوستان، فرصتی است برای رفع دلتنگی ها، بهانه ای است برای دور هم جمع شدن ها. یلدا زمانی برای تکرار هر آنچه روزگاری سرمشق خوبی ها و شادی ها بوده اند. مجالی است برای دیدن عزیزانی که تصویر و صدایشان در پس این مشغله زندگی رنگ باخته است. زمانی است برای جاری شدن لبخند بر لب های کودکان و مادربزرگ ها و پدربزرگ ها. با هم حافظ می خوانیم و این شب به یادماندنی را جشن می گیریم.
انشاء در مورد شب یلدا برای کلاس ششم و هفتم
«شب یلدا آخرین شب پاییز است. شب یلدا از راه می رسد و این شب کمی دیرتر از شب های دیگر خاتمه پیدا می کند تا لحظه ای مشغول خداحافظی با پاییز باشد. در این شب خاطره انگیز و به یادماندنی، همه مردم در کنار خانواده های خود جمع شده و گرم صحبت و مهمانی می شوند تا با آخرین شب پاییز وداع کنند. اگرچه پاییز تمام می شود، اما بوی دانه های انار، عطر خوش هندوانه و آجیل های رنگارنگ لبخند دل نشینی را بر روی لب مهمانان می آورند.
شب یلدا سرد است، اما دورهمی های زیبا چنان دل را گرم می کند که غرق شادی می شویم. زمان سریع سپری خواهد شد و یلدا هرچقدر هم که طولانی باشد، به پایان خواهد رسید. کتاب شعر حافظ زیبایی بخش جمع ها و دورهمی ها در این شب به خصوص است. شعرهای دل نشین آن فرح بخش روح است و حساب و کتاب زمان از دستمان خارج می شود. با هم اشعار حافظ می خوانیم و به جشن و پایکوبی می پردازیم و یاد این پاییزی که گذشت را زنده نگه می داریم. به راستی که چه فصل زیبا و رنگارنگ و چه پایان زیبایی برای این فصل است».
انشا شب یلدا کوتاه
مقدمه
فصل پاییز، فصل دگرگونیهاست، همان فصلی که به یکباره همه چیز عوض میشود، میوهها از هلو و زردالو به پرتقال و نارنگی، رنگ درختان از سبز به زرد و نارنجی، و هوا از گرما به خنکی و سردی تبدیل میشوند. پایان فصل پاییز و آغاز زمستان شکوهمند برگزار میشود و ما ایرانیان آن را جشن میگیریم، شب یلدا همان نقطه شکوهمند است.
بدنه
در شب یلدا در هر نقطه ایران رسم و رسوم و خوراکیهای مخصوص خود را دارد. گاهی حتی خانواده با خانواده رسم و رسوماتشان مختلف است.
یک خانواده میگوید شب یلداست و کوفته هایش، یکی میگوید شب یلدا فقط باید آش خورد و گرم شد. از چند روز قبل همه در حال برنامهریزی هستند که چکار کنند و چه چیزی بخرند و چه غذاهایی درست کنند، کرسی را کجا بگذارند و چه کسی هندوانه بخرد. همه شورو شوق دارند، در تکاپو هستند و هر هنری که دارند را به نمایش میگذارند.
اگر تازه عروس و دامادی در خانواده حضور داشته باشند، نوبت آن است که برایشان شب چلهای برایشان بیاورند، سفرهای از تمام نشانههای شب یلدا پهن میکنند و هدیههایی به عروس و داماد میدهند. خانواده عروس و داماد دورهم جمع میشوند و معاشرت میکنند و لذت میبرند.
نتیجه گیری
شب یلدا بهانه معاشرت کردن و محکم کردن رابطه بین خانوادهها است، شب یلدا نباید با تجملات و تشریفات مخلوط شود و سادگی خود را از دست میدهد، چون دیگر از شورو شوق دور میشود و به بیراهه میرود.
انشا شب یلدا به سبک خاطره نویسی
مقدمه
ما هر سال شب یلدا را با خانواده و عروس و دامادها و نوه ها دور هم جمع میشویم و جشن میگیریم. آن سال هم مثل سالهای دیگر برای جشن گرفتن شب یلدا دور هم جمع شده بودیم و خواهر و برادر بزرگترم با همسر و فرزندانشان به خانه ما آمده بودند. خانه کوچک ما حسابی شلوغ شده بود و بچههای کوچک خواهر و برادرم از این سو به آن سو، جست و خیز میکردند.
بدنه
سفره شب یلدا با انواع و اقسام خوراکی ها، چیده شده بود و همگی دور آن نشسته بودیم. اما بچهها آرام و قرار نداشتند و کسی قادر به کنترل آنها نبود، هر چند من سعی میکردم که نظمی به بازی بچه ها بدهم و آنها را کمی آرام کنم. ناگهان پسر خواهرم از روی سفره جستی زد و به آن طرف سفره پرید. دختر برادرم هم که کوچکتر از او بود و همیشه کارهای او را تقلید میکرد میخواست عمل او را تکرار کند که جلویش را گرفتیم و او را دوباره سر سفره نشاندیم. خلاصه وضعیت خطرناکی شده بود.
پدر، دیوان حافظ را برداشت و برای همه خانواده نیت کرد. صفحهای را گشود و شروع کرد به خواندن:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آیدخلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآیدصحبت حُکام، ظلمت شب یلداست…
در همین لحظه ناگهان دختر برادرم ، از روی سفره شب یلدا پرشی جانانه کرد. اما انقدر کوچک بود که پایش به آنطرف سفره نرسید، بلکه در میان سفره وسط خوراکیها فرود آمد! ظرف هندوانه از هم پاشید و انارهای دانه دانه شده، به هر طرف پخش شدند. آن وقت دخترک با صورتی که در کیک شب یلدا فرو رفته بود و رنگی شده بود شروع به گریه کرد در حالی که همه مهمانان به خنده افتاده بودند. پدرم دیوان حافظ را زمین گذاشت و او را که وحشت زده میان خوراکیها مانده بود، در آغوش گرفت تا آرام کند.
جمع بندی
برادرم که میخواست از دختر کوچکش حمایت کند با لبخندی شیطنت آمیز گفت: فال حافظتان درست از آب در آمد. دخترم دست به کاری زد که غصه سرآمد… آن وقت همگی خندیدیم و دخترک هم شروع به خندیدن کرد. آن شب از خاطره انگیزترین یلداهایی بود که در کنار خانواده به صبح رساندیم.