انشا درباره سفر خانوادگی (۱۰ انشا جدید کوتاه و بلند)
سفر چشم انسان را به فرهنگها، جوامع و رفتارهای مختلف باز میکند و از همین رو مهم است که دانش آموزان به نوشتن از سفر خانوادگیشان بنویسند. در این بخش از سایت ادبی تک متن قصد داریم چندین انشا درباره سفر خانوادگی را برای شما دوستان قرار دهیم.
فهرست انشا درباره سفر خانوادگی
- انشا در مورد یک سفر خانوادگی
- انشا درباره سفر خانوادگی مناسب تمامی پایه ها
- انشا درباره سفر خانوادگی به شیوه پرسش و پاسخ سازی
- انشا در مورد سفر به مشهد مقدس به سبک سفرنامه
- انشا سفر و مسافرت
- خاطرات سفر به مشهد
- سفرنامه مشهد – مناسب نوجوانان
- انشا در مورد سفر خانوادگی
- انشا با موضوع خاطرات سفر خانوادگی به شیراز به صورت سفرنامه
- انشا سفر خانوادگی به شیراز

انشا در مورد یک سفر خانوادگی
مقدمه: سفر بخش جدا نشدنی زندگی امروزی است. هر چند با شیوع بیماری حاد تنفسی گاهی کمتر شده است اما خوبی ها و مزیت های فراوانی دارد که شاید با خانه نشینی هیچ وقت حاصل نگردد. معاشرت درست، ادب، نوع دوستی، عشق ورزی، همکاری و همیاری از جمله رهاوردهای مسافرت خانوادگی است.
بدنه: هربار که همه خانه مادر بزرگ جمع می شدیم، یکی پیشنهاد سفر خانوادگی و دست جمعی می داد، فردا هر خانواده با ماشینی که داشتند جلوی درب مادر بزرگ جمع می شدند و حرکت می کردیم. اغلب این مسافرتها به سمت مشهد یا شمال بود. پدر و مادر و بچه ها بار زدند و حرکت کردیم. من و داداش و خواهرم پشت نشستیم و ی خودکار و قلم برداشتیم . به هر شهر که می رسیدیم می نوشتیم و برای هر شهری خاطره ای داشتیم.
شهرهای بین راه برایمان جذابیت داشتند و هرکدام سوغاتی خاصی هم داشتند. در این سفر بود که خاطره نویسی را یاد گرفتیم به هر شهری که می رسیدیم برای هم می خواندیم یاد آوری می کردیم که از کجاها گذشتیم چه مناظری را دیدیم. در سفر خانوادگی همه اطرافیان و دوستانی که با ما بودند از کار ما خوششان آمد.
چه قدر این حال و هوا برایم لذت بخش بود و جذاب ، در جایی بین راه می نشستیم و بسا ط چای و ناهار ردیف می کردیم، همه با هم می نشستند و حرف زدنها شروع می شد. در سفرهای خانوادگی همه رفاقت ها شکل می گرفت و هرکس با دیگری سخنی از دوران زندگی و برنامه هایش می گفت. چه قدر پدر و مادر ها در این سفرها زحمت می کشیدند تا فرزندان آسوده باشند. در این سفرها بود است که خیلی از رفتارها در کودکان ما نهادینه می گردد. سفرها مانند یک دوره آموزش بسیاری از رفتارهای درست و انسان دوستانه را به همگان می آموزد.
نتیجه گیری: سفر بسیار باید تا پخته شود خامی، این مصرع نشان دهنده این است که سفر نوعی معلم است که هر فرد می تواند مطالب خوبی از آن یاد بگیرد. مسافرت خانوادگی که همراه اقوام و دوستان شکل می گیرد ، موجب تقویت روحیه نشاط و توانایی در همگان می گردد.
مطلب مشابه: انشا درباره طلوع خورشید؛ ۱۰ انشا زیبا برای مقاطع مختلف تحصیلی
انشا درباره سفر خانوادگی مناسب تمامی پایه ها

مقدمه: سفر خانوادگی در تمام خانواده های ایرانی مرسوم است و موجب بروز روحیه مهر و عشق در میان مردم می گردد. سفرهای خانوادگی اغلب در عید نوروز که تعداد روزهای تعطیل زیاد است شکل می گیرد. در سفرهای خانوادگی هر عضوی وظیفه ای بر عهده دارد که کارگروهی به خوبی و خوشی انجام شود. در سفرهای هرسال من دست نوشته های زیادی دارم تا روزی و روزگاری سفرنامه ای بنویسم.
بدنه: هر سال روزهایی که پدر سرش خلوت می شود، برای رفع خستگی و بهتر شدن روحیه مادر عزم سفر می کنیم. چه قدر روزهای این نوع مسافرت خوب و دلچسب و عالی هستند. مادر کم کم لوازم را در صندوق می چیند و بچه ها هم کمک می کنند. در این نوع مسافرت ها و دوری از وطن است که کودکانمان برای زندگی آماده می شوند. سفر خانوادگی را در هوای جاده شمال و کنار دریا دوست دارم و در حرم امام رضا هم عاشقانه پرپر می زنم.
در سفرهای خانوادگی همه به حرف و نظر همدیگر احترام می گذارند و هیچ کس نمی تواند کم کاری کند و یا به حرف بزرگتر نرود. روحیه همکاری و دلسوزی تقویت شده و هیچ کس نمی تواند از حد و مرز خودش پا فراتر بگذارد. هر بار که خاطره ای را از این نوع سفرها به یاد می اورم جز خوبی و خوشی نبوده و نیست. پدرم و مادرم برایم روزهای خوب و خوش را رقم زدند و من از ان مسافرتها مطالب زیادی آموختم. مطالبی که آویزه گوشم شد و برای همیشه در ذهنم جاوید است. من روزهای سفر را با عشق نوشتم و به یادگار نگاه داشتم تا کسی که به این مسافرتها نرفته است، با خواندنش حس خوبی بیابد.
نتیجه گیری: زندگی مانند یک سفر خانوادگی است که دارای رویدادهای شیرین و دلچسب و گاهی هم درد ناک است. بهتر است خود را برای شرایط و روزهای سختش آماده کنیم و خوب استفاده کنیم. از سختی ها درس بیاموزیم و از خوشی ها لذت ببریم.
انشا درباره سفر خانوادگی به شیوه پرسش و پاسخ سازی
پدر اعتقاد داشت سفر خانوادگی یکی از واجب ترین کارهایی است که هر مردی باید شرایطش را فراهم کند. برای همین هر چند وقت یک بار چند روز تعطیل را برای مسافرت در نظر میگرفت یا مشغله های کاری اش را کنار میگذاشت و برای سفر برنامه ریزی میکرد. مادر سخت مشغول خانه داری و بچه داری بود و مخصوصا از زمانی که خواهر کوچکم به دنیا آمده بود بیشتر او را خسته و کلافه می دیدیم. برای همین پدر این بار برای مسافرتمان، مادربزرگ، پدربزرگ و خاله را هم دعوت کرده بود تا کمک حال مادر باشند.
از آنجا که هوای تابستان بسیار گرم بود، شهر همدان را انتخاب کردیم که هم خنک و هم بسیار زیبا و جذاب است. در این مسافرت ما لیستی از جاذبه های گردشگری همدان را تهیه کردیم و از تعدادی از آن ها بازدید کردیم. از غار علیصدر و شهر سفال گرفته تا آرامگاه ابوعلی سینا و باباطاهر عریان و گنجنامه همدان که کتیبه های باستانی داشت.
ما مرتبا از پدر درباره تاریخ و فرهنگ همدان و مکان هایی که به بازدید آنها میرفتیم سوال میپرسیدیم و او هم پاسخ میداد. اگر چیزی را نمیدانست آنقدر پرس و جو میکرد که به جواب میرسید و این باعث میشد احساس بسیار خوبی نسبت به هم پیدا کنیم. مادر حالا روحیه بشاش تری پیدا کرده بود و از مناظر طبیعی و متفاوت شهر همدان لذت میبرد. پدر بزرگ و مادربزرگ، لبخند رضایتی بر لب داشتند و با آرامش، به دنبال ما میآمدند و هرجا احساس میکردند خسته شده اند و یا توان پیاده روی ندارند، در مهمانخانه ای که کرایه کرده بودیم میماندند و از خواهر کوچکم نیز مراقبت میکردند.
احساس همیاری و اتحادی که در یک سفر خانوادگی بین افراد خانواده به وجود میآید بسیار عالی است و خاطرات خوشی که با هم تجربه میکنند آن ها را به هم نزدیکتر میکند.
با این حال مشکلاتی هم ممکن است به وجود بیاید. تفاوت سلیقه ها یکی از این مشکلات است. ما جوانترها میخواهیم جنب و جوش بیشتری داشت باشیم و از بعضی انتخاب های بزرگترها حوصله مان سر میرود.
انتخاب غذاهایی که در مسافرت میخوریم هم یکی دیگر از این مشکلات است. در طول راه بارها خواهر کوچکم بی قراری کرد و ما چاره ای جز تحمل نداشتیم. پدر بزرگ و مادربزرگ هم مرتب به دنبال دستشویی و یا جایی برای استراحت بودند که بعضی مواقع برنامه ما را دچار تاخیر میکرد یا حتی گاهی به کلی به هم میزد. با این حال همه این خاطرات شیرین است و سفر خانوادگی را تبدیل به یک تجربه عالی میکند.
برای اینکه بتوانیم از یک سفر خانوادگی لذت بیشتری ببریم باید توقعات خود را کاهش دهیم. هم در خرج و مخارج صرفه جویی کنیم تا مسافرت به سادگی و راحتی طی شود و هم از خودگذشتگی داشته باشیم تا در انتخاب مکان های گردشگری و مسائل دیگر دچار اختلاف نشویم و به توافق و همدلی برسیم.
اینکه میگویند آدم ها هر چه خاطرات بهتری با هم داشته باشند بیشتر به هم علاقمند میشوند کاملا درست است. روابط یک خانواده با مسافرت های خانوادگی گاه به گاه، مستحکم تر میشود و به نظر من همین باعث میشود سفر کردن یکی از برنامه های واجب و لازم برای هر خانواده باشد.
انشا در مورد سفر به مشهد مقدس به سبک سفرنامه

مقدمه:
پدرم از مدت ها پیش برای سفر به مشهد در تعطیلات نوروز برنامه چیده بود و بلیت هواپیما و هتل رزرو کرده بود. با هواپیما به مشهد رفتن هم زمان کمتری طول میکشد و هم دیدن زیبایی فرودگاه مشهد در بدو ورود به خصوص ستونهای طلایی و زیبایش آدم را به وجد میآورد. پس از رسیدن به فرودگاه مشهد حدود ۱۲ ظهر، با تاکسیهای مشهد به هتلی در نزدیکی حرم که رزرو کرده بودیم و پس از کمی استراحت برای زیارت امام رضا (ع) به سمت حرم رفتیم.
بدنه انشا:
روز اول: زیارت حرم امام رضا
حرم مطهر امام رضا بی شک مقصد اول هر مسافر و از جذابترین مکان های شهر مشهد است. مسجد گوهر شاد و صحنهای زیبای حرم با کبوتران حرم، حال و هوایی معنوی و آرامش بخش ایجاد میکنند و معماری قسمت های مختلف حرم واقعا جذاب و دیدنی است. آن روز در کنار ضریح ساعت ها نشستیم و دعا کردیم.
روز دوم: گردش در طرقبه
روز دوم تصمیم گرفتیم به گردش در شهر برویم. ابتدا به طرقبه رفتیم، منطقه ای ییلاقی با آب و هوای لطیف و باغ های سرسبز پر میوه که ۱۸ کیلومتر با مشهد فاصله دارد. ناهار را در یکی از رستورانهای طرقبه خوردیم. بعد از ظهر در راه بازگشت به چالیدره که یکی از درههای فرعی طرقبه است رفتیم. اطراف این دره پر از آلاچیق های زیبا است. کمی قایق سواری کردیم و بعد سوار تله کابین شدیم و برگشتیم. وقتی برگشتیم کمی استراحت کردیم و چون هتل ما به حرم نزدیک بود، دوباره کمی به زیارت امام رضا علیه السلام رفتیم و پس از اینکه آرامش روحی و معنوی زیادی دریافت کردیم به هتل برگشتیم.
روز سوم: حمام مهدی قلی بیک و موزه نادری مشهد
صبح زود برای نماز به حرم رفتیم و پس از صرف صبحانه، به بازار بزرگ مشهد رفتیم و کمی سوغاتی خریدیم. سپس از حمام مهدی قلی بیک که ابتدای بازار بزرگ، جنب مسجد شاه قرار دارد بازدید کردیم. در این حمام که به عنوان موزه مردمشناسی شناخته میشود و معماری زیبایی دارد، اشیایی از قبیل لوازم مورد نیاز در حمامهای قدیمی، سماورهای ذغالی، قندیل، ظروف مختلف، آبخوری و … به نمایش گذاشته شده بود. سپس به موزه نادری که آرامگاه نادرشاه نیز آنجاست رفتیم و در این موزه اطلاعات تاریخی جالبی کسب کردیم. در موزه نادری ادوات جنگی دوره نادرشاه در آنجا به نمایش گذاشته شده بود و بسیار دیدنی بود.
روز چهارم: بازدید از آرامگاه فردوسی
روز آخر پیش از ظهر برای بازدید آرامگاه فردوسی قصد رفتن به طوس کردیم که کمی با مشهد فاصله داشت. این آرامگاه در میان باغی زیبا قرار داشت و مجسمه ای باشکوه از فردوسی در آن میدرخشد و هر بیننده ای را جذب میکند. همچنین آنجا آرامگاه مهدی اخوان ثالث شاعر خراسانی معاصر قرار داشت که بازدید از این آرامگاه نیز همراه با خواندن شعرهایی از این دو شاعر، خالی از لطف نبود. با قلبی آسوده به هتل برگشتیم و برای بار آخر در این سفر کوتاه به زیارت حرم امام رضا (ع) رفتیم و نماز خواندیم و دعا کردیم. آخر شب بلیط هواپیما برای برگشت رزرو کرده بودیم. بنابراین بعد از شام راهی فرودگاه شدیم.
جمع بندی:
مشهد مقدس، شهری بسیار بزرگ و پر از جاذبه های گردشگری است که میتوان روزهای زیادی را در آن سپری کرد و از جاذبه های آن دیدن کرد. اما وجود حرم امام رضا (ع) همچون نگینی گرانقدر در این شهر، عزت و ارزش این شهر را میان مردم ایران و مسلمانان بسیار بالا برده است و مسافران و زائران زیادی را به خود جلب کرده است. پس از زیارت حرم مطهر و همچنین بازدید از مکان های گردشگری مشهد مقدس، با احساسی سرشار و رضایتبخش به شهر خودمان برگشتیم.
مطلب مشابه: انشا درباره راستگویی و صداقت / ۱۰ انشا برای پایه های مختلف
انشا سفر و مسافرت
سفر و مسافرت رفتن یکی از بهترین نوع تفریح است. همه ما نیاز داریم که هر چند وقت یکبار از محیط خانه و شهر خود دور شویم، تا علاوه بر استراحت و تفریح تجربه سفر را به دست بیاوریم. سفر رفتن فقط یک آغاز و رفتن به یک مقصد نیست بلکه لذت بردن از راه و مسیر و دیدن مناظر تازه و زیباست. سفر به طبیعت بسیار آموزنده و لذتبخش است. وقتی به یک جنگل سبز یا دریا یا کوه و حتی کویر سفر میکنیم با مناظری روبه رو میشویم که بعید است در زندگی شهری آن را ببینیم.
سفر از هر نوعی که باشد حال انسان را بهتر میکند. اگر سفری تفریحی به کوه یا جنگل برویم دیدن سرسبزی طبیعت و هوای پاک کوهستان ما را سرشوق میآورد. صدای پرندگان در جنگل و کوه یا حتی سکوت بی نظیر جنگل که صدای باد در میان شاخههای درهم پیچیده درختان به گوش میرسد و هنگامی که در جاده جنگلی پیش برویم طبیعت چشمان ما را از برکت و فراوانی درختان نوازش میدهد.
در یک سفر تفریحی اگر دل به سفر بسپاریم هر لحظه خدا را ستایش میکنیم، از زیبایی طبیعت و عظمت دریای آبی بیکران گرفته تا سرسبزی جنگل و کوه و دشت پهناور همه و همه بزرگی خدا را در یاد ما زنده میکنند. سفر در طبیعت ما را با تجربه تر میسازد زیرا ممکن است گاهی با چیزهایی رو به رو شویم یا از وسایلی استفاده کنیم که در زندگی روزمره هیچوقت به سراغشان نمیرویم مثلا برای درست کردن چای در خانه کافیست زیر کتری روی اجاق گاز را روشن کنیم اما در طبیعت لازم است دست به کار شویم و آتشی درست کنیم و آبی پیدا کنیم، چوب جمع کنیم و خلاصه زمان میبرد تا چای آماده شود و همین تلاش بیشتر برای کارهای ساده است که سفر در طبیعت را زیبا و جذاب می کند.
اگر برای سفر یک مکان زیارتی را انتخاب کنیم هم نوع دیگری از تجربه را به دست میآوریم. رفتن به اماکن زیارتی و حرم امامان روح و جان ما را پاک میکند. ما برای ورود وضو میگیریم و با اخلاص وارد میشویم. فضای روحانی و معنوی اماکن زیارتی همیشه میتواند ما را از غصهها دور کند و به ما آرامش خاطر و احساس امنیت بدهد زیرا که آن حس معنویت که در اینگونه مکانها جاری است ما را تحت تاثیر خود قرار میدهد و ما به یاد میآوریم افراد پاک و درستکاری که در این مکانها دفن شدهاند چقدر به خدا نزدیک بودهاند و اکنون که ما در کنار آنها هستیم همین حس نزدیکی به خدا را تجربه میکنیم.
رسمی در میان ایرانیان وجود دارد که کسی که به سفر میرود در بازگشت برای اطرافیان و دوستان نزدیکش سوغاتی به همراه میآورد. این رسم زیبا علاوه بر اینکه نشان دهنده این است که مسافر به یاد دوستان خود در سفر بوده، سبب ایجاد پیوند عاطفی و محکم شدن دوستیها میشود.
ما باید بسیار سفر برویم تا بتوانیم زیباییها و بزرگی خلقت خدا را بفهمیم. یک ضرب المثل قدیمی است که میگوید بسیار سفر باید تا پخته شود خامی یعنی ما باید انقدر سفر برویم تا مانند یک انسان بالغ فکرمان پخته و کامل شود.
خاطرات سفر به مشهد

تعطیلات عید سال پیش بود که ما تصمیم گرفتیم به مشهد برویم.
سفر ما با ماشین شخصی مان آغاز شد و در جاده پدر و مادرم نوبتی رانندگی کردند تا هیچ کدام خسته نشوند و تصادف نکنیم.
وقتی به مشهد رسیدیم تمام اطراف حرم را برای اجاره کردن اتاق یا خانه گشتیم.
به هر کوچه ای که می رسیدم چند نفر ایستاده بودند و پدرم از آن ها قیمت خانه می پرسید تا جایی که برای ما مناسب تر هست را انتخاب کنیم.
بالاخره بعد از یک ساعت جستجو و دیدن اتاق ها و سوئیت های مختلف یک جای تمیز و خوب پیدا کردیم که می شد حرم را از پنجره اش تماشا کرد.
وسایل مان را در سوئیت گذاشتیم و کمی استراحت کردیم، بعد پدرم گفت آماده شویم تا به زیارت برویم.
همگی آماده شدیم و چون فاصله ی زیادی با حرم نداشتیم پیاده راه افتادیم.
اولین بار بود که می خواستم به حرم امام رضا (ع) بروم و تا به حال آن جا را از نزدیک ندیده بودم، زمانی که به حرم رسیدیم احساس خیلی عجیبی داشتم.
وارد حرم که شدیم، حیاط بزرگ، صحن ها و آدم هایی که برای زیارت آمده بودند را نگاه می کردم و این کار برایم خیلی جالب بود.
من و مادرم در حیاط از پدر جدا شدیم و به داخل حرم رفتیم و با هم زیارت نامه و نماز خواندیم، پس از تمام شدن زیارت، دوباره به حیاط بر گشتیم و منتظر شدیم پدر هم زیارتش تمام شود.
بعد از آمدن پدرم دوباره به سوئیتی که اجاره کرده بودیم بر گشتیم.
ما سه روز در مشهد ماندیم و در آن سه روز صبح ها و عصر ها با هم به زیارت می رفتیم و بقیه روز را در شهر می گشتیم.
در روز آخر مادر، پدرم و من برای دوستان و فامیل کمی سوغاتی خریدیم.
بعد از سه روز که به همه ی ما خیلی خوش گذشت دوباره وسایل مان را جمع کردیم و آماده ی برگشتن به شهر خودمان شدیم.
مطلب مشابه: انشا درباره امام زمان (عج) ۱۰ انشا حضرت مهدی امام دوازدهم
سفرنامه مشهد – مناسب نوجوانان
قبل از عید بود که برای سفر به مشهد برنامه ریزی کردیم و قرار بر این شد تا سال تحویل را در حرم مطهر امام رضا (ع) باشیم.
خوشبختانه پدر در موقع مناسبی هتل و بلیط قطار را رزرو کرد و ما از این بابت مشکلی نداشتیم و شلوغی های عید باعث ایجاد تاخیر در مسافرت مان نشد.
سفر با قطار برای من که تا به حال سوار قطار نشده بودم لذت بخش و هیجان انگیز بود، قبلا هم چند باری سفر مشهد را تجربه کرده بودم، اما دفعات قبل مسافرت ها با ماشین شخصی خودمان بود، ولی این بار قرار بود با قطار سفر کنیم و این موضوع شوق من برای مسافرت را بیش تر کرده بود.
از طرفی، بودن در لحظه ی سال تحویل در حرم سعادتی بود که شاید نصیب هر کسی نشود، به همین خاطر از موقعیت پیش آمده بود خوشحال بودم و این خوشحالی را در چهره ی تک تک اعضای خانواده ام نیز می توانستم ببینم.
صبح آخرین روز از سال 97 بود که قطار در آخرین ایستگاه توقف کرد و ما به مقصد رسیدیم.
به هتل رفتیم، اتاق ها را تحویل گرفتیم و بعد از کمی استراحت، آن روز غروب زودتر از همیشه شام خوردیم و وسایل مورد نیاز را بر داشتیم و راهی حرم شدیم.
گوشه و کنار حرم پر از جمعیت بود و همه در تکاپو بودند تا برای سال تحویل در یکی از بهترین جاهای دنیا آماده شوند.
ما در گوشه ای از حیاط سفره کوچک هفت سین خود را پهن کردیم و سین ها را کنار هم چیدیم و بعد نوبتی به زیارت رفتیم و برگشتیم.
نزدیک سال تحویل همگی قرآن های کوچکی که همراه مان بود را گشودیم و خواندیم و در دل آرزو کردیم تا در این لحظه هیچ کس غمگین نباشد.
همگی به صدای دعایی که در حرم پیچیده بود گوش جان سپرده بودیم. سال تحویل شد و به هم تبریک گفتیم.
آن شب را در حرم ماندیم و برای یک سال خوب دعا کردیم و صبح روز بعد به هتل برگشتیم.
یک هفته ی اول عید که برای من از به یاد ماندنی ترین لحظه های عمرم بود را در مشهد بودیم و من سعی کردم هیچ لحظه ای از این سفر را از دست ندهم و از تمام اتفاقات ریز و درشت آن عکس و فیلم تهیه کنم.
انشا در مورد سفر خانوادگی
مقدمه:
سفر خانوادگی یکی از لذت بخش ترین تجربیات زندگی است. در سفر خانوادگی، اعضای خانواده فرصتی پیدا می کنند تا با یکدیگر بیشتر آشنا شوند، اوقات خوشی را سپری کنند و خاطرات ارزشمندی را برای همیشه ثبت کنند.
بدنه:
سفر خانوادگی می تواند به تقویت روابط خانوادگی کمک کند. زمانی که اعضای خانواده در کنار یکدیگر سفر می کنند، فرصتی پیدا می کنند تا با یکدیگر بیشتر صحبت کنند، فعالیت های مشترکی انجام دهند و تجربیات جدیدی را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. این امر می تواند به ایجاد حس نزدیکی و صمیمیت بین اعضای خانواده کمک کند.
سفر خانوادگی می تواند به ایجاد خاطرات ارزشمند کمک کند. سفرهای خانوادگی می توانند به یکی از خاطرات شیرین و به یاد ماندنی زندگی تبدیل شوند. اعضای خانواده سال های بعد می توانند با یادآوری این خاطرات، لبخند بر لب آورند و از آن لذت ببرند.
سفر خانوادگی می تواند به ایجاد حس ماجراجویی و هیجان کمک کند. سفر به مکان های جدید می تواند حس ماجراجویی و هیجان را در افراد زنده کند. اعضای خانواده می توانند با سفر به مکان های جدید، چیزهای جدیدی یاد بگیرند و تجربه های جدیدی کسب کنند.
سفر خانوادگی می تواند به ایجاد حس آرامش و شادی کمک کند. دور شدن از فضای روزمره و سپری کردن چند روز در کنار خانواده می تواند به ایجاد حس آرامش و شادی کمک کند. اعضای خانواده می توانند با سفر به مکانی آرام و زیبا، از مناظر طبیعی لذت ببرند و استراحت کنند.
من خاطره ای از یک سفر خانوادگی فراموش نشدنی دارم. چند سال پیش، همراه با خانواده به شمال کشور سفر کردیم. در این سفر، فرصتی پیدا کردیم تا در کنار یکدیگر از طبیعت زیبای شمال لذت ببریم. ما به جنگل های انبوه، سواحل زیبای دریا و روستاهای سرسبز شمال رفتیم. در این سفر، با مردم مهربان و مهمان نواز شمال آشنا شدیم و خاطرات خوشی را برای همیشه ثبت کردیم.
نتیجه:
سفر خانوادگی تجربه ای ارزشمند است که می تواند به اعضای خانواده کمک کند تا روابط خود را تقویت کنند، خاطرات ارزشمندی را ثبت کنند و لحظات خوشی را در کنار یکدیگر سپری کنند.
انشا با موضوع خاطرات سفر خانوادگی به شیراز به صورت سفرنامه

تابستان سال قبل بود که همراه با خانواده ی عمویم به شیراز رفتیم.
می دانستم که این شهر دیدنی های بسیار زیادی دارد و شهر بسیار قشنگی است به همین دلیل از سفر به آن جا خیلی خوشحال بودم.
عمو مجید که قبلا به شیراز آمده بود راهنمای ما در این سفر بود، او همه ی جاهای دیدنی شهر را می شناخت و آن ها را به ما نشان داد.
روز پنج شنبه بود که راه افتادیم و از چند شهر گذشتیم تا به شیراز رسیدیم، من در مسیر نخوابیدم و جاده را نگاه کردم.
زمانی که به شیراز رسیدیم دیگر شب شده بود و وقت شام بود، به یک رستوران سنتی رفتیم و شام را در آن جا خوردیم و سپس به هتل رفتیم و شب را در آن جا ماندیم.
روز بعد، اول به دیدن مجموعه زندیه و سپس به خانه زینت الملک و باغ نارنجستان قوام رفتیم که همه ی آن ها بسیار زیبا بودند.
روز دوم برای دیدن تخت جمشید رفتیم، این مکان از دوران هخامنشیان به جا مانده، و در زمان داریوش اول ساخته شده است.
زمانی که آن جا بودیم پدرم به ما گفت که نباید حتی ذره ای به این مکان تاریخی آسیب بزنیم، چون بعضی از مسافران در آن جا یادگاری نوشته بودند.
پدرم توضیح داد که این کار باعث خراب شدن مکان های تاریخی و دیدنی می شود و قابل جبران نیست.
بعد از تخت جمشید به پاسارگاد رفتیم، پاسارگاد جایی است که آرامگاه کوروش در آن قرار دارد.
بازدید و عکس گرفتن از آن جا تا ظهر طول کشید به همین خاطر در گوشه ای زیر انداز پهن کردیم و ناهار خوردیم و سپس به طرف نقش رستم حرکت کردیم.
نقش رستم آرامگاه پادشاهان مخامنشی است. تا غروب در نقش رستم ماندیم و شب به هتل بر گشتیم.
روز بعد به دیدن باغ ارم شیراز، حافظیه و آرامگاه سعدی رفتیم و سپس با این که عمو می گفت هنوز جاهای دیدنی زیادی در شیراز مانده است به خاطر این که پدرم دیگر مرخصی نداشت مجبور شدیم به شهر خودمان بر گردیم.
انشا سفر خانوادگی به شیراز
شیراز یکی از شهر های مورد علاقه ی من است، شهری که پر از مکان های دیدنی بوده و سفر به آن جا یکی از به یاد ماندنی ترین سفر ها برای من است.
بعد از مدت ها برنامه ریزی بالاخره سال پیش، سفر شیراز برای ما میسّر شد و خانواده ی چهار نفری ما با ماشین خودمان راهی شیراز شدیم.
مسافتی طولانی طی شد تا به شیراز رسیدیم، از دروازه ی قرآن عبور کردیم و وارد شهر شدیم.
طبق تحقیقاتی که قبل از سفر انجام شده بود، هتل سنتی گلشن را برای اقامت انتخاب کرده بودیم و پس از ورود به شهر به طرف هتل حرکت کردیم و در آن جا مستقر شدیم.
روز اول پس از صرف صبحانه تصمیم گرفتیم سری به مجموعه باغ های شیراز که شامل باغ ارم، باغ عفیف آباد، باغ دلگشا و باغ جهان نما است بزنیم، این باغ ها مناظر بی نظیری دارند که دیدن هر کدام شان روح و روان انسان را تازه می کند.
دیدار از باغ ها یک روز کامل زمان برد و زمانی که به خودمان آمدیم دیگر شب شده بود، به هتل بر گشتیم و شام مفصلی سفارش دادیم و در حیاط با صفای هتل که پر از عطر دل انگیز گل های شمعدانی بود شام را خوردیم.
قرار شد روز بعد به دیدن مجموعه زندیه برویم.
صبح روز بعد با صدای مادر از خواب بیدار شدیم. متاسفانه آن روز خواب مانده بودیم به همین خاطر سریع آماده شدیم و به طرف مجموعه زندیه که شامل بازار وکیل، مسجد وکیل، حمام وکیل، ارگ کریم خان و موزه پارس است راه افتادیم و به نوبت این مکان ها را دیدیم.
روز سوم بود که به دیدن تخت جمشید، نقش رستم و پاسارگاد رفتیم. به نظرم هر ایرانی باید این مکان ها را ببیند زیرا دیدن شکوه و عظمت این مکان ها احساس غرور و هیجان را درون انسان بیدار می کند.
صبح روز چهارم بود که به دیدن حافظیه و سعدیه رفتیم و عصر همان روز راهی خانه شدیم.
چهار روز برای دیدن شهری مثل شیراز زمان بسیار کمی بود زیرا دیدنی های این شهر آن قدر زیاد بود که می شد هفته ها در آن جا ماند و لذت برد.
امیدوارم در سفر دیگری شیراز را بهتر ببینم و بشناسم.
مطلب مشابه: انشا درباره امام حسین (ع) + ۱۲ انشا درباره شهادت و فداکاری آن حضرت