انشا درباره زنگ آخر؛ ۱۲ انشا برای مقاطع مختلف تحصیلی
برای بسیاری از دانش آموزان زنگ آخر شیرین و برای بسیاری دیگر تلخ است. با همین دلیل معلیم عزیز از دانش آموزان خود انشاهایی درخواست میکنند که هر کس نسبت به جهان بینی خود زنگ آخر را توصیف کند. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری ت متن قصد داریم چندین انشا درباره زنگ آخر را برای شما دوستان قرار دهیم.
فهرست انشا درباره زنگ آخر
- موضوع انشا زنگ آخر مدرسه
- انشا درمورد صدای زنگ آخر با مقدمه و نتیجه گیری
- انشا طنز درباره زنگ آخر
- زنگ آخر مدرسه
- انشا صدای زنگ آخر
- انشا درباره صدای زنگ آخر و شوق رفتن به خانه
- انشا درباره صدای زنگ آخر و حس زیبای یادگیری
- انشا درمورد تیم والیبال کلاس ما و صدای زنگ اخر
- انشا کوتاه صدای زنگ آخر مدرسه
- صدای زنگ آخر مدرسه نشانه آزادی و رهایی
موضوع انشا زنگ آخر مدرسه
صدای زنگ آخر، همواره همچون موسیقی دلنشینی گوشهای دانشآموزان را مینوازد. این صدا، خبر از پایان ساعتهای درس و مشق میدهد و نویدبخش اوقات فراغت و بازی است.
با به صدا درآمدن آخرین زنگ مدرسه، شور و هیجان وصفناپذیری در فضای مدرسه حکمفرما میشود. دانشآموزان با شتاب کتابها و دفترهای خود را جمع میکنند و با لبخندهایی حاکی از رضایت، به سوی در خروجی هجوم میبرند. صدای خندهها و شوخیهایشان در راهروها میپیچد و فضای مدرسه را از شادی و نشاط لبریز میکند.
زنگ آخر مدرسه، فرصتی است برای بازی و تفریح و تجدید قوا. دانشآموزان در حیاط مدرسه به بازیهای مختلف میپردازند و با دوستان خود لحظاتی شاد و مفرح را سپری میکنند. برخی فوتبال بازی میکنند، برخی والیبال و برخی دیگر بسکتبال. عدهای نیز به دنبال توپ میدوند و با خنده و شادی، در حیاط مدرسه میچرخند.
دانشآموزان وسایل خود را جمع میکنند و به خانه میروند تا برای روز بعد آماده شوند. آنها تکالیف خود را انجام میدهند، درسهای خود را مرور میکنند و برای امتحانات آینده آماده میشوند.
این زنگ، پایانی است بر یک روز پر تلاش و آغازی است بر لحظاتی شیرین و فراموشنشدنی. نویدبخش آزادی، شادی و نشاط است و خاطرات خوشی را در ذهن دانشآموزان به یادگار میگذارد.
روزی میرسد که دلمان برای همین صدا تنگ میشود؛ برای خندیدنهای از ته دل، بازی کردن با دوستان، بی دغدغه بودنمان، آرزوهایی که به آن بال و پر میدادیم و از اعماق وجود شاد بودیم. قبل از اینکه زنگ آخر زندگی به صدا در آید، قدر لحظههایمان را بدانیم.
انشا درمورد صدای زنگ آخر با مقدمه و نتیجه گیری
مقدمه: شنیدن صدای زنگ آخر مدرسه یکی از لذت بخش ترین چیزهای دوران تحصیلی است، مخصوصاً وقتی که معلم سوالی می پرسد و نوبت من می شود و درست همان لحظه زنگ مدرسه به صدا در می آید و نجاتم می دهد. به نظر من همه دانش آموزان زنگ آخر را دوست دارند، زیرا این زنگ پایان یک روز طولانی را نوید می دهد و می توانیم به خانه برویم و پدر و مادرمان را ببینیم.
بدنه: مهم نیست که کلاس چندم باشیم شنیدن صدای زنگ آخر یعنی فرا رسیدن زمان شادی و دیدار با خانواده، یعنی خلاص شدن از فرمول ها و مفاهیم سخت درسی. فکر می کنم که این احساسات فقط برای من نیست و اکثر بچه ها همین حس را داشته باشند زیرا بلافاصله بعد از زدن زنگ آخر هیاهویی از شادی در راهروهای مدرسه به گوش می رسد. البته روزهایی هم هست که از شنیدن زنگ پایانی خوشحال نمی شوم و معمولاً زمانی این اتفاق می افتد که آن روز و ساعات آخر کلاس را به خوبی سپری کردهام و یا کلاسی داریم که معلم آن را خیلی دوست دارم.
نتیجه گیری: باید بپذیرفت که صدای زنگ آخر هیچ وقت به دلخواه ما دانش آموزان و یا برای خوشی و ناراحتی ما نواخته نمی شود بلکه همیشه ساعت مشخصی دارد و ما باید تا آن لحظه صبر کنیم، پس بهتر است زمانی که در مدرسه هستیم را به خوبی سپری کنیم و زیاد منتظر شنیدن صدای زنگ آخر نباشیم زیرا در این صورت زمان برای ما سخت می گذرد.
مطلب مشابه: انشا درباره شب {۱۰ انشا کوتاه و بلند در مورد شب پایه های مختلف}
مطلب مشابه: انشا درباره وطن ایران (12 انشا در مورد ایران وطنم پایه های مختلف)
انشا طنز درباره زنگ آخر
مقدمه: اگر از من بپرسند یکی از خوشترین صداهایی که در مدرسه شنیدهای چیست، میدانی چه جوابی دارم؟ صدای زنگ آخر مدرسه!
زنگ آخر مدرسه را شاید بتوان با لذت چیزی مثل حکم آزادی از زندان برابر دانست. همانقدر شیرین، همان اندازه خوشایند. این تنها نظر من نیست ها! ربطی هم به این ندارد که کلاس چندم هستی. حتی ربطی به این ندارد که دانش آموز درسخوانی باشی یا آنهایی که از مدرسه فراری هستند. پایان یک روز درسی و فکر رفتن به خانه قند توی دل هر کسی آب میکند.
ما هر روز صبح به سختی دل از رختخواب میکنیم تا به مدرسه بریم. زنگهای اول و دوم خوب هستند، زنگ سوم را هم میتوان تحمل کرد. زنگ تفریحها که فوقالعاده هستند و شاید نیمی از انگیزه من برای مدرسه رفتن، همان زنگ تفریح باشد. اما امان از زنگ آخر. خب حق بدهید، چند ساعت نشستن سر کلاسهای گوناگون و پرکردن مغز با مطالب جدید آنقدرها هم آسان نیست. هر کلاسی که میگذرد احساس میکنم بخشی از شارژ من خالی میشود.
زنگ آخر که میرسد صدای قار و قور شکم با خواب آلودگی دست به دست هم میدهند تا حرکت عقربههای ساعت را کندتر کنند، مگر زمان میگذرد؟! دم به دقیقه به ساعت نگاه میکنم و هنوز وقت رفتن نیست. دلم برای معلمهای زنگ آخر میسوزد. برای آنها هم آسان نیست که یک کلاس پر از دانش آموزان خسته و خواب آلوده را که تمرکزی روی درس ندارند را روی نیمکتهای کلاس نگه دارد به طوریکه هوش و حواسشان هم به درس باشد. اما چارهای هم نیست، زنگ آخر هم باید بگذرد.
اما چه بگویم از لحظهای که صدای زنگ آخر شنیده میشود. در یک لحظه همه آن انرژی از دست برفته برمیگردد. انگار نه انگار ما همانهایی بودیم که تا چند دقیقه قبل چرت میزدیم. همه به سرعت برق و باد کاغذ و قلمشان را جمع میکنند. دلیل شادی زنگ آخر برای هر کسی چیز متفاوتی است. بعضیها مثل من همه زنگ آخر به ناهار فکر میکنند. تعدادی از بچهها به فکر شیطنتهای راه برگشت با دوستانشان هستند. چند نفری هم ذوق رفتن به کلاسهای غیر درسی و متفرقه را دارند.
در آخر با همه این چیزها، زنگ آخر مدرسه در کنار آن هم هیجان برای رفتن کمی هم دلتنگی به همراه دارد. دلتنگی از اینکه تا فردا دوست و همکلاسیمان را نمیبینیم و از جایی که خانه دوم ما است دوریم.
زنگ آخر مدرسه
مقدمه: دلپذیرترین صدای گوش خراشیست که شنیدهام، صدای زنگ آخر مدرسه را میگویم!
زنگ آخر مدرسه را میتوان از کشدارترین لحظات عمر یک دانش آموز اسم برد. شاید برای معلمها هم همینطور باشد اما آنها به روی خودشان نمیآورند. زنگ آخر بچههایی که ساعت مچی دارند سرشان از همه شلوغتر است. هرچند دقیقه یکبار یکی از بچهها از اینطرف و آنطرف کلاس میپرسد چقدر مانده؟ و آنها باید با بالا آوردن انگشتان زمان را اعلام کنند.
زنگ آخر شبیه همه چیز است به جز کلاس درس! بعضیها که خواب هستند، بعضیها که ظرفیت مغزشان برای امروز پر شده است مشغول پچ پچ با بغل دستیشان میشوند. دلم برای اما بچههای نیمکتهای اول میسوزد، آنها باید یک تنه جور همه کلاس را به دوش بکشند. در حالیکه با چشمان از حدقه بیرون زده به معلم نگاه میکنند، باید وانمود کنند که همه درس را فهمیدهاند. امان از روزی که معلم تصمیم بگیرد درس بپرسد، مگر کسی صدایی شنیده که بتواند جواب بدهد؟!
خلاصه هر طور که هست زنگ آخر هم به دقایق آخر میرسد. آن لحظات پایانی هم برای خودش داستانی دارد. وقتی پیام آوران آزادی، یعنی دانش آموزان ساعت به دست خبر میدهند که چیزی به شنیدن صدای زنگ آخر نمانده است، دیگر همه هوشیار و گوش به زنگ میشوند. درست مثل ثانیههای آخر یک بمب ساعتی، با همان شدت هیجان. هنوز معلم درس را تمام نکرده کتاب و دفترها سر میخورند توی کیف.
بعضیها که انگار قرار است به جنگ بروند، کاپشن را پوشیده و زیپ آن را هم تا آخر بالا میکشند. صدای زنگ آخر که از سالن شنیده میشود بچهها نمیدانند چطور از کلاس بیرون بروند. سالن مدرسه پر از صدای پای محصلهایی است که حالا دیگر شبیه دوندههای یک مسابقه مهم هستند. در چشم به هم زدنی مدرسه خالی میشود، انگار نه انگار چند دقیقه پیش صدها دانش آموز اینجا بود!
با همه اینها، به خانه که میرسی، خستگیت که در میرود باز دلت میخواهد توی حیاط مدرسه باشی. شنیدن صدای زنگ آخر شاید شیرین باشد، اما این شیرینی به خاطر این است که میدانیم باز فردا به کلاس برمیگردیم، باز میخوانیم و مینویسیم. هر پایانی با شوق آغازی دیگر زیبا میشود.
مطلب مشابه: انشا درباره آلودگی هوا؛ ۱۲ انشا جدید برای مقاطع مختلف
انشا صدای زنگ آخر
مقدمه:بعضی لحظه ها بی دلیل لذت بخش هستند مثل صدای نوزاد تازه به دنیا آمده از شکم مادر، مثل زنگ روز اول مدرسه، مثل صدای زنگ آخر کلاس.
تنه انشاء: فرقی نمی کند عاشق مدرسه باشی و یا خیر لحظه ی آخر دقیقا زنگ آخر وقتی صدای زنگ پایان به گوش می رسد یکی از همان لحظات دلنشین و لذت بخشی است که نام برده شد. لذت رسیدن به آغوش خانواده و باری دیگر نشستن روی یک سفره در کنار خانواده و بعد از سپری کردن روزی سخت دور هم نهاری بخورید و کمی استراحت کنید. صدای زنگ آخر مانند سوت پایانی قطار است که برای پیاده کردن مسافران خود سوت می کشد و می ایستد و می گوید که امروز این سفر به پایان رسید تا باری دیگر و روز بعد سوت شروع به صدا درآید و دوباره سفر شروع شود. صدای زنگ آخر آنقدر برای شخص من خوش آیند است که همیشه در کلاس آخر گوش به زنگ می نشستم تا صدای زنگ را اولین نفر بشنوم و کوله بارم را جمع کنم و مانند پرنده ایی بالم را بگشایم و به سمت خانه پرواز کنم. دانش آموز دقیقا مانند همان پرنده ایی است که باری را به نوک خود می گذارد و در زنگ آخر پرواز می کند. ما دانش آموزان هم دقیقا مانند همین پرنده می نشینیم و در میان دوستانمان بر افزوده هایمان می افزاییم و در زنگ آخر رها می شویم و می رویم. یکی از زیباترین دوران زندگی دوران خوش مدرسه است اما نمی دانم چه حکمتی در پس زنگ آخر نهفته که هر چقدر عاشق مدرسه باشی باز لذت صدای زنگ آخر شوری دیگر در میان گوشت و پوستت می گنجد.
نتیجه گیری: آنقدر زندگی کوتاه است که اگر به همین لذت های کوچکش دقت نکنی متوجه می شوی که زندگیت به پایان رسیده و تو هیچ لذتی از آن نبردی. بنابراین از تک تک لحظاتی که دلت به آن ها گرم است استفاده کنید مثل لبخند بعد از شنیدن صدای زنگ آخر. زندگی خیلی کوتاه است که بتوان از این لبخند ساده اما پر از لذت چشم پوشید.
انشا درباره صدای زنگ آخر و شوق رفتن به خانه
صدای زنگ آخر شور شوق برای رفتن به خانه دارد و این شور و شوق در دانشآموزان کلاس اول نسبت به دانشآموزان مقاطع دیگر بسیار بالاتر است. هرچند صدای زنگ آخر و شور و هیجان برای رسیدن هرچه زودتر به خانه برای همه ما وجود دارد.
وقتی صدای زنگ آخر به صدا در میآید و همه دانشآموزان باید به خانه بروند. هر کسی به شور و شوق چیزی به سوی خانه میرود. شاید یکی برای رفتن و انجام کارهایی که دوست دارد یا شاید برای رسیدن به خانه و انجام تکالیف مدرسهاش و تکالیفی که از انجام آنها لذت میبرد یا شاید برای هرچه زودتر دیدن خانواده و رسیدن به کانون گرم خانوادهاش و البته ناگفته نماند که بعضیها هنگامی که صدای زنگ مدرسه به صدا در میآید و مجبور میشوند به خانه بروند، ناراحت میشوند یا سرخورده و دلتنگ میشوند برای اینکه مدتی از دوستان خود جدا میشوند و نمیتوانند برای مدتی آنها را ببینند و از بازیگوشیها و سرگرمیهایی که در مدرسه انجام میدهند، دارند دور میشوند ولی بیشتر بین عموم ما دانشآموزان صدای زنگ آخر و به سوی خانه راهی شدن پر از هیجان و خوشحالی است.
مطلب مشابه: انشا درباره ضرب المثل؛ 3 انشا درباره ضرب المثل های معروف
انشا درباره صدای زنگ آخر و حس زیبای یادگیری
کیست که از صدای زنگ آخر به وجد نیاید؟ کیست که دقیقههای مانده به زمان تعطیل شدن را روی ساعت مچیاش دنبال نکرده باشد؟
از همان سالهای دوران ابتدایی که فهمیدیم مدرسه جای امتحان و پرسش کلاسی و تکلیف و تمرین و زود از خواب و به زور بیدار شدن است، فهمیدیم که چقدر صدای شنیدن زنگ آخر زیباست و معنای رهایی و آزادی را در ذهن انسان تداعی میکند.
فهمیدیم با شنیدن صدای زنگ در کلاس آخر آزادیم تا به خانه برویم و با خیال راحت و بدون عجله ناهارمان را بخوریم و کمی استراحت کنیم و بعد دوباره درس خواندن و تکلیف انجام دادن را آغاز کنیم.
اما با همه لذتی که این زنگ آخر و رهایی برایم دارد، نمیتوانم انکار کنم که بهترین دوران زندگیام تا الان در همین مدرسه سپری شده است.
کلی همسن و سال که تا حد زیادی زبان هم را میفهمند و آنقدر موضوع برای حرف زدن و گفتن و خندیدن دارند که بجز معلمهایشان سر خودشان هم درد میگیرد.
دوران مدرسه بهترین و بزرگترین تجربه من تا امروز بوده است. صدای زنگ آخر شیرین است چراکه یادآور نوعی رهایی و پیوستن به خانواده است، اما زنگ شروع کلاس هم زیباست چراکه نشانی از یادگیری و علمآموزی و از همه مهمتر برقراری رابطه با دیگر انسانهایی است که در عین اینکه شباهتهای زیادی از جمله جنسیت و سن و سواد و… با ما دارند، اما تفاوتهای زیادی هم در درونشان، استعدادهایشان، علایقشان، شرایط خانوادگیشان و… با یکدیگر دارند.
در آخر اینکه زنگ آخر همانقدر که آدم را خوشحال میکند، ناخودآگاه دلتنگیمان را از فضای دوستان و مدرسه به ما یادآوری میکند که طبق گفتههای بزرگترها، اثرش را بعد از اتمام دوران تحصیل و جدا شدن کامل از مدرسه برجا خواهد گذاشت.
انشا درمورد تیم والیبال کلاس ما و صدای زنگ اخر
تیم والیبال کلاس ما نه تنها بهترین تیم مدرسه بود بلکه در مسابقات والیبال بین مدارس هم بهترین بازیکنان تیم از کلاس ما بودند. آن روز گرم بازی بودیم و داشتیم با هشتمی ها مسابقه والیبال میدادیم که زنگ آخر مدرسه به صدا در امد.
تیم حریف از ما عقب بود و اصرار داشت که بازی تمام نشده و باید ادامه بدهیم. ما که به خودمان اعتماد کامل داشتیم قبول کردیم. مدیر و ناظم مدرسه هم که دیدند همه به ادامه بازی اصرار داریم دقایقی دیگر به ما فرصت دادند. هشتمی ها با قدرت تمام تلاش کردند و بازی را به مساوی کشاندند اما در اخرین لحظات همان موقع که ناظم مدرسه سوت کشید تا ما از مدرسه بیرون برویم ما توانستیم پیروز شویم.
تیم والیبال ما هفتمی ها، بهترین تیم بود و حالا چند نفر از بین ما این ورزش را بطور حرفه ای دنبال میکنند. باید بگویم معلم ورزش ما که خودش عاشق والیبال بود در این موفقیت و شور و شوقی که به ما میداد تاثیر زیادی داشت.
انشا کوتاه صدای زنگ آخر مدرسه
به نام خالق زیبایی ها
«فرقی نمی کند که پایه چندم دبستان یا دبیرستان باشند. زنگ آخر مدرسه برای همه بچه ها برابر شور و شوق رفتن به خانه است. وقتی صدای زنگ آخر به گوش می رسد، بچه ها با عجله و شادی به سمت خانه های خود می روند. شاید شوق بازی های خانه و تماشای تلویزیون باشد یا شاید شوق انجام تکالیف مدرسه یا شاید حتی دیدن هر چه زودتر اعضاء خانواده. اما هر چه باشد، وقتی بعد از شنیدن صدای زنگ آخر به درب خروجی مدرسه نگاه می کنید، بچه ها با شور و اشتیاق آنجا را ترک می کنند و به سمت خانه هایشان می روند. البته ناگفته نماند که بعضی از بچه ها نیز از این موضوع ناراحت می شوند، شاید به این دلیل که نمی توانند دوستان خود را ببینند یا شاید نمی توانند بازیگوشی ها و سرگرمی های داخل مدرسه را در خانه انجام دهند. اما عموم بچه ها با شنیدن صدای زنگ آخر با شادی و خوشحالی راهی خانه هایشان می شوند».
صدای زنگ آخر مدرسه نشانه آزادی و رهایی
«چه دانش آموز دبستان باشند و چه دبیرستان، بچه ها در ساعات آخر مدرسه ناخودآگاه یا آگاهانه دائما به ساعت مچی خود نگاه می کنند. بله! همه دانش آموزان به ساعت مچی نگاه می کنند تا زمان هر چه سریع تر سپری شود. از همان دبستان متوجه شدیم که مدرسه رفتن معادل صبح زود بیدار شدن، درس خواندن، انجام تکالیف و امتحان دادن است و برای همه ما صدای زنگ آخر نشانه آزادی و رهایی بود. با شنیدن این صدا می دانستیم که می توانیم به خانه برویم و با شور و اشتیاق به سمت خانه های خود حرکت می کردیم. با وجود تمام لذتی که شنیدن صدای زنگ آخر مدرسه برای ما داشت، نمی توانیم انکار کنیم که دوران مدرسه یکی از بهترین زمان ها برای زندگی و وقت شادی، سرگرمی و بازی با دوستان و هم کلاسی ها بود».
مطلب مشابه: انشا آماده با موضوعات متنوع (10 انشا جدید آماده و آزاد مختلف)