انشا درباره دروغگویی {۷ انشا درباره دروغ برای پایه های مختلف}

دروغگویی صفتی است که چه خوب و چه بد در جامعه انسانی رواج دارد. در این بخش از سایت ادبی تک متن نیز ما چندین انشا درباره دروغگویی را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. این انشاهای زیبا در نوع خود می‌توانند به ذهن دانش آموزان و قوه تخیل‌شان کمک شایانی کنند. در ادامه با ما باشید.

انشا درباره دروغگویی {۷ انشا درباره دروغ برای پایه های مختلف}

انشا در مورد دروغ و دروغگویی

دروغ یکی از زشت ترین کار ها و دروغ گویی یکی از نا پسند ترین صفات برای انسان است.

هیچ کس به انسان دروغ گو اعتماد نمی کند زیرا هر دروغ، دروغ دیگری را به دنبال دارد و اگر شخصی به آن مبتلا شود دائم باید دروغ بگوید.

شخص دروغ گو همیشه نوعی ترس در وجود خود دارد و همواره نگران این است که دروغش برای همه آشکار شود، به همین خاطر این شخص هیچ وقت آرامش ندارد.

کسی که دائم در حال دروغ گفتن است دیگر قابل اعتماد نخواهد بود و حرف و رفتارش اعتباری برای دیگران نخواهد داشت، حتی زمانی که او حقیقت را بگوید دیگران حرفش را باور نخواهند کرد زیرا خاطره ی بدی از او دارند.

ممکن است فردی با دروغ گویی کارش را برای مدتی پیش ببرد اما بالاخره روزی رسوا شده و تمام دروغ هایش آشکار می شود.

به یاد داشته باشید که همه ی ما همراه دروغ صفات زشت دیگری را نیز در خود تقویت می کنیم صفاتی مانند دو رویی، ریا کاری و … که کلید تمام پلیدی ها و زشتی ها هستند.

همان طور که ما دوست نداریم از کسی دروغ بشنویم خود مان هم نباید به کسی دروغ بگوییم، ممکن است بعضی وقت ها گفتن حقیقت به ضرر ما تمام شود ولی حتما ضرر ها و آسیب های دروغ بیش تر خواهد بود.

گاهی اوقات نیز برای این که کسی را ناراحت نکنیم به او دروغ می گوییم چون می دانیم دانستن واقعیت به صلاح این شخص نیست، می توان گفت این دروغ از روی مصلحت است و اگر همیشگی نباشد ضرر آن کم تر است.

همه ی انسان ها دوست دارند از نگاه دیگران خوب به نظر برسند، به همین خاطر گاهی اوقات در مورد خود شان به دیگران دروغ می گویند تا دیگران حس بهتری نسبت به آن ها داشته باشند غافل از این که ممکن است این دروغ روزی آشکار شده و شخص خجالت زده و شرمنده شود.

وقتی شخصی دروغ می گوید در واقع می خواهد ضعف های خود را پنهان کند یا از دیگران سوء استفاده کند، دروغ به هر بهانه و دلیلی که باشد دارای زشتی است و باعث سقوط انسان می شود.

همه ی ما باید از دوران کودکی تلاش کنیم که افراد صادقی باشیم و با دروغ و ریا بیگانه شویم و اگر کسی از دوستان یا هم کلاسی هایمان را در حال دروغ گفتن دیدیم به او کمک کنیم تا این اخلاق بد را اصلاح کند.

هم چنین پدر و مادر ها که الگوی فرزندان هستند باید راست گو باشند، و این صفت را به فرزندان خود بیاموزند که در هیچ شرایطی دروغ نگویند.

مطلب مشابه: انشا درباره امام حسین (ع) + ۱۲ انشا درباره شهادت و فداکاری آن حضرت

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

انشا آزاد درباره آدم دروغگو

مقدمه:

انسان های دروغگو که مدام رنگ عوض می کنند همواره در زندگی خود دغدغه های بسیاری دارند و دچار سختی ها و مشکلات کوچک و بزرگ زیادی هستند و وضعیت آن ها عموما به شرایط عادی باز نمی گیردد.

تنه انشاء:

در نتیجه هر کسی می تواند با دروغ گفتن گاهی کار های خود را پیش ببرد، البته که چنین وضعیتی نمی تواند انسان ها را به چیزی که می خواهند و در هدف اصلی وجود دارد برساند. عموما اتفاقات زودگذری را رقم می زند و به هیچ عنوان چنین وضعیتی نمی تواند خوب باشد. اگر می خواهید درگیر دروغ های کوچک و بزرگ نشوید قطعا راستگویی می تواند بهترین رخداد باشد.

راستگویی در انسان ها می تواند آن ها را به چیزی که می خواهند برساند، البته که ممکن است مدتی به طول بیانجامد اما به هر حال این اتفاق قطعا مثبت و خوب خواهد بود.

اما گاهی انسان ها وارد چرخه دروغ می شوند و نمی توانند به چیزی که می خواهند برسند، پس باید شخصیت خود را دگرگون کنند. انسان های دروغگو با توجه به نقشی که در زندگی خود ایفا می کنند مشکلات زیادی را هم برای خودشان و هم برای دیگران ایجاد می کنند. هدف انسان ها می تواند موفقیت، پیشرفت، ساخت زندگی بهتر و هزاران مورد باشد. اما نیاز است که راستگویی را در صدر خلق خود قرار دهند.

نتیجه گیری:

ما می توانیم با راستگویی به اتفاقات مثبتی که در اطرافمان رخ می دهد واکنش نشان دهیم، ممکن است گاهی برخی از راستگویی ما ناراحت شوند اما به هر حال در نهایت نتیجه خوبی خواهد داشت. قطعا یکی از بهترین اخلاق های هر شخصی می تواند راستگو بودن باشد.

مطلب مشابه: انشا درباره چهار فصل؛ ۱۲ انشا درباره بهار، تابستان، پاییز و زمستان

مطلب مشابه: انشا درباره شب {۱۰ انشا کوتاه و بلند در مورد شب پایه های مختلف}

انشا دروغ و دروغگویی

وااای…اگر نبود چقدر دنیا زیبا می شد. دنیا پر می شد از خوبی ، دوستی ، شادی و عدالت.

اگر نبود الان خاشقچی زنده بود!

اگر نبود جنگ در سوریه و عراق و یمن و … نبود.

اگر نبود الان انرژی هسته ای داشتیم.

اگر نبود الان تحریم نبودیم.

اگر نبود بیت المال اختلاس نمی شد.

اگر نبود هیچ کسی قبل از انتخابات وعده های قشنگ و فریبنده نمی داد.

اگر نبود پیرزنی با تشت طلا در خیابان می رفت و کسی جرات نمی کرد به او نزدیک شود .

اگر نبود تلویزیون پفک نمکی را تبلیغ نمی کرد.

اگر نبود مادرم مجبور نمی شد ۲۰۰ هزار تومن برای کرم حلزون بدهد تا جوان شود اما … .

اگر نبود هیچ معلمی سر دفتر نیاوردن و یا مشق ننوشتن شاگردی را تنبیه نمی کرد.

یا اصلا ناظم مدرسه به خاطر غایب بودن نمی خواست که پدر مادرمان به مدرسه بیایند.

اگر نبود هیچ زنی یواشکی گوشی شوهرش را چک نمی کرد.

اگر نبود، دزدی نبود؛

خیانت نبود.

غیبت نبود .

زیرآب زدن نبود.

اگر نبود خیلی چیزهای بد نبودند.

دروغ را می گویم؛

کاش نبود.

کاش این کلید بدیها نبود.

آن وقت مگر بن سلمان جرات می کرد خاشقچی را قاچ قاچ کند و رویش اسید بریزد و بیندازد ته چاه، چون اگر از او می پرسیدند آیا تو این کار را کردی و او راستش را می گفت پدرش را در می آوردند و او هم از ترس رسوا شدن اصلا به خاشقچی نزدیک نمیشد، ما هم مجبور نبودیم هر روز که تلویزیون را باز میکنیم درباره ناپدید شدن خاشقچی خبر بشنویم.

اگر دروغ نبود أمریکا و غرب راستش را میگفتند که برای منافع خودشان در سوریه و عراق و یمن جنگ به راه انداختند آنگاه مردم دنیا پدرشان را در می آوردند و آنها از ترس این رسوایی دیگر در این کشورها جنگ به راه نمی انداختند.

اگر قرار بود جای دروغ راستگویی باشد آنگاه انرژی هسته ای مان که سرمایه ای ارزشمند برای آیندگان است و برای تولید انرژی و سوخت و برق و دارو و … به آن نیاز داریم به بهانه بمب اتم و تحریم، رویش سیمان نمی ریختند و یک آفتابه آب هم رویش!

اگر راستگویی بود کسی که بیت المال دستش است سرمایه مملکت را خرج عمه اش نمی کرد تا بعد به دروغ بگوید در فلان طرح عمرانی مصرف شد.

اگر راستگویی بود هیچ کس جرات دزدی نمی کرد چون وقتی از او می پرسیدند آیا طلای پیرزن را تو دزدیدی باید میگفت بله و به جزای عملش می رسید.

اگر راستگویی بود وقتی به معلممان میگفتم دفترم خانه عمه ام جا مانده از پس کله ام نمی زد که چرا دروغ می گویی چون می دانست راست می گویم.

یا وقتی غایب می شدم ناظم نمی گفت برای موجه کردن غیبت باید اولیائت بیاید بگوید آنفولانزای خوکی گرفته بودی که نیامدی نه اینکه با دوستِ …. رفته باشی خوشگذرانی

خلاصه سرتان را درد نیاورم، هر بدی را که ببینید تهش می رسد به دروغ.

اگر انسان بخواهد کار بدی را مخفیانه انجام دهد و به این فکر کند که اگر از من بپرسند که آیا این کار را تو کردی و من راستش را بگویم خیلی بد می شود بنابراین دیگر دست به این کار نمی زند

ای کاش میشد کاری کرد که هیچ کس دروغ نگوید، آن وقت آدمها قابل اعتمادتر بودند و دنیا قشنگ تر.

انشا با تضاد معنایی راست و دروغ

انشا با تضاد معنایی راست و دروغ

مقدمه: اسلام دین راستی و درستی است که در ان هیچ گونه جایی برای دو رویی ودروغ و کلک وجود ندارد، دروغ گفتن حتی به شوخی هم گناه محسوب می شود. سخن راست موجب رهایی می شود هرچند تلخ و سخت باشد.

بدنه: راستی و درستی و گفتن سخن درست از افعال و رفتار مومنان واقعی بوده و همیشه حال خوب و خوش را به انسان ارزانی می دارد. فرد راستگو نگران هیج چیزی نبوده و می داند که هیج وقت در هیچ دادگاهی مورد محاکمه قرار نخواهد گرفت و رو سفید خواهد بود.

گاهی دروغی یک زندگی را به نابودی می کشاند و شاید موجب قتل و بروز حوادثی تلخ گردد. سخن راست نوعی جذابیت داشته و سخن دروغ نمایانگر ماهیتش بوده و شنونده متوجه کذب بودن سخن می گردد. سخن راست و بی آلایش به گوینده قدرت و جسارت می دهد و فرد می تواند به صراحت همه حرف و نظراتش را بیان کند.

سخن راست مانند آب زلالی است که تا انتهای ظرف را نشان داده و به چشم دیده می شود، در مقابل سخن دروغ مانند مردابی است که صاحب خود را می بلعد و بوی بدش همه جا گسترده می شود. سخن راست پر از حس مهر و دوستی بوده و در مقابل سخن دروغ پر از حس بد و نامناسب بوده و موجب ایجاد کدورت و دشمنی می گردد.

خورشید همیشه پشت ابر نمی ماند و سخن دروغ بر ملا می شود و گوینده سخن نادرست رسوا شده و در میان مردم جایگاهی نخواهد داشت. سخن راست مانند عطر گلی  دلخواه همه را خوشحال کرده و موجب بهتر شدن روند تربیت انسانها می گردد، در مقابل سخن دروغ انسان را از روش و شیوه درست تربیت دور کرده و به بیراهه می کشاند. دروغ زیبایی خاصی دارد و موجب گمراهی می گردد، اما ممکن است سخن راست چندان جذاب نباشد.

نتیجه گیری: سخن راست بر زبان بیاورید حتی اگر برایتان تلخ و دردآور باشد. شاید مدت کوتاهی از سرزنش دیگران دلخور و یا رنجیده شوید، اما بدانید که رستگاری و درستی در راستگویی است.

انشا درباره دروغ گویی و راست گویی

مقدمه: سخن راست کشتی نجات در یک طوفان سهمگین است. اگر بتوانید سخن راست را در هر شرایط بر زبان جاری سازید، خوشبختی در دو جهان به سراغتان خواهد آمد.

بدنه: سخن راست خورشیدی است که دل و روح و روان را روشن می دارد و موجب شادی و پاکی ضمیر انسان می گردد. دل را مصفا کرده و شیطان را از انسان دور می کند. سخن راست و عملکرد مطابق با سخن موجب پیشرفت جامعه انسانی گشته و افراد جامعه را سالم و درستکار تربیت می کند و هیچ وقت به خودشان اجازه نمی دهند که به دیگران دروغ بگویند و یا بخواهند رفتاری ناسالم داشته باشند.

در مقابل دروغ تمام اقشار جامعه را غیر قابل اعتماد کرده و دیگر هیچ فردی به دیگری اعتماد نکرده و همواره به نفع خودش پیش خواهد رفت. سخن راست ساده و پر از حس ناب خدایی بوده و مردم می دانند که دروغ گو دشمن خداست، چون یادشان رفته که خدواند ناظر بر همه اعمال و رفتار ما بوده و به راحتی وجود خدا را نادیده می گیرند.

انسان های درستکار هیچ وقت از راست گفتن دست بر نمی دارند و در هر شرایط سخن راست بر زبان دارند، حتی اگر جانشان به خطر بیفتد یا مورد تهدید هم قرار بگیرند. دروغ چاهی وحشتناک است که اگر هرکس بخواهد از آن رهایی یابد، باید برای همیشه دروغ گفتن را کنار بگذارد و متوجه اشتباه خود گردد  و سعی نکند دروغی را با دروغ دیگر بپوشاند چه بسا دروغی موجب افزایش دروغهای دیگر شده و انسان را سر در گم خواهد کرد و دیگر راهی برای رهایی برایش باقی نمی ماند.

انسان با تقوا و خداشناس می داند که جهان در محضر خدا بوده و خدواند ناظر بر همه رفتارها و کردار های ما می باشد، پس بهتر است که نفس و روح خود را با سخن دروغ و فریبنده آلوده نکنیم.

راستی بهترین صفت برای مومنان است و مانند آینه ای در وجود افراد صادق می درخشد. صداقت یک چراغ هدایت و کشتی نجات از منجلاب خود ساخته انسانی است.

نتیجه گیری: خداوند افراد صادق و درستکار را دوست می دارد، پس بهتر است که همه رفتار و عملکرد خود و اطرافیانمان از روی درستی و حقیقت باشد تا علاوه بر محبوبیت در میان مردم، از بندگان خالص خداوند گردیم. حق بگویید حتی اگر تلخ و به ضررتان باشد.

انشا درباره مقایسه آیینه با آدم دروغگو

آیینه ها روبروی ما قرار می گیرند و همه آنچه هستیم را به ما نشان می‌دهند. حسن ها و عیب های ما را بدون هراس بازگو می‌کنند و باعث می‌شوند دید درست تری نسبت به خودمان داشته باشیم. دقیقا بر عکس آدم های دروغگو که گاهی ما را از آنچه هستیم بدتر و گاهی بهتر از واقعیت نشان می‌دهند و گمراهمان می‌کنند.

آدم های دروغگو در واقع موجودات ترسو و منفعت طلبی هستند که از ترس یا از طمع به دروغگویی و ریاکاری رو می‌آورند. آدم هایی که تصویری تار و غیر واقعی یا حتی وارونه از آنچه در حقیقت وجود دارد می سازند اما آینه ها شفاف و شجاع هستند و اهمیتی ندارد چه کسی یا چه چیزی روبرویشان باشد.

آینه ها نیز گاهی گرد و غبار می‌گیرند، ترک می‌خورند یا خش برمی‌دارند و در این صورت ممکن است قسمت هایی از یک تصویر را نتوانند نشان دهند. اما همه این مشکلات در ظاهرشان پیداست و فردی که روبروی آن ها قرار می‌گیرد این موضوع را درک می‌کند. اما آدم های دروغگو ظاهری طبیعی و درست به خود می‌گیرند. در واقع ماسک راستگویی به خود می‌زنند و کسی از قلب غبار گرفته آن‌ها خبردار نمی‌شود. به همین علت ممکن است حرف های آن ها را باور کنیم و گول ظاهرشان را بخوریم.

تنها شباهتی که بین آینه و آدم دروغگو می‌توان در نظر گرفت، این است که هر دو فاقد احساس مسئولیت و همدردی هستند. همانگونه که برای آینه فرقی نمی‌کند تو خوشحال باشی یا ناراحت، آدم دروغگو هم هیچ احساس همدلی و وجوانی از خود نشان نمی‌دهد و خودش را تافته جدا بافته می‌داند. برای همین ما باید خودمان به درون خودمان نگاه کنیم. از آینه ها و تصویر ظاهری خود فراتر برویم و از باور کردن حرف های آدم های طماع و دروغگو نیز پرهیز کنیم.

مطلب مشابه: انشا درباره اذان؛ 12 انشا جدید توصیفی کوتاه و بلند اذان

انشا درباره صداقت و راستگویی در زندگی

انشا درباره صداقت و راستگویی در زندگی

صداقت یکی از صفات بارز انسان های خوب است.

کسی که در رفتار خود صداقت ندارد و دروغ می گوید اول به خودش آسیب می زند و بعد به جامعه، چون انسان یک موجود اجتماعی است و همه ی رفتار ها و گفتار هایش در کل جامعه تاثیر گذار است.

کسی که دروغ می گوید مجبور است برای این که دروغ اولش آشکار نشود دروغ بزرگ تری بگوید، بعضی اوقات هم این فرد یادش می رود که دروغ گفته و خیلی زود خودش را لو می دهد.

دروغ کلید تمام بدی ها و پلیی هاست، پس تا می توانیم باید از آن دوری کنیم و در اعمال خود صادق باشیم.

یکی از ویژگی های انسان های صادق این است که به آن چیزی که گفته اند حتما عمل می کنند و ما خیلی راحت می توانیم به انسان راست گو و صادق اعتماد کنیم، اما در مقابل انسان دروغ گو و ریا کار باید بسیار محتاط باشیم.

باید توجه کنیم که صداقت نه تنها در گفتار، بلکه در عمل هر انسانی نیز باید وجود داشته باشد، در غیر این صورت صداقتی که تنها در گفتار باشد هیچ فایده ای نخواهد داشت و این عمل ریا کاری به حساب می آید.

همه ی ما دوست داریم که دیگران با صداقت با ما رفتار کنند و دروغ نگویند اما ابتدا باید خودمان نیز با دیگران صادق باشیم و از دروغ گفتن بپرهیزیم و در رفتار و گفتاری که با دیگران داریم صداقت داشته باشیم.

گاهی اوقات دروغ گویی و عدم صداقت ما به دلیل ترس از تنبیه است، مانند زمانی که اشتباهی کرده ایم و از ترس تنبیه شدن دروغ می گوییم، اما اگر اشتباهی هم مرتکب شده باشیم نباید دروغ بگویم زیرا زمانی که پشت سر هم دروغ بگوییم این کار به یک عادت تبدیل می شود و تغییر دادن آن بسیار مشکل خواهد بود.

انسان راستگو همیشه در آرامش است چون دروغی نگفته که از آشکار شدن آن بترسد، این افراد شجاع نیز هستند و از گفتن حقیقت هیچ ترسی ندارد، آن ها از بی عدالتی و دروغ حمایت نمی کنند.

آن ها انسان هایی هستند با قلبی بزرگ و در مقابل صداقت از دیگران نیز توقع صداقت دارند.

هر یک از ما باید به اندازه ی توان خود کمک کنیم تا صداقت که یک ویژگی خوب است را در خود و دیگران تقویت کنیم و در جامعه گسترش دهیم در این صورت است که همه از سلامت روانی بر خوردار خواهیم شد و جامعه سالم تری خواهیم داشت.

مطلب مشابه: انشا شهادت حضرت فاطمه؛ 10 انشا حضرت زهرا پایه های مختلف

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا