انشا درباره خدا (10 انشا با موضوع خدا برای پایه های مختلف تحصیلی)

خداوند، مفهوم والایی است که در قلب و ذهن انسان ها جای دارد و منبعی از عشق، رحمت و حکمت شناخته می شود. او خالق جهان، طبیعت و تمام موجودات زنده است و در هر گوشه ای از زندگی ما حضور دارد. باور به خود، نه تنها به ما آرامش و امید می بخشد، بلکه ما را به تفکر درباره ی معنای زندگی و هدف وجودی مان سوق می دهد.

در این بخش، به بررسی ویژگی های خداوند، نقش او در زندگی انسان ها و تاثیر ایمان به خدا بر رفتار و نگرش ما خواهیم پرداخت. در ادامه مجموعه ای از انشا هایی ناب درباره خدا، انشا درباره چگونه خدا را بشناسیم، انشا درمورد خدا و بزرگی آن، انشا درباره عشق به خداوند زیبا و ادبی و انشا درمورد خدای مهربان و . . . را برای شما عزیزان گرد آوری کرده ایم با ما همراه باشید.

انشا درباره خدا (10 انشا با موضوع خدا برای پایه های مختلف تحصیلی)

انشا ناب درباره خدا

خدا رو توی زندگیت باور کن تا ببینیش.

بعضیا میگن خدایی که دیده نمیشه و خدایی که خودش رو نشون نمیده به چه دردی میخوره و کجای زندگی ماست؟

مسئله اینه که خدا توی قلب ماست و دیده نمیشه اما باور میشه،

وقتی که خدا رو باور کنی اون موقع میتونی رد پاش رو توی قسمت های مختلف زندگیت ببینی،

اون موقع میتونی موقعیت هایی از زندگیت رو ببینی که اگه خدا در اونها نقش نداشت قطعا تو شکست میخوردی

و در همون موقعیت ها طعم خوش زندگیت به پایان میرسید.

بعضی ها به دنبال اینن که خدا رو با چشم سر ببینن و حرفش رو با گوش سر بشنون اما نکته ای که هست اینه که خدا با این ها دیده و شنیده نمیشه،

خدا با چشم دل دیده میشه و صداش با گوش دل شنیده میشه.

هر وقت تونستی خدا رو در قلب باور کنی، یعنی با چشم دل اون رو دیدی و با گوش دل صداش رو شنیدی.

چقد خوبه که ما آدما دستمون رو به سمت کسی به غیر از خدا دراز نکنیم.

خالق تموم کسایی که ما توی ذهنمون داریم تا برای کمک به سمتشون بریم کیه؟ خداست!

این خدا خالق من و تو هم هست پس چرا وقتی که میتونیم دست مون رو به سمت خدا دراز کنیم تا اون دستمون رو بگیره،

دستمون رو به سمت بنده خدا دراز می کنیم؟

این مسئله ای هست که باید توی ذهنمون حلش کنیم.

تا وقتی که دستمون رو به سمت غیر دراز کنیم، ارزشمون رو کمتر و کمتر میکنیم و ممکنه حتی پاسخی هم نگیریم اما وقتی که دستمون رو به سمت خدا دراز می کنیم،

نه تنها ارزش مون از قبل بیشتر میشه بلکه پاسخی هم که قراره از اون بگیریم حتمی هست

و خدا حتما پاسخی به ما میده تا به واسطه اون بتونیم چالشی که در اون گرفتار شدیم رو برطرف کرده و از بین ببریم.

**

مطلب مشابه: انشا درمورد شانس؛ 7 انشا جدید درباره شانس و اقبال

مطلب مشابه: انشا آزاد مقاطع مختلف تحصیلی (20 انشا با موضوعات آزاد)

انشا خاص درمورد خدا

مقدمه انشاء درباره خدا : خداوند متعال نعمت های زیادی به انسان ها عطا کرده است و هر انسانی باید به خاطر داشتن هر یک از آنها از خداوند بزرگ سپاس گزار باشد.

بدنه انشاء درباره خدا : خداوند ، نعمت هایی مانند سلامتی ، والدین ، ​​فرزندان خوب ، نعمت دیدن و شنیدن ، قدم زدن در طبیعت و هزاران نعمت دیگر داده است که ممکن است توسط ما نادیده گرفته شود ، اما وقتی آنها را از دست می دهیم ، تازه متوجه می شویم که چقدر ارزش دارند.

متأسفانه ، گاهی اوقات ما آنقدر نگران مشکلات زندگی هستیم که نعمت هایی را که داریم فراموش می کنیم.

این زمانی است که ما باید یک تلنگر بزنیم تا دوباره به ما یادآوری شود که چه چیزهای مهمی در زندگی ما اتفاق افتاده است و باید از آن ها تشکر و شکرگزاری کنیم.

نتیجه گیری انشاء درباره خدا : ما همیشه باید از نعمت هایی که خداوند مهربان در زندگی به ما داده سپاس گزار باشیم و قدردان چیزهایی که داریم باشیم.

**

انشا درباره چگونه خدا را بشناسیم

مقدمه انشا در مورد چگونه خدا را بشناسیم
انشا خود را با شکر و سپاس از خالق مهربانم آغاز می کنم که به من نعمت های زیادی بخشیده است تا بتوانم در وصف عظمت و شکوه او بنویسم.

بدنه انشا در مورد چگونه خدا را بشناسیم
هر انسانی که به این دنیا می آید بدون توجه به جنسیت و اینکه در کجای این کره‌ی خاکی چشم به جهان گشوده، پدر و مادرش چه دینی دارند مسلمان هستند یا مسیحی،یک شناخت و معرفت خدادادی نسبت به خالق خود دارد. در حقیقت، خداوند در ابتدای خلقت شناختی از خودش در وجود همه‌ی ما انسان ها قرار داده است.با این وجود که همه ما در نهاد خود یقین به بودن خالق یکتا داریم اما باید همه سعی خودمان را بکنیم تا خدای خود را بهتر بشناسیم. خدایی که خالق این همه عظمت و شکوه است.

با تماشای آسمان زیبای شب تنها گوشه ای از قدرت خداوند را درک می کنیم خدایی که قادر است این همه زیبایی خلق کند لایق است تا سر تعظیم دربرابر او فرود بیاوریم.خدای قدرتمندی که هیچ قدرتی توان مقابله با او را ندارد و علم و قدرتش، ما و همه ی موجودات را احاطه کرده است.برای شناخت خدا باید تسلیم شدن و فرمان برداری از خداوند عز وجل را یاد بگیریم.هرچه به خداوند مهربان نزدیکتر شویم شناخت ما نسبت به این خالق مهربان بیشتر می شود.

برای نزدیک شدن به خدا باید سعی کنیم خودمان را هر چه ناخالصی و افکار منفی دور کنیم.با این وجود در هنگام مواجه شدن با سختی ها و مشکلات وقتی در اوج نا امیدی قرار داریم و احساس تنهایی می کنیم در اعماق وجود ما ندایی به گوشمان می رسد که به ما امید رهایی از مشکلات می دهد، این ندای درونی همان وجود خداوند است که باز هم ما را به حال خودمان رها نمی کند. خداوند مهربان پناه همه بنده ها است بنابراین شایسته است که همه ما خدای مهربان را به درستی بشناسیم، خدایی که در هر سختی یار و یاور ما است.

نتیجه گیری انشا در مورد چگونه خدا را بشناسیم
خداوند معبود بی همتای من است، کسی که سرشار از تمام خوبی ها است،اگرچه ذهن ما توان تجسم خوبی ها و صفات بی مانند او را ندارد،اما باید همه تلاش خود را بکنیم تا پرودگارما را بهتر بشناسیم. برای شناخت بهتر باید به او نزدیک شویم و عشقی که او به ما دارد ما هم نثار او کنیم.

**

انشا کودکانه درمورد خدا

من خدا را خیلی دوست دارم. یکی از کارهای مهم خدا ساختن آدمها است.

او آنها را می‌سازد تا به جای آنهایی که می‌میرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.

او آدم بزرگ نمی‌سازد، فقط بچه می‌سازد. فکر کنم چون بچه‌ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است.

و این طوری او مجبور نیست وقت با ارزشش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد.

و می‌تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده.

دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم حتی غیر از وقت گرفتاری و مشکل هم دعا می‌کنند.

حتی پدربزرگ و مادربزرگ بعد از خوردن غذا دعا می‌کنند. البته غیر از عصرانه‌ها.

خدا اصلاً وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند.

چون خدا همه چیز را می‌شنود باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه.

چونکه خدا همه چیز را می‌شنود و می‌بیند و همه جا هست، باعث میشه خیلی مشغول باشه.

پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید

یا برید سراغ پدر و مادرها ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی‌تونید داشته باشید.

**

مطلب مشابه: انشا درباره شهید (7 انشا جدید درباره شهادت برای پایه های مختلف)

مطلب مشابه: انشا باران؛ متن 7 انشا با موضوع باران برای پایه های مختلف

انشا در مورد خدا و بزرگی آن

مقدمه انشا خدا : همیشه خودم را در دوراهی می دیدم که یک طرفش خداست و طرف دیگرش خدا نیست. و جالب اینکه این دو راه در تمام مراحل زندگی پیش می رود و نمی توان از این دو مسیر شک و یقین عبور کرد.

بدنه انشاء خدا : برخی تا پایان عمر با خدا می مانند ، برخی تا دم آخر عمر بی خدا ، برخی در پایان عمر باز هم بی خدا می شوند و برخی خدا را سر پیر می پیدا میکنند.

برخی مانند من دائماً می پیچند ، گاهی زنگ می زنند و گاهی خداییه خدایی و گاهی بی خدایی.

گاهی اوقات نور بر دل های آن ها می تابد ، آنها به سمت نور می دوند ، گاهی اوقات نور خاموش می شود و در تاریکی دور می شوند.

نتیجه انشا خدا : ما نیز حرکت می کنیم تا نوری در آسمان وجود داشته باشد و اگر نوری نباشد ، حرکت را متوقف می کنیم و اگر نور از بین برود ، به بیراهه می رویم. اما حتی در تاریکی مطلق ، ما از صمیم قلب می دانیم که خدایی در این نزدیکی وجود دارد.

**

انشا زیبا درمورد خدا

چه نام زیبایی است خدا! خدایی که آفرینش تمامی چیزها به میل وخواسته ی اوست، عظیم است و بی همتا

میدانی تمامی انسان ها خدا نمی خوانند مگر اینکه به کمک و توانایی او نیاز داشته باشند.

بعضی وقت ها برایشان مشکلی پیش می آید می گویند سرنوشت است.

اما سرنوشت این است که در چه خانواده ایی به دنیا می آیی فقیر یا ثروتمند، نامت چیست و چه دین و مذهبی داری وبقیه راه به افکار وکارهایی که انجام میدهی.

حتی خدا به تمامی انسان ها به یک اندازه توجه می کند اما گاهی انسان ها با بی دقتی یا سهل انگاری یا حتی از سر نادانی دچار حادثه میشوند.

در حقیقت این افراد با اشتباهات یا گناهانی که مرتکب میشوند خودشان را از حفاظت خداوند محروم می کنند .

و اگر خدا کمی آنها را امتحان کند می گویند: خدایا یه سوال بقیه باهات نسبتی دارن؟

خدا با ماست هر کجا که باشیم حتی خدا، در عشق بوسه ی مادر است خدا، درگرمی آغوش پدر است.

خدا همه جا هست حتی دور تر از دورترین ستاره های آسمان ها

خدایی که تمامی موجودات را آفرید، خم شو تا ببینی مورچه ای به آن کوچکی چگونه دانه ای بر پشت دارد آن را به سوی لانه اش می برد .

یا به پشت حشره نگاه کن که مثل جواهر می درخشد این همه را خدا آفریده است.

می دانی خدا به ما امید، آروز رویا ها را می دهد تا با آن ها زندگی را بهتر وزیبا تر ببینیم وبرای ادامه ی آن تلاش وکوشش کنیم.

**

انشا با موضوع خدا و صفاتش

خداوند خالق تمام موجودات است. یکی از صفات خدا، رزاق می باشد یعنی ” بسیار روزی دهنده “.

خداوند روزیِ تمام مخلوقاتش را میدهد، چه مخلوق خطاکار باشد چه درستکار، و این از رحمانیت و فضل او سرچشمه می گیرد.

خداوند جهان را آفرید و انسان را هم همینطور.

به انسان فرصت زندگی کردن داد تا در این جهان عظیم، با تلاش و تکاپوی خود، زیبا زندگی کند

و برای جهان دیگرش که جاودان و همیشگی است، توشه هایی از معنویت و اخلاص جمع کند.

خدا تنها کسی است که بی هیچ منتی می بخشد و بی هیچ چشم داشتی، مهربانی می کند.

او بی نیاز و یگانه است و برای کسانی که با عشق او را عبادت می کنند، جایگاهی والا در دنیا و آخرت قرار داده است.

خداوند بهترین دوست ما انسان هاست و همیشه خیر و صلاحمان را می خواهد.

ما آفریده های خداوند، از آنجا که مخلوق او هستیم و او با عشق خویش ما را خلق کرده، عبادتش می کنیم و تنها از او یاری می خواهیم.

خداوند اگر ببیند بنده اش یک قدم به سوی او بر می دارد، خودش ده قدم را سمت او بر خواهد داشت.

ما در کارهایمان به خدا توکل می کنیم و علاوه بر تلاشی که در کارهایمان میکنیم،

نتیجه کار را به خدا می سپاریم چراکه می دانیم خداست که بهترین ها را رقم می زند و نتایج امور را به خیر و نیکی پیش می برد.

خداوند ارحم الراحمین است یعنی مهربان ترین مهربان ها؛ حتی مهربانی او فراتر از مهربانی و محبت پدر و مادر است.

انسان باید افتخار کند که خدایی دارد که همیشه پشتیبان اوست و هیچگاه دستش را رها نمی کند.

ما نباید به فرمان شیطان گوش کنیم و از فرمان خدا غافل شویم چراکه خداوند انسان را آفرید و دستور داد شیطان بر او سجده کند

اما شیطان به خاطر غرورش این کار را نکرد و از درگاه خداوند رانده و از آن روز به بعد دشمن انسانها شد تا آن ها را غافل کند.

از خدا می خواهیم که عشق خود را در دل ما بنهد و از غفلت دورمان سازد.

**

انشا درباره عشق به خداوند زیبا و ادبی

مقدمه انشا درمورد عشق به خدا
انشا خود را با شعر زیبایی از سنایی در وصف عظمت خالق مهربانم آغاز می کنم:

همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی

بدنه انشا در مورد عشق به خدا
عشق به خدا یعنی تسلیم شدن در مقابل خواست خالق. خالقی که بعد از جان بخشیدن به انسان از روح خود در او دمید.عشقی که همه سراسر لطف و رحمت است مهری است به مانند مهر مادر به فرزند.این بنده سراپا تقصیر باید در مقابل عشق بی حد و مرز خداوند عشقی خالص و پاک به خالق یکتا بدهد و از سر ادب و تواضع سر تعظیم دربرابر او فرود بیاورد.

خداوند مهربان حضورش در همه جا حس می شود،به هر کجا که می نگری عظمت و شکوه بی هتمای او را میبینی،شاید او را نبینیم اما همین که از تمام عالم و آدم خسته و دلگیر میشویم صدایش می کنیم او به مهربانی ما را در اغوش می گیرد و وجودمان از محبت این خالق مهربان گرم می شود. هرگاه که از شادی سراز پا نمیشناسیم نام او را بر لبانمان جاری می کنیم.وجود نازنین او در همه جای زندگی ما حس می شود او دمی از ما غافل نیست پس چگونه است که ما بندگان بی مهر او را از یاد میبریم و غافل از او میشویم.

خدایی که با سرانگشتی از مهرش تمام گره های زندگی ما را باز می کند.انسانی که عشق الهی در دلش نفوذ کند آن را با بزرگ ترین گنج های عالم هم معاوضه نخواهد کرد زیرا این تجربه با هیچ چیز دیگر قابل قیاس نیست و انسان نمی تواند جای آن را با چیز دیگری پر کند.

نتیجه گیری انشا در مورد عشق به خدا
عشق به خداوند در همه لحظات زندگی ما باید جاری باشد زیرا این خالق مهربان دمی از ما غافل نیست و مانند مادی که نگران طفل خویش است مراقب ما است. خداوند لایق حمد و ثنا است، این خالق مهربان نعمت های زیبایش را به ما ارزانی بخشیده است.

**

مطلب مشابه: انشا درباره پدر / 12 انشا جدید درباره پدر پایه های مختلف تحصیلی

مطلب مشابه: انشا درباره باران جدید / 10 انشای خواندنی بارش باران پایه های مختلف

انشا احساسی با موضوع خداوند

بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید دسته گلی تقدیم تان می کند.

و خوب تر از آن است که اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد.

خداوند، گوش ها و چشم ها را در سر قرار داده است تا تنها سخنان و صحنه های بالا و والا را جست و جو کنیم.

خود را ارزان نفروشیم، در فروشگاه بزرگ هستی روی قلب انسان نوشته اند: قیمت=خدا!

این همه خود را تحقیر نکنید، خداوند پس از ساختن شما به خود تبریک گفت.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است.

یادمان باشد که خدا هیچ وقت ما را از یاد نبرده است.

کسی که با خدا حرف نمی زند، صحبت کردن نمی داند.

آنکه خدا را باور نکرده است، خود را انکار کرده است.

کسی که با خدا قهر است، هرگز با خودش آشنی نمی کند.

خدا بی گناه است در پروندۀ نگاه تان تجدید نظر کنید.

ما خلیفه ی خداییم، مثل خدا باشیم، قابل دسترس در همه جا و همه گاه.

آنکه خدا را از زندگیش سانسور کند همیشه دچار خود سانسوری خواهد بود.

خدا از آن کس که روزهایش بیهوده می گذرد، نمی گذرد.

بیهوده گفته اند تنها «صداست» که می ماند، تنها «خداست» که می ماند.

روزی که خدا همه چیز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشید.

برای اثبات کوری کافیست که انسان چشم های نگران خدا را نبیند.

شکسته های دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهای شکسته دلان است.

به چشم های خود دروغ نگوییم، خدا دیدنی است.

چشم هایی که خدا را نبینند، دو گودال مخوفند که بر صورت انسان دهن باز کرده اند.

امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور؟

-اگر از خدا بپرسید کیستی؟ در جواب «ما» را معرفی خواهد کرد! ما بهترین معرف خداییم، آیا اگر از ما بپرسند کیستی؟ خدا را معرفی خواهیم کرد؟

وقتی خدا هست هیچ دلیلی برای ناامیدی نیست.

آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشه ی من و تو.

خداوند سند آسمان را به نام کسانی که در زمین خانه ندارند امضا کرده است.

خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گرساز تا فریب زرق و برق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند.

**

انشا درمورد خدای مهربان

سعی می کنم یادم بماند که همیشه و همه جا کارهایم را با نام خدا شروع کنم،

وقتی نام خدا را قبل از شروع هر کاری می گویم احساس می کنم خداوند یارم شده و اینگونه کارهایم درست پیش می رود.

مادرم همیشه با خدا حرف می زند، او می گوید بهترین دوست ما خداست، او در وقت نماز در تاریکی شب و صبح های زود می گوید:”خدایا ما را ببخش”.

او هر روز صدها بار می گوید:خدایا ما را ببخش. وقتی فکر کردم فهمیدم با این همه نعمتی که خدا به ما داده است

و ما از خیلی هایش به درستی استفاده نمی کنیم و خیلی از رفتارهای ما اشتباه است اگر روزی صد بار هم بگوییم خدایا ما را ببخش شاید کم هم باشد.

خدا می خواهد ما مثل او شویم تا جهان مان را پر از زیبایی و مهربانی کنیم، خورشید خدا با مهربانی می تابد،

آسمان با مهربانی برای ما باران می فرستد، گل ها با زیبایی به ما لبخند می زنند انگار همه دنیا می خواهد مثل خدا باشد پس چرا من مثل خدا نباشم؟!

من هم سعی می کنم همه را دوست داشته باشم و با همه مهربان باشم، با ادب باشم

و در مشکلات و سختی ها به خانواده و دوستانم کمک کنم و فرزند عالی و دوست خوبی باشم

و سعی می کنم مثل همه آفریده های خدا وظیفه ام را انجام دهم.

اگر خورشید امروز هوس می کرد که نتابد یا ماه امشب روشن نمی شد چه اتفاقی می افتاد؟

چقدر خدا ما را دوست دارد که با وجود این همه اشتباه ما را می بخشد.

خوب بودن سخت نیست فقط باید حواسمان به شیطان باشد و خدا خودش کمکمان می کند.

او بهترین حافظ و مهربان ترین مهربانان است.

امروز صبح موقع اذان من هم با همه عالم شروع به عبادت خداوند کردم و احساس می کنم حالا همه موجوداتی که خداوند آفریده است را دوست دارم.

احساس می کنم من هم مثل خدا شده ام!

مطلب مشابه: انشا درباره معلم { 10 انشا پایه های مختلف برای معلم و قدردانی از او }

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا