انشا درباره ثروت (۱۲ انشای ادبی برای تمامی پایههای تحصیلی)
انشا درباره ثروت را در تک متن برای شما محصلین عزیز آماده کردهایم. انشا درباره ثروت از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا این موضوع فرصتی فراهم میکند تا دانشآموزان و نویسندگان به تأمل درباره مفهوم واقعی ثروت بپردازند. ثروت تنها به معنای پول و دارایی مادی نیست، بلکه شامل ارزشهایی مانند دانش، سلامتی، روابط خانوادگی، و آرامش درونی نیز میشود. نوشتن انشا درباره ثروت به افراد کمک میکند تا دیدگاه خود را نسبت به زندگی و اولویتهای آن بازنگری کنند و درک عمیقتری از تفاوت بین نیاز و خواسته به دست آورند.

انشا درباره ثروت اندوزی
مقدمه: ثروت یک نیازو از ملزومات زندگی است. انسان بری گذران زندگی نیاز به پول و ثروت دارد، برای اینکه از تمام امکانات جهان استفاده نماید و یا اینکه بتواند آرامش را برای خود و خانوداه اش رقم بزند، اما این نعمت گاهی موجب بروز مشکلاتی می گردد. داشتن ثروت در حد اندازه و معمول خوب و ضروری است و مهم تر این که از راه درست و سالم به دست آید.
بدنه : ثروت اندوزی درست و سالم شاید یک مهارت است که هر فردی نمی تواند داشته باشد، اما اگر از راه ناسالم و غیر شرعی و دور زدن دیگران و خوردن حق مردم به دست آید، ممکن است دردسری بزرگ و بحرانی غیر قابل جبران گردد.
ثروت اندوزی در یک طبقه خاص موجب افزایش اختلاف طبقاتی شده و از طرفی فقر را در جامعه دامن می زند، سرمایه و ثروت در دست گروهی انباشته شده و مردمی که در طبقات پایین تر هستند ممکن است دچار مشکلاتی گردند. ثروتی که در خدمت آرامش و آسایش و درمان و خدمت به خلق نباشد، نوعی درد مضاعف و زخم چرکین شده که بوی بدش همه جامعه را درگیر می کند.
ثروت اندوزی در میان گروهی که فرهنگ استفاده صحیح از ثروت را ندارند موجب بروز چشم و هم چشمی مکرر شده و هر لحظه آرامش گروهی را بر هم می زند. هرگاه دیدید قصری با خشت طلا ساخته شده است بدان که در جای دیگری خانه ای سقف ندارد و سقفش در حال ریزش است.
اگر دیدی فردی با ماشینی چند میلیارد تومنی در خیابان راه می رود، بدانید که قیمت یک ماشین معمولی مانند پراید هم چند برابر زیاد شده و افراد معمولی حتی توان خرید این خودروی معمولی را ندارند.
نتیجه گیری : داشتن ثروت یک فرصت عالی و استثنایی برای زندگی است. اما ای کاش این ثروت عظیم در راه خدمت به خلق و انسانیت باشد. ثروتی که زیاد شود و در جای دیگری مردمی نان شب نداشته باشند، اگر دیدی پیرمرد یا پیرزنی در خیابان گدایی می کنند، بدان که در گوشه ای از این شهر انبوه ثروت غیر سالم جمع شده است.
بهتر است در راه کسب حلال و درست ثروت کوشا شویم و هیچ وقت ثروت خود را به رخ دیگران نکشیم و بدانیم که تمام رفتارهای ما در دنیا دارای حساب و کتاب است.
مطلب مشابه: متن در مورد بی پولی / لحظههایی که جیب خالی و حساب خالی هستند
انشاء در مورد ثروت

مقدمه : ثروت اندوزی از دیرباز در میان مردم رایج بوده است. قارون برادر حضرت موسی یک ثروتمند بزرگی بود که اندوخته هایش زیاد بود ولی نتوانست از آنها خوب استفاده کند و روزی از دستش رفت. ثروت هم یک نعمت است که اگر به خوبی استفاده نشود از دست رفته و حسرتش بر جای می ماند.
بدنه : اگر تمام افراد یک جامعه به رفتار های خود مسئول باشند و در مورد رعایت حقوق دیگران خداوند را در نظر بگیرند، در مورد ثروت اندوزی هم تمامی مردم شرایط یکسان داشته و می توانند در حد معمول ثروت و مال اندوزی داشته باشند.
اگر تمام منابع و امکانات یک جامعه در اختیار مردم کمی قرار گیرد، ثروت در این قشر افزایش یافته و گروهی دیگر به نان شب خویش محتاج خواهند شد. اگر گروهی که تمام راه های قانونی و غیرقانونی بانک و بنگاه های اقتصادی را می دانند در راس کار باشند، حتما آنها ثروت بیشتری اندوخته می کنند.
بهتر است مسئولین و حاکمان تمام مردم را دریابند تا همه بتوانند از راه درست و سالم به مقاصد خویش برسند. داشتن ثروت مساوی در جامعه اختلافات را کم کرده و اقتصاد هم در بحران نخواهد بود.
ثروت زیاد آفتی است که کم کم باغ جامعه را آلوده کرده و افراد دیگری برای ثروت مند شدن، دست به کارهایی مانند دزدی و خوردن مال مردم روی می آورند. راه های دور زدن قانون را فرا می گیرند و از مالیات هم فرار می کنند که موجب بروزاقتصاد بیمار و بدهکار می گردد.
نتیجه گیری : ثروت اندوزی در حد معمول و نیاز بسیار خوب بوده و برای همه ضروری است. اما اگر از حد معمول بیشتر شده و موجب بروز بحران های زیادی در جامعه گردد، نوعی استرس و بیماری پنهان در جامعه است.
ثروت اندوزی از حق و مال دیگران دوامی نداشته و در روزهای حساس که به ثروت خود نیاز داری، از دستت می رود. در هر کاری و پیشه ای خدا را ناظر بدان تا به هدف سالم و درست خودت برسی.
انشای در مورد اهمیت پول در زندگی
همه ما می دانیم که پول در زندگی نقش مهمی دارد و حتی می توان گفت یکی از نیازهای اساسی هر یک از ما محسوب می شود. ما با پول علاوه بر این که می توانیم نیازهای اصلی خود مثل غذا، لباس و مسکن را برطرف کنیم بلکه برای آموزش، تفریح و همچنین کمک های درمانی به آن نیاز داریم.
به عبارت دیگر در دنیای امروز به دست آوردن رفاه و زندگی خوب با پول ارتباط نزدیکی دارد و زندگی کردن بدون آن بسیار سخت می شود. با این حال اهمیت پول در زندگی تنها به خرید کردن محدود نمی شود بلکه پول به ما حس امنیت نیز می دهد.
به عنوان مثال اگر بدانیم که پول کافی برای مواجه شدن با روزهای سخت و مشکلات غیر منتظره داریم از نظر ذهنی آرام تر می شویم و نگرانی های ما برطرف می شود. همین آرامش کمک می کند تا با خیال راحت برای آینده برنامه ریزی کنیم.
بدون شک اهمیت پول در زندگی بسیار بیشتر از چند خط انشای من است، با این حال نباید فراموش کنیم که پول همه چیز نیست. ما نمی توانیم خوشبختی و رضایت از زندگی را صرفا با پول به دست بیاوریم. بله! پول به ما کمک می کند تا زندگی راحت تری داشته باشیم اما نباید برای به دست آوردن آن چیزهای مهمی مثل دوستی ها، خانواده و سلامتی خود را به خطر بیندازیم.
به نظر من در مورد پول نیز مانند همه جنبه های دیگر زندگی باید تعادل را حفظ کنیم و سعی کنیم با درست خرج کردن، پس انداز کردن و مدیریت مالی زندگی بهتری داشته و در عین حال به ارزش های زندگی نیز توجه داشته باشیم.
انشا درباره ثروت و پول
در دنیای مدرن امروز پول نه تنها ابزاری برای برآورده کردن نیازهای اولیه مثل غذا، پوشاک و مسکن است بلکه به عنوان منبعی از قدرت و فرصت عمل می کند. با پول می توانیم به امکاناتی مثل آموزش بهتر، فرصت های رشد و پیشرفت و همچنین مراقبت های درمانی و سلامتی دسترسی داشته باشیم که نقش مهمی در بهبود کیفیت زندگی ما دارند.
پول به ما آزادی در انتخاب و داشتن امکاناتی همچون مسافرت کردن و تفریح و سرگرمی و حتی کمک کردن به دیگران می دهد. این آزادی به ما اجازه می دهد تا زندگی خود را به سبک و شیوه ای که دوست داریم شکل دهیم و به سوی اهداف بزرگ تر خود گام برداریم.
با این حال پول زیاد اگر با مدیریت و برنامه ریزی درست همراه نباشد می تواند استرس و نارضایتی به دنبال داشته باشد. همچنین باید توجه داشته باشیم که پول به خودی خود یک هدف نیست بلکه وسیله ای عالی برای رسیدن به اهداف ما می باشد و این نکته ای است که بسیاری از مردم از آن غافل می شوند.
بسیاری از افراد پول را هدف خود می دانند و تصور می کنند با رسیدن به ثروت می توانند همه مشکلات خود را حل کرده و زندگی بدون مشکل داشته باشند اما حقیقت این است که پول تنها یکی از ده ها ابزاری است که با کمک آن می توانیم زندگی معنادارتر و شادتر داشته باشیم، به شرط آن که بدانیم چگونه از آن استفاده کنیم.
علاوه بر این ارزش های انسانی هرگز با پول قابل مقایسه نیستند و روابط، اخلاقیات و سلامت روح و جسم ما از اهمیت بیشتری نسبت به پول برخوردار می باشند. به عبارت دیگر اگر پول را مهم ترین عنصر زندگی خود بدانیم ممکن است در نهایت هرگز احساس خوشبختی نکنیم. به همین دلیل است که خوشبخت ترین آدم ها لزوما ثروتمندترین آدم ها نیستند.
در پایان باید تاکید کنم که پول در صورت سوء استفاده می تواند به مشکلات زیادی منجر شود و ما باید یاد بگیریم که پول را نه تنها برای رفاه خود بلکه برای کمک به دیگران و ایجاد تغییرات مثبت در جامعه به کار بگیریم.
انشا در مورد ثروتمند واقعی کیست؟

شاید تا کنون برای شما هم پیش آمده است که حس و نظرتان دربارهی یک واژه با فرد دیگری متفاوت باشد. دلیل این اتفاق رایج این است که مردم نسبت به بعضی از کلمات و واژهها دیدگاههای متفاوتی دارند. برای مثال کلمهای مانند عشق، زیبایی و یا سلامتی و امثال اینها دارای دهها تعریف است. مثلا تعریف سلامتی از نظر کسی که سرطان دارد با کسی که سرماخورده است، متفاوت است.
ثروتمند نیز یکی از همین واژههاست. اگر از ده نفر در مورد اینکه ثروتمند کیست سوال بپرسیم پاسخ این ده نفر با یکدیگر متفاوت خواهد بود. زیرا جواب قطعی برای آن وجود ندارد که معیاری برای سنجش درستی یا نادرستی پاسخ آن باشد. البته گاهی اوقات حتی مفهوم یک کلمه در طول زمان برای خود ما هم تغییر میکند. زیرا با تغییر شرایط و نوع زندگی نگاه ما به آن کلمه نیز عوض میشود.
در نظر بعضی افراد ثروتمند کسی است که سلامتی دارد. ولی دیگری فکر میکند، ثروتمند کسی است که دارای فرزند خوب یا شغل خوبی باشد. از نظر یک زندانی ثروت یعنی آزادی و برای یک نابینا ثروت یعنی بینایی. اما اگر از این افراد بپرسیم پولدار کیست همه جواب خواهند داد کسی که که دارایی و پول زیادی دارد. پس ثروتمند و پولدار با یکدیگر متفاوت هستند. اگرچه مردم در نوع پولدار بودن هم اختلاف نظر دارند. ممکن است شخصی داشتن پنجاه میلیون را پولداری بداند و دیگری با میلیاردها پول خود را پولدار معرفی کند.
از بزرگترها بسیار شنیدهام که میپرسند علم بهتر است یا ثروت. از نظر من این سوال اشتباهی است چون خود علم نیز جزئی از ثروت است در واقع ثروت شامل تمام امکاناتی است که بتواند نیازهای ما را برطرف کند. پس سوال صحیح این است که علم بهتر است یا داشتن پول.
اگر بخواهیم ثروتمند بودن را از نظر علم اقتصاد بررسی کنیم ثروتمند به معنای دارا بودن مال و اندوخته مادی نیست بلکه ثروتمند کسی است که با بهره بردن از نیروی فکر توانایی تولید ثروت را دارد. یعنی این که فقط داشتن پول کافی نیست بلکه باید این توانایی را داشته باشیم که بتوانیم با قدرت فکرمان دارایی کسب کنیم.
اما واقعا ثروتمند کیست و یا بهتر است بگویم ثروتمند واقعی کیست؟ از نظر من کسی ثروتمند است که اهدافی در زندگی خود دارد و برای رسیدن به این اهداف گام بر میدارد. مهم نیست چندین بار شکست بخوریم. مهم نیست اصلا به این اهداف برسیم یا نه. مهم این است که تلاش ما برای رسیدن به این اهداف ما را به یک نوع حس مفید بودن و حس رضایتمندی از خودمان برساند. به قول پدربزرگم که همیشه میگفت ثروت واقعی به مال آدم نیست به حال آدمه.
انشا در مورد ثروت و فقر
در نظر عموم مردم، ثروت وسیله ای است که انسان را خوشبخت و از هر چیزی بی نیاز می کند. کسی که ثروتمند است ( مال بیشتری دارد) توجه بسیاری را به خود جلب می کند. نگاه همه سمت ماشین لوکس او، خانه ای که از هر درش درهای دیگری باز می شود، کفش و لباس هایی که هرکدامشان قیمت اثاث خانه خانواده ای دیگر است! ، و هزاران نگاه دیگری که عده ای مردم به ثروت ثروتمندان دارند و گاهی حسرت می خورند.
این ها ثروت های مادی زندگیست. اما فقر چیست؟ فقر از دیدگاه عموم مردم، محروم بودن از همان ثروتیست که ثروتمندان دارند؛ نداشتن خانه لوکس، محرومیت از لذیذترین غذاها و گردشگری های خارج و داخل کشور و ناتوانی مالی در همه زمینه ها.
آری تمام اینها فقر مادی محسوب می شود. فقری که مانعی است برای پیشرفت های مادی در زندگی. اما مفهوم ثروت و فقر، تنها در داشتن و نداشتن پول خلاصه نمی شود. ثروتمند واقعی کسی است که ثروتش دانش و علم او باشد و همین دانش سبب پیشرفت دنیوی و اخروی او شود؛ حتی اگر پولی هم در بساطش نباشد، عده ای به دانش و فهم عمیق او غبطه می خورند و دوست دارند که خود را شبیه او سازند.
هم چنین، فقیر واقعی کسی است از داشتن علم و دانش محروم است حتی اگر پولدارترین انسان روی زمین باشد، فقط عده ای تنگ نظر برای پولدار بودن او حسرت می خورند اما بیشتر مردم از اینکه او در جهل خویش به سر می برد، از نزدیک شدن به او دوری می کنند.
جاهل (فقیر واقعی) اگر پولدار باشد تمام آن را صرف گردش و خوشی های زندگی اش می کند بی آنکه علمی بیاموزد و مطلب آموزنده ای را یاد بگیرد؛ در سخنان او بویی از ندانستن و جهل به مشام می رسد و نشست و برخواست با او عین تلف کردن وقت است. حال اگر همین فقیر واقعی علاوه بر محروم بودن از ثروت واقعی (علم و دانش) ، از ثروت ظاهری ( پول) هم محروم باشد، محروم ترین انسان روی زمین است.
اما اگر ثروتمند واقعی (عالِم) دارای ثروت ظاهری (پول) هم باشد، دنیا را گلستان می کند! او می تواند با ثروت واقعی اش جاهل را علم بخشد و با ثروت ظاهری اش گدا را غنی کند.
از خدا بخواهیم ثروتمند عالِم باشیم نه فقیر جاهل … .
پایان انشا.
انشای مذهبی درباره ثروت
در کتاب کشکول بحرانی اینگونه آمده است: جمعیت زیادی دور حضرت علی (ع) حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید: «یا علی! سؤالی دارم، علم بهتر است یا ثروت؟ »، علی(ع) در پاسخ گفت: «علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.» مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید: «اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟» امام در پاسخ آن مرد گفت: «بپرس!»، مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید: «علم بهتر است یا ثروت؟»، علی فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.» نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال، سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد، و امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!» هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. اودر حالی که کنار دوستانش مینشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟» حضرت علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.»
نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. حضرت علی در پاسخ به او فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.»
با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند، یکی از میان جمعیت گفت: «حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت!»، کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: «علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد.» مرد ساکت شد.
همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟» امام فرمودند: «علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.»
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: «علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.» سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که، نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: «یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟»، امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: «علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.»
نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: «یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟»، نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی (ع) مردم به خود آمدند: «علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند.» فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند. صدای امام را شنیدند که میگفت: «اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.»
مطلب مشابه: متن انگیزشی ثروتمند شدن / جملات پر انرژی و بالا برنده
انشا در مورد فقیر و ثروتمند با روش تضاد مفاهیم

⭕️ مقدمه: در نظر خداوند و تعالیم دینی ما مسلمانان هیچ بنده ای در تقابل با دیگری قرار ندارد و ما خودمان هستیم که یکی را بالابرده و دیگری را پایین می آوریم. ثروت مندی را نمی شناسم که خوش اخلاق تر یا بهتر از یک فقیر باشد و فقیری را ندیدهام که به علت فقرش مورد مذمت مردم قرار گیرد. هر که مهربانتر و انسان تر ارزشش بیشتر، انگار در جامعه امروز همه چیز عوض شده است و مردم جای خیلی چیزها را با هم عوض کرده اند.
⭕️ بدنه: هیچ انسانی ثروتمند خلق نشده است و هیچ فقیری هم فقیر متولد نشده است. این جامعه و محیط و شرایط است که ممکن است ساختار ظاهری و خانوادگی انسانها را تغییر دهد. شاید ثروتمند توانسته با توانایی و روابط خود خوب استفاده نماید اما فقیر با توجه به شرایط محیط و ناآگاهی از بسیاری از خواسته های خویش عقب افتاده است.
هیچ کدام بهتر از دیگری نبوده و در هیچ کتاب و قانونی یکی بر دیگری برتری ندارد، هرچند بسیاری از انسانها به اجبار روزگار به ثروتمند روی می آورند اما دین انسانها که همان دین انسانیت است مهربانی و عشق را دلیل برتری می داند. ثروتمند زمان رفتن از دنیا دو متر پارچه می برد و فقیر هم همین طور، این شرایط یکسان ارزش فخرفروشی و غرور ندارد.
کاش همه انسانهایی که وضع مالی بهتری دارند ،کسانی را که با شرایط سخت تری روبه رو هستند درک کنند و با گفتن سخنان تند و آزار دهنده دلی را نشکنند. کاش کودک کار مجبور نشود شیشه ماشین آخرین سیستم را پاک کند تا پول نان در بیاورد. کاش مرد واکسی مجبور نشود، کفشی را واکس بزند که صاحبش غرورش را به رخ همه می کشد. کاش دنیا جور دیگری باشد.
⭕️ نتیجه گیری: هیچ وقت در ذهن خودتان ثروتمند و فقیر را در مقابل یکدیگر ندانید. این دو هیچ یک بر دیگری برتری ندارد و اگر تفاوتی و مقامی و درجه ای وجود داشته باشد از ایمان، مهربانی، درک و عشق به هم نوع است. هیچ ثروتی بالاتر از نوع دوستی نیست. سعی کنید برای احترام به مردم از ثروت و دارایی های شان بگذرید و بدانید که ثروتمند و فقیر ممکن است جایشان تغییر کند و روزگار شرایطشان را تغییر دهد.
انشای فقر و ثروت
⭕️ مقدمه: دنیا هیچ وقت اعمال و کرده های انسانها را فراموش نمی کند. هر برخوردت با دیگران حساب و کتاب دارد. هیچ وقت فردی را به علت قیافه ، ثروت،خانواده مورد عتاب و خطاب قرار نده. ثروتمند هیچ وقت نمی تواند به دلیل ثروت زیادش مورد احترام مردم قرار گیرد و یا فقیری به علت فقرش مورد بی احترامی قرار گیرد. ثروتمند با فقیر در درگاه خداوند یکسان هستند و چه بسا ثروتمند به علت وفور ثروت مسئولیت بیشتری خواهد داشت.
⭕️ بدنه: ثروتمندی یک امتیاز نیست و هیچ فقیری به علت فقرش مقصر نیست. شاید اگر فرد فقیر هم یک راهنما یا فردی آگاه داشت و می توانست از شرایط و امکانات جامعه بهره مند گردد، امروز فقیر نبود. ثروتمندان با تابوت طلا نمی روند و فقیر هم بی کفن نمی رود. فقط ما انسانها هستیم که با افکار خویش آنها را در روبه روی هم قرار می دهیم. کاش مرد ثروتمندی که تسبیح ده هزارتومانی در دست دارد و سوار ماشین چند میلیاردی می شود بداند و باور کند که همه عمرش به یک نفس کوتاه بند است و هر لحظه ممکن است از دستش برود.
یا فقیری که راه می رود و خدا را شکر می کند بداند که خدایش برایش بهترین ها را عطا می کند، فقط کافی است که کمی تلاش کند و از خدا بخواهد. دنیا چنان گرد است که هیچ کس نمی تواند ادعا کند که همیشه در بلندترین جای خواهد ماند و یا هیچ فردی نمی تواند قبول کند که همیشه در پایین ترین جای قرار خواهد داشت. هر لحظه و با یک اتفاق ساده همه چیز تغییر می کند و جای همه چیز عوض می شود. بهتر است در هر جا و مکانی که هستیم انسان باشیم و خدا را ناظر اعمال خویش بدانیم.
⭕️ نتیجه گیری: خداوند انسانها را مساوی و آزاد و رها خلق نموده است و هیچ کس نمی تواند خود را بر دیگری مقدم بدارد. بهتر است در هر مکان و شرایطی که هستیم خدا را ناظر اعمال و رفتار خویش بدانیم . ملاک برتری انسانها منش و انسانیت و دوری کردن از آزار دیگران است. دینی بالاتر از انسان دوستی وجود ندارد و همه مردم، فقیر و غنی، پولدار و بی پول همه در مقام بندگی خدای قرار دارند.



