انشا خوشبختی؛ 7 انشا جدید و زیبا درباره حس خوشبختی و شادی در زندگی
خوشبختی، یکی از آرزوهای اساسی و مشترک همه انسان هاست. این احساس عمیق و دلنشین، به ماانگیزه می دهد تا زندگی را با تمام چالش ها و سختی هایش بپذیریم و به دنبال تحقق رویاهایمان باشیم. خوشبختی، نه تنها به معنای داشتن ثروت و امکانات مادی است، بلکه به احساس رضایت، آرامش و شادی درونی نیز مربوط می شود.
در ادامه مجموعه ای از انشا هایی درباره راه رسیدن به خوشبختی، انشا طولانی زیبا و ادبی درمورد خوشبختی، انشا خاص توصیف خوشبختی، انشا در مورد احساس خوشبختی، انشا درباره خوشبختی برای کودکان، انشا در مورد خوشبختی برای نوجوانان و انشا خوشبختی یعنی را برای شما عزیزان گرد آوری کرده ایم.
فهرست انشا خوشبختی
انشا درباره راه رسیدن به خوشبختی
شاید تا به حال این کلمه را زیاد از دهان این و آن شنیده باشید دعایی که مخصوصا برای جوان ها میکنند و می گویند انشا الله خوشبخت شوید به راستی خوشبختی انسان در چیست ؟ هر شخصی در این مورد دیدگاه متفاوتی دارد.
به طور مثال بعضی ها خوشبختی را در پولدار شدن میبینند. بعضی ها در تحصیلات عالی و بعضی ها خوشبختی را در این میبینند که بچه هایشان را به نحو احسنت به مدرسه یا دانشگاه بفرستند و امکانات زندگی برایشان فراهم کنند. اما راه خوشبختی از نظر یک نوجوان میتواند متفاوت تر از این ها باشد.
با خودم فکر کردم مثلا اگر من یک اتاق لوکس با یک دکوراسیون کامل و وسایلی مثل لب تاپ ، موبایل یا لباسهای و کفشهای خیلی شیک داشته باشم و البته درسم هم خوب باشد و هر کلاسی بخواهم بتوانم بروم خوشبخت هستم؟ آیا واقعا این خوشیختی است ؟
کمی دقیق تر به موضوع نگاه کردم با خودفکر کردم یک نوجوان دارای همه ی این امکانات هست اما یک مشکل جسمی یا روحی دارد. همه ی این امکانات به چه درد او می خورد؟ پس خوشبختی فقط در این چیزها نیست برای همین فکر کردم ببینم خدا چه نعمت هایی در اختیار من قرار داده.
من یک خانواده خیلی خوب دارم پدری که به خاطر خانواده اش از صبح تا شب زحمت می کشد مادری که دلسوزانه در خانه برای ما زحمت می کشد. خانه ای زیبا که در آن زندگی می کنم ، دوستان خوب ، معلمان بسیار خوب و مهم تر از همه نعمت سلامتی که خدا به من داده و نعمت های بسیار دیگر.
اما با این همه نعمت ، حالا راه خوشبختی چیست ؟ به نظر من هر انسانی باید در زندگی قبل از هر چیز شکر گزار خدا باشد و مسیر درست را انتخاب کند. مسیری که خدا از طریق پیامبران ما را به آن راهنمایی کرده.
از کجی ها و ناراستی ها دوری کنیم با کار و تلاش به اهداف خود برسیم . ما نوجوانان با درس خواندن و رسیدن به مقاطع بالای علمی بتوانیم خدمتی به مردم بکنیم.
سعی کنیم با پیروی از دستورات پیامبران و بزرگان دین در راه خوشبختی قرار بگیریم. یک انسان هیچوقت یک پزشک ، یک هنرمند یا یک خلافکار به دنیا نمی آید و این خود انسان است که در مسیری قرار میگیرد که مثلا یک پزشک میشود یا یک خلافکار.
پس سعی میکنیم همیشه از خانواده ، مربیان و معلمان راهنمایی بگیریم ، درس بخوانیم ، با خدا باشیم و یادمان باشد که خوشبختی فقط در پولدار بودن با تحصیلات عالی نیست به نظر من یک انسان وقتی به خوشبختی نزدیک میشود که بفهمد خدا در این دنیا او را بیهوده نیا فریده.
سپس در را ه پوچ قرار نگیرد با اعتقاد به قلبی به خدا و وظایف دینی خود عمل کند.
به حقوق سه گانه حق الله – حق النفس –و حق الناس عمل کند و با کار و تلاش زندگی مرفحی را برای خانواده خود فراهم کند ، اما از تجملات و ریخت و پاش ها ی اضافی دوری کند و اگر خیلی پولدار شد ، زکات و خمس و انفاق با دیگران را فراموش نکند و سعی کند با اخلاق بسیار خوب و رفتار نیکو خود را به خوشبختی نزدیک کند.
**
مطلب مشابه: انشا درباره ورزش؛ 10 انشا زیبا درباره ورزش و فواید آن
انشا طولانی زیبا و ادبی در مورد خوشبختی
دلیل وجود انسان در زمین بحث بسیار طولانی و پیچیدهای است. من امروز تصمیم گرفتم که در مورد موضوع دیگری بنویسم.
انسان چگونه میتواند به زندگی خود سمت و سو بدهد تا احساس خوشبختی کند؟ به این نکته توجه بفرمایید که من لغت خوشبختی را متفاوت از خوشحالی میدانم. به نظر من خوشبختی احساسی است که با کوششهای درازمدت کسب میشود. در عوض، خوشحالی را میتوان در کوتاه مدت کسب کرد اما به همان راحتی از دست داده میشود.خوشحالی کوتاه مدت در دنیایی که سرشار مشغلههای کاذب است زیاد میباشد. غرن بیست و یکم پر از غذاهای فوری، تلویزیونهایی که مدام روشن هستند، و.. حواس انسان را از اهداف مهم در زندگی پرت میکند. دنیای مصرفگرایی افراد را راحت طلب میکند. علاوه بر این، شبکههای اخبار به مردم مطلک میخورانند. به جای اینکه به فکر خودمان باشیم، خبرگزاران میخواهند که به حوادث وحشتناکی همچون مرگ و میرهایی که در جاهای دور افتاده اتفاق افتادند توجه بفرماییم.
انسان از دیدن اخبار نه تنها حواس خود را پرت میکند بلکه از این که نمیتواند کاری در مورد این حوادث بی ربط هرچآند ترسناک بکند، احساس نامیدی میکند. در نتیجه، چرخ جامعه امروزه با لذت کوتاه مدت و ترس بیجا میچرخد. انگار خوشبختی دراز مدت نقشی در این دنیای مصرفگرایی بازی نمیکند. من این نوع زندگی را «وجود داشتن» میدانم چرا که زندگی عمق و معنی بیشتری دارد.
اما هر کس میتواند همین حالا انتخاب کند که از چنین طرز زندگی پرهیز کند. هدفگذاری راز خوشبختی است. روانشناسان معروف مثل دکتر مزلو و ویگاتسکی بارها تاکید کردهاند که افراد خوشبخت مدام در حال رسیدن به اهدافشان هستند. شایان ذکر است که آنها بر روی رسیدن به هدف تاکید میکنند. در واقع، رسید ن به هدف به خودی خود باعث خوشبخنی نمیشود. بلکه ریشهی خوشبختی مربوط به احساس پیشرفت و انضبات میباشد.
دوستانمان با اهدافمان راضی نباشند، مانع خوشبختی رازمدتمان میشوند. ده سال پیش در مطب دکتری نشسته بودم. او به من گفت که درس راز موفقیت او است. دوستهای او در جوانی با اهداف دکتر راضی نبودند. آنها دکتر را با عشق و نوش حردنشان وسوسه میکردند تا هدف مدرسه پزشکی رفتش را کنار بگذارد. او قط ع رابطه کرد و بعد از 10 سال متوجه شد که تمام آنها کارگر در کارخانهی ماشین شدند. سپس تبسمی زد و گفت «تو بالاخره به 30 سالگی خواهی رسید.
فرمان زندگی را باید در دست خود بگیرید.» در عوض، دوستان خوب ما را تشویق به پیشرفت و رشد میکنند. دوستی که همفکر و همدل است ما را شتابکنان به سمت موفقیت میرساند.
چگونه باید اهدافمان را شناسایی کنیم؟ جواب این سوال بسیار ساده است. تنها به یک دفتر، یک قلم، و البته یک ساعت یا کمتر از وقتتان را احتیاج دارید. در جای سامتی بنشینید و از خودتان بپرسید که از زندگی چه میخواهید. هر چیزی که به ذهنتان رسید را روی کاغذ بنویسید. بزرددل باشید. خودخواه باشید. خیرخواه باشید.
میخواهید بنیانگزار موسسهی خیریهای شوید؟ میخواهید صاخب ماشین بنز آخرین مدل شوید؟ میخواهید تا آخر عمرتان سالم و سر حال بمانید؟ هر چیزی که دلتان میخواهد بنیسید. حالا باید برای هر کدام از اهدافی که نوشتید دست کم 5 هاداف دقیقتری را به نام ببرید که شما را به هدف اصلی نزدیکتر مینماید. شاید دستوراتی که نوشتهام کمی مبهم به نظر میآیند. بگذارید تا این گامها را با یک مثال شخصی کاملتر بنمایم.
من میخواهم پزشک خدمتگذار و عالی رطبهای شوم. اما این هدف نه تنها مبهم است بلکه راه واضحی برای رسیدن به آن ندارد. به همین دلیل یک سری اهداف کوچکتر برای رسیدن به هدف اصلی خود در نظر دارم. به عنوان مثال، یکی از ضوابط برای پذیرش گرفتن به مدرسه پزشکی در کشورهای غربی یک لیسانس همراه با یک معدل عالی است. یکی از هدفهای من کسب معدل عالی برای پذیرش به دانشکده بزشکی است. البته این جمله را باید در حال گذشته نوشت چراکه اخیرا آنچه که خواستم را گرفتم. من بابت پشتیبانی خداوند و پدر و مادرم بسیار سپاسگذارم.با این حال، مطمعنم که هدفگذاری نقشی در این موفقیت داشت. باید افزود رسیدن به این هدف احساس خوشبختی را در من برانگیخت. شاید کسب پذیرش به دانشکدهی پزشکی در حال حاضر احساس خوبی در من ایجاد کند، اما اصل قضیه به خوشحالی بر میگردد. منشا خوشحالی درازمدت من در رسیدن به هدف بعدی است تا به هدف اصلی خود برسم.
البته برای یادگیری زبان دلچسب فارسی اهداف مشابهی دارم. همین حالا باید بابت محر و مهبت دوستان گرامیام که با حوصله متنهای من را تصحیح میکنم از ته دلم تشکر کنم. بدون شماها امکان پیشرفت برای من در زبان فارسی وجود نداشت. من طی 3 سالی که از کمک دوستان گرامیام بهره بردهام چیزی جز دوستی ندیدهام.
آخرین راز برای کسب خوشبختی یادگیری است. علم کیفیت زندگی را ارتقا میدهد. کسی که اهداف خود را میداند باید سطح دانش خود را ارتقا دهد تا قابلیتهای جدیدی کسب کند. سپس میتواند با همین قابلیتها، که نوعی ابزار برای پیشرفت هستند، شتابکنان به سمت خوشبختی درازمدت حرکت کند. کتابهای فراوانی در هر زمینهای که میتوان به نام برد وجود دارند. انسان میتواند سطح دانش خود را با خواندن آنها ارتقا دهد. یادگیری نباید با کسب یک لیسانس به به اتمام برسد. بلکه همیشه باید به فکر انگیزهی طبیعی انسانی خود برای یادگیری باشیم
**
مطلب مشابه: انشا آماده با موضوعات متنوع (10 انشا جدید آماده و آزاد مختلف)
مطلب مشابه: انشا درباره دریا (10 انشا جدید موضوع دریا برای پایه های مختلف)
انشا خاص توصیف خوشبختی
مقدمه:
خوشبختی چیزی است که نمیتوانیم آن را با کلمات توصیف کنیم و فقط از لبخند یک نفر میتوان آن را احساس کرد. به همین ترتیب، شادی نشانه زندگی خوب است.بدنه:
هر روز افرادی را میبینیم و ملاقات میکنیم که از بیرون خوشحال به نظر میرسند اما در اعماق وجودشان شکسته و از درون غمگین هستند. برای بسیاری از مردم، پول عامل اصلی شادی یا غم است. اما این درست نیست. پول میتواند برای شما غذا، خانه مجلل، خدمتکاران، سبک زندگی سالم و بسیاری امکانات دیگر بخرد، اما نمیتواند برای شما خوشبختی بیاورد.و اگر با پول بتوان خوشبختی را خرید، ثروتمندان شادترین افراد روی زمین خواهند بود. اما، ما تصویری برعکس از ثروتمندان میبینیم که غمگین، مضطرب و دارای استرس هستند و از مشکلات مختلف رنج میبرند.
علاوه بر این، آنها هنوز هم در زندگی اجتماعی با خانواده، به ویژه همسرشان ضعیف هستند و این عامل اصلی طلاق در بین آنهاست.
همچنین ثروتمندان به دلیل داشتن پول زیاد، احساس ناامنی میکنند. در حالی که وضعیت فقرا درست برعکس است. آنها پول ندارند اما از این مشکلات راضی و بی استرس هستند. علاوه بر این، از همسر و فرزندان خود مراقبت میکنند و آمار طلاق آنها نیز بسیار پایین است.
همانطور که اکنون می دانیم ما نمیتوانیم شادی را با پول بخریم و هیچ میانبر دیگری برای شادی وجود ندارد. این چیزی است که شما باید از درون احساس کنید.
علاوه بر این، شادی واقعی از درون خود شما میآید. شادی اساساً یک حالت ذهنی است.
تنها با مثبت بودن و پرهیز از هرگونه فکر منفی در ذهن، ورزش کردن، داشتن تفریحات سالم، مطالعه کردن و روابط اجتماعی سالم میتوان به خوشبختی دست یافت.
نتیجه:
برای جمع بندی میتوان گفت که خوشبختی تنها با داشتن تفکر مثبت و لذت بردن از زندگی به دست میآید. همچنین برای شاد بودن و راضی نگه داشتن اطرافیانمان باید با آنها رابطه سالم برقرار کنیم.
**
انشا درمورد احساس خوشبختی
همه ما انسان ها در پی یافتن خوشبختی هستیم و خواهان انیم تا بالاخره روزی انرا بدست اوریم.اما نمیدانیم که اگر در سختی هستیم و اگر خوشی فقط و فقط مسئلوش خودمان هستیم. خوشبختی یعنی داشته ها را غنیمت شمردن و از آنها لذت بردن،خوشبختی به معنای رضایت است.مهم نیست چه داشته باشیم یا چقدر مهم این است که از همانی که داریم راضی باشیم.
شاملو خوشبختی را اینگونه توصیف می کند: خوشبختی نامه ای نیست که روزی پستچی آنرا به دستان منتظرت تحویل دهد بلکه خوشبختی مانند خمیری است شکل پذیر که خودت باید آنرا بسازی و به آن بال و پر دهی .
نگاه افراد به نیکبختی نگاهی متفاوت است .برخی خوشبختی را در پول و ثروت می بینند ،برخی در نوع پوشش و بعضی در دل شاد و بی کینه ،به هر حال هر کس از دریچه افکار خود دنیا را می بیند .من خوشبختی را در خندیدن های بی دلیل ،چشم در چشم شدن های هیجانی و همراه شدن با کسی که حال دلت کنارش خوش باشد.خوشبختی یعنی اینکه حال و هوایت خوب باشد و بی دلیل صدای قهقهه هایت خانه را روی سر بگذارد.
خوشبختی یعنی داشتن زندگی بی ریایعنی برای اینکه لبخندی کنج لبت بنشیند حتما به دنبال دلیل محکم نباشی بلکه باید به ساده ترین چیزها لبخند زدو باید شکوفه لبخندت را بی هیچ چشم داشتی به همه هدیه دهی.یعنی برای اینکه روی جدول های خیابان قدم برداری حتما نیاز نیست کودک خردسالی باشی یا اینکه وقتی باران می بارد بدون واهمه دستانت را باز کنی و زیر باران چرخ بزنی تا صدای خنده ات گوش ثریا را کر کند ،شاید ندانی اما ممکن است خنده ات آب کند قندها در دل یار …
برای برخی کارها سن مطرح نیست بلکه موضوع مهم دل است….البته نگاه منطقی به خوشبختی یعنی تمام تلاشها را به کار گیری تا زندگی خوب و همراه با زیبایی را بسازی در معنای ساده تر یعنی با مدیریت صحیح به موقع کار کنیم و همچنین در زمان مناسب به تفریح و سرگرمی بپردازیم.
میان خوشبختی و بد بختی فاصله ای به اندازه فکر و تعقل خود انسان بنا بر این هرکس به اندازه زنجیره فکری اش میتواند این فاصله را کم یا زیاد کند …..
ما باید همواره تلاش کنیم که بتوانیم زندگی بی عیب و نقص داشته باشیم،البته نباید انتظار داشته باشیم که مقابل زندگیمان هیچ سدی نباشد اما اگر فکری زیبا و منطقی داشته باشیم می توانیم از پس مشکلات برآییم و خوشبختی را برای خود و اطرافیانتان به ارمغان بیاوریم…
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنید.خانه را روی سر بگذارد.
خوشبختی یعنی داشتن زندگی بی ریایعنی برای اینکه لبخندی کنج لبت بنشیند حتما به دنبال دلیل محکم نباشی بلکه باید به ساده ترین چیزها لبخند زدو باید شکوفه لبخندت را بی هیچ چشم داشتی به همه هدیه دهی.یعنی برای اینکه روی جدول های خیابان قدم برداری حتما نیاز نیست کودک خردسالی باشی یا اینکه وقتی باران می بارد بدون واهمه دستانت را باز کنی و زیر باران چرخ بزنی تا صدای خنده ات گوش ثریا را کر کند ،شاید ندانی اما ممکن است خنده ات آب کند قندها در دل یار …
برای برخی کارها سن مطرح نیست بلکه موضوع مهم دل است….البته نگاه منطقی به خوشبختی یعنی تمام تلاشها را به کار گیری تا زندگی خوب و همراه با زیبایی را بسازی در معنای ساده تر یعنی با مدیریت صحیح به موقع کار کنیم و همچنین در زمان مناسب به تفریح و سرگرمی بپردازیم.
میان خوشبختی و بد بختی فاصله ای به اندازه فکر و تعقل خود انسان بنا بر این هرکس به اندازه زنجیره فکری اش میتواند این فاصله را کم یا زیاد کند …..ما باید همواره تلاش کنیم که بتوانیم زندگی بی عیب و نقص داشته باشیم،البته نباید انتظار داشته باشیم که مقابل زندگیمان هیچ سدی نباشد اما اگر فکری زیبا و منطقی داشته باشیم می توانیم از پس مشکلات برآییم و خوشبختی را برای خود و اطرافیانتان به ارمغان بیاوریم…
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.
**
مطلب مشابه: انشا درباره خدا (10 انشا با موضوع خدا برای پایه های مختلف تحصیلی)
مطلب مشابه: انشا درمورد شانس؛ 7 انشا جدید درباره شانس و اقبال
انشا درباره خوشبختی برای کودکان
من فکر می کنم آدم خوشبختی هستم چون خدا به من خانواده خوبی هدیه داده است، پدر و مادر من بسیار مهربان و زحمت کش هستند و دوستان خوبی دارم که همیشه با هم بازی می کنیم و در کنار هم خوشحال هستیم.
مادرم می گوید بهترین دوران زندگی دوران کودکی است، در کودکی غم و غصه ای وجود ندارد، بیماری اعصاب وجود ندارد و اگر هم درد یا رنجی باشد یک کودک آن قدر روحش لطیف است که بهتر از بزرگسالان می تواند آن را پشت سر بگذارد.مثلا اگر دعوایش کنند یا حتی کتکش بزنند یا چیزهایی که می خواهد برایش فراهم نشود شاید گریه بکند اما زودتر آن را فراموش می کند، برای همین است که بچه ها هیچ وقت احساس بدبختی نمی کنند و اگر هم بکنند زود یادشان می رود.
یک نکته خوب دیگر این است که کودکان با چیزهای ساده فکر می کنند خوشبخت ترین آدم روی زمین هستند. چون قلب آن ها آرام و پاک است، کینه ندارند، رفتار بد ندارند و برای همین خوشبختی را بهتر می فهمند.
اما آدم بزرگ ها وقتی از کسی ناراحت می شوند بعضی وقت ها تا سالها آن را یادشان هست و از کینه زیاد حتی مریض هم می شوند، آن ها به خاطر یک مساله کوچک ممکن است دیگران را اذیت کنند.به همین خاطر است که می گویم من خوشبختم، چون هنوز کودکم، هنوز پاکم، هنوز دچار ناراحتی های عصبی و روانی نشده ام و دلم نمی خواهد هیچ وقت این بدبختی ها را تجربه کنم.
به نظرم آدم ها هر چقدر بد اخلاق تر، کینه ای تر و حسودتر باشند بدبخت تر هستند و من امیدوارم وقتی بزرگ شدم همین قدر احساس خوشبختی داشته باشم
**
انشا در مورد خوشبختی برای نوجوانان
اگر همیشه مرغ همسایه را غاز بدانیم و ظاهر زندگی آدم ها را با باطن زندگی خودمان مقایسه کنیم مسلما بدبخت خواهیم بود یا احساس بدبختی خواهیم کرد.
ما یک بار به این دنیا می آییم و می گویند عمر برای انسان ها مانند گنجینه ای عظیم است که متاسفانه بسیاری از ما بیشتر آن را در حسرت زندگی بهتر دیگران و شرایط خوب آن ها می گذرانیم و بیشتر اوقات با حس بدبختی دست و پنجه نرم می کنیم.
این غصه گلو گیرمان می شود و به دنبال آن تندی می کنیم، بدخلقی می کنیم و به جای تلاش و کوشش برای رسیدن به خواسته های خود مدام در مسائل درجا می زنیم و بدبخت تر می شویم.خوشبختی در این نوع نگاه دست نیافتنی به نظر می رسد و تنها حاصل شانس آدم ها است در حالی که به نظر من اگر هدف های خود را دنبال کنیم می بینیم این خود هدف نیست که به ما خوشبختی می دهد بلکه احساس رضایتی که از تلاش کردن در طول مسیر نسبت به خود پیدا می کنیم احساس خوشبختی را در ما ایجاد می کند.
نکته مهمی که باید به آن دقت کنیم این است که کسانی که مدام به جزئیات زندگی توجه می کنند بیشتر غصه دار هستند در حالی که باید بیشتر به دستاوردهای کل زندگی خود نظر داشته باشیم.راز خوشبختی درک لذت ها است اما بسیاری از لذت ها کوتاه مدت هستند و آن چه که به ما لذت دائمی بدهد یعنی خوشبختی حقیقی.
اگر بخواهیم هر شکستی را بدبختی ببینیم به زودی دچار بیماری های روحی و جسمی می شویم و افسردگی ما را از بین می برد در عوض بهترین راه رسیدن به خوشبختی این است که همیشه توجه داشته باشیم کسی که ما را آفریده این قانون را قرار داده که برای هر پیروزی بزرگ ممکن است نیاز به شکست های زیادی باشد و تا این شکست ها رخ ندهد هیچ پیروزی اتفاق نخواهد افتاد.
همان طور که زمانی آرام آرام و با هزاران بار زمین خوردن توانستیم راه برویم تمام اهداف زندگی مان نیز همین گونه محقق خواهند شد. شکست لازمه پیروزی های بزرگ است و خوشبخت کسی است که این دیدگاه را در زندگی خود داشته باشد.
**
انشا خوشبختی یعنی
شاملو خوشبختی را اینگونه توصیف می کند: خوشبختی نامه ای نیست که روزی پستچی آنرا به دستان منتظرت تحویل دهد بلکه خوشبختی مانند خمیری است شکل پذیر که خودت باید آنرا بسازی و به آن بال و پر دهی .
نگاه افراد به نیکبختی نگاهی متفاوت است .برخی خوشبختی را در پول و ثروت می بینند ،برخی در نوع پوشش و بعضی در دل شاد و بی کینه ،به هر حال هر کس از دریچه افکار خود دنیا را می بیند .من خوشبختی را در خندیدن های بی دلیل ،چشم در چشم شدن های هیجانی و همراه شدن با کسی که حال دلت کنارش خوش باشد.خوشبختی یعنی اینکه حال و هوایت خوب باشد و بی دلیل صدای قهقهه هایت خانه را روی سر بگذارد.خوشبختی یعنی داشتن زندگی بی ریایعنی برای اینکه لبخندی کنج لبت بنشیند حتما به دنبال دلیل محکم نباشی بلکه باید به ساده ترین چیزها لبخند زدو باید شکوفه لبخندت را بی هیچ چشم داشتی به همه هدیه دهی.یعنی برای اینکه روی جدول های خیابان قدم برداری حتما نیاز نیست کودک خردسالی باشی یا اینکه وقتی باران می بارد بدون واهمه دستانت را باز کنی و زیر باران چرخ بزنی تا صدای خنده ات گوش ثریا را کر کند ،شاید ندانی اما ممکن است خنده ات آب کند قندها در دل یار …
برای برخی کارها سن مطرح نیست بلکه موضوع مهم دل است….البته نگاه منطقی به خوشبختی یعنی تمام تلاشها را به کار گیری تا زندگی خوب و همراه با زیبایی را بسازی در معنای ساده تر یعنی با مدیریت صحیح به موقع کار کنیم و همچنین در زمان مناسب به تفریح و سرگرمی بپردازیم.
میان خوشبختی و بد بختی فاصله ای به اندازه فکر و تعقل خود انسان بنا بر این هرکس به اندازه زنجیره فکری اش میتواند این فاصله را کم یا زیاد کند …..
ما باید همواره تلاش کنیم که بتوانیم زندگی بی عیب و نقص داشته باشیم،البته نباید انتظار داشته باشیم که مقابل زندگیمان هیچ سدی نباشد اما اگر فکری زیبا و منطقی داشته باشیم می توانیم از پس مشکلات برآییم و خوشبختی را برای خود و اطرافیانتان به ارمغان بیاوریم…
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.خانه را روی سر بگذارد.خوشبختی یعنی داشتن زندگی بی ریایعنی برای اینکه لبخندی کنج لبت بنشیند حتما به دنبال دلیل محکم نباشی بلکه باید به ساده ترین چیزها لبخند زدو باید شکوفه لبخندت را بی هیچ چشم داشتی به همه هدیه دهی.یعنی برای اینکه روی جدول های خیابان قدم برداری حتما نیاز نیست کودک خردسالی باشی یا اینکه وقتی باران می بارد بدون واهمه دستانت را باز کنی و زیر باران چرخ بزنی تا صدای خنده ات گوش ثریا را کر کند ،شاید ندانی اما ممکن است خنده ات آب کند قندها در دل یار …
برای برخی کارها سن مطرح نیست بلکه موضوع مهم دل است….البته نگاه منطقی به خوشبختی یعنی تمام تلاشها را به کار گیری تا زندگی خوب و همراه با زیبایی را بسازی در معنای ساده تر یعنی با مدیریت صحیح به موقع کار کنیم و همچنین در زمان مناسب به تفریح و سرگرمی بپردازیم.
میان خوشبختی و بد بختی فاصله ای به اندازه فکر و تعقل خود انسان بنا بر این هرکس به اندازه زنجیره فکری اش میتواند این فاصله را کم یا زیاد کند …..
ما باید همواره تلاش کنیم که بتوانیم زندگی بی عیب و نقص داشته باشیم،البته نباید انتظار داشته باشیم که مقابل زندگیمان هیچ سدی نباشد اما اگر فکری زیبا و منطقی داشته باشیم می توانیم از پس مشکلات برآییم و خوشبختی را برای خود و اطرافیانتان به ارمغان بیاوریم…
نمی توانی به عقب برگردی و شروع را عوض کنی ولی میتوانی از جایی که هستی آغاز کنی و پایان را عوض کنی.
**
مطلب مشابه: انشا آزاد مقاطع مختلف تحصیلی (20 انشا با موضوعات آزاد)