انشا با موضوع گذر رودخانه؛ ۱۲ انشا کوتاه و بلند مقاطع مختلف

یکی از دروس جذاب ادبیات که به نوشتار و آشنایی زبان‌مان را تقویت می‌کند، انشا است. در پایه‌های مختلف نیز چندین موضوع جذاب برای نگارش انشا وجود دارد و یکی از آن‌ها گذر از رودخانه است. پس اگر به دنبال انشا با این موضوع هستید، در ادامه با تک متن همراه شوید.

انشا با موضوع گذر رودخانه؛ ۱۲ انشا کوتاه و بلند مقاطع مختلف

انشا جذاب گذر از رودخانه

مقدمه:

رودخانه‌ها، همیشه برای من نمادی از حرکت، زندگی و تداوم بوده‌اند. هر بار که به رودخانه‌ای می‌نگرم، احساس می‌کنم زندگی هم مانند آب‌های جاری، پیوسته در حرکت است. رودخانه با تمام پیچ و خم‌هایش، بدون توقف به پیش می‌رود، گاهی آرام و گاهی خروشان، اما هیچ‌گاه از حرکت باز نمی‌ماند. این حرکت مداوم به من یادآوری می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط زندگی، نباید ایستاد و باید به مسیر خود ادامه داد.

بدنه:

وقتی به گذر رودخانه فکر می‌کنم، تصور می‌کنم که این جریان آب، مانند سفر یک زندگی است. در آغاز، رودخانه مانند کودکی شاد و سرزنده از سرچشمه‌های کوهستانی می‌جوشد و با انرژی و شور زیاد به راه می‌افتد. این بخش از مسیر، پر از هیجان و ماجراجویی است؛ درست مثل دوران کودکی ما که همه‌چیز برایمان تازه و جذاب است.

اما هر چه رودخانه پیش می‌رود، مسیرش آرام‌تر می‌شود. به نظر می‌رسد که مثل انسان در طول زندگی‌اش، کمی آرام‌تر و سنجیده‌تر عمل می‌کند. سنگ‌ها و موانعی که در مسیرش قرار دارند، دیگر او را متوقف نمی‌کنند، بلکه آنها را با صبر و تدبیر دور می‌زند یا از رویشان عبور می‌کند. این بخش از گذر رودخانه، نمادی از دوران بلوغ و پختگی انسان‌هاست؛ زمانی که با مشکلات زندگی بهتر کنار می‌آییم و راه‌حل‌های مناسبی پیدا می‌کنیم.

در نهایت، رودخانه به دریایی وسیع می‌پیوندد؛ همان‌طور که زندگی ما نیز به پایان خود نزدیک می‌شود و به سوی سرنوشتی بزرگ‌تر حرکت می‌کند. رودخانه با تمام زیبایی‌ها و سختی‌های مسیرش، به دریا می‌رسد و در آغوش آن آرام می‌گیرد. این لحظه، به من نشان می‌دهد که هر پایان، در واقع آغاز یک تجربه بزرگ‌تر است.

نتیجه گیری:

برای من، گذر رودخانه یادآور این است که زندگی نیز همانند رودخانه باید جریان داشته باشد. گاهی آرام، گاهی پرخروش، اما همیشه در حرکت و پر از ماجراهای زیبا و ارزشمند. هر روز و هر لحظه از این مسیر، فرصتی است برای یادگیری، رشد و پیوستن به تجربه‌های نو.

انشا درباره گذر از رودخانه

انشا درباره گذر از رودخانه

مقدمه:

رودخانه برای من همواره نمادی از زندگی، حرکت و جریان پیوسته‌ی زمان است. هر بار که به گذر یک رودخانه نگاه می‌کنم، احساس می‌کنم گویی داستانی از طبیعت را بازگو می‌کند؛ داستانی که با آرامش آغاز می‌شود و با شتاب و شور به راه خود ادامه می‌دهد.

بدنه:

رودخانه از میان کوه‌ها و دشت‌ها عبور می‌کند، از صخره‌ها می‌گذرد و با هر مانعی که روبه‌رو می‌شود، راهی برای ادامه دادن می‌یابد. گاهی با آرامش و نرمش بر سطح زمین جاری است، گویی نوازشگر طبیعت است، و گاهی خروشان و پرقدرت، سنگ‌ها و خاک‌ها را جابه‌جا می‌کند و سرسختی‌اش را به نمایش می‌گذارد. این تصویر برای من یادآور تلاش‌های انسان در زندگی است؛ اینکه هرگز نباید از چالش‌ها و مشکلات بترسیم، بلکه باید مانند رودخانه راه خود را پیدا کنیم و به جلو حرکت کنیم.

صدای جریان آب برایم آرامش‌بخش است. وقتی کنار رودخانه‌ای می‌نشینم و به صدای آب گوش می‌دهم، حس می‌کنم زمان متوقف شده است و تنها چیزی که اهمیت دارد، همان لحظه‌ی حال است. رودخانه برای من نه تنها یک عنصر طبیعی، بلکه یک دوست و همراه است که همیشه یادآور می‌شود زندگی با همه‌ی چالش‌ها و تغییراتش همچنان زیباست.

گذر رودخانه از دل طبیعت به من یاد می‌دهد که هیچ مانعی نمی‌تواند مانع از حرکت شود. همان‌طور که رودخانه برای رسیدن به مقصد خود، خواه دریا باشد یا دریاچه، راه خود را از میان سنگ‌ها، درختان و موانع مختلف پیدا می‌کند، انسان هم باید با قدرت و پشتکار به سوی اهداف خود حرکت کند و نگذارد مشکلات سد راه او شوند.

نتیجه گیری:

در نهایت، هر قطره‌ی آبی که در رودخانه جاری است، بخشی از یک کل بزرگ‌تر است. این برای من یادآور این است که هر کدام از ما در این جهان بخشی از یک جریان بزرگ‌تر هستیم. همان‌طور که قطرات آب در کنار هم رودخانه‌ای را تشکیل می‌دهند که به سوی مقصد نهایی‌اش حرکت می‌کند، ما نیز با تلاش و همکاری با دیگران می‌توانیم به اهداف بزرگ‌تر دست پیدا کنیم و به سوی آینده‌ای روشن‌تر پیش برویم.

مطلب مشابه: انشا درباره خودم؛ ۱۲ انشا جالب درباره دوست داشتن خود

مطلب مشابه: انشا درباره سلامتی؛ ۱۰ انشا کوتاه و بلند درباره سلامتی پایه های مختلف

انشا در مورد گذر از رودخانه پایه نهم

مقدمه:زیبایی های دنیایعنی اسمان ابی و دریای بی کران و جنگل پوشیده از برگ و کوه های استوار و رودخانه ی جاری و گذر روخانه…

متن انشا :گذررودخانه مانند گذر لحظات زندگی هرچه را که در راه خود باشد باخودباشد باخود می برد و تنها نشانه هایی از خود به جا می گذارد.گذر رودخانه به ما یاداور می شود که زندگی نیز مانند رودخانه در حال گذر است و منتظر ما نمی مانند و می گذرد.

درمسیر خانه تامدرسه ما یک رودخانه ی پرخروش و پر اب است که به واسطه ی یک پل دو سر ان به همدیگر وصل می شود.این بار که می خواستم از رودخانه گذر کنم بیشتراز قبل به فضای اطرافم توجه کردم.به درختان بلنداطراف رودخانه،به خورشیدتابان منعکس شده بر روی اب ،به ان نزدیک تر می شوم ،به اب رودخانه دست می زنم و از خنکا و تازگی اب حس خوبی به من دست می دهد.به ماهی های ریز داخل رودخانه نگاه می کنم که چقدر بازیگوشانه در حال بازی و جنب و جوش می باشند و ماهرانه در رودخانه ازاین سو به ان سو می روند.به سنگهای داخل رودخانه که در اثر گذر اب هر کدام به شکلی خاص صیغل داده شده و هرکدام رمگ و زیبایی خاصی دارند ومن بارها شده است که سنگ های رنگارنگ ان را جمع کرده ام وباخود به خانه رده ام.لاک پشت ها و اردک و غاز در گوشه ایی دیگر در رودخانهدر حال اب بازی و اب تنی می باشند.من همیشه عاشق صدای اب در حال گذر رودخانه بوده ام و همیشه حس ارامش به من دست داده است و دوست دارم ساعت ها در گوشهاش بشینم و گذر رودخانه را تماشاکنم.

نتیجه گیری:گذر رودخانه به ما یاداور می شود که زندگی درحال گذراست و ما بایددر این مسیر ان ،خود را همراه کنیم و پابه پای ان جریان پیداکنیم تا از مسیر و گذر زندگی جانمانیم.

انشا باران و رودخانه

مقدمه : باران یکی از هزاران نعمت بی شمار خداوند است . آبی که از آسمان بر زمین نازل می شود و علاوه بر اینکه موجب طراوت و سرسبزی طبیعت می شود ، با تشکیل رودخانه ها و سفره های زیرزمینی آب آشامیدنی موجودات زنده را فراهم می کند. علاوه بر همه این فواید ، زیبایی که در رودخانه احساس می شود ، با چیز دیگری قابل مقایسه نیست.

  بدنه : وقتی که به رودخانه نگاه می کنم ، ماهی های ریز و درشت و زیبایی را می بینم که درون آب رودخانه کنار یکدیگر زندگی میکنند .

 انگار باید محبت و مهربانی را از رودخانه یاد بگیریم؛چرا که انواع ماهی ها رو درون آغوش خود گرفته استو چونان سپری فولادین از ماهی در برابر خطرات محافظت میکند.

 یکبار دیگر و اینبار با دقت بیشتری به رودخانه می نگرم؛سنگ های ریز و درشتی را می بینم که بر سر جریان آب رودخانه قرار گرفته اند . انگار باید مسائل جدیدی را از آب رودخانه یاد بگیریم .

 اینکه مانند جریان آب از مشکلات فراوان زندگی که مانند سنگ های ریز و درشت در مسیر ما قرار دارند ، عبور کنیم تا به هدفمان برسیم ؛ اینکه نباید تسلیم شویم و در برابر مشکلات زانو بزنیم .

 هرچقدر به رودخانه نگاه می کنم ، بازهم سیر نمیشوم ؛ چرا که نکات بسیار زیادی در جریان آب رودخانه وجود دارد که مرا غرق در خود کرده است .

آب رودخانه گذر عمر را به من یادآوری می کند و با زبان بی زبانی به من می گوید که زندگی و عمر هم مانند جریان آب رودخانه خیلی سریغ می گذرند، آنقدر سریع که حتی متوجه نمی شویم که کی شروع شده و کی تمام شده است :

“ از صدای گذر آب چنان می فهمم تندتر از آب روان ,

عمر گران می گذرد “

نتیجه : زندگی نیز همانند جریان آب رودخانه است.اگر هنگام نگاه کردن به رودخانه به گل آلود بودن و مزاحمت جلبک ها و مگس ها و قرباغه ها توجه کنیم ،حس تنفر و دل زدگی به ما دست می دهد و بالعکس ، اگر به صدای زیبای آب و سنگ های ریز و درشت توجه کینم ، لذت و سرور سرتاسر ما را فرا می گیرد.داستان زندگی نیز همین طور است.بنابرین ،برای لذت بردن از زندگی نگرشمان را تغییر دهیم :

“ چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

چتر ها را باید بست

زیر باران باید رفت “

مطلب مشابه: انشا درباره وطن ایران (12 انشا در مورد ایران وطنم پایه های مختلف)

مطلب مشابه: انشا درباره اذان؛ 12 انشا جدید توصیفی کوتاه و بلند اذان

انشا طبیعت و رودخانه

طبیعت و رودخانه

خورشید تازه سلام کرده است که روانه طبیعت می‌شویم. می‌شنوی؟ صدایی گوش‌نواز شنیده می‌شود. جلوتر که می‌رویم صدا بلندتر و واضح‌تر می‌شود. یا کدام یک از آلات موسیقی می‌توانست چنین نوای گوش نوازی را ایجاد کند؟ پروردگارا این نعمت گرانبهایت را از ما نگیر و برای همیشه آن را جاری و روان نگه دار. این نغمه آب است، سرود طراوت، پاکی، لطافت، آرامش است و… آب چشمه از دل کوه می‌جوشد و به سختی سنگ‌های ریز و درشت را کنار می‌زند و روشنی را که می‌بیند روی زمین سینه پهن می‌کند گویا سفره‌ای در میان دشت است.

قطرات آب که به هم پیوسته و دست به دست هم داده‌اند از میان کوها و دل تپه‌ها می‌آیند تا اینجا به شادی آواز بخوانند و خبر سلامتی آن‌ها را به جنگل و درختان حاشیه رود می‌رساند.

گاهی نسیمی می‌وزد و دست نوازشگرش خنکی دلچسبی را روانه گونه‌هایمان می‌کند. برای ما که در شهر زندگی می‌کنیم، رودخانه یادآور شادی، تفریح و هوای پاک است. راستی این همه آب که در گذر رودخانه هستند، به کجا می‌روند؟

مردم روستاها و آبادی‌ها و شهرهای کنار رود برای آبیاری مزارع درختان میوه از رود آب برمی‌دارند. کمی پایین‌تر سدی بزرگ ساخته‌اند و از حرکت و گردش آب، برق و روشنایی می‌گیرند تا چرخ صنایع بگردد.

آب‌ها بعد از سفری طولانی و عبور از کوها و جنگل‌ها و دشت‌های فراخ،دست خود را به هم می‌دهند و رودخانه‌های زیبا دریای مواج را در آغوش می‌کشد، چونان فرزندی که مادر خود را در آغوش می‌کشد و در آغوش مادرش پنهان می‌شود.

آبی که در رودخانه جاریست هنگام پیمودن مسیر طولانی در اطراف خود به حیوانات، گیاهان و انسان‌ها حیات و زندگی شادی می‌بخشد و سرانجام در ساحل دریا به خوابی آرام فرو می‌رود و دیگر شب است و هنگام خواب، اما رود همچنان به گذر خود ادامه می‌دهد.

درباره گذر رودخانه با مقدمه، بدنه و نتیجه

در جهان هستی زیبایی‌های فراوانی وجود دارد. زیبایی‌های دنیا یعنی آسمان آبی و دریای بی‌کران و جنگل پوشیده از برگ و کوه‌های استوار و رودخانه جاری و گذر رودخانه و گذر رودخانه بسیار زیباست.

گذررودخانه مانند گذر لحظات زندگی هرچه را که در راه خود باشد باخودباشد باخود می‌برد و تنها نشانه‌هایی از خود به جا می‌گذارد.گذر رودخانه به ما یادآور می‌شود که زندگی نیز مانند رودخانه در حال گذر است و منتظر ما نمی‌مانند و می‌گذرد.

در مسیر خانه تا مدرسه ما یک رودخانه پرخروش و پرآب است که به واسطه یک پل دو سر آن به همدیگر وصل می‌شود. این‌بار که می‌خواستم از رودخانه گذر کنم بیشتر از قبل به فضای اطرافم توجه کردم. به درختان بلنداطراف رودخانه، به خورشید تابان منعکس شده بر روی آب، به آن نزدیک‌تر می‌شوم، به آب رودخانه دست می‌زنم و از خنکا و تازگی آب حس خوبی به من دست می‌دهد. به ماهی‌های ریز داخل رودخانه نگاه می‌کنم که چقدر بازیگوشانه در حال بازی و جنب و جوش هستند و ماهرانه در رودخانه ازاین سو به آن سو می‌روند. به سنگ‌های داخل رودخانه که در اثر گذر آب هر کدام به شکلی خاص صیقل داده شده و هرکدام رنگ و زیبایی خاصی دارند و من بارها شده است که سنگ‌های رنگارنگ را جمع کرده‌ام و با خود به خانه برده‌ام. لاک‌پشت‌ها و اردک و غاز در گوشه‌ای دیگر در رودخانه در حال آب‌بازی و آب‌تنی هستند. من همیشه عاشق صدای آب در حال گذر رودخانه بوده‌ام و همیشه حس ارامش به من دست می‌دهد و دوست دارم ساعت‌ها در گوشه‌ای بشینم و گذر رودخانه را تماشا کنم.

در غروب به این فکر می‌کردم که رودخانه با هر بار گذر سریعش زلال تر و شفاف تر میشد برعکس مرداب که ساکن و بی حرکت است و هیچ لذتی هم نمی‌برد. آدم‌ها هم هر چقدر دلشان به زلالی رودخانه باشد و از هر بدی و زشتی بگذرد، زلال و شفاف خواهند شد.

از این انشا نتیجه می‌گیریم گذر رودخانه به ما یادآور می‌شود که زندگی درحال گذر است و ما باید در مسیر آن خود را همراه کنیم و پابه پای آن جریان پیدا کنیم تا از مسیر و گذر زندگی جانمانیم.

مطلب مشابه: انشا درباره آلودگی هوا؛ ۱۲ انشا جدید برای مقاطع مختلف

مطلب مشابه: انشا درباره برف (10 انشا جدید برف مقاطع مختلف تحصیلی)

انشا درباره گذر رودخانه به شیوه پرورش ذهن

در کنار یک کوهستان زیبا رودخانه‌ای وجود داشت که بسیار تنها بود. او هیچ دوستی نداشت. رودخانه یادش نمی‌آمد که چرا به کسی یا چیزی اجازه نمی‌دهد تا داخلش شنا کنند. او تنها زندگی می‌کرد و اجازه نمی‌داد ماهی‌ها، گیاهان و حیوانات از آبش استفاده کنند.

به خاطر همین او همیشه ناراحت و تنها بود. یک روز، یک دختر کوچولو به طرف رودخانه آمد. او کاسه کوچکی به دست داشت که یک ماهی کوچولوی طلایی در آن شنا می‌کرد. دختر کوچولو می‌خواست با پدر و مادرش از این روستا به شهر برود و نمی‌توانست با خود ماهی کوچولو را ببرد. بنابراین تصمیم گرفت، ماهی کوچولو را آزاد کند. دختر کوچولو ماهی کوچکش را در آب انداخت و با او خداحافظی کرد و رفت.

ماهی در رودخانه بسیار تنها بود، چون هیچ حیوانی در رودخانه زندگی نمی‌کرد. ماهی کوچولو سعی کرد با رودخانه صحبت کند اما رودخانه به او محل نمی‌گذاشت و به او می‌گفت از من دور شو.

ماهی کوچولو یک موجود بسیار شاد و خوشحال بود و به این آسانی‌ها تسلیم نمی‌شد. او دوباره سعی کرد و سعی کرد، به این سمت و آن سمت شنا کرد و از آب به بیرون پرید.

بالاخره رودخانه از کارهای ماهی کوچولو خنده و قلقلکش گرفت.

کمی بعد، رودخانه که بسیار خوشحال شده بود، با ماهی کوچولو صحبت کرد. آن‌ها دوستان خوبی برای هم شدند.

رودخانه تمام شب را فکر می‌کرد که داشتن دوست چقدر خوب است و چقدر او را از تنهایی بیرون می‌آورد. او از خودش پرسید که چرا او هرگز دوستی نداشته، ولی چیزی یادش نیامد.

صبح روز بعد، ماهی کوجولو با آب بازی رودخانه را بیدار کرد و همان روز رودخانه یادش آمد چرا او هیچ دوستی ندارد.

رودخانه به یاد آورد که او بسیار قلقلکی بوده و نمی‌توانست اجازه بدهد کسی به او نزدیک شود.

اما حالا دوست داشت که ماهی در کنار او زندگی کند، چون ماهی کوچولو بسیار شاد بود و او را از تنهایی در می‌آورد.

حالا دیگر رودخانه می‌خواست کمی قلقلکی بودنش را تحمل کند، اما شاد باشد.

انشاء در مورد گذر رودخانه با مقدمه و بدنه و نتیجه

انشاء در مورد گذر رودخانه با مقدمه و بدنه و نتیجه

همیشه تماشای رودخانه و دیدن گذر آب از آن بسیار تماشایی و زیبا بوده است و یکی از بهترین سوژه های نگارش پایه نهم می باشد. امروز با چند انشا متفاوت درباره گذر رودخانه در خدمت شما دانش آموزان گل هستیم.

مقدمه انشا گذر رودخانه : عبور از رودخانه را خیلی دوست دارم. زیرا دیدن زیبایی های آن و صدای دلنشین رود آرامشی وصف ناپذیر را در من ایجاد می کند. رودخانه خط پایان دارد و همیشه سرزنده است و حرکت خود را متوقف نمی کند.

بدنه انشا گذر رودخانه : وقتی به زیبایی رودخانه ها و جلگه ها و جنگل ها فکر می کنم. من به این نتیجه می رسم که هیچ کس جز خدای بزرگ نمی تواند خالق این همه زیبایی باشد. در واقع ، خدا منحصر به فرد است و فقط او می تواند چنین طبیعتی را خلق کند.

هرچه دورتر دور رودخانه بروید ، درختان و درختچه های سرسبز بیشتری خواهید دید که زندگی و سرزندگی خود را مدیون رودخانه هستند.

صدای پرندگان و گنجشک ها همراه با صدای آب رودخانه بسیار شنیدنی است. ما باید برای حفظ زیبایی های طبیعت و محیط زیست بسیار فکر کنیم. وقتی در مسیر رودخانه با زباله هایی که توسط برخی افراد دفع می شود برخورد می کنیم بسیار ناراحت می شویم.

با این کار ، ما نه تنها به خودمان بلکه به زندگی همه موجودات زنده ای که در اطراف آن زندگی می کنند آسیب می رسانیم. بیایید در حفظ زیبایی های طبیعت کوشا باشیم.

نتیجه انشا گذر رودخانه : همه زیبایی های اطراف ما خالق خدا هستند که زیباترین است. و ما فقط می توانیم از دیدن آنها ، یادگیری و تلاش برای حفظ آنها لذت ببریم.

انشا شماره در مورد گذر رودخانه ( قالب ادبی )

یکی از جلوه های زیبایی آفرینش خداوند آب است .

آبی که از آسمان به صورت باران نازل می شود و گاه به شکل رودخانه ای بر روی زمین جاری می شود و طراوت و سرسبزی را به طبیعت هدیه می کند. رودخانه با گذر از میان جنگل، روح پژمرده ی گیاهان را بار دیگر به وجد می آورد و آنان را شاداب و سرزنده می گرداند.

وقتی رودخانه ی جاری و زیبا از روی سنگریزه ها عبور می کند، چه صدای دل انگیزی ایجاد می شود صدایی که به انسان آرامش می بخشد. این آرامش با گذر رودخانه از مسیر همیشگی اش ،ادامه می یابد و هر بار افراد بیشتری را به خود علاقه مند می کند.

گذر و حرکت پیوسته ی رود می تواند درس های زیادی را به هر بیننده ی آگاهی بیاموزد. کمک به دیگران یکی از این تعالیم است. رودخانه بار ها از روی هزاران هزار سنگریزه ی کوچک و بزرگ می گذرد و آنهایی را که می خواهند به پایین کوه بروند، بی هیچ منتی با خود حمل می کند و به مقصد می رساند .

گاهی هم نمونه ای برای از خودگذشتگی است؛ او وقتی صدای ناله ی جوانه ها را می شنود، به جوی های کوچکی تبدیل می شود تا به یاری آنان بشتابد . رودخانه چه مهربان است  گویا این مهربانی از خدایش سرچشمه دارد.

خدایا هر چه در سراسر این جهان است  همه  آفریده ی توست و اگر همین رودخانه ی زیبا نبود  این آرامش همیشگی از کجا پدیدار می گشت؟

یا کدام یک از آلات موسیقی می توانست چنین نوای گوش نوازی را ایجاد کند؟ پروردگارا این نعمت گرانبهایت را از ما نگیر و برای همیشه آن را جاری و روان نگه دار

انشا گذر رودخانه به روش جانشین سازی

مقدمه انشا گذر رودخانه به روش جانشین سازی : چشم هایم را می بندم و در خیالم رودخانه را دنبال می کنم انگار که رودخانه پایان ندارد و هیچ وقت به پایانش نخواهم رسید .

بدنه این انشای زیبا : پا به پای آب زلال و روان رودخانه پیش می روم و درختان سر به فلک کشیده اطرافش و چمن های انبوه که احاطه شان کرده است را می بینم  .

در کنار رودخانه تعدادی آهو را می بینم که آمده اند تا از آب خنک بیاشامند و اطرافشان صدای قورباغه هایی به گوش میرسد که گویا با یکدیگر در حال صحبت هستند .

در ادامه مسیر و در دل رودخانه قلوه سنگ هایی می بینم که همچون مرواریدی از جنس بلور به چشم می خورند و زیبایی خاصی دارند .

اما این شرایط زیبا پایدار نیست چرا که ساختمان هایی در حریم رودخانه خودنمایی می کنند که منظره زیبای اطراف رودخانه را بلعیده اند و دیگر خبری از طبیعت بکر و سرسبز نیست .

شرایط زمانی بدتر می شود که کمی جلوتر انشعابی از فاضلاب این ساختمان ها به چشم می خورد که به سمت رودخانه سرازیر شده است و دیگر خبری از زلالی و شفافی آب رودخانه و یا ماهی ها نیست.

مسیرم را به امید پایان این شرایط بد و یافتن منظره ای بکر و زیبا ادامه می دهم اما زباله هایی میبینم که توسط رستوران ها به داخل آب انداخته شده و بعضی از زباله ها نیز توسط افرادی که چند لحظه ای در مسیر این رودخانه توقف کرده اند در دل طبیعت رها شده است .

نتیجه انشا گذر رودخانه : از ادامه مسیرم منصرف می شوم و به خیال بافی ام پایان می دهم و با خود می اندیشم چرا این افراد به عواقب و پیامدهای کار خود فکر نمی کنند پیامدهایی همچون مرگ بسیاری از جاندارانی که چه در درون آب و چه آنهایی که از آب رودخانه استفاده می کنند در انتظار این رودخانه زیبا است .

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا