انشا با موضوع فداکاری؛ ۱۰ انشا زیبا درباره فداکاری کردن

در این بخش از سایت ادبی و هنری تک متن چندین انشا با موضوع فداکاری را برای شما دوستان قرار داده‌ایم. تقویت ذهنیت کودکان و تشویق آن‌ها به فداکاری و ایثار، قطعا در اینده به نفع کشور عزیزمان ایران است. در ادامه با تک متن باشید.

انشا با موضوع فداکاری؛ ۱۰ انشا زیبا درباره فداکاری کردن

انشا درباره فداکاری و ایثار

مقدمه: روزی که داشتان ریز علی خواجوی را شنیدم که در یک شب سرد پیراهنش را از تن در اورد تا به قطار اعلام خطر کند و یا روزی که یک معلم برای نجات دانش آموزش تن به رود سپرد مفهوم فداکاری را دریافتم. روزی که علی لندی خودش را به آتش زد هم دانستم که فداکاری چیست.

بدنه: فداکاری یعنی ایثار و فداکاری که از حد معمول خارج شده و منجر به نتیجه عالی شده و دیگران را از یک شرایط سخت نجات دهد. فداکاری یک رفتاری است که از احساس مسئولیت بالا به دست می آید، معلمی که سهم ارث خود را فروخت و برای نیازمندان تبلت خرید و یا معلمی که برای کودک بی پدر و مادر تکیه گاه می شود، نوعی فداکاری محسوب می شود.

فداکاری نیاز به حس انسان دوستی قوی و همراه با عشق به آفریده های خداوند دارد، هر آینه موجودی که چنین هنری دارد از بنده های محبوب خداوند محسوب می شود. انسانی که خود را با نارنجک می بندد و به زیر تانک می رود تا دیگران دچار دردسر نشوند، ارزش کارش چه اندازه است و چه کسی می تواند، روی کارش قیمت بگذارد، آیا معیاری برای سنجشش وجود دارد، نه این کار و اجرش فقط خدا می داند و بس، رزمنده تشنه ای که تنها جرعه آب خودش را به دوستش می دهد، یا پوتین پایش را هدیه می کند، خدایا نام این کار چیست.

مادری که برای نجات جان کودکش خود را به سختی می اندازد، نامش چیست. نامی و عنوانی برای چنین فداکاری وجود نداشته و نخواهد داشت. گاهی افرادی برای نجات افراد دیگر خود را به سخت ترین شرایط می سپارند و می دانند که درصد خطر هم بسیار بالا می باشد ولی باز به این شرایط تن می دهند.

نتیجه گیری: انسانها در مورد دیگران مسئول هستند و باید برای آرامش هم تلاش کنند. روزهایی که دیگران در بیماری هستند و راهی و کمکی ندارند، روزهایی که در بحران روحی و روانی هستند، روزهایی که عزیز از دست داده اند هم باید تلاش کنند تا دردی از بقیه کم کنند و راه را برای آسایش دیگران باز کنند، هرچند که در برخی موارد خطرات جدی برای خود فرد به همراه خواهد داشت.

انشا فداکاری پایه هفتم

انشا فداکاری پایه هفتم

مقدمه: فداکاری شیرین ترین کاری است که گاهی در درون ما انسانها به جوش در آمده و گاهی منتج به نتیجه ای می گردد که بسیار زیبا و جذاب خواهد بود.

بدنه: بهترین نمونه های فداکاری در مادران دیده می شود، مادری که خود را به آب و آتش می زند و فرزندش را از بحران و شرایط سخت نجات می دهد، فداکاری و ایثار بسیار زیادی دارد. گاهی کلیه ای عطا می کند و زمانی هم خون می دهد. پدری که برای نجات فرزندش خود را به جلو ماشین می اندازد، او هم یک فداکار است. علی لندی برای نجات جان چند زن خود را به دل آتش زد و سوخت.

در جبهه چه بسیار رزمندگانی که خود را فدا کردند و به خاک و خون زدند تا ما سالم و روبه راه باشیم. از خانواده و زندگی و خوشی خود زدند و هیچ کس قدرشان را ندانست و همه در راه دفاع از وطن به شهادت رسیدند. اهدای عضو هم یک فداکاری بسیار بزرگ است که گاهی خانواده ای برای جان بخشیدن به دیگران عضو عزیز از دست رفته خود را به دیگران هدیه می کنند.

چه بسا این فداکاری موجب شادابی و زندگی بخشیدن به یک خانواده می گردد.فداکاری تو انسان وارسته قابل وصف و توصیف نیست و فقط خداوند می تواند پاداشی در خور دهد. ما در داستان های صدر اسلام مردی فداکارتر از امام علی (ع) ندیدیم که شبی خطرناک در رخت خواب پیامبر خوابید تا کفار متوجه هجرت پیامبر نشوند و تاریخ اسلام شکل گیرد. اگر آن شب علی فداکاری نمی کرد، تاریخ اسلام سر نمی گرفت و ممکن بود پیامبر به شهادت برسد.

حضرت ابوالفضل در روز عاشورا همه توان خود را برای نجات کودکان گذاشت، یا خلبانی که تا آخرین لحظه برای نجات جان مسافران خود را در اولویت قرار نمی دهد و حالت بیرون پریدن را انتخاب نمی کند، همه از نمونه های بارز فداکاری است.

نتیجه گیری: فداکاری از انسان یک فرشته می سازد، با فداکاری زندگی جلوه ای جدید می یابد و هر جا که دلی درد مند باشد و یا هرجا که نیاز به کمکی باشد، افراد فداکار و بزرگ به سرعت از راه می رسند و دست مردم را می گیرند و دلشان را خوش می کنند.

مطلب مشابه: انشا درباره ترس؛ ۱۲ با موضوع ترس و ترسیدن پایه های مختلف

مطلب مشابه: انشا درباره لبخند / ۱۰ انشا درباره لبخند و خنده برای همه پایه‌ها

انشا در مورد فداکاری

مقدمه : فداکاری یک رفتار زیبای انسانی است که ناشی از روح بلند و ایمان قوی افراد است. چه بسیار انسانهایی که برای نجات جان دیگران، جان خود را فدا نموده اند که نشان از تقوی، ایمان و عشق به انسانیت است.

هر بار که فردی جان خودش را فدای دیگران می کند انگار انسانیت از نو متولد شده است و هیچ کس نمی تواند عظمت این کار شریف را درک کند. گاهی کسی شغل خود را به دیگری می دهد و زمانی هم با انجام یک کار درست و عالی مفهوم فداکاری را در جامعه زنده می کند.

بدنه : انسان موجودی متعالی است که روحش از  روح خدا دمیده شده است. خدایی که موجب آرامش است و منشا خیر و شادی، روحی که پر از مهر و مهربانی و عطوفت است. همین روح بلند گاهی در درون انسان ها غوغا می کند، برای نجات یک کودک گاهی تن به آب می زند و زمانی هم با تمام قوا از حرکت خودرویی جلوگیری می کند.

از بروز یک حادثه تلخ جلوگیری می کند و از سقوط فردی و یا بروز حادثه ای دردناک، گاهی خودش را به آتش می زند و دیگری را از دل آتش بیرون می کشد. رزمندگان ما در دوران جنگ از این رفتارهای انسان دوستانه داشته اند، گاهی ماسک خود را به دیگری می دادند و زمانی هم لباس و پوتین خود را به دیگری هدیه می کردند، غذای خود را، آب خود را، لباس گرم خود را، به دوستانشان می دادند تا انسانیت را برای همیشه ماندگار کنند.

در دفتر روزگار گاهی خاطراتی دیده و خوانده می شود که گاهی تن و روح انسان به لرزه می افتد از این همه مهربانی و عشق و نوع دوستی. خدایا در وجود این بندگانت چه عصاره ای نهاده ای که چنین برای دیگر مخلوقاتت بی قرارند. خدایا در وجود مادر چه نیرویی گذاشته ای که برای فرزندانش چنین بی تاب است. خدایا تو چه قدر مهربانی که روحت در زمین این همه غوغا می کند.

نتیجه گیری: انسانیت دینی است که در تمام مذاهب و ادیان دیده می شود. فداکاری شمه ای ناب از انسانیت است که افرادی که روح وتنی رها و خدایی دارند هرآنچه که در زندگی دارند، به دیگران تقدیم می دارند و از بذل و بخشش آنچه در توان دارند ترس و واهمه ایی ندارند. فداکاری موجب افزایش روحیه همکاری در سطح جامعه شده و همین روح فداکاری جامعه را متعالی ساخته و تربیت خوبی را نثار کودکانمان می کند.

انشاء درباره فداکاری

انشاء درباره فداکاری

مقدمه : داستان فردی که برای نجات قطار از ریزش کوه، پیراهنش را آتش زد، شنیده اید، ماجرای پلیسی که تمام پولهایی را که یافته بود به صاحبش برگرداند و یا معلمی که خود را داخل آب اندخت تا کودکی را از آب بیرون بیاورد را شنیده اید. این ها جلوه هایی اندک از فداکاری های انسانهاست.

بدنه : علی لندی، محمد حسین فهمیده، این دو نوجوان ایرانی را خوب می شناسید که برای نجات جان هم وطن خویش تن به آتش دادند و خاکستر شدند. چه بسیار رزمندگانی که اسیر شدند و حرف نزدند تا جان همرزمانشان به خطر نیفتد.

رزمنده ایی که رمز عملیات را می دانست ولی دم نزد تا زبانش را بریدند. روزی که پدر و پسر اسیر شدند ولی پدر دم نزد و جان سپرد. خداوندا تو در روحت جه داری که روح توبا بندگانت چنین معجزه ای می کند. پدری که کلیه اش را به فرزند عطا می کند.

فردی که کلیه اش را می فروشد، ولی وقتی متوجه می شود که فردبیمار هزینه و پول کلیه را ندارد، از دریافت هزینه کلیه اش خود داری می کند. معلمی که خانه ی خود را برای درمان شاگرد بیمارش فروخت. اینها نمونه های بسیار عالی و جذاب از فداکاری انسان هاست تا ثابت شود که هنوز مهر و عشق و دلداگی وجود دارد.

اهدای خون به صورت رایگان برای بیمارنی که نیاز به خون دارند ، یکی از عالی ترین و بهترین رفتارهای خداپسندانه است که موجب سلامتی و شادی دیگران می گردد.

نتیجه گیری : بزرگترین فداکاری که من خوب به یاد دارم، داستان لیله المبیت است که در شبی که کفار قصد داشند حضرت محمد(ص) را در بسترش به قتل برسانند، علی (ع) آن شب را در بستر پیامبر خوابید تا کسی متوجه حرکت پیامبر نگردد و این شنان دهنده این است که در تعالیم دینی و اسلامی ما هم بر فداکاری تاکید شده است. هر جا که دیدید جانی در خطر است و یا راهی بسته است و یا متوجه شدید که کسی بیمار است به او سر بزنید و دلجویی کنید.

مطلب مشابه: انشا درباره زمان و وقت؛ ۷ انشا درباره ارزش وقت و زمان

مطلب مشابه: انشا درباره راستگویی و صداقت / ۱۰ انشا برای پایه های مختلف

انشا قشنگ درباره فداکاری

روزی در دورترین سرزمین جهان، ۳ کودک بودند که آرزوی جهانگرد شدن داشتند. آن‌ها تا چشم باز کرده، یکدیگر را دیده بودند. ۳ پسر که با زحمت بسیار در یک معدن کهنسال کار می‌کردند. جثه و قد آن‌ها از بقیه کارگران کوچک‌تر بود ولی به دلیل آرزویی که داشتند، به هم روحیه می‌دادند تا دوام بیاورند.

روز نهایی رسید. روزی که از ۱۸ سال پیش آرزوی آن را داشتند. آن‌ها به سمت جایگاه بلیت رفتند تا برای اولین سفر خود با کشتی، بلیت تهیه کنند. هر ۳ بسیار هیجان‌زده بودند. خوشحال و شادمان پیش می‌رفتند و در طول مسیر سر به سر یکدیگر می‌گذاشتند. از شوق فراوان قلب‌های‌شان در سینه می‌کوبید. هر ۳، همدیگر را در آغوش گرفتند و به مسئول فروش بلیت گفتند، لطفا ۳ بلیط برای کشتی به ما بدهید. زمانی که خواستند هزینه آن را پرداخت کنند، متوجه شدند که قیمت بلیت افزایش یافته و با پولی که دارند، تنها دو نفر از آن‌ها می‌توانند بروند. با چهره‌ای غمگین، آشفته و بهت زده بر روی سکو نشسته و به نقطه‌ای دور خیره شده بودند. هرگز فکرش را هم نمی‌کردند که این اتفاق بیفتد.

آن‌ها از کودکی باهم بودند و هیچ زمانی از هم جدا نشده بودند. بنابراین فکر اینکه از بین آن ۳ نفر، ۲ نفر بروند به ذهن هیچ کدام وارد نشد. با قلبی ناامید و فکری آشفته به سمت اردوگاه کارگران معدن بازگشتند. آن‌ها که از بقیه خداحافظی کرده بودند، نمی‌دانستند با چه جرئتی دوباره به آن‌جا برگردند‌‌. وقتی رسیدند ماجرا را برای دوستان خود تعریف کردند. آن‌ها نیز بسیار غمگین شدند. یکی از دوستان قدیمی آن‌ها که او نیز قصد داشت با کشتی به سررمین‌های دور سفر کند داستان آن‌ها را شنید.

وقتی ۳ برادر تنها شدند به نزدشان رفت. او گفت دوستی که قرار بود هم‌سفر من باشد، پشیمان شده است و من یک بلیط اضافی دارم که می‌توانم به شما بدهم. برادرها ابتدا نپذیرفتند اما وقتی اصرار مرد را دیدند، قبول کردند. مرد جوان بلیت خود را به آن‌ها داده بود و با این فداکاری، قهرمان معدن شناخته شد.

انشا درباره فداکاری یعنی؟

می دانی فداکار یعنی چه؟ شاید معنی دقیق این کلمه را ندانی، ولی حتماً می دانی که فداکاری یک کار خوب است. فداکاری، کاری است که یک فداکار انجام می دهد.

می دانی به چه کسی فداکار می گویند؟ به کسی که به خواسته و میل خودش، وقت و زندگی، پول یا هر چه را که دارد در اختیار دیگران بگذارد.

حالا که معنی فداکار و فداکاری را فهمیدید می خواهم چند فداکار بزرگ را به شما معرفی کنم؟

امام حسین (ع) از برزگترین فداکاران است. چون برای اسلام از جان و مال و خانواده اش گذاشت.

حضرت ابوالفضل یکی دیگر از فداکاران است. او حاضر شد برای کودکان تشنه آب بیاورد و این کار بسیار خطرناک بود چون دشمنان هر کسی را که به آب نزدیک می شد با تیر می زدند. او با شجاعت خود را به آب رساند و می توانست اول خودش آب بخورد اما وقتی به یاد کودکان تشنه افتاد از آب نخورد و دشمنان مشکش را با تیر زدند و او را هم شهید کردند.

و یاران امام که در روز عاشورا او را یاری کردند و از جان و مال خود گذشتند. این ها همه به معنی فداکاری است.

اگر این شب ها در مراسم ها شرکت کنید متوجه ی فداکاری بزرگی می شوید که از طرف امام و یارانش اتفاق افتاد.

انشا درباره فداکاری و گذشت

انشا درباره فداکاری و گذشت

معلمی از دانش آموزان خواست که خاطره ای درباره فداکاری بیان کنند یکی از بچه هادستش رابلند کرد وماجرای جالبی تعریف کرد.

یک روز زن وشوهر جوانی که هردوزیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتندآنان وقتی بالای تپه رسیدندودرجا میخکوب شدند یک ببر بزرگ جلوی زن وشوهر ایستاد وبه آنها خیره شده بود.شوهر تفنگ شکاری به همراه نداشت دیگر راهی برای فرار نبود رنگ صورت زن وشوهر پریده بودودر مقابل ببر نیز جرات کوچکترین حرکتی را نداشتند .ببر آرام به طرف آنها حرکت کرد وهمان لحظه مرد زیست شناس فریاد زنان فرار کرد وهمسرش راتنها گذاشت ببر فوری به سمت شوهردوید وچنددقیقه بعد صدای ضجه های مرد جوان به گوش رسید

داستان که به اینجا رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد راوی از دانش آموزان پرسید آیا میدانید مرد درآخرین لحظات زندگی چه فریادمیزد؟

بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که اورا تنها گذاشته است

راوی جواب دادنه!آخرین حرف مرد این بود که عزیزم تو بهترین مونسم بودی از پسرمان خوب محافظت کن به او بگو پدرت عاشقت بود.

قطره های بلورین اشک صورت راوی را خیس کرد و او ادامه داد همه زیست شناسان میدانند که ببر فقط به کسی حمله میکند که حرکتی انجام داده یا فرار کند درآن لحظه وحشتناک پدرم با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد واین فداکاری پدرم بی ریاترین وصادقانه ترین نوع بیان عشقش به من ومادرم بود…

انشا فداکاری پایه نهم

دکتری به خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مادرت به عروسی ما نیاید.

آن جوان به فکر فرو رفت و نزد یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت : در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند، در خانه های مردم رخت و لباس می شست. حالا دختری که خیلی دوستش دارم، شرط کرده است که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است.

این موضوع مرا خجالت زده کرده و بر سر دوراهی مانده ام، به نظرتان چکار کنم. استاد به او گفت : از تو خواسته ای دارم به منزل برو و دستان مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و به تو می گویم چکار کنی. جوان به منزل رفت و با حوصله دستان مادرش را در دست گرفت که بشوید ولی ناخواداگاه اشک بر روی گونه هایش سرازیر شد زیرا اولین بار بود که دستان مادرش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته بودند، را دید. طوری که وقتی آب را روی دستان مادر میریخت از درد به لرز میفتاد.

پس از شستن دستان مادرش نتوانست تا فردا صبر کند و همان موقع به استاد خود زنگ زد و گفت : ممنونم که راه درست را به من نشان دادید. من مادرم را به امروزم نمیفروشم چون اون زندگیش را برای آینده من تباه کرده است.

فداکاری یعنی چه…

بیایید از همین حالا ، مفهوم غلط فداکاری را از ذهن خود پاک کنید و مفهوم واقعی آن را جایگزین نمایید . از همین امروز تمرین کنید که از خود مراقبت کنید که خدمت به دیگران ، سبب بی توجهی نسبت به خودتان نگردد .

فداکاری با مفهوم نادرست آن ، نه تنها شما را توجه به خود و نیازهای خود بازمی دارد ، بلکه دیگران را هم به شما وابسته ساخته ، خود باوری و خود اتکایی آنها را تا حد قابل ملاحظه ای کاهش می دهد .

شما با فداکاری نادرست و بیش از حد خود ، افرادی ضعیف النفس و ضربه پذیر را تربیت می کنید که مسلماً در جامعه دچار مشکل خواهند شد و این ، گناه شماست .

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری جدید

حمایت بیش از حد یک فرد ، نه تنها خود شکنی است ، بلکه در واقع ، از بین بردن دیگران است . اگر می خواهید واقعاً و به مفهوم درست کلمه ، فداکار باشید ، باید هم به نیازها و عواطف خود توجه کنید و هم به دیگران .

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری

مقدمه انشاء: فداکاری،کاری است که بر مبنای فدا کردن و جان فشانی کردن اشخاصی در زندگی ما انجام می شود. فداکاری نه اکتسابی است و نه آموزشی است بلکه در ذات انسان های مهربانی است که فداکاری را وظیفه ی خود نمی دانند، آن را حسی از وجودشان که نشات گرفته از قلب مهربانشان است، می دانند و آن را با تمام وجود ابراز می کنند.

تنه انشاء: در پیرامون زندگی ما افراد بزرگی وجود دارند که با فداکاری جانمان را نجات و آسایش و آرامش را برایمان فراهم می کنند. اما ما بی خبر و بی توجه از آن ها می گذریم. همین مادرها که بی منت و خالطانه مهربانی را برایمان دیکته می کنند و تمام چین و چروک صورتشان حاکی از همان فداکاری است که جوانیشان را برای بزرگ کردن و نشاندن لبخندی روی لبمان، فدا می کنند.

فداکاری، همان آتشنشانی است که دل به آتش می دهد تا مبادا کسی آن وسط گرفتار خشم شعله ها شده باشد. پلیسی است که برای امنیت من و تو دست به خطرناک ترین کارها می زند تا ما به راحتی سر به بالین بگذاریم. فداکاری، معلمی است که با جان و دل و با صبر و حوصله، تمام خستگی ها را به جان می خرد تا کلمه ایی به ما بیاموزد. حتی فداکار رفتگری است که شب بیداری می کشد تا زمانی که ما از رختخواب گرم و نرممان بیدار می شویم و صبحمان را شروع می کتیم، شهر را در لباس تمیز ببینیم.

فداکاری پر است از مثال هایی که تنها کافی است دقتمان را در افراد و اشغال پیرامون خود بیشتر کنیم. آن گاه می بینیم که چه افراد بزرگی وجود دارند که ما تا دیروز آن ها را کوچک و ناچیز می دانستیم.

نتیجه گیری انشاء: کاش به جای نالیدن از دنیا و برشمردن افراد نالایق، آدم های بزرگ که در گوشه ی این جهان کم نیست را بیشتر بشناسیم و از آن ها و از فداکاری هایشان الگو بگیریم تا خود بتوانیم برای خودمان دنیای بهتری بسازیم. آنگاه می فهمیم که با فداکاری چه کارهای ناشدنی را می توان شدنی کرد.

مطلب مرتبط:

پیامبر بزرگ اسلام ، که مظهر انسان کامل است ؛ دقیقاً با عمل و رفتار خود ، معنای غلط فداکاری را اصلاح کرده ، مفهوم واقعی و درست آن را به ما آموزش داده است . هنگام اذان ظهر ، اگر هزاران نفر هم از او کمک می خواستند ؛ به آنان می گفت : نه ! اول نماز .

فداکاری یعنی چه انشاء درباره فداکاری جدید

نماز بزرگترین وظیفه الهی است ، در حقیقت همان توجه به نیازهای درونی انسان و به ویژه توجه به عالی ترین نیاز ، یعنی ارتباط با خداست .

تمام اعمال ما با نماز محک زده می شود . بنابراین می بینیم که « توجه به خود » در دین مبین اسلام ، اصلی ترین وظیفه شرعی ما قرار داده شده است

مطلب مشابه: انشا درباره دروغگویی {۷ انشا درباره دروغ برای پایه های مختلف}

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا