اشعار عارفانه برای خدا { مناجات عاشقانه و نیایش‌های شاعرانه}

سایت «تک‌متن» در این مطلب، مجموعه‌ای از زیباترین اشعار عارفانه در وصف خداوند متعال را گردآوری کرده است؛ سروده‌هایی از دل جان‌های عاشق و دل‌باخته‌ای که با زبان شعر، به درگاه معشوق الهی زمزمه کرده‌اند. این اشعار از دل مکتب عرفان و معرفت برخاسته‌اند و در آن‌ها نام خدا، سرچشمه آرامش و معنای زندگی است. از مولانا و حافظ تا عطار و بیدل، هر کدام با بیانی خاص، دریچه‌ای به سوی ذات الهی گشوده‌اند. اگر به‌دنبال واژه‌هایی آسمانی برای نجوا با خدا، مناجات عاشقانه یا نیایش‌های شاعرانه هستید، این مجموعه می‌تواند زبانی باشد برای دل‌های دردمند و دل‌سپرده.

اشعار عارفانه برای خدا

اشعار وصف خدا

سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص درآیی
قصه عشق، انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
”فهمیدن” کار هر آدمی نیست…

گر خدا داری ز غم آزاد شو
از خیال بیش و کم آزاد شو

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
می‌کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم …!
“قیصر امین‌ پور”

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت…

ای آن که طلب کار خدایی، به خود آ
از خود بطلب، کز تو خدا نیست جدا
اول به خود آ چون به خود آیی به خدا
اقرار بیاری به خداییّ خدا
“شاه نعمت الله ولی”

عارف که ز سر معرفت آگاه است
بی خود زخودست و با خدا همراه است
نفی خود و اثبات وجود حق کن
این معنی لا اله الا الله است
“ابوسعید ابوالخیر”

ما به دنبال خدا، گم کردگان خویشتن
در گذار عمر سرگرم چه بودیم؟ ما و من !!
“آصف”

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره‌ای راه نیافت
“ابن سینا”

این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد
هر چقدر می شکنیم باز نمک ها دارد …
“علی شهابی”

بندگان در بند خویش اند از کسی یاری مخواه
از خدا باید بخواهی تا من اویت کند
“علیرضا بدیع”

چه هوایی … چه طلوعی!
جانم …
باید امروز حواسم باشد
که اگر قاصدکی را دیدم
آرزوهایم را
بدهم تا برساند به خدا …!
به خدایی که خودم می‌دانم!
نه خدایی که برایم از خشم
نه خدایی که برایم از قهر
نه خدایی که برایم ز غضب
ساخته‌اند!
به خدایی که خودم می‌دانم!
به خدایی که دلش پروانه‌ ست …
و به مرغان مهاجر
هر سال راه را می‌گوید !
و به باران گفته ست
باغ‌ها تشنه شدند …!
و حواسش حتی
به دل نازک شب بو هم هست!
که مبادا که ترک بردارد …!
به خدایی که خودم می‌دانم
چه خدایی … جانم …!
“سهراب سپهری”

برگ درختان سبز پیش خداوند هوش
هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

ﮔﺮ ﮔﻨﺎﻫﻢ ﺳﺨﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭﺳﺖ ﺭﺣﻤﺖ ﻧﯿﺰ ﻫﺴﺖ
ﺑﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﺳﺨﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭﻡ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺶ
ﭼﻮﻥ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﺪﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﺎﺩﺍﻧﺎﻥ ﺗﻮﯾﯽ
ﺑﺮ ﻣﻦ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﻡ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺶ
ﻣﺎﯾﻪﺩﺍﺭﺍﻥ ﻧﻘﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺯﺁﺭﻧﺪ ﻭ ﻣﻦ
ﺑﯽ ﺯﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭﻡ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺑﺒﺨﺶ
“اوحدی مراغه ای”

غم مخور، دادرس عاشق مظلوم‌ خداست!
“ملک الشعرای بهار”

مطالب مشابه: متن درباره خداوند کوتاه و دلنشین / 30 جمله احساسی عاشقانه برای پروردگار

اشعار عارفانه برای خدا

مناجات عاشقانه با خدا

خدایا جهان پادشاهی تو راست
ز ما خدمت آید خدایی تو راست
پناه بلندی و پستی تویی
همه نیستند آنچه هستی تویی
همه آفریدست بالا و پست
تویی آفریننده هر چه هست
تویی برترین دانش آموز پاک
ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
خرد را تو روشن بصر کرده‌ای
چراغ هدایت تو بر کرده‌ای
نبود آفرینش تو بودی خدای
نباشد همی هم تو باشی به جای
“نظامی”

ای زاهد ظاهربین از قرب چه می پرسی
او در من و من در وی چون بو به گلاب اندر
“نصیرالدین اودهی”

هاتفی از گوشه میخانه دوش
گفت ببخشند گنه، می بنوش
لطف الهی بکند کار خویش
مژده رحمت برساند سروش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته سربسته چه دانی، خموش
رندی حافظ نه گناهیست صعب
با کرم پادشه عیب پوش
“حافظ”

به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده مهربان
خداوند سنجاقک رنگ رنگ
خداوند پروانه‌های قشنگ
خدایی که آب و هوا آفرید
درخت و گل و سبزه را آفرید
خدایی که از بوی گل بهتر است
صمیمی‌تر از خنده مادر است
خدایا به ما مهربانی بده
دلی ساده و آسمانی بده
دلی صاف و بی‌کینه مانند آب
دلی روشن و گرم چون آفتاب
محمود پور وهاب

از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا
“فروغ فرخزاد”

ره عقل جز پیچ بر پیچ نیست
بر عارفان جز خدا هیچ نیست
“سعدی”

نزنید سنگ به گنجشک
پر گنجشک قشنگ است
پر پروانه ببوسید
پر پروانه قشنگ است
نسترن را بشناسید
یاس را لمس کنید
به خدا لاله قشنگ است
همه جا مست بخندید
همه جا عشق بورزید
سینه با عشق قشنگ است
بشناسید خدا را
هر کجا یاد خدا هست
سقف آن خانه قشنگ است …

حس تنهای درونم می گوید:
بشکن دیواری که درونت داری!
چه سوالی داری؟
تو خدا را داری
و خدا …
اول و آخر با توست

الهی
ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره
و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره

همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده ی فضلی تو سزاوار ثنایی
“سنایی”

مطالب مشابه: داستان های کوتاه درباره خدا (۱۲ حکایت و داستان بزرگی پروردگار)

اشعار عارفانه برای خدا

اشعار زیبا و عارفانه

به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر
فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست
نگارندهٔ بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را
نبینی مرنجان دو بیننده را
نیابد بدو نیز اندیشه راه
که او برتر از نام و از جایگاه
فردوسی

خدایا دانشی ده، غم نگیرم
بده آرامشی، ماتم نگیرم
خدایا از شهامت بی نصیبم
شهامت ده که آرامش بگیرم
خدایا این تفاوت بر من آموز
که در گمراهی مطلق نمیرم

من خدا را دارم
اوست هر قافیه و وزن و صدا
اوست جاری به دل ثانیه ها
همه باران ها، همه جریان ها، همه تاب و تب دل، تپش ثانیه ها
پر از صحبت اوست
با دلم می خوانم…:من خدا را دارم
به تن لحظه خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز
غم که از راه رسید در این سینه بر او باز مکن
تا خدا یک رگ گردن باقی ست
تا خدا مانده ، به غم ، وعده این خانه مده

ای نام تو بهترین سرآغاز
بی نام تو نامه کی کنم باز
نظامی

خداوندا حضوری بخش ما را
اجابت کن به فضلت این دعا را
شیخ محمود شبستری

گر سینه شود تنگ خدا با ما هست
گر پای شود لنگ، خدا با ما هست
دل را به حریم عشق بسپار و برو
فرسنگ به فرسنگ خدا با ما هست

خدا باشد به نزد اهل بینش
نگهدار نظام آفرینش

با هر چه عشق نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود نام تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را‍‍
با دست های روشن تو می توان گشود
“محمدرضا عبدالملکیان”

رسیده‌ام به خدایی که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکم‌ ها قیاسی نیست
خدا کسیست که باید به دیدنش برویم
خدا کسی که از آن سخت می‌ هراسی نیست
فقط به فکر خودت باش، ای دل عاشق
که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست
به عیب‌پوشی و بخشایش خدا سوگند
خطا نکردن ما غیر ناسپاسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
“فاضل نظری”

خوشا آنان که الله یارشان بی
بحمد و قل هو الله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بی
“بابا طاهر”

آن خدایی که به قلبم غم داد
خود او باران داد
زندگی با عطش ثانیه ها می گذرد
می شود ثانیه را جریان داد
من خدا را دارم
آن خدایی که به هنگام غمم می گرید
و به هنگام خوشی های دلم می خندد
شعر من باز پر از صحبت بی قافیه گیست

مطالب مشابه: عکس نوشته خدا (۴۰ عکس و جمله دلنشین درباره پروردگار)

مطالب مشابه

دکمه بازگشت به بالا